جامع الاحكام جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : صافي گلپايگاني، لطف الله، 1298 -

عنوان و نام پديدآور : جامع الاحكام/ لطف الله صافي گلپايگاني.

مشخصات نشر : قم: دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ علي صافي گلپايگاني، 138 -

مشخصات ظاهري : ج.

شابك : دوره 978-600-5105-63-6 : ؛ 16000 ريال : ج.1 964-6197-25-6 : ؛ 16000 ريال : ج.2 964-6197-25-6 : ؛ ج.2 978-600-5105-64-3 :

يادداشت : فهرستنويسي بر اساس جلد دوم، 1385.

يادداشت : چاپ قبلي: موسسه انتشارات حضرت معصومه سلام الله عليها، 1418ق. = 1378.

يادداشت : چاپ چهارم.

يادداشت : ج.1 (چاپ چهارم: تابستان 1385).

يادداشت : ج.2 (چاپ ؟: 1392) (فيپا).

موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه

موضوع : فتوا هاي شيعه -- قرن 14

شناسه افزوده : دفتر آيت الله العظمي حاج شيخ علي صافي گلپايگاني

رده بندي كنگره : BP183/9 /ص24ج2 1380ي

رده بندي ديويي : 297/3422

شماره كتابشناسي ملي : 1172047

[مقدمه ناشر]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

قال اللّه تعالى:

فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ*[1] خداى حكيم انسان را بى هدف و رها و بدون برنامه مشخص در زندگى فردى و اجتماعى نيافريده است و با توجه به اين نكته كه دين براى هر يك از رخدادها و پديده هاى زندگى فردى و اجتماعى موضع و حكم مشخصى دارد عقل حكم مى كند كه بايد موضع دين را در هر يك از آنها بدست آورد.

اما آيا هر كس با هر اندازه پشتوانه علمى و هر مقدار آگاهى از مبانى دين مى تواند به اين مهم نايل آيد؟

بنابراين راه بدست آوردن نظرات دين چه در اصول و چه در فروع، مراجعه به منبع قرآن و عترت پيامبر (ص) است، و در زمان غيبت امام معصوم (ع) بنابر آنچه در توقيع شريف آمده است بايد به حاملان علوم اهل

بيت (ع) و روات احاديث مراجعه نمود.

«و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا»[2]

روش و سيره عقلاء در هر علمى پرسش از دانشمندان و كارشناسان همان علم بوده و هست و اين روش در عمل مورد تأييد و امضاء شارع نيز قرار گرفته است.

ارجاع ائمه (ع) پرسش كنندگان را به اصحاب ثقات، نظير: يونس بن عبد الرحمن، ابان بن تغلب، ابا بصير و زكريا بن آدم، تثبيت اين روش عقلائى است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 6

پديده هاى جديد و مسائل روزافزون به مقتضاى آيه شريفه: «فاسئلوا أهل الذكر»، ما را وادار به مراجعه و پرسش از فقهاء و دانشمندان دين شناس براى بدست آوردن موضع دين و شرع مى نمايد.

اين روش در عصرهاى متمادى جارى بوده و برخى از اين سؤال و جوابها در مجموعه هاى نفيسى گردآورى و به زيور طبع مزين گشته است از آن جمله مى توان: رسائل شريف مرتضى، جامع الشتات ميرزاى قمى، سؤال و جواب صاحب عروه و ... را نام برد.

بنابراين كتاب «جامع الاحكام» را مى توان در زمره اين آثار بشمار آورد. اين كتاب حاوى گزيده اى از استفتائاتى است كه طى سه سال از نقاط مختلف ايران و ساير كشورهاى جهان به محضر مرجع عاليقدر حضرت آيت اللّه العظمى صافى- دامت بركاته- ارسال گرديده، و تماماً توسط معظم له پاسخ داده شده است، و اين مؤسسه به مناسبت ميلاد مسعود ولى اللّه الاعظم امام زمان ارواح العالمين له الفداء آن را به زيور طبع آراسته مى گرداند.

با در نظر گرفتن كثرت و تنوع سؤالات كه در ابواب مختلف فقهى در عبادات و معاملات و مسائل اجتماعى و رشته هاى گوناگون علوم اسلامى مانند: تفسير، كلام، اصول

عقائد، دراية الحديث و اصول فقه، شده است، اين مجموعه نفيس در چهار مجلد حروف چينى و آماده چاپ گرديده است. جلد اول و دوم حاوى سؤال و جواب در زمينه احكام و جلد سوم مشتمل بر سؤالاتى در رشته هاى مختلف علوم اسلامى و جلد چهارم استفتائات عربى مى باشد.

در خاتمه از تمام كسانى كه در تنظيم اين اثر ارزشمند صميمانه همكارى نموده اند تشكر و اميد است چاپ اين مجموعه مرضى خداوند جَلَّ وَ عَلى و مقبول درگاه ملازمان آستان فرشته پاسبان حضرت بقية اللّه ارواحنا له الفداء قرار گيرد.

بمنه و كرمه

نيمه شعبان 1418 ه. ق

مؤسسه انتشارات حضرت معصومه (س)

جامع الاحكام، ج 1، ص: 7

احكام تقليد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 9

احكام تقليد

وجوب تقليد

س 1

اشاره

- عمل بدون تقليد آيا مطلقاً باطل است يا بطلانش در صورتى است كه مطابق با تقليد صحيح نباشد؟

ج

- عمل بدون تقليد در صورتى محكوم به صحت است كه مطابق با فتواى مجتهدى كه فعلًا وظيفه تقليد از اوست.

س 2

اشاره

- مسائلى كه انسان غالباً احتياج دارد بايد ياد بگيرد حال مراد از احتياج احتياج فعلى است يا شأنى؟

ج

- مقصود اينست كه: مسائلى را كه مورد ابتلاء مى باشد كه اگر ياد نگيرد در مخالفت تكليف واقع مى شود ياد بگيرد. و اللّه العالم.

س 3

اشاره

- جوانان مسلمانى كه به واسطه گرايش به مسائل روشنفكرى تقليد از مجتهدين را قبول ندارند، اعمالشان بدون تقليد چگونه است؟

ج

- عمل بى تقليد محكوم به بطلان است مگر اينكه مطابق با فتواى مجتهدى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 10

كه فعلًا وظيفه آنها تقليد از او است باشد و در مورد عبادات با قصد قربت انجام گرفته باشد.

س 4

اشاره

- اين جانب 27 سال سن دارم، طى اين دوران از شخص بخصوصى تقليد نكرده ام، البته به تمام مسائل طورى عمل كرده ام كه مطمئنم وظيفه خود را انجام داده ام، علّت اينكه تا به حال از شخص بخصوصى تقليد نكرده ام اينست كه معتقدم علما در بسيارى از مسائل توافق نظر دارند و در موارد اختلاف هم بايد تحقيق و تفحص كرد كه حق با كداميك است، با اين كار تنها به فكر و عقيده يك نفر بخصوص متكى نخواهيم بود.

اين طرز فكر از موقعى در من ايجاد شد كه داستان پيامبرى حضرت ابراهيم را در سوره انعام خواندم، ايشان هر بار پديده اى را خداى خود اعلام مى كنند و با افول آن مى گويند اين خداى من نمى تواند باشد و ... و در نهايت آن افول ناپذير پايدار را به عنوان پروردگار جهان برمى گزينند. آيا توجه به همين داستان نمى تواند براى ما حجّت باشد كه ما به جاى تقليد از علماى مختلف، در زمانهاى مختلف (در صورت فوت آنها) دستورات نزديك به يقين آنها را الگوى عمل قرار دهيم؟

ج

- علماء همچنانكه در بسيارى از مسائل فرعى اتفاق نظر دارند در بعضى از مسائل نيز اختلاف نظر دارند بنابراين، روش مذكور، مبرئ ذمّه نيست و داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ربطى به مسأله تقليد ندارد بلكه مربوط به اصول دين است كه بر هر فردى لازم است كه به آن معتقد شود، علاوه بر اينكه آن حضرت براى الزام بت پرستان و بطلان عقيده آنها از اين طريق وارد شد تا كاملًا فساد عقيده آنها را ثابت نمايد نه اينكه خودش ابتداءً به چيزى معتقد بود و بعد به چيز

ديگر، وشما با اين روش حكم خدا را نمى توانيد بطور يقين- كه براى شما عند اللّه حجت باشد- بدست آوريد و بهر حال وظيفه در مسائل مورد اختلاف تقليد از مجتهد اعلم زنده است. و اللّه العالم.

س 5

اشاره

- آيا تقليد از مجتهد جامع الشرائط مى بايست با اجازه وى باشد؟

ج

- اجازه لازم نيست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 11

تقليد از مجتهد

س 6

اشاره

- تقليد از كداميك صحيح است: اعلم عادل يا اعدل عالم؟

ج

- اعلم عادل مقدّم است.

س 7

اشاره

- اگر كسى بزرگِ خانه اى باشد و از مرجعى تقليد كند آيا ميتواند اهل خويش را هم تكليف نمايد كه از او تبعيّت نموده و از مرجع منتخب او تقليد نمايند؟

ج

- هر كس در مسأله تقليد بايد بتكليف شرعى خود عمل كند و اجبار ديگران به تقليد صحيح نيست.

س 8

اشاره

- كسانى كه تازه بالغ ميشوند و على رغم تحقيق و بررسى و سؤال از اهل خبره، به نتيجه مشخصى نمى رسند تكليف چنين افرادى چيست؟

ج

- اگر اعلميت يكى از فقهاء براى چنين اشخاصى محرز نشده باشد و نيز هيچ يك محتمل الاعلمية هم نباشند مخيرند از هر كسى كه واجد شرائط تقليد باشد تقليد كنند.

س 9

اشاره

- اگر در صورت تقليد از مرجعى معلوم گردد كه مرجع ديگر اعلم است مى توان به او رجوع كرد يا خير؟

ج

- در صورت مفروضه بنابر احتياط واجب در مسائل اختلافى به اعلم رجوع نمايد.

س 10

اشاره

- اگر مرجعى كه شخصى از وى تقليد مى كند فوت نمايد اين مرجع در زمان حيات خود تصريح به اجتهاد و عدالت فردى نموده آيا اين تصريح ملزم مقلد او مى باشد كه از ايشان تقليد نمايد؟

ج

- اين تصريح بيش از شهادت بر اجتهاد نيست و موجب الزام شرعى مقلّد او بر تقليد چنين فردى نيست چنانكه شهادت بر اعلميت او هم نيست بلى اگر از قول مرجعى كه داشته علم به اجتهاد يا اعلميت شخصى پيدا كند آن علم حجّت است به هر حال اجتهاد و اعلميّت به علم يا بيّنه غير معارض و يا شياع بشرحى كه در رسائل عمليه است ثابت مى شود. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 12

س 11

اشاره

- كسانى كه بعد از بلوغ بدون موازين مقرر در انتخاب مرجع اعلم، از كسى تقليد نموده اند اكنون چه وظيفه اى دارند؟

ج

- در فرض سؤال فعلًا، بايد از اهل خبره تحقيق كنند پس اگر اعلميّت يكى از مجتهدين حىّ براى آنها ثابت شد و يا احتمال اعلميت يكى از آنها را معيناً بدهند بايد از معلوم الاعلميه يا محتمل الاعلميه تقليد كنند و اگر نه علم به اعلميت و نه احتمال آن هيچ يك نبود مخيرند در تقليد از هر يك از آنها.

س 12

اشاره

- اگر شخصى از مجتهدى تقليد مى كند كه براى مسائل شرعى و ارسال حقوق دسترسى بوى ندارد مى تواند به مجتهدى كه در سطح اوست و دسترسى بوى دارد عدول نمايد؟

ج

- چنانچه تقليد محقق شده باشد عدول به مساوى اشكال دارد.

تبعيض در تقليد

س 13

اشاره

- اگر چند عالم زنده در يك سطح باشند (از نظر شخص مقلد پس از تحقيق) آيا شخص مى تواند مسائلى را از يكى و مسائل ديگر را از ديگرى و مسائل سومى را نيز از سومى تقليد كند؟

ج

- مانعى ندارد.

س 14

اشاره

- در فرض عدم تشخيص اعلم تبعيض در تقليد از مجتهدين جامع الشرائط بنحوى كه ساده ترين فتوا را انتخاب نمايد جايز است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال تقليد و انتخاب فتواى سهل در بين فتاوى بلا اشكال است. البته بعد از انتخاب و عمل به آن ديگر نمى تواند در آن مسأله از ديگرى خلاف آن را تقليد كند مگر اينكه اعلم باشد. يا فتواى او موافق با احتياط باشد و اللّه العالم.

س 15

اشاره

- اگر مجتهدين در فقاهت مساوى باشند و به فتوى همه ايشان بقاء بر تقليد ميت جايز باشد آيا بنده مى توانم در مسائل احتياطى رجوع به چند نفر از اين آقايان بكنم. مثلًا در يك مسأله به يكى از ايشان و در مسأله ديگر به ديگرى رجوع كنم؟

ج

- اتفاق فتواى ايشان مجوز بقاء بر تقليد ميت است نه تبعيض در تقليد،

جامع الاحكام، ج 1، ص: 13

كه در صورت تساوى آنها در فقاهت، بشرط عدم علم اجمالى بمخالفت واقع، جايز است.

س 16

اشاره

- آيا يك نفر مى تواند از دو مجتهد تقليد كند مثلًا در مسائل حج از يك مجتهد و در بقيه مسائل از مجتهدى ديگرى؟

ج

- اگر دو مجتهد اعلم از ديگران و مساوى با يكديگرند مانع ندارد. و اللّه العالم.

س 17

اشاره

- آيا مى شود بعضى از مسائل را از مرجع قبلى تقليد نمود؟

ج

- اگر از مجتهد ميّت رجوع به مجتهد حى نكرده باشد ميتواند در بعض مسائل به تقليد ميت باقى بماند و در بعض ديگر رجوع به مجتهد زنده نمايد. بلى اگر مجتهد ميت اعلم از مجتهد زنده باشد احتياط در تمام مسائل بقاء بر تقليد ميت است. و اللّه العالم.

عدول از مجتهدى به مجتهد ديگر

س 18

اشاره

- آيا از مجتهدى مى توان به مجتهد مساوى او عدول نمود؟

ج

- احوط در خصوص مسائلى كه ياد گرفته ترك عدول به مساوى است.

س 19

اشاره

- قبلًا مقلّد مرجعى بوده و حال مقلّد ديگرى است. مورد ابتلا را در رساله مرجع دوّم نيافته است آيا مى تواند فقط همان مسأله اى را كه يافت نشده به مرجع اولى رجوع و بعد از تقليد آن مسائل باز به دومى برگردد (هر دو مرجع زنده مى باشند)؟

ج

- اگر مرجع اولى اعلم است بنابر احتياط واجب نميتواند و لو در يك مسأله مقلّد غير اعلم باشد مگر در مسائل احتياطى كه ميتواند احتياط نكند و مراجعه به فالاعلم كند و اگر هر دو مجتهد مساوى هستند مخيّر است از هركدام تقليد كند يا در بعضى از يكى و در بعضى از ديگرى، لكن در مسائلى كه بر طبق تقليد يكى عمل كرده يا ملتزم به عمل شده هر چند عمل نكرده باشد بنا بر احتياط نميتواند در آن مسائل، از ديگرى كه مساوى با اوست تقليد كند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 14

بقا بر تقليد ميّت

س 20

اشاره

- بقاء بر تقليد ميت جائز است يا خير؟

ج

- در مسائلى كه بفتواى مجتهدى كه در حال حياتش عمل كرده يا ياد گرفته بقصد عمل اگر در آن مسائل بعد از مردن مجتهد بفتواى مجتهد زنده رفتار نكرده باشد مى تواند باقى بماند بلكه جواز بقاء بر تقليد ميت در سائر مسائل هم بعيد نيست ولى اگر مجتهد ميّتى كه از او تقليد مى كرده اعلم از حىّ باشد بنابر احتياط واجب بايد بر تقليد او باقى بماند.

س 21

اشاره

- اينكه فرموده ايد اگر مجتهد سابق اعلم بوده بقاء بر تقليد واجب است آيا ميزان علم فعلى به اعلميت است گرچه در زمان حيات او را اعلم نمى دانسته است؟

ج

- ميزان اين ستكه فعلًا ميت را اعلم از حى بداند و بقاء بنابر احتياط واجب است.

س 22

اشاره

- در توضيح المسائل فرموده ايد احوط بقاء بر تقليد اعلم متوفى است آيا راهى براى عدم بقاء هست؟

ج

- اگر علم به اعلميت ميت داشته باشد مى تواند با رجوع به مجتهدى كه اين احتياط را ندارد از مجتهد مورد نظر كه او را جائز التقليد مى داند تقليد نمايد. و اللّه العالم.

س 23

اشاره

- آيا در بقاء بر تقليد ميت رجوع به حىّ اعلم لازم است؟ در فرض لزوم آيا در صورتى كه بقاء مورد اتفاق فقهاء عصر باشد نيز رجوع به حىّ اعلم لازم است؟

ج

- لازم است به حىّ اعلم مراجعه شود. بلى چنانچه همه فقهاء در خصوص مسأله و حدود و خصوصيات آن نظر متفق داشته باشند رجوع به حى اعلم در اين مورد لازم نيست. و اللّه العالم.

س 24

اشاره

- اگر ده نفر از فقهاء وقت به جواز بقاء فتوى بدهند آيا مى تواند به فتوى آن ده نفر بدون تعيين، بر تقليد باقى بماند يا خير؟

ج

- اگر اعلميّت در آنها محصور باشد و همه بدون قيد و شرط به جواز بقاء فتوى داشته باشند بدون تعيين كافى است

جامع الاحكام، ج 1، ص: 15

س 25

اشاره

- اگر مجتهد متوفّى در مسأله اى احتياط واجب داشته باشد آيا وجوب يا جواز بقاء بر تقليد شامل آن ميشود يا اختصاص به فتوا دارد؟

ج

- مسأله بقاء بر تقليد شامل موارد احتياط وجوبى نمى شود.

س 26

اشاره

- اگر شخصى مجتهدش فوت نمايد و در مسأله بقاء بر تقليد از ميت به مجتهد زنده رجوع نمايد و مجتهد زنده نيز پس از چندى فوت نمايد، حال بنا بر بقاء بايد از كدام ميت تقليد كند؟

ج

- در فرض سؤال با تقليد از حى مى تواند به تقليد مجتهد اوّل باقى بماند و بقاء بر تقليد مجتهد دوم كه در مسأله بقاء از او تقليد كرده در صورتى مفهوم دارد كه نظر او در اين مسأله از نظر مجتهد حى اوسع باشد بلى اگر بعد از مجتهد اول در بعض مسائل از مجتهد دوم تقليد كرده و مجتهد دوم از اوّل اعلم يا مساوى با او بوده در آن مسائل به تقليد او باقى بماند و در مسأله فروع ديگرى نيز هست كه چون زياد مورد ابتلاء نيست به همين مقدار اكتفاء شد.

س 27

اشاره

- در عروه در بحث تقليد مسأله يك: اذا اقلّد مجتهداً ثم مات فقلّد غيره ثمّ مات فقلد من يقول بوجوب البقاء على تقليد الميّت او جوازه فهل يبقى على تقليد المجتهد الاول او الثانى؟ الاظهر الثانى و الأحوط مراعات الاحتياط بنده اينطور مى فهمم اگر تقليد كرديم از مجتهدى مثل مرحوم آيت اللّه العظمى خوئى و ايشان فوت شدند پس از ايشان تقليد مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى نموديم ايشان هم فوت شدند پس از ايشان از مجتهد زنده اى تقليد كرديم كه قائل به وجوب بقاء يا جواز بقاء است بر تقليد مجتهد اول باقى باشيم يا بر فتواى مجتهد دوم نظر صاحب عروه اين است كه مى فرمايد الاظهر الثانى يعنى فتوا مى دهند كه بر تقليد مجتهد دوم (كه آيت اللّه العظمى گلپايگانى است) باقى باشيد البته احتياط مستحب مراعات احتياط است خواهشمندم فتواى خود را در اين مسأله بيان فرمائيد و اگر كسى تا بحال از اول تكليفش از 6 مجتهد تقليد كرده و فعلًا به حضرتعالى رجوع

كرده باقى بر مجتهد چندم باشد؟

ج

- حقير اگر ميت اعلم از حى باشد بقاء را بنابر احتياط لازم مى دانم بنابراين اگر آخرين مجتهدى كه از او تقليد مى كرده اعلم از سابقين بر او و از حى بوده بقاء بر تقليد او بى اشكال است و اگر مجتهد قبل از او اعلم بوده و مجتهد بعد اعلم از حى بوده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 16

در فتواى اين دو مجتهد عمل به احتياط نمايد اين در صورتى است كه مجتهد حى بقاء را به تفصيل مذكور احتياطاً لازم بداند ولى اگر جزماً واجب بداند بايد به تقليد هر كدام كه اعلم است باقى بماند و اگر مجتهد حى بقا را جايز مى داند ظاهر اين است كه اگر بخواهد باقى بماند به تقليد آخرى باقى بماند و در صورت اول و همچنين دوم فروع ديگر نيز هست كه مجال تفصيلش نيست.

س 28

اشاره

- كسانى كه در حال تميز قبل از بلوغ از مجتهدى تقليد كرده اند بهر دليل و پس از رحلت مرجعشان بالغ شده اند مى توانند باقى به تقليد او باشند و اصالة الصّحة درباره طفل جارى است يا خير؟

ج

- در صورت علم به اينكه تقليد او در حال تميز و قبل از بلوغ، از آن مجتهد صحيح بوده جواز بقاء بر آن تقليد بعيد نيست. و لكن اصالة الصحة نسبت به عمل قبل از بلوغ خواه تقليد باشد يا عمل ديگر جارى نيست.

س 29

اشاره

- شخصى پس از رسيدن به سنّ تكليف، در ميان دو مرجع تقليد (زيد و عمرو)، زيد را اعلم تشخيص داده و از وى تقليد نموده، ولى پس از فوت هر دو مرجع تقليد به اين نتيجه رسيده كه تشخيص وى در آن زمان صحيح نبوده و عمرو اعلم بوده است، مستدعى است بفرمائيد بر فرض وجوب تقليد از مجتهد ميّت اعلم، تقليد از زيد واجب است يا تقليد از عمرو (در صورتى كه مقلد در زمان حيات عمرو، از زيد تقليد نموده است)؟

ج

- در فرض سؤال بمجتهد حىّ رجوع نمايد و طبق نظر حىّ عمل نمايد.

س 30

اشاره

- بعد از فوت مرجع تقليدم مدتى فاصله شده تا اينكه رجوع كردم به مجتهد حى و عملم را طبق رساله اولى انجام دادم آيا به تكليف خود عمل كرده ام يا خير؟

ج

- اگر فقط در مسأله جواز بقاء به مجتهد حى رجوع كرده ايد نسبت به اعمالى كه طبق فتواى مجتهد اول انجام داده ايد به وظيفه عمل نموده ايد.

س 31

اشاره

- اين جانب مقلد حضرت آيه اللّه العظمى گلپايگانى- رحمة اللّه عليه- هستم با توجه به اينكه مى بايست در مسأله بقاء بر تقليد بنابر نظر مرجع اعلم زمان عمل شود و با وجود مقدارى تفحص هنوز نتوانسته ام به اعلميت كسى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 17

يقين پيدا نمايم خواهشمندم تكليف شرعى حقير را بيان فرمائيد؟

ج

- در فرض مذكور چنانچه همه آقايانى كه طرف شبهه اعلميت هستند بقاء بر تقليد ميّت را جايز بدانند بقاء بر تقليد حضرت آيه اللّه العظمى گلپايگانى قدس سرّه الشريف جايز است.

س 32

اشاره

- استفتائات جديد كه از مراجع تقليد سؤال شده و جواب كتباً با مهر داده شده در صورتى كه در رساله ها و استفتائات امام خمينى نباشد و مورد ابتلاء و نياز مقلدين ايشان باشد مى توانند عمل نمايند؟

ج

- در اينگونه مسائل بايد با رعايت مسائل تقليد به فتواى مجتهد حى جائز التقليد عمل نمايند. و اللّه العالم.

س 33

اشاره

- در مسائلى كه حضرت آيت اللّه گلپايگانى احتياط مى كردند بنده رجوع به حضرت آيت اللّه اراكى مى كردم حال در اين زمان هر دو به رحمت ايزدى پيوسته اند چه بايد كرد؟

ج

- در مسائلى كه به مرحوم آيت اللَّه آقاى اراكى قدس سرّه رجوع نموده ايد مى توانيد به تقليد ايشان باقى بمانيد.

س 34

اشاره

- اگر كسى از مجتهدى تقليد مى كرده ايشان فوت مى كنند بفتواى مجتهدى ديگر باقى ميماند بر مجتهد اول بعداً او هم فوت كرده اكنون بفتواى حضرتعالى مى خواهند باقى باشد آيا بفتواى مجتهد اول باقى باشد يا به فتواى مجتهد دوم و نيز كسى از مجتهدى تقليد مى كرده اند از دنيا رفته و تا بحال به 4 مجتهد رجوع كرده اكنون بفتواى حضرتعالى باقى بر مجتهد اول باشد يا چهارم؟

ج

- در فرض سؤال كه بفتواى مجتهد دوم بفتواى مجتهد اول باقى مانده است در غير مسأله بقا مى تواند به تقليد مجتهد اول باشد و اگر اعلم از حى باشد احتياط بقا بر تقليد او است و بر فرض دوم هم اگر بفتواى مجتهد دوم و سوم و چهارم باقى بر فتواى مجتهد اول بوده حكم همان است كه در فرض اول بيان شد و اگر از هر يك از آنها به مجتهد بعد عدول كرده است فعلا اگر بخواهد باقى بماند بايد به تقليد مجتهد چهارم باقى بماند و در صورتى كه در بين سه نفر اول يك نفر اعلم باشد در هر مسأله اى كه فتواى او موافق با احتياط باشد بنابر احتياط به فتواى او عمل نمايد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 18

س 35

اشاره

- اين جانب از ابتداء مكلف شدن مقلد حضرت آية اللّه گلپايگانى قدس اللّه نفسه الزكيه بودم بعد از رحلت آن بزرگوار نيت نمودم كه از حضرت آية اللّه اراكى رضوان اللّه تعالى عليه تقليد نمايم و بيش از يك مسأله از فتاوى آن مرجع كه آن هم نماز جمعه مى باشد عمل ننموده ام و در رساله حضرت آية اللّه بقاء بر ميت را جايز مرقوم فرموده ايد آيا ممكن است كه اين يك مسأله را از مرحوم آية اللّه اراكى و بقيه مسائل شرعيّه را كما فى السابق از مرجع تقليد قبلى آية اللّه گلپايگانى تقليد نمايم يا خير؟

ج

- در فرض سؤال در غير مسأله نماز جمعه بقاء بر تقليد مرحوم آية اللّه العظمى گلپايگانى مانعى ندارد و همچنين در مسأله نماز جمعه بقاء بر تقليد مرحوم آية الله العظمى اراكى اشكالى ندارد.

س 36

اشاره

- اگر شخصى از مجتهدى كه تخميس مؤونه را بعد از خروج از حاجت مطلقاً يا در صورت فروش واجب بداند تقليد كرده و بعد از فوت او به مجتهدى عدول نموده كه اين تخميس را واجب نمى دانسته حال پس از فوت مجتهد دوم به فرض اين كه مجتهد اول از دوم اعلم بوده يا با شك در اعلميت او از دوم بنا بر اين كه بقاء بر تقليد ميّت با اعلميت ميّت از حىّ را احتياطاً لازم مى دانيد تكليفش نسبت به تخميس اين مورد چيست؟

ج

- اگر علم به اعلميت مجتهد اول از دوم و از مجتهد حىّ دارد احتياط تخميس مال مذكور است و با شك در اعلميت اول از دوم و سوم و اعلميت دوم از سوم تخميس واجب نيست.

س 37

اشاره

- فردى از مجتهدى تقليد مى كرده و پس از رحلت ايشان در مسأله بقاء بر تقليد ميت به مجتهد حىّ رجوع كرده و در بقيه مسائل به فتواى مجتهد اول باقى مانده اكنون كه مجتهد دوم هم رحلت نموده آيا چنين فردى مى تواند در مسأله «كثيرالسفر» به فتواى مجتهد دوم عمل كند و در بقيه مسائل به تقليد مجتهد اول باقى باشد يا خير؟

ج

- اگر فقط در مسأله بقاء، به مرجع بعدى رجوع كرده رجوع به او در سائر مسائل

جامع الاحكام، ج 1، ص: 19

بعد از فوت او مجزى نيست و بايد در مسأله بقاء بر تقليد از مجتهد اوّل، به مجتهد حى رجوع كند.

س 38

اشاره

- كسانى كه با اجازه مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى بر فتاواى مرحوم آيت اللّه العظمى آقاى خمينى (ره) باقى مانده اند و بعد با اجازه مرحوم آيت اللّه العظمى اراكى آن بقاء را ادامه داده اند الان چه تكليفى دارند؟

ج

- به نظر حقير فعلًا هم بقاء بر تقليد مرحوم آيت اللّه العظمى آقاى خمينى (ره) جايز است.

س 39

اشاره

- شخصى مقلد حضرت امام بوده بعد از آيت اللّه خوئى و سپس از آيت اللّه گلپايگانى و بعد از آيت اللّه اراكى- رضوان اللّه تعالى عليهم- تقليد نموده با توجه به اين كه هر يك از آقايان بقاء بر تقليد ميت را جايز مى دانستند بر تقليد از مجتهد قبلى باقى مانده در حال حاضر تكليف او چيست؟ آيا مى تواند به فتواى همه آنها عمل كند؟

ج

- اگر فقط در مسأله بقاء از سه مجتهد بعدى تقليد كرده نمى تواند از اين سه مجتهد تقليد كند.

س 40

اشاره

- شخصى مقلّد مرحوم حضرت آيت اللّه العظمى گلپايگانى (رضوان اللّه تعالى عليه) بوده بعد رجوع كرده به حضرت آيت اللّه العظمى اراكى (رض) و بعد از ايشان رجوع بحضرت عالى كرده خلاصه باقى بر تقليد مى باشد سؤال اين ستكه باقى بر تقليد كدام از اين دو بزرگوار باشد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه شخص مذكور بعد از درگذشت مرحوم آية اللّه گلپايگانى، در مسأله بقاء بر تقليد ميت رجوع به مرحوم آية اللّه اراكى نموده بعد از درگذشت آية اللّه اراكى چنانچه به حقير رجوع نموده ميتواند باقى بر تقليد از مرحوم آية اللّه گلپايگانى باشد بلى اگر بعد از مرحوم آقاى گلپايگانى مقلد آقاى اراكى شده و باقى بر تقليد آقاى گلپايگانى نمانده ميتواند باقى بر تقليد آقاى اراكى باشد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 20

س 41

اشاره

- كسانى كه فرضاً از آية اللّه العظمى خوئى تقليد مى كرده اند يا از حضرت امام و پس از رحلت مرجعشان مسأله بقاء را از آية اللّه العظمى گلپايگانى تقليد كرده اند با مسائل جديد، يا تنها در مسأله بقاء، در صورتى كه بقاء بر تقليد واجب يا جايز باشد به كدام يك از مراجع قبلى باقى باشد به اوّلى يا دوّمى و در صورت بيش از دو نفر چه كند؟

ج

- در فرض سؤال مى تواند به اوّلى باقى باشد مگر در مسائلى كه به دوّمى رجوع كرده بوده.

س 42

اشاره

- يكى از دوستانم مقلد آية اللّه گلپايگانى بوده است و بعد از فوت ايشان به آيت اللّه اراكى رجوع كرده اند (در كل مسائل) آيا مى توانند به شما در كل مسائل رجوع كنند؟

ج

- اگر مرجع تقليد سابق را اعلم بداند احتياط واجب باقى ماندن بر تقليد او است و اگر مرجع زنده را اعلم بداند رجوع به او واجب است و اگر مساوى بداند در بقاء و عدم بقاء مختار است.

س 43

اشاره

- شخصى مقلد مرحوم آيت اللّه بروجردى (رض) بوده پس از فوت ايشان به مرحوم آيت اللّه شاهرودى (رض) رجوع نموده و چون بقاء بر تقليد را آن مرحوم جايز نمى دانسته به مرحوم آيت اللّه خوئى (رض) رجوع كرده پس از رحلت آن مرحوم مدتى بقاء بر تقليد و سپس به مرحوم آيت اللّه گلپايگانى (رض) مراجعه نموده است. اكنون متوجه شده كه بايد در مسأله بقاء بر تقليد ميّت مراجعه بحى نموده و با فرض اينكه مجتهد حى بقاء را جايز مى داند بفرماييد تقليد وى از آيت اللّه بروجردى (رض) تا كنون چه حكمى دارد و در آينده وظيفه او چيست و مى تواند باقى بر تقليد حضرت آيت اللّه گلپايگانى بماند يا خير؟

ج

- در صورتى كه فقط در مسأله بقاء به مرحوم آية اللّه العظمى خوئى و آية اللّه العظمى گلپايگانى (رض) مراجعه كرده ايد فعلًا هم بقاء بر تقليد مرحوم آيت اللّه العظمى بروجردى مانعى ندارد و چنانچه در همه مسائل به مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى (رض) رجوع كرده ايد فعلًا بقاء بر ايشان مانعى ندارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 21

مسائل متفرقه تقليد

س 44

اشاره

- آيا براى مراجع تقليد شرايطى علاوه بر آنچه كه در رساله هاى عمليه قيد شده است از جمله موافقت و همراهى با اساس نظام جمهورى اسلامى لازم است يا خير؟

ج

- اساس جمهورى اسلامى حاكميّت احكام اسلام است و اين معنائى نيست كه شخص مسلمان با آن موافقت نداشته باشد و انتظار همه همين است كه احكام اسلام حاكميّت پيدا كند و شرائط مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقليد همان است كه در رساله هاى عمليه مذكور است. و اللّه العالم.

س 45

اشاره

- كسانى كه باقى بفتواى مجتهد ميت هستند جوازاً يا وجوباً در مسأله پرداخت سهم سادات كه به فتواى ميت مانند سهم امام عليه السلام اجازه مرجع تقليد لازم داشته ميتوانند اين مسأله را بفتواى مرجع حى عمل كنند؟

ج

- در فرض مذكور با بقاء بر تقليد ميّت كه اجازه مجتهد يا مرجع تقليد را لازم ميدانسته فعلًا بايد با اجازه مجتهد يا مرجعى كه به او در مسأله بقاء رجوع كرده سهم سادات عظام را بپردازد.

س 46

اشاره

- در رساله فرموده ايد كسى كه وصيت مى كند لازم نيست بالغ باشد حتّى ده سال داشته باشد كافى است حال اين ده ساله در مسأله اختلافى به فتواى كدام مجتهد عمل كند با اينكه بالغ نشده و تقليد بر او واجب نيست؟

ج

- در نفوذ وصيّت طفل ده ساله تقليد او از مجتهد شرط نيست بلى وصى و وارث او در اين مسأله طبق فتواى مجتهدى كه از او تقليد مى نمايند عمل مى كنند و اللّه العالم.

س 47

اشاره

- نظر حضرتعالى درباره ولايت فقيه چيست؟

ج

- به نظر حقير ولايت فقيه جامع الشرائط در زمان غيبت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف فى الجمله ثابت و مسلّم است و تفصيل آن در رساله «ولاية الفقهاء في عصر الغيبة» بيان گرديد. و اللّه العالم.

س 48

اشاره

- فرق بين حكم و فتوى چيست؟

ج

- فتوى عبارت از بيان حكم كلى است كه مجتهد آن را از كتاب و سنت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 22

استفاده كرده ولى حكم انشاء و دستورى است در موضوع خاص جزئى كه مجتهد جامع الشرائط صادر مى كند. و اللّه العالم.

س 49

اشاره

- حكم حاكم را تا چه حد نافذ مى دانيد؟

ج

- حكم مجتهد جامع الشرائط نافذ است و بر همه عمل بآن لازم است مگر آنكه كسى اشتباه و خطاى او را در مبانى حكم بداند و بطور كلّى نفوذ حكم او در مواردى است كه اگر مكلف خودش هم عالم بآن شود، مكلّف بعمل بمضمون آن حكم مى باشد.

س 50

اشاره

- نظر شما در مورد حدّ اطاعت از مرجع تقليد چيست؟

ج

- فتاواى مرجع تقليد براى مقلّد واجب العمل است و اگر در موردى حكم كند آن هم واجب العمل است.

س 51

اشاره

- عمل به استفتاى يك مجتهد آيا تنها براى مقلدينش عمل بوظيفه است يا سايرين هم مى توانند به استناد استفتاى او عمل كنند؟

ج

- فقط براى مقلّدين خود آن مجتهد حجت است.

س 52

اشاره

- براى شخص محتاط آيا داخل كردن فتاوى فقهاء گذشته هم لازم است؟

ج

- بلى براى رعايت احتياط كامل بايد فتاوى علماء جامع الشرائط تقليد در گذشته نيز ملاحظه شود. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 23

احكام طهارت

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 25

طهارت

اسامى متبركه

س 53

اشاره

- آيا در كلماتى مثل «بسمه تعالى» يا «هو» و يا كلمات فارسى مانند «خدا» و غيره، اجتناب از دست زدن بدون وضو به آن لازم است و حكم اسماء جلاله را دارد يا خير؟

ج

- مسّ نام خداوند متعال بهر لغتى كه باشد بدون طهارت از حدث جائز نيست و نسبت به ضميرى كه به خداوند برمى گردد نيز احتياط ترك است.

س 54

اشاره

- آيه و يا كلمه اى از قران مثل اللّه نوشته شد و بقصد قرآنيت هم نوشته شده بعد طورى اللّه قيچى شده فقط كه يك سوم از الف اللّه مانده اگر به اين يك سوم از الف بدون وضو دست زده شود حرامست يا نه و اصلًا قيچى كردن بدون قصد بى احترامى چه صورت دارد و اگر اللّه را بقصد ننويسد حكم بالا را دارد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال بدون وضوء احتياط در ترك مسح حروف باقى مانده است

جامع الاحكام، ج 1، ص: 26

و قيچى كردن اگر صدق اهانت كند اشكال دارد و كلمه اللّه بقصد قرآنيت نوشته شود يا غير قرآنيت حكمش يكى است. و اللّه العالم.

س 55

اشاره

- اگر قرآن نجس شود و بدانيم در صورت آب كشيدن خراب مى شود چه بايد كرد؟

ج

- بايد آن را آب كشيد اگر چه موجب محو كلمات آن شود. و اللّه العالم.

س 56

اشاره

- چند ورق قرآن و اسم اللّه ريخته شده در يك ظرف آب و جوهر قرآن نوشته شده در آب ظرف حل شده آيا دست زدن بدون وضو به آب ظرف حرام است يا نه و آيا نوشتن «اللّه» روى دست شخص بدون وضوء جايز است؟

ج

- دست بى وضو زدن به آن آب اشكال ندارد و ولى نوشتن كلمه اللّه به بدن شخص بى وضو اشكال دارد.

و اللّه العالم.

س 57

اشاره

- آيا قرآنى كه قابل استفاده نيست و كهنه شده را مى توانيم دفن كنيم يا بسوزانيم؟

ج

- در محل پاكى كه معرض هتك نباشد دفن كنند و سوزاندن آن حرام است.

س 58

اشاره

- لفظ جلاله اللّه يا آيه قرآن روى سنگ هاى قبر نوشته شده عابر هم روى آنها قدم مى گذارد اجازه مى دهيد آنها را بدون اجازه صاحب آنها كه دست رسى به آنها ممكن نيست محو نمائيم؟

ج

- اگر معرض اهانت باشد و دسترسى به صاحبان قبور نباشد پاك كردن آنها واجب است.

س 59

اشاره

- آيا حكاكى آيات كلام اللّه مجيد بر روى سنگهاى مزار جايز است يا خير؟

ج

- در صورتى كه سنگ مزار در معرض زير پا قرار گرفتن و توهين باشد نبايد آيات قرآنى و اسم جلاله و اسامى مقدّسه بر آن حك شود. و اللّه العالم.

س 60

اشاره

- اگر در آيه حكاكى شده كلمه مبارك اللّه را حذف و يا پاك كنند كفايت مى كند يا بايد همه آيه حذف شود؟

ج

- پاك كردن اسم جلاله اثرى در حكم بقيه آيه ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 27

س 61

اشاره

- در صورتى كه بايد كلمه مباركه اللّه و يا همه كلمات آيه پاك شود اين امر بر عهده چه كسى است؟

ج

- پا گذاشتن و توهين بر آن نوشته ها حرام است و پاك كردن آنها بر هر كسى كه متمكن باشد لازم است.

و اللّه العالم.

س 62

اشاره

- آيا مسئولين گورستان مى توانند از حكاكى آيات مبارك كلام اللّه جلوگيرى نموده و يا آنهايى را كه قبلًا حك شده پاك كنند؟

ج

- لازم است مسئولين گورستان به اشخاص تذكّر دهند كه اسامى مقدسه و آيات قرآنى را در سنگهائى كه ممكن است زير پا واقع شوند ننويسند. و اللّه العالم.

س 63

اشاره

- آيه قرآن مانند بسم اللّه الرحمن الرحيم را آهن برى كرده اند سايه آيه بر زمين يا ديوار نمودار است دست زدن بدون وضو به سايه آيه چه صورت دارد؟

ج

- اشكال ندارد.

س 64

اشاره

- در عصر حاضر معمول شده كه مردان بدن خود را خال كوبى مى كنند و بعضى افراد حتى اسامى ائمه عليهم السلام را نيز در بدن خود خال مى كوبند. اولًا بيان فرمائيد اصل عمل خالكوبى چگونه است و ثانياً اگر بعد از خال كوبى شخص جنب شود حكم مسأله چه خواهد بود؟

ج

- خال كوبى اگر براى غرض عقلائى مثل درمان باشد جايز است و در غير اين صورت چون فى الجمله مضر است حكم بجواز محلّ تأمّل است ولى عدم طهارت براى شخص مذكور اشكال ندارد بلى آنچه با خال نوشته شده مس آن با فرض صدق مسّ در حال عدم طهارت حرام است. و اللّه العالم.

س 65

اشاره

- نوارهائى كه آيات قرآن در آنها ضبط شده اگر احياناً مورد حريق قرار بگيرد يا در بالوعه (فاضلاب) بيفتد حفظ آن از سوختن و خارج كردن آن از بالوعه لازم است يا خير؟

ج

- بعيد نيست كه چون در نظر عرف توهين محسوب مى شود حفظ آن از سوختن و خارج كردن از بالوعه لازم باشد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 28

س 66

اشاره

- آيا كلماتى نظير «اللّه»، «بسمه تعالى»، «هو الحكيم» و ... اگر به زبان خارجى بطور مثال به زبان انگليسى نوشته شود، جزء اسماء متبركه مى باشند يا نه؟

ج

- احكام اسامى متبركه بر آنها مترتب است و بايد احترام آنها رعايت شود. و اللّه العالم.

س 67

اشاره

- مستدعى است نظر مبارك را در مورد چاپ لفظ جلاله، بعض آيات قرآن كريم و اسامى معصومين عليهم الصلاة و السلام روى جا كليدى بيان بفرماييد.

ج

- اصل چاپ و نوشتن اين كلمات مباركه بر روى جا كليدى يا اشياء ديگرى كه شخص همراه خود دارد اشكال ندارد فقط بايد دارندگان اين اشياء محترمه رعايت قداست و احترام آنها را بنمايند و به طور بى احترامى و توهين آميز از آن استفاده نكنند. و اللّه العالم.

س 68

اشاره

- فروش روزنامه و مجلّات كه گاهى به يقين در آنها اسماء مباركه حقتعالى و ائمه معصومين عليهم السلام يا مضامين و آيات قرآنى نوشته و چاپ شده است، بعنوان كاغذ بلا استفاده و با عدم آگاهى از چگونگى مصرف توسط خريدار چه حكمى دارد؟ آيا تحقيق اينكه اين اوراق كه فروخته مى شود در چه محلّى (مثلًا جهت بسته بندى پوشاك يا ميوه و تبديل به پاكت) مصرف خواهد شد لازم است؟

ج

- در مورد سؤال، روزنامه و هر ورقى كه مشتمل بر آيات قرآنى و اسامى متبركه انبياء و ائمه عليهم السلام باشد دور ريختن آنها بطورى كه زيردست و پا بيفتد و باعث اهانت بشود حرام است و همچنين اگر در اختيار كسانى قرار دهند چه بعنوان فروش و يا غير فروش كه مى دانند نحوه استفاده موجب توهين است اشكال دارد و در صورت شك در نحوه استفاده آنها فروش آن اشكال ندارد و تحقيق لازم نيست.

س 69

اشاره

- با توجه به وسعت و تعداد اسماء متبركه در روزنامه و ساير نامه ها و كاغذهاى باطله دور ريختن آنها چه حكمى دارد؟

ج

- دور ريختن آنها با اشتمال بر اسامى متبركه و آيات قرآنى اشكال دارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 29

س 70

اشاره

- آيا نشستن بر روى روزنامه هائى كه احتمالًا ممكن است آيات و احاديث بر روى آنها نوشته باشد چه صورتى دارد؟

ج

- اگر بدانيد آيات و احاديث بر روى آن ها نوشته شده نشستن بر روى آنها جايز نيست.

احكام آبها

س 71

اشاره

- آبى كه كمتر از كر باشد و نجس شود بمجرد اتصال با كر و يا آب جارى پاك مى شود و يا امتزاج لازم است؟

ج

- امتزاج لازم است همانطور كه در رساله مرقوم است.

س 72

اشاره

- آب مضاف حتى اگر به اندازه يك رودخانه باشد (گل آلود) حكمش چيست؟

ج

- مجرّد گل آلود بودن موجب مضاف بودن آب نيست بلى اگر طورى باشد كه بآن آب گفته نشود مضاف است و در فرض سؤال كه خيلى زياد است اگر يك قسمت از آن با نجس برخورد كند نجس شدن قسمت ديگر محل تأمل است.

س 73

اشاره

- اگر به واسطه بمب هاى باران زا ايجاد ابر و باران نمايند در طهارت همان حكم باران طبيعى را دارد يا خير؟

ج

- مورد اشكال است.

س 74

اشاره

- مستدعى است بيان فرمائيد كه اولًا پس آبهاى تصفيه شده فاضلاب منازل كه اثرى از نجاست همراه ندارد حكمشان از جهت نجاست و طهارت چگونه است؟

اگر نجس است از چه طريقى پاك مى شود؟

ج

- در صورت نجس بودن تصفيه آن را پاك نميكند بايد بوسيله آب جارى و يا كر و يا باران تطهير شود با شرائطى كه در رساله عمليه ذكر شده.

س 75

اشاره

- اگر از پس آبهاى تصفيه شده فاضلاب منازل براى مشروب نمودن سبزيجات و پرورش آبزيان نظير ماهى و ميگو بهره بردارى شود، در اين صورت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 30

استفاده از محصولات بعمل آمده چگونه است؟

ج

- استفاده از آب مذكور در كشاورزى و پرورش آبزيان اشكال ندارد.

س 76

اشاره

- مردم محله اى در كوچه اى داراى جوى باريكى هستند و آب هاى حمّام و حياط منازل اين محله به جوى مى رود و آنهايى كه بچه كوچك دارند نجاسات بچه را در حمّام يا حياط مى شويند آيا اين گناه است و باعث ضمان است (در ضمن آب در اين جوى خيلى كم جريان دارد).

ج

- اگر اين كار موجب اذيّت ديگران بشود گناه دارد و اگر در فاضلاب ها خون يا بول يا هر چيز نجسى وجود داشته باشد آن جوى نجس مى شود بلى اگر آب جارى يا كر به مقدارى كه فاضلاب نجس، رنگ يا بو يا طعم آن را تغيير ندهد جريان داشته باشد جوى نجس نمى شود. و اللّه العالم.

آب كشيدن و تطهير چيزهاى نجس

س 77

اشاره

- كيفيت پاك شدن چرم و چوب نجس با فرض عدم استحاله را بيان فرمائيد.

ج

- بوسيله آب ظاهر چرم متنجس و چوب پاك مى شود. و اللّه العالم.

س 78

اشاره

- كيفيت تطهير موكت نجس كه به زمين چسبيده را بيان فرمائيد.

ج

- بعد از زوال عين نجاست آن را بوسيله شلنگ متصل به آب لوله كشى تطهير نمايند و پس از تطهير لازم نيست غساله آن گرفته شود.

س 79

اشاره

- اگر بول و نجاست بچه به قالى و از آن به سيمان كف اتاقهاى آپارتمان برسد آيا با آب كشيدن سطحى سيمان نجاست بر طرف مى گردد يا خير (با توجه به اينكه آب تا حدودى از سيمان عبور مى كند)؟

ج

- ظاهر آن پاك مى شود ولى باطن آن كه بواسطه نفوذ رطوبت نجس نجس شده است بمجرد رسيدن رطوبت آب پاك نمى شود.

س 80

اشاره

- ماشينهاى لباسشوئى تمام اتوماتيكى كه لباسها را پس از شستشو با مواد شوينده سه الى پنج مرتبه با آب قليل آبكشى مينمايد، با توجه به اينكه در هنگام شستشوى اوليه، كف متنجس را با توجه به حجيم بودن آن به قسمتهائى از

جامع الاحكام، ج 1، ص: 31

درب شيشه اى و لاستيك دور آن ميرساند در صورتى كه هنگام آبكشى آب به قسمتهاى مورد نظر نمى رسد آيا البسه از نظر شرعى پاك ميشود در صورتى كه جواب منفى باشد چگونه بايد عمل كرد؟

ج

- اگر بدانيد قسمتهائى از شيشه يا لاستيك اطراف درب بوسيله آب قليل پاك نميشود و ترشحات آن به لباسهاى داخل ماشين مى رسد موجب تنجيس لباسها ميگردد و بايد آنها را در خارج ماشين تطهير نمائيد.

س 81

اشاره

- من در منزلى زندگى مى كنم كه شخصى در اين منزل رفت و آمد داشت و تصور مى كردم ايشان كافر و نجس است. اما پس از تحقيق متوجه شدم كه ايشان كافر نيست. ولى متأسفانه طى مدتى كه من تصور مى كردم ايشان نجس است و كافر، ديگر خودم را موظف به رعايت طهارت و پرهيز از نجس كردن اشياء نمى دانستم زيرا ايشان را نجاستى سيّار مى دانستم كه همه چيز و همه جا را نجس كرده و فكر مى كردم ديگر بر من واجب نيست از نجس كردن اشياء پرهيز كنم. مثلًا وقتى دستم خون مى آمد بدون اينكه دستم را بشويم به در، ديوار، تلويزيون، يخچال، همه چيز و همه جا مى زدم.

اكنون كه دانسته ام آن شخص نه كافر بوده و نه نجس متأسفانه نه تنها مشكلم حل نشده بلكه در حال حاضر خودم را در خانه اى مى بينم كه همه چيز و همه جايش نجس است من خودم با دست خودم آنها را با نجاست واقعى نجس كرده ام.

آيا از غذاى تهيه شده در اين خانه كه نجس است بخورم؟ و نمازم را بدون طهارت كه باطل مى شود بخوانم؟ و با ديگران معاشرت كنم تا اين نجاست را انتقال بدهم؟ يا اينكه وسايل خانه را در حد توان تطهير كنم؟

ج

- اولًا در بسيارى از اشياء و اثاث منزل مثل فرش و در و ديوار و وسائل، غير از خوراك و نوشيدن شرط استفاده طهارت نيست ثانياً تطهير چيزى كه شك داريد عين آن نجس شده يا نه لازم نيست و محكوم بطهارت است و ملاقى شبهه محصوره تا چه رسد به غير محصوره محكوم بنجاست نيست مى توانيد ظرفهائى

را كه يقين داريد نجس شده بشوئيد و غذائى را كه يقين نداريد ظرف آن نجس بوده نيز

جامع الاحكام، ج 1، ص: 32

مى توانيد بخوريد خلاصه در حكم به نجاست بشرحى كه در رساله نوشته شده علم و يقين لازم است و با عدم علم هر چيزى را شك داشته باشد نجس شده محكوم بپاكى است و در موارد شك احتياط لازم نيست خود را به زحمت و حرج نياندازيد.

س 82

اشاره

- اگر لباس يا ظرفى را شخص وسواسى چند بار آب بريزد اشكال دارد؟

ج

- در آب كر يا با آب جارى يك مرتبه شستن كافى است و وسواسى نبايد به شك خود اعتناء كند و مثل متعارف مردم عمل نمايد.

س 83

اشاره

- آيا حائض بعد از بيرون آمدن از توالت بايد دستهايش را غسل دهد يا آب كشيدن تنها كافى است؟

ج

- اگر دستش به نجاستى مانند خون يا غير آن آلوده نشده شستن لازم نيست و اگر آلوده شده بشويد و در هر دو صورت غسل ندارد.

س 84

اشاره

- اگر بخواهيم چيز نجس را آب بكشيم و در آن مانعى از آب ببينم كه ندانيم قبل از نجس شدن بوده يا بعد تكليف چيست؟

ج

- در صورت مذكور مانع را بر طرف نمائيد و آن چيز را بشوئيد.

س 85

اشاره

- كسى كه طريقه طهارت با آب قليل را نمى دانسته و بعداً متوجه شد كه طهارت او صحيح نبوده آيا نمازهايى كه خوانده بايد قضا نمايد يا خير؟

ج

- اگر يقين دارد به خاطر ندانستن مسأله وضوى او از جهت نجس بودن مواضع وضو باطل بوده بايد آن نمازها را قضا كند و همچنين اگر يقين دارد از جهت مذكوره با لباس يا بدن نجس نماز خوانده بايد به احتياط لازم آن نمازها را قضا كند. و اللّه العالم.

س 86

اشاره

- اگر لباسى آلوده به خون حيض يا خون هاى ديگر باشد و بعد از شستن آن لباس رنگ خون بر آن بماند آيا اين رنگ نجس مى باشد يا خير؟

ج

- اگر عين خون زايل شده و فقط رنگ خون مانده با آب كشيدن پاك مى شود و در اين جهت تفاوتى بين خون حيض و غير آن نيست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 33

س 87

اشاره

- آب اوّل كه مرد براى تطهير مخرج بول مى ريزد چنانچه مسير طرف راست عورت را طى ولى آب مرتبه دوم به مسير طرف چپ عورت برود آيا هر دو مسير پاك است يا يك بار ديگر آب بر هركدام از اين مسيرها برساند؟

ج

- در فرض سؤال يك مرتبه ديگر به هر يك از دو مسير آب بريزد. و الله العالم.

س 88

اشاره

- آبى كه در هنگام طهارت به بدن مى پاشد آيا پاك است يا نجس؟ اگر اين آب بر روى دستشويى و بعد به بدن بپاشد حكم چيست؟ اگر ندانيم به چه صورت آب پاشيده حكم مسأله چيست؟

ج

- در مورد سؤال، اگر تطهير بوسيله شلنگ كه متصل به آب لوله كشى كه حكم آب جارى را دارد و آبى كه به بدن مى پاشد مشتمل بر اجزاء نجس نباشد پاك است و اگر تطهير با آب قليل باشد از ترشّحات آن اجتناب نمائيد و آبى كه از دستشوئى ترشح ميكند اگر دستشوئى نجس شده و آبى كه بآن ميريزد و ترشح ميكند متصل بكرّ نباشد اجتناب كنيد و اگر ندانيد به چه صورت پاشيده محكوم بطهارت است.

وضو

س 89

اشاره

- هنگام مسح سر اگر دست به پيشانى برسد آيا وضوء اشكال دارد؟

ج

- با آن قسمت از دست كه به آب صورت رسيده مسح پا را نكشد. و اللّه العالم.

س 90

اشاره

- شستن بار سوم در وضو حرام است آيا مبطل وضو نيز هست؟

ج

- اگر دست چپ را سه بار بشويد چون ميخواهد بعد از شستن مسح سر و پاها را با دستها بكشد و آبى كه در دستها مانده آب خارج از وضو محسوب مى شود وضو هم باطل است.

س 91

اشاره

- آيا هنگام وضو گرفتن لب هم بايد شسته شود و اگر لب چرب باشد اشكال دارد؟

ج

- بلى لب هم بايد شسته شود ولى اگر چربى كم باشد بطورى كه عرفاً مانع محسوب نشود اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 34

س 92

اشاره

- نقّاشانى كه امكان تفحص زياد براى رفع حاجب از تمام اعضاء وضو ندارند و بعد از مدتى مشاهده رنگ روى عضوى مى نمايند تكليف امور عبادى آنها چيست؟

ج

- بايد بر اعضاى وضو و غسل چيزى كه جرميت دارد و مانع از رسيدن آب به اعضاء است نباشد و الّا وضو و غسل صحيح نيست. بلى اگر ازاله رنگ يا هر مانع ديگرى ممكن نباشد مگر به مجروح شدن عضو در اين صورت حكم جبيره دارد كه در توضيح المسائل مذكور است. و اللّه العالم.

س 93

اشاره

- جوهر خودكار مانع از رسيدن آب به پوست بدن است يا نه؟

ج

- چنانچه جرميّت داشته باشد مانع است.

س 94

اشاره

- بعضى ها مى گويند اگر بيش از هفت قدم راه رفتيد و بعد سر را مسح كشيديد اين وضو باطل است آيا اين سخن صحيح است يا نه؟

ج

- اگر انسان شستن وضوئى را تمام كرده باشد و قبل از مسح سر، راه برود چنانچه به مقدارى كه عرفاً پى درپى بودن وضو محفوظ باشد وضو صحيح است و اندازه معيّنى براى راه رفتن نيست. و اللّه العالم.

س 95

اشاره

- هنگام وضو گرفتن براى يكى از نمازهاى پنج گانه مسح را فراموش كرده ام (نمى دانم كداميك بوده) تكليف چيست؟

ج

- در فرض سؤال، يك نماز صبح و يك نماز مغرب و يك نماز چهار ركعتى بدون تعيين ظهر يا عصر يا عشاء بخوانيد و اگر نماز ظهر و عصر را با يك وضو ميخوانيد، دو نماز چهار ركعتى لازم است.

س 96

اشاره

- هنگام وضو اگر احياناً و يا عمداً دست طورى قرار گرفت كه آب وضو به طرف آرنج سرازير شود اشكالى در وضو ايجاد مى كند يا خير؟

ج

- اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 97

اشاره

- هنگام وضو كه بايد صورت و دستها را از بالا به پايين شست اگر كسى سهواً دستش از پايين به بالا رفت و يا افقى شست آيا وضويش اشكال دارد؟

ج

- سهواً دست به طرف بالا برود اشكال ندارد و مجموعاً بايد در نظر عرف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 35

شستن، از بالا به پايين صدق كند هرچند گاهى افقى دست بكشد. و اللّه العالم.

س 98

اشاره

- آيا در همه دست كشيدنها در وضو، بايد از ابتداى بالا دست كشيد و اگر كسى مثلًا از وسط دست كشيد در عين حال كه بالا را شسته است آيا اشكال دارد در حالى كه از اسفل به اعلى را نشسته است؟

ج

- بعد از شستن هر قسمتى مى تواند از بعد آن قسمت، وضو را ادامه دهد بنابراين در فرض سؤال دست كشيدن از وسط مانع ندارد. و اللّه العالم.

س 99

اشاره

- در اماكن عمومى مواجه مى شويم با اشخاصى كه موقع شستن دست و صورت چه به نيت وضو و چه غير وضو، بارانى از آب بر اطرافيان خويش كه در حال انجام وضو هستند (و مسلماً بايد شستن اول و دوم را رعايت و مسلماً از آب خارج از وضو اجتناب كنند) مى پاشند آيا وضوى اين اطرافيان صحيح است؟

ج

- اگر اطرافيان وضوى خودشان را با نيت مجموع آبى كه در دست آنها است چه آبى كه خودشان مى ريزند و چه آبى كه از وضوى ديگرى ترشح كرده ادامه دهند اشكال ندارد.

س 100

اشاره

- اگر در هنگام وضو گرفتن براى جلوگيرى از اسراف در وضو در ظرف آب ريخته و با آن آب وضو بگيريم. در حالى كه اطراف ظرف را قبل از وضو بشوييم آيا ترى (خيسى) آب دور ظرف وضو را باطل مى كند با توجه به اينكه هنگام وضو گرفتن ظرف آب را با دست راست يا چپ بلند مى كنيم.

ج

- ترى مذكور وضو را باطل نمى كند. و اللّه العالم.

س 101

اشاره

- معلولينى كه دست يا پاى آنان مصنوعى است هنگام وضو گرفتن و غسل كردن و مواضع سجده بر زمين گذاشتن چه تكليفى دارند؟

ج

- شستن دست و پاى مصنوعى در وضو و غسل لازم نيست و همچنين گذاشتن انگشت پاى مصنوعى و يا كف دست مصنوعى بر زمين در حال سجده لازم نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 36

س 102

اشاره

- با كفش يا نعلين مغصوب وضو گرفتن اشكال دارد يا خير؟

ج

- اشكال ندارد.

س 103

اشاره

- اگر انسان منزلى را خريدارى كرده باشد و تقاضاى وصل آب و برق را داده باشد ولى براى او وصل نكرده باشند و او با انشعاب از آب و برق همسايه استفاده كند آيا اين آب و برق مشكلاتى براى نماز و روزه او ايجاد نمى كند؟

ج

- اگر مسئولين امر اجازه دهند اشكال ندارد.

س 104

اشاره

- استفاده از آب قنات و آبى كه صاحبانش مجهول ميباشند براى گرفتن وضو و شستن فرش و غيره چگونه است؟

ج

- وضو گرفتن از قناتهاى بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحبان آنها راضى هستند، اشكال ندارد، ولى شستن فرش و استفاده هائى نظير آن مشكل است مگر آنكه بحسب مرسوم محلّ اينگونه استفاده ها معمول باشد و منعى هم از مالك نرسيده باشد.

س 105

اشاره

- اگر شخصى كه موى سرش ريخته بخواهد باصطلاح امروزه موى سرش را ترميم كند و بعبارت ديگر روى سرش مو بكارد در اين صورت حكم وضوء و غسلش چگونه خواهد بود؟

ج

- اگر كاشتن مو بنحوى باشد كه مو به بدن متّصل ميشود و رشد ميكند مانند موى طبيعى در اين صورت غسل و وضو هر دو صحيح است ولى چنانچه مو، روى حاجبى بافته شده باشد و يا آن را بوسيله چسب و غير ذلك بسر بچسبانند جايز نيست و در صورت چسباندن اگر قابل كندن نباشد بايد علاوه بر وضو و غسل جبيره اى تيمم بدل از غسل يا وضو نيز بنمايد.

س 106

اشاره

- آيا زدن مقدارى كرم به صورت و دست براى وضو اشكال دارد؟ از كجا مى توان فهميد كه اين كرم مانع از رسيدن آب به پوست است يا نه؟

ج

- اگر مانع رسيدن آب به بشره نباشد اشكال ندارد و تشخيص آن با عرف است.

س 107

اشاره

- اگر قبل از دخول وقت نماز براى نماز وضوء بگيرد، صحيح است؟

جامع الاحكام، ج 1، ص: 37

در صورتى كه صحيح باشد فرقى بين اينكه وقت نزديك باشد يا نه هست يا خير؟

ج

- اگر وقت نماز نزديك است ميتواند بعنوان تهيّؤ براى نماز وضو بگيرد و اگر خيلى قبل از وقت است وضو را بعنوان بودن بر حال طهارت بگيرد و در هر دو صورت ميتواند با آن وضو نماز واجب يا مستحب را بخواند. و اللّه العالم.

غسل

[مسائلى در باره غسل

س 108
اشاره

- شخصى تاكنون غسلش را چنين انجام مى داده (اول طرف راست بعد طرف چپ بعد سر و گردن) تكليف نماز و روزه ها و همچنين حج او با اين نحوه غسل چيست؟

ج

- نمازهائى كه شخص مذكور با اين حال خوانده قضا ولى قضاء روزه واجب نيست كند و حج او نيز باطل است و احرام او باقى است و بايد با اعمال عمره مفرده از احرام خارج شود. و الله العالم.

س 109
اشاره

- در مورد غسل وقتى به نيت غسل زير شير مى ايستيم هر قسمت را چند بار بايد غسل دهيم؟ آيا دست كشيدن لازم است يا خير؟

ج

- هر قسمت را يك بار بشويد كافى است و دست كشيدن لازم نيست يعنى وقتى به نيت مثلًا سر و گردن غسل مى كنيد بايد آب بهمه جاى سر و گردن برسد وقتى بهمه جا رسيد غسل سر و گردن تمام شده و همينطور طرف راست و طرف چپ.

س 110
اشاره

- كسانى كه بدنى چرب دارند و بدنشان چربى ترشح مى كند مخصوصاً صورت كه چربى زيادى ترشح مى كند آيا وجود اين چربى در بدن در وضو و غسل اشكالى به وجود مى آورد يا خير؟

ج

- اگر چربى بدن به طور متعارف باشد و مانع رسيدن آب به پوست نشود به وضو و غسل ضرر ندارد. و اللّه العالم.

س 111
اشاره

- كسى كه در ماه مبارك رمضان چند غسل نموده مثلًا يك غسل را در پانزدهم و يكى را در بيستم و غسل سوم را در بيست و پنجم كرده باشد و بعد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 38

يقين كند كه يكى از اين غسلها باطل بوده لطفاً وظيفه اين شخص را نسبت به نماز و روزه بيان فرمائيد.

ج

- روزه هاى شخص مذكور محكوم بصحت است و نسبت به نمازها آن مقدار را كه يقين تفصيلى دارد بدون طهارت انجام داده بايد قضا كند يعنى ملاحظه نمايد در صورت بطلان غسل اول چند روز نماز قضا بعهده او آمده و در صورت بطلان غسل دوم چند روز و در صورت بطلان غسل سوم چند روز و هر كدام كمتر بود همان مقدار را قضا كند و اگر بعد از غسل سوم موقعى توجه ببطلان يكى از اغسال پيدا كرده كه هنوز هيچ نمازى با آن نخوانده چيزى بر او نيست، فقط براى نمازهاى بعد غسل بجاآورد.

س 112
اشاره

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص38

با غسل مستحبى مثل غسل جمعه مى توان نماز خواند؟

ج

- غير از غسل جنابت براى نماز خواندن با اغسال ديگر وضو لازم است.

س 113
اشاره

- آيا به همان ترتيب گفته شده در رساله مى شود غسل را زير دوش انجام داد يا بايد حتماً كاسه كاسه روى خودمان بريزيم؟

ج

- غسل زير دوش كه فعلًا در حمّامها معمول است صحيح و بى اشكال است.

س 114
اشاره

- در پادگان هفته اى يك بار بيشتر امكان رفتن به حمّام را نداريم و به همين خاطر امكان غسل كردن برايم نيست براى انجام فريضه نماز چه بايد بكنم؟

ج

- اگر مجبور به خدمت در آنجا هستيد و واقعاً دسترسى به آب نداريد با تيمّم نماز بخوانيد و صحيح است.

و اللّه العالم.

س 115
اشاره

- اگر مانند فردى كه از ادرار خود نمى تواند جلوگيرى كند مرتب جنابت براى او حاصل شود وظيفه او براى نماز و غسل چيست؟

ج

- جنابت موجب غسل است و در فرض سؤال در هر دفعه كه ميتواند غسل كند بايد براى نمازها غسل كند و هر وقت غسل ممكن نباشد بايد تيمّم بدل از غسل كند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 39

س 116
اشاره

- آيا براى غسل مى توان با وسيله اى راه ادرار را مسدود نموده و غسل جبيره اى انجام داد؟

ج

- خروج ادرار ضرر بغسل نميزند با همان حال غسل كنيد و صحيح است لكن بايد بعد از غسل براى خواندن نماز و امثال آن وضو هم بگيريد و اگر در موقع وضو هم ادرار خارج ميشود چنانچه مسدود نمودن محل ادرار در حين وضو ضرر ندارد موقع وضو آنجا را مسدود كنيد و اگر ضرر دارد با همان حال وضو بگيريد و بعد از وضو تيمم هم بنمائيد لكن اگر مواقعى هست كه ادرار خارج نميشود وضو را در آن موقع بگيريد و در اين صورت احتياج به تيمم ندارد و لازم است بتوضيح المسائل از مسأله 313 ببعد هم مراجعه نمائيد.

غسل جنابت

س 117
اشاره

- اگر ندانيم كه فرد جنب چه كسى است و خود نيز جنب باشيم و نماز بخوانيم و بعد از مدتى كه نماز خوانديم معنى جنابت و فرد جنب را بفهميم آيا بايد تمام نمازهايمان را دوباره به جاى آوريم؟

ج

- هر مقدار نماز كه يقين داريد در حال جنابت خوانده ايد هر چند در آن موقع معنى جنابت را نمى دانسته ايد بايد پس از انجام غسل جنابت قضا نماييد. و الله العالم.

س 118
اشاره

- در غسل جنابت آيا همان نيت اول براى هر سه قسمت كافى است يا آنكه براى هر قسمت بايد نيت جداگانه داشت؟

ج

- همين مقدار كه توجّه داريد، سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را به جهت غسل جنابت به ترتيب شستشو مى دهيد كافى است. و اللّه العالم.

س 119
اشاره

- آيا فرد جنبى كه غسل جنابت را به خاطر عذر بيمارى نمى تواند انجام دهد، آيا با تيمم بدل از غسل، مى تواند تا موقعى كه عذرش در انجام دادن غسل برطرف نشده، در مساجد تردّد نمايد؟

ج

- بلى در فرض سؤال تا مدتى كه عذر او باقى است مى تواند امور مشروطه به طهارت از حدث اكبر را انجام دهد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 40

س 120
اشاره

- در رساله عمليه آمده است: آبى كه از شخص مريض خارج شود همين كه با شهوت خارج شده باشد حكم منى را دارد، منظور از مريض، چه نوع مرضى است؟

ج

- منظور مريضى است كه مرض او از جهنده بودن منى مانع باشد.

س 121
اشاره

- فردى بى دستور پزشك نوعى داروى اعصاب مصرف مى كند كه در اثر مصرف آن در دفع ادرار اختلال پيش مى آيد و نيز در طول مدت مصرف احتلامى صورت نمى گيرد. ليكن پس از دفع ادرار يا ضمن آن مايع سفيد رنگ رقيقى دفع مى شود. اين مايع چه حكمى دارد.

ج

- اگر شك دارد منى است يا نه حكم منى را ندارد و اگر مايع با شهوت و لو بدون جستن بيرون آيد، در مورد شخص مذكور كه مريض است محكوم به منى بوده است البته احتياط آن است كه براى نماز وضو هم بگيرد.

س 122
اشاره

- اگر مكانى يا اشيايى آلوده به عرق جنب از حرام باشد آيا اگر به آنها با دست مرطوب دست بزنيم براى نماز مسأله اى ايجاد مى كند يا نه اگر اشكال دارد اگر كسى قدرت آن را نداشت كه كلّيه آن اشياء را بشويد تكليف او چيست؟

ج

- بنظر اين جانب عرق جنب از حرام پاك است ولى مادامى كه رطوبت آن باقى است نماز صحيح نيست بعد از خشكيدن اگر دست مرطوبى به محلّى كه عرق آن خشك شده برسد اشكال ندارد و نماز با رطوبت جديد محكوم به صحت است و محل پاك است و احتياج به شستن ندارد. و اللّه العالم.

س 123
اشاره

- اگر هنگام معاشقه زن و مرد؛ بدون اينكه آميزش و دخول انجام گيرد، با تحريكات جسمى و روانى، زن به اوج لذت برسد و همان حالاتى كه بعد از آميزش معمولًا در زنان روى مى دهد مانند سستى بدن و ... پديد آيد، آيا زن در اين حالت جنب تلقى شده و غسل جنابت بر او لازم خواهد بود يا خير؟

ج

- چنانچه در حالت مذكور منى از او خارج شود جنب شده و غسل جنابت بر او لازم ميشود.

س 124
اشاره

- مدت يك سال است ازدواج كرده ام بعد از نزديكى با شوهرم و انجام غسل، در موقع نماز صبح ترشحاتى از من خارج مى شود كه فكر مى كنم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 41

مربوط به خودم نباشد آيا مجدداً بايد غسل به جا آورم يا خير و آيا اين ترشحات نجس است يا نه؟

ج

- اگر مى دانيد ترشحات مذكور بول نيست و يقين به منى بودن آن هم نداريد محكوم بطهارت است و غسل ندارد و اگر يقين به منى بودن آن داريد ولى مردد است بين منى مرد و منى خودتان نجس است ولى غسل واجب نيست.

س 125
اشاره

- در بعضى مواقع كه صحنه هايى شهوت انگيز مى بينم (مثل عكسهاى برهنه) مايعى لزج از من خارج مى شود مى خواستم ببينم آيا اين مايع پاك است يا نه؟ (با استبراء يا بدون استبراء) اگر نجس است آيا تمام بدن نجس مى شود يا فقط محل نجاست؟ (منظورم مسأله اى در توضيح المسائل است كه در حالتى خاص عرق جنابت را نجس مى داند).

اگر نجس است آيا جنابت است كه غسل بخواهد يا اينكه فقط بايد محل نجاست را تطهير كرد؟

(و آيا مى شود مواقعى جنابت باشد و مواقعى غير از آن).

ج

- در مورد سؤال اگر مايع لزج مذكور علامت منى نداشته باشد و بعد از استبراء باشد و احتمال اينكه بول باشد منتفى باشد پاك است و غسل هم لازم ندارد حتى وضو و غسل را هم باطل نميكند ولى اگر استبراء نكرده باشيد و يا احتمال بدهيد كه مايع مذكور بول باشد مايع مذكور محكوم به نجاست و مبطل وضو است و اگر علامت منى در آن باشد موجب غسل است ولى عرق آن نجس نيست.

س 126
اشاره

- اگر كه در طى ماه رطوبتى از رحم خارج شود در حالى كه بعضى از نشانه هاى منى را داشته با اين حال بدون غسل روزه گرفته و نماز خوانده. نماز و روزه اش صحيح است؟

ج

- اگر يقين داشته كه رطوبت خارج شده منى است بايد غسل كند و نمازهائى را كه با آن حال خوانده قضا كند و نسبت به روزه اگر با علم به منى بودن اين را هم مى دانسته كه نبايد با حال جنابت صبح كند غسل نكرده و روزه گرفته بايد قضاى روزه ها را نيز بگيرد و كفاره هم دارد ولى اگر شك دارد كه رطوبت خارج شده منى است يا رطوبت ديگر نمازها و روزه ها صحيح است و نسبت به تشخيص منى در صورت شك به مسأله شماره 352 توضيح المسائل مراجعه نمائيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 42

غسلهاى بانوان

س 127
اشاره

- در صورتى كه استحاضه كثيره است و شخص از نظر جسمى توانايى سه مرتبه غسل در شبانه روز را ندارد (مبتلا به كمردرد و پادرد مى باشد) آيا مى تواند براى نماز بجاى غسل استحاضه، تيمم بدل از غسل كند؟ و همچنين براى روزه مى تواند تيمم كند؟ و آيا قضاى روزه هاى اين چند روز را بايد بگيرد؟

ج

- اگر توانائى هيچ يك از سه غسل را ندارد براى نماز و روزه بجاى هر غسل تيمم بدل از غسل نمايد و در اين صورت اگر با تيمم بدل از غسل نماز و روزه را انجام داده روزه و نماز او قضا ندارد.

س 128
اشاره

- در رابطه با استحاضه قليله اگر شخصى بعد از نماز صبح پاك شد آيا براى نماز ظهر بايد يك وضو و براى نماز عصر هم يك وضوى ديگر بگيرد و همچنين براى نماز مغرب و عشا؟

ج

- پس از پاك شدن يك وضو براى نماز ظهر و عصر او كافى است.

س 129
اشاره

- زنى ادعا دارد كه هر ماه فقط يك روز يا كمتر و يا كمى بيشتر (كمتر از سه روز) خون مى بيند و هميشه اينطور بوده است آيا باز استحاضه است يا حكم ديگرى دارد.

ج

- استحاضه است.

س 130
اشاره

- رحم زنى را طى يك عمل برداشتند خونى كه بعدها مى بيند محكوم به چيست؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه خون مذكور اوصاف خون حيض را داشته باشد و در سائر شرائط هم مانند حيض باشد مثلا از سه روز كمتر نباشد شرعاً حكم حيض را دارد.

س 131
اشاره

- زنى است كه 50 سال او تمام شده است ولى هنوز در هر ماه هفت الى ده روز خونى از او خارج مى شود كه از نظر ظاهر تفاوتى با خون حيض او ندارد آيا اين خون را بايد حيض حساب كرد يا استحاضه؟

ج

- در فرض سؤال اگر زن سيده نباشد بايد با آن خون معامله استحاضه بنمايد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 43

و اگر سيده است تا پايان 60 سالگى آن خون حيض و آن زن احكام حائض را دارد.

س 132
اشاره

- آيا زن حائض و نفساء مى تواند در حال عادت خود بيشتر از هفت آيه از قرآن مجيد و يا زيارت عاشورا بخواند ولى بكلمات دست نزند.

ج

- بلى جائز است و فقط قرائت آيات سجده چهار سوره (سوره سجده و فصلت و النجم و العلق) بر زن حائض جائز نيست بلكه احتياط مستحب اينست كه سائر آيات اين چهار سوره را نيز قرائت نكند چنانكه قرائت بيش از هفت آيه از آيات ديگر قرآن كراهت دارد و در بيشتر از هفتاد آيه كراهت بيشتر است خواندن زيارت عاشورا و ادعيه مثل مواقع ديگر مستحب است.

س 133
اشاره

- زن حامل در حال حمل گاهى يك لكّه خون مى بيند و باز ممكن است ده روز بعد هم لكه اى ببيند تكليف آن زن چيست؟

ج

- اگر فقط بصورت مرقوم لك مى بيند و خون هم در باطن قطع ميشود هر دو لك حكم استحاضه دارد.

س 134
اشاره

- آيا زنى كه زايمان مى كند غسل 20 روزه يا 40 روزه دارد يا خير؟ و بعد از اينكه بچه بدنيا آمد آيا بايد آن را غسل دهيم يا خير؟

ج

- وقتى كه زن زايمان كرد از همان لحظه نفاس او شروع مى شود پس اگر قبل از روز دهم يا روز دهم زايمان، خون قطع شد يعنى مثلًا سه روز يا بيشتر و يا حدّ اكثر ده روز خون ديد همه اش نفاس است و بايد غسل نفاس كند و اگر خون ادامه داشت تا از ده روز گذشت، به تعداد روزهاى عادت ماهانه اش نفاس است و زائد بر آن استحاضه مثلًا اگر عادت ماهانه اش هفت روز بوده و خون از ده روز گذشته بايد بمحض گذشتن روز دهم غسل نفاس و غسل استحاضه كند و ضمناً بچه كه بدنيا مى آيد غسل ندارد ولى شستن او در صورتى كه ضرر نداشته باشد مستحب است.

س 135
اشاره

- آيا زنى كه قرص ضد باردارى مى خورد كه در ماه مبارك رمضان حائض نشود اگر دو يا سه روز خون در باطن باشد و بيرون نيايد آيا روزه بگيرد يا خير؟

ج

- در حكم به حيض شدن شرط است كه خون از داخل بيرون بيايد هر چند كم باشد در اين صورت اگر بعد از آن تا سه روز در باطن باقى باشد كه اگر پنبه اى مثلًا داخل كند خونى ميشود حكم حيض را دارد، و در كمتر از سه روز حكم حيض

جامع الاحكام، ج 1، ص: 44

نيست اما اگر خون در داخل از محلّ خود حركت كند ولى بيرون نيايد و تا سه روز بهمين حال باقى باشد احتياط لازم اينست كه نماز و روزه اش مثل زن پاك انجام دهد و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد.

تيمم

س 136

اشاره

- اگر كسى يك دست دارد و ميخواهد تيمم كند با يك دست چگونه به پيشانى بكشد عرضى يا طولى چون با يك دست تمام پيشانى را نميتوان دست كشيد و براى به پشت دست كشيدن چه كند؟

ج

- كسى كه فقط يك دست دارد با همان يك دست پيشانى را مسح كند و بهر نحو دست را به پيشانى بكشد مانعى ندارد و نسبت به دست هم پشت دست را به زمين بكشد بجاى مسح كافى است.

س 137

اشاره

- آيا دخول در مسجد براى كسى كه تيمم بدل از غسل جنابت نموده جايز است؟

ج

- اگر تيمم بجهت عذرى غير از تنگى وقت باشد ورود متيمم مذكور با بقاء عذر به مسجد مانعى ندارد.

و اللّه العالم.

س 138

اشاره

- كسى كه در تنگى وقت قبل از اذان صبح در شبهاى ماه مبارك تيمّم كند آيا شرعاً مى تواند با آن يك تيمّم كه كرده است نماز بخواند و يا بايد يك تيمّم ديگرى را هم بنمايد؟

ج

- اگر عذر، تنگى وقت باشد باين معنى كه چنانچه بخواهد غسل كند صبح ميشود بايد بعد از اينكه صبح شد براى نماز غسل كند و چنانچه آب نبود يك تيمم ديگر بكند و اگر عذرش در تيمم قبل از صبح، عدم وجود آب باشد و اين نبود آب تا طلوع آفتاب ادامه داشته همان تيمم قبل از صبح كافى است و تيمم ديگر لازم ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 45

نجاسات

س 139

اشاره

- متنجّس چندم و بعد از آن ديگر نجس نمى كند؟

ج

- بنظر حقير متنجّس منجّس است و فرقى بين تعدّد واسطه و عدم تعدّد آن نيست.

س 140

اشاره

- شخصى بوسيله ضربه اى كه بدستش خورده خون مرده و بيرون نيامده بعد از يك هفته دستش را داخل سركه اى كرده ديده سوراخ شده آيا سركه نجس است يا نه؟

ج

- اگر خون ظاهر باشد، سركه نجس شده و اگر گوشت كوبيده شده پاك است.

س 141

اشاره

- رطوبتى كه بعضى اوقات در مخرج غائط مشاهده ميشود نجس مى باشد يا خير؟

ج

- اگر رنگ و بوى نجاست نداشته باشد و اجزاء نجاست نيز با آن نباشد پاك است.

س 142

اشاره

- اين جانب در اثر ناراحتى غده پروستات حالت سلس البول پيدا كرده ام و هر بار پس از ادرار نمودن و چند بار استبراء باز چند قطره ادرار خارج مى شود و سپس قطع مى گردد بنده پنبه يا مشما روى آلت قرار مى دهم و قبل از فريضه نماز تطهير مى كنم اما متأسفانه دستگاه ادرارى بنده نسبت به آب نيز حساسيت زياد دارد و دوباره قطرات ادرار خارج مى گردد اين حالت در زمان غسل نيز وجود دارد يعنى هنگامى كه بنده غسل مى كنم كاملًا بى اختيار قطراتى خارج مى گردد براى مسأله طهارت نماز خواندن راه حل چيست؟ براى غسل كردن چطور؟

ج

- از جهت مسأله طهارت، بهمان نحوى كه در سؤال نوشته ايد عمل نمائيد و خروج بول ضررى به صحت غسل نميزند.

س 143

اشاره

- آيا مدفوع حيوانات حلال گوشت (مثل گاو و گوسفند) نجس است يا نه؟

ج

- پاك است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 46

س 144

اشاره

- اخيراً عدّه اى از علاقه مندان به كشور موجبات صدور پشم خرگوش (آنقوره) كه بازار پررونقى در خارج دارد اقدام به پرورش خرگوش و توسعه آن نموده وعده ديگرى نيز در اين راه اقدام خواهند نمود منتها شايع است كه فضله خرگوش نجس است و پشم آنقوره اگر در لباس باشد نماز ندارد و آن هم نجس است استدعا دارد نظر مبارك در اين مورد ذيلًا اعلام گردد موجب تشكر خواهدشد.

ج

- خرگوش حرام گوشت است و فضله آن نجس است و پشم آن اگر به لباس و يا بدن مصلّى باشد نماز باطل است ولى پشم آن نجس نيست و خريدوفروش پشم يا پوست آن اگر ذبح شرعى بشود مانند پوست روباه جهت منافع محلّله اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 145

اشاره

- آيا سگ تر و مرطوب كه با لباس ما برخورد كند و همچنين با پوزه تر و نفس مرطوب، لباس ما نجس مى شود؟

ج

- اجزاء بدن سگ و لو موى آن باشد نجس است ولى نفس آن نجس نيست.

س 146

اشاره

- گربه هاى اهلى كه در خانه ها هستند و غفلتاً دهان به لبنيات (شير و ماست) بزنند آيا آن را نجس مى كند يا نه؟

ج

- آب دهن گربه پاك است. و اللّه العالم.

س 147

اشاره

- آيا اسفالت خيابان باعث پاك شدن كف كفش و طاير ماشين مى شود با توجه به اينكه آسفالتها نوعاً خاكى هستند و تركيبى از سنگ و ريگ با قير مى باشد.

ج

- اسفالت مطهر نيست و مجرد خاكى بودن و يا مخلوط بودن آن با ريگ كافى نيست. و اللّه العالم.

س 148

اشاره

- اگر كسى از مرجعى تقليد ميكرد كه چيزى را نجس نمى دانسته و مدتى اين شخص استفاده مى كرد و اجتناب نمى كرد بعد از وفات او از مجتهد ديگرى تقليد مى كند كه آن چيز را نجس مى داند آيا الآن بايد اشياء قبلى را تطهير بكند يا خير؟

ج

- در صورت تقليد از كسى كه چيزى را نجس مى داند بايد چيزهائى كه با آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 47

نجس با رطوبت ملاقات كرده تطهير نمايد.

س 149

اشاره

- كيف و كمربند و كفش هاى چرمى كه از بلاد كفر وارد مى شود از جهت طهارت و خريدوفروش و همراه بودن در نماز چه صورت دارد؟

ج

- احتياط واجب اجتناب از چرم مذكور است. و اللّه العالم.

الكل صنعتى

س 150

اشاره

- الكل سفيد- و الكل صنعتى از نظر مصرف زخمهاى روى جلد پوست بدن و تزريقات چه صورت دارد هنگام نماز شستشو شود يا با همان حال مى شود نماز خواند؟

ج

- اگر علم به اينكه از مسكر مايع ساخته شده نداشته باشيد اشكال ندارد و هرچند شستن آن براى نماز مطابق با احتياط است.

س 151

اشاره

- الكلهاى سفيد طبى رايج در بازار جهت تزريقات آيا قابل شرب است يا خير؟

ج

- اگر مسكر باشد و يا براى بدن ضرر داشته باشد حرام است.

س 152

اشاره

- الكل و ادكلن و غيره كه نجاستشان ثابت نيست چه حكمى دارد همچنين استفاده از آنها؟

ج

- اگر مشكوك باشد كه از مسكر مايع بالاصاله گرفته شده يا نه محكوم به طهارت است.

س 153

اشاره

- غذاها يا مايعاتى كه بطور طبيعى مقدارى از آن را الكل تشكيل مى دهد مانند سركه كه در حدود يك الى سه چهار درصد الكل دارند مصرف اين نوع غذاها و مايعات چه حكمى دارد؟

ج

- چيزى كه مايع مسكر نباشد و يا مايع مسكر مخلوط آن نشده و با نجس و يا متنجّس ديگر هم ملاقات نكرده باشد محكوم بطهارت است و مجرّد وجود درصدى از الكل طبق تجزيه و آزمايش در بعضى از غذاها مانند سركه موجب نجاست آن نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 48

غسل مس ميّت

س 154

اشاره

- شخص نابالغى كه مس ميت كرده براى صحت نمازش قبل از بلوغ بايد غسل مس ميت نمايد يا لازم نيست؟

ج

- در فرض سؤال صحت نماز او موقوف به غسل مس ميت است. و الله العالم.

س 155

اشاره

- شهيدى كه در عمليات مرصاد بشهادت رسيده است آيا كسى دست ببدن آن شهيد بزند بر اين شخص غسل واجب است يا خير؟ و ضمناً اين شخص تا بحال غسل نكرده است آيا نماز و روزه اش صحيح است يا خير؟

ج

- شهيد در معركه غسل ندارد و دست زدن به او هم موجب غسل مس ميت نمى شود و اگر در خارج از معركه بشهادت رسيده باشد هرچند از اثر جراحاتى باشد كه در معركه باو رسيده غسل دارد و با دست زدن به او غسل مس ميّت واجب مى شود و در صورت واجب شدن غسل مس ميّت روزه ها تمام صحيح است و نمازها هم از آن موقعى كه غسل جنابت كرده هرچند غسل مس ميت در نظرش نبوده صحيح است ولى بايد نمازهائى را كه تا قبل از انجام غسل جنابت بجا آورده قضا كند.

س 156

اشاره

- آيا مس ميت وضو را باطل مى كند؟

ج

- بنابر احتياط مس ميت مبطل وضو است. و اللّه العالم.

س 157

اشاره

- مسّ ميّت كافر غسل لازم دارد؟

ج

- بلى با مسّ بدن كافر، غسل مسّ ميّت لازم مى شود. و اللّه العالم.

س 158

اشاره

- اگر ميّتى را به جهت عذرى مثل شكستگى يا سوختگى و مانند آنها نتوانند غسل دهند و بدل از غسل تيمم داده باشند آيا بر مسّ كننده واجب است غسل مسّ ميت كند يا نه؟

ج

- در مورد سؤال، غسل مسّ ميّت واجب نيست ولى تيمم دهنده بايد غسل مس ميّت بنمايد.

س 159

اشاره

- تيم پزشكى در صورت سكته قلبى تنفسى بيماران، موظف بانجام

جامع الاحكام، ج 1، ص: 49

عمليات احياء بيماران بمدت نيم ساعت حد اقل، مى باشد، آيا در صورتى كه عمل پزشكان نتيجه بخش نباشد غُسل مس ميت بر افرادى كه در اين حال با بيمار در تماس مى باشند واجب است يا خير؟

ج

- غسل مس ميت در صورتى واجب مى شود كه تمام بدن ميت سرد شده باشد پس اگر هنوز تمام بدن سرد نشده چنانچه عضوى از انسان به موضع سرد شده هم برسد غسل ندارد.

س 160

اشاره

- آيا با مسح (لمس) خون جامد شده انسان كه در جنازه موجود است، غسل مسّ ميّت واجب مى شود يا نه؟ براى اينكه جنازه خشك نشود به داخل آن ماده اى بنام (فرمالين) تزريق مى كنند آيا با لمس اين ماده كه هنگام تشريح از بدن آن خارج مى شود، غسل واجب مى شود يا نه؟

ج

- در مورد هر دو سؤال اگر بدن ميّت مس نشده لمس خون جامد يا ماده مذكور، غسل واجب نيست.

س 161

اشاره

- آيا غسل جمعه مجزى از غسل مسّ ميّت هست يا نه؟

ج

- غسل جمعه مجزى از غسل مسّ ميت نيست فقط غسل جنابت مجزى است هرچند غفلت از غسل مس ميّت داشته باشد.

غسل ميّت

س 162

اشاره

- در شهرهاى بزرگ مثل تهران كه تراكم جمعيت در آنها بيشتر است همه روزه عده كثيرى فوت مى شوند و با محدوديتى كه غسالخانه ها دارند حتى گاهى سبب مى شود جنازه ها چند روز در نوبت براى غسل نگهدارى شوند اگر دستگاهى ساخته شود كه خود دستگاه همه كارهاى غسل را انجام بدهد و يا اينكه با زدن كليد برق براى هر قسمت از بدن ميت دستگاه كارها را انجام بدهد آيا اين نحوه غسل از نظر شرع مقدس اسلام كفايت از غسل ميت مى كند يا نه؟

ج

- در فرض سؤال بايد هر يك از غسلهاى سه گانه ميت به مباشرت غسل دهنده انجام شود و استفاده از وسايل برقى براى باز كردن شير آب و يا جابجائى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 50

جسد اشكال ندارد اما اگر دستگاه خود كار باشد كه مباشرت غسل دهنده در آن نباشد هر چند در يك غسل يا يك عضو هم باشد غسل صحيح نيست.

س 163

اشاره

- اگر براى زن مثل پيدا نشود كه او را غسل دهد و مردانى كه به او محرمند نباشند مردان اجنبى مى توانند او را غسل دهند؟

ج

- در فرض سؤال غسل ساقط است اگر چه احتياط اين است كه با امكان غسل بدون نظر، غير مماثل او را غسل دهد.

س 164

اشاره

- در حال غسل ميت اگر چنانچه ظرفى كه با آن آب سدر و كافور روى ميّت ميريزند با بدن ميت برخورد كند آيا بايد آن ظرف را آب كشيد و مجدداً داخل ظرف كافور و سدر زد يا نه؟

ج

- بايد ظرف مذكور آب كشيده شود سپس با آن ظرف از ظرف كافور و سدر آب كافور و سدر برداشته شود.

س 165

اشاره

- كسى كه ميت را غسل مى دهد اگر به عورت ميت نگاه نكند ولى دست او هنگام غسل به عورتين ميت بخورد و آنها را بشويد بدون دستكش و بدون پارچه آيا اشكال دارد يا خير؟

ج

- اشكال دارد.

س 166

اشاره

- اگر ميّت دندان مصنوعى داشته باشد و بيرون آوردن آن اسباب مجروح شدن ميت شود ماندن دندان در دهان ميت چه حكمى دارد؟

ج

- در فرض سؤال بيرون آوردن دندان لازم نيست بلكه در صورتى كه مستلزم مجروح شدن اطراف دهن ميت شود جايز نيست. و اللّه العالم.

نماز ميّت

س 167

اشاره

- نماز ميّت بايد متصل به تدفين باشد يا منفصل هم مانعى ندارد؟

ج

- نماز ميت بايد قبل از دفن ميّت باشد و لازم نيست متصل به دفن باشد. و اللّه العالم.

س 168

اشاره

- در نماز بر ميّت اگر ادعيه مأثورة مقدم و مؤخر خوانده شود مثلًا بعد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 51

از تكبير اوّل دعاى سوم، و بعد از تكبير سوم دعاى اوّل خوانده شود، در صورتهاى زير چه حكمى دارد؟

در بين نماز متوجّه شوند.) بعد از نماز بر ميّت متوجه شوند.

بعد از دفن ميّت متوجه شوند؟

ج

- در هر سه مورد عدم وجوب اعاده نماز بعيد نيست ولى احتياط باعاده نماز ترك نشود، البته در صورتى كه ميّت دفن شده بقبر او نماز خوانده شود.

س 169

اشاره

- شخصى گاهى نماز ميّت مى خواند اعراب را دقّت نمى كند ولى خودش متوجه نيست آيا نماز باطل است يا نه و نمازهايى كه تا حال خوانده ولى شك دارد كه اعراب را اشتباه خوانده يا نه براى اين نمازها چه كار كند؟

ج

- در هر موردى كه معلوم شود غلط خوانده بايد نماز ميت دوباره خوانده شود. و اللّه العالم.

س 170

اشاره

- در روستائى كه مرسوم است براى تجهيز ميت مردم به مشاركت يكديگر اقدام مى كنند و جمعى معيّن و غير معيّن مشغول غسل شده و يك نفر خاصّ نماز ميت را مى خواند آيا غسل دهندگان و يا آنكه نماز مى خواند بازبايستى از ولى ميت اذن بگيرد- يا اينكه چون اين كيفيت رسم شده احتياج به اذن نيست؟

ج

- بعيد نيست اكتفاء به دلالت ظاهر حال اولياء ميت بر رضاى آنها باقدام ديگران، بلى اگر ولىّ ميّت عالم به حكم اعتبار اذن او در اقدام ديگران نباشد احوط استيذان از او است اگر چه علم برضاى او داشته باشند.

س 171

اشاره

- اگر ولىّ نمازخوان نبود و كس ديگرى خواست نماز بخواند- يا ايام دهه محرم يا ماه مبارك بود و روحانى براى تبليغ آمده بود- آيا آنها احتياج به اذن گرفتن دارند؟

ج

- اگر سيره محلّى بر اقامه نماز از طرف روحانى باشد و ميّت را براى نماز بر آن بگذارند كه روحانى بر آن نماز بخواند مثل شاهد حال دلالت بر اذن ولى دارد.

س 172

اشاره

- اگر يكى از اولياء ميت در محل نباشند و يك روز يا دو روز و گاهى بيشتر طول مى كشد تا مراجعت نمايند وظيفه چيست آيا بايستى صبر كنند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 52

يا اينكه ميت را تجهيز كنند؟

ج

- در فرض سؤال از بقيه اذن بگيرند.

س 173

اشاره

- نماز خواندن بر ميت در قبرستان جايز است يا خير؟

ج

- جايز است.

دفن ميّت

س 174

اشاره

- دخترى 5 يا 6 ماهه از مادر سقط شده و والدين واقف به مسائل شرع نبوده لذا، بدون غسل و كفن او را در پارچه اى پيچيده و دفن كرده اند و اكنون 3 سال از اين جريان مى گذرد تكليف آنان چيست؟

ج

- در مورد سؤال كه سه سال است از دفن گذشته فعلًا تكليفى نداريد. و اللّه العالم.

س 175

اشاره

- اگر از ميّت فقط دست و يا پا مانده باشد در دفن بايد رعايت قبله شود يا هر جور مى شود دفن كرد؟

ج

- در فرض سؤال وجوب مراعات قبله معلوم نيست گرچه خوب است بهمان نحوى كه دست و پا در دفن بدن واقع مى شود بهمان نحو قرار دهند.

س 176

اشاره

- ميّت را قرار است به مشاهد مشرفه نقل دهند ولى او را در زمين دفن نمى كنند بلكه او را در بنائى مى گذارند و روى او بنا مى كنند جايز است يا خير؟

ج

- واجب است ميت را در زمين دفن كنند و ميّت را روى زمين گذاشتن و با بناء او را پوشاندن جايز نيست.

س 177

اشاره

- شخصى را در زمين دفن مى كنند كه بعد به مشهد مقدس منتقل كنند بعد از يك سال و نيم آن جسد را در آوردند بوى تعفن مى داد كفن از بين رفته كفن را عوض كردند و به مشهد بردند آيا اين كار جايز است يا خير؟

ج

- در صورت مرقوم با احتمال عرفى بقاء تعفن، نبش قبر معرض هتك است و جايز واقع نشده است ولى دفن آن در مشهد مقدس بى اشكال واقع شده است.

س 178

اشاره

- مادر اين جانب حدود 10 روز قبل برحمت ايزدى پيوست درحالى كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 53

بارها گفته بود مرا بهشت زهرا دفن نكنيد نزد برادرم در على بن جعفر ببريد لكن در آن شرايط غير عادى او را در بهشت زهرا به صورت امانت سپرديم اما در آنجا او را دفن نمودند آيا مى توانيم او را به قم انتقال دهيم؟

ج

- بطور كلى اگر وصيت كرده باشد كه در مكان خاصى مثل قم او را دفن نمايند اگر خلاف وصيت عمل شده باشد و در محل ديگر دفن كرده باشد در صورتى كه نبش موجب هتك ميت نشود بايد نبش نمايند و طبق وصيت عمل كنند.

مراسم ترحيم و يادبود

س 179

اشاره

- زنهائى كه گيسوان خودشان را در مصيبت قيچى كنند يا ببرند كفّاره بر آنها واجب مى شود اگر براى اصلاح كردن يا زينت دادن اين عمل را انجام دهند كفّاره تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- قيچى و اصلاح مو جهت زينت كفّاره ندارد.

س 180

اشاره

- پولهايى كه براى برگزارى مراسم ترحيم خرج شده است از كجا تأمين شود آيا از اصل تركه يا از ثلث (اطعام كرايه اتوبوس چاپ اعلاميه ترحيم- خرج مسجد محل برگزارى مراسم- مزد و انعام افراد خدمت كننده در مراسم ترحيم از قبيل: قارى قرآن موزّع قرآن- چاى ريز- آشپز- نوحه خوان- سخنران و ...).

ج

- اگر متوفّى وصيت كرده كه مراسم ترحيم برگزار كنند بايد از ثلث تأمين شود ولى اگر در اين خصوص چيزى نگفته و براى ثلث مصارف ديگرى تعيين نموده كبار ورثه مى توانند از اموال خودشان مصرف كنند و چنانچه ميّت صغير داشته باشد نمى توانند از مال صغير خرج كنند.

س 181

اشاره

- حجله هائى كه براى اموات مى گذارند و گلهاى طبيعى كه روى جنازه و قبر مى ريزند آيا مصداق تبذير مال هست يا وجه شرعى دارد؟

ج

- آنچه مسلّم است اين ستكه اگر وجوهى كه در اين راه ها مصرف مى شود صرف خيرات و دادن صدقه براى ميّت شود از جهات متعدد مستحسن و مستحب و موجب انتفاع ميّت است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 54

س 182

اشاره

- آيا درست است يك نفر كه يكى از بستگانش فوت مى نمايد زير ديون ديگران واقع شود و مبلغى را از شخصى قرض نمايد و ناچار شود زياده از آن مبلغ را به عنوان ربا به قرض دهنده بپردازد تا در نظر مردم محترم شود؟ مستدعى است راهنمائى فرمائيد.

ج

- قرض ربوى حرام و از گناهان كبيره است آنچه كه براى ميت نفع دارد خيرات و مبرات است و در درجه اول اداء ديون او مثل خمس و زكات و بدهكاريهاى او به اشخاص و كفارات و مظالم و حج نيابتى براى او اگر در ذمه داشته باشد كه اين امور در صورتى كه ميت مديون آنها باشد همه از اصل تركه او برداشته مى شود و همچنين قضاء نماز و روزه او و بعد هم خيرات مستحبه مثل صدقه و احسان بفقراء و امور خيريه ديگر و اگر وصيت كرده بايد به وصيت او تا مقدار ثلث تركه او عمل شود و در زائد بر ثلث هم اگر كبار ورثه عمل نمايند احسان به او است و راجع به مراسم معموله جهت عزاى اموات و عروسيها و مجالس ضيافت و ميهمانيها مقتضى است از مخارج سنگين كه صاحبان عزاء يا عروسى از تحمل آن بزحمت و حرج مى افتند و غالباً رجحان شرعى ندارد خوددارى نمايند و سيره و روش حضرت رسول اكرم (ص) و ائمه طاهرين عليهم السلام و راهنمائيهاى اخلاقى اسلامى را سرمشق قرار دهند و به اقتصاد عمل نمايند و حتى كسانى كه اهل تمكن و توانائى مالى هستند نيز مناسب است در اين قبيل مراسم ميانه روى را مراعات نمايند تا كسانى

كه متمكن نيستند بملاحظه عرف معمول گرفتار قرض و زحمت نشوند و مخصوصاً اگر اين مراسم براى رقابت و همچشمى هاى دنيائى باشد هرگز موجب اجر براى زنده و مرده نخواهد شد و حال همان شخص را خواهد داشت كه بر حسب بعضى اخبار در زمان حضرت امير المؤمنين سلام اللّه عليه براى رقابت و اظهار رياست نه براى خدا و اطعام فقرا سيصد شتر قربانى كرد و حضرت خوردن گوشت آنها را بر مردم تحريم نمود و احدى از آنها نخورد خداوند متعال همه را موفق به پيروى از دستورات اخلاقى اهل بيت سلام اللّه عليهم بنمايد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 55

احكام بلوغ

جامع الاحكام، ج 1، ص: 57

احكام بلوغ

س 183

اشاره

- با توجه به اينكه بعضى سن بلوغ دختر را 13 سالگى اعلام كرده اند لطفاً نظر خود را در اين مورد بيان فرمائيد؟

ج

- بنظر اين جانب بلوغ دختر با گذشت نه سال قمرى از حين تولد او حاصل مى شود.

س 184

اشاره

- در چه سنى پسران به بلوغ مى رسند؟

ج

- شرائط بلوغ براى پسران يكى از سه چيز است 1- پايان 15 سال قمرى 2- محتلم شدن و خروج منى از شخص 3- روئيده شدن موهاى درشت در قسمت زير ناف.

س 185

اشاره

- حد بلوغ و حد رشد چيست؟

ج

- از لحاظ سن حد بلوغ مذكر پايان 15 سال و مؤنث 9 سال است و حدّ رشد در اشخاص نسبت به امور مختلف است و اجمالًا رشد نسبت به امرى يعنى بطور متعارف صلاح و فساد آن امر را درك كند. و اللّه العالم

س 186

اشاره

- چرا سن معين شده (سن تكليف) دختران و پسران فرق مى كند.

ج

- بر حسب روايات فرق بين زمان بلوغ دختران و پسران است البته در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 58

حكمت اين فرق نكات متعددى گفته شده است كه بيشتر مربوط بوضع جسمانى زن و مرد است اما در احكام خدا، ما حق چون و چرا نداريم و فرق بين آنها را از احكام خدا كه خالق هر دو و عالم به همه جهات و مصالح هر دو است مى فهميم و تسليم هر دو هستيم همانطور كه در حديث است مردم مانند بيمارند و خداوند متعال مثل طبيب تكليف بيمار براى رسيدن به صحت و سلامتى عمل به دستور طبيب است هر چند طبيب دستورهايش نسبت به مبتلايان به يك نوع بيمارى يكنواخت و يكسان نباشد.

س 187

اشاره

- آيا هيچ رابطه اى بين بلوغ و رشد هست يا خير؟

ج

- غالباً در پسرها رشد و بلوغ با هم حاصل مى شود و در دخترها با رسيدن بسن بلوغ رشد حاصل نمى شود به هرحال چنين نيست كه هر بالغى رشيد باشد يا هر رشيدى بالغ باشد بلى رشيد نابالغ مكلف بتكاليف شرعى نمى باشد. و اللّه العالم

س 188

اشاره

- آيا كسى كه بالغ شد رشيد هم هست و آيا كسى حكم رشد او از دادگاه صادر شده است لزوماً بالغ هم هست يا خير؟

ج

- مسأله رشد و عدم رشد در صورتى در دادگاه قابل طرح و مورد حكم قاضى واقع ميشود كه بلوغ شخص بسن يا بامارات شرعى ديگر ثابت باشد. و اللّه العالم

س 189

اشاره

- من در يكى از ماههاى رمضان سالهاى گذشته چند روز از روزه هاى خود را خورده ام و مطمئن نيستم كه در آن زمان به سن تكليف رسيده بوده ام يا نه البته اگر بخواهم از سال قمرى حساب كنم و چون تاريخ تولد ثبت شده در شناسنامه من با تاريخ حقيقى مطابقت ندارد و من نمى توانم حساب كنم كه به سن تكليف رسيده بودم يا نه تكليف من چيست؟

ج

- با اينكه تاريخ قمرى ولادت خود را نمى دانيد و تاريخ شمسى آن را هم نميدانيد تكليفى بر شما نيست بلى اگر تاريخ شمسى را ميدانيد طبق تفاوت شمسى با قمرى تاريخ قمرى را معين نمائيد و با اينكه مى دانيد شناسنامه تاريخ حقيقى نيست شناسنامه ميزان نيست. و اللّه العالم.

س 190

اشاره

- اگر متوجه شود كه مدتى از بلوغ او گذشته و نماز و روزه اش را در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 59

اين مدت بطور كامل انجام نداده آيا بايد قضا كند و در روزه كفاره لازم است يا خير؟

ج

- بايد آنچه از نماز و روزه صحيح انجام نداده قضاء كند. اما نسبت به كفاره اگر تقصيرى در بين نباشد كفاره ندارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 61

احكام نماز

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 63

نماز

اذان

س 191

اشاره

- مؤذن نماز جمعه در موقع اذان ظهر وقتى كه اذان بلند چه از طريق بلندگو يا بدون بلندگو مى گويد و روبروى نمازگزاران قرار گرفته است اگر نمازگزاران در مسجد نشسته اند و آماده براى خطبه هاى نماز جمعه هستند هر قسمتى از اذان را كه مى شنوند بلافاصله دسته جمعى با صداى معمولى بگويند و اين كار تا آخر اذان ادامه داشته باشد آيا اين عمل مستحب است و ثوابى دارد يا نه؟

ج

- بلند حكايت كردن فصول اذان اشكال ندارد و خصوصاً در فصول آن كه مشتمل بر ذكر اللَّه است رجحان دارد ولى بقصد ورود و خصوصيت چون دليلى بر آن در نظر نيست جايز نيست چنانكه بلند گفتن آن به هيئت اجتماعى نيز به نيت ورود جايز نيست و بدون نيّت ورود نيز چون به صورت برنامه دينى ارائه مى شود اولى ترك است بطور كلى سزاوار است مؤمنين در همه برنامه هاى دينى به آنچه از

جامع الاحكام، ج 1، ص: 64

دين رسيده است اكتفا نمايند و سليقه ها و استحسانات شخصى را ترك كنند مبادا چيزهائى كه در دين نيست به تدريج وارد دين شود و از دين شمرده شود.

وقت نماز

س 192

اشاره

- با توجه به اين كه اذان صبح را با افزودن دقايقى (7 تا 10 دقيقه) به ساعت شرعى مى گويند آيا اشكال شرعى ندارد؟

ج

- به طور كلى اذان مؤذن مورد وثوق و عارف به وقت براى هر محل معتبر و مورد اعتماد است و تا مؤذن شروع به اذان نكرده باشد و از طرق شرعى ديگر نيز احراز دخول وقت نشده باشد در روزه امساك از اكل و شرب واجب نيست و با شروع به اذان امساك واجب است چنانكه شروع به نماز نيز جايز است مع ذالك احتياط آن است كه در روزه مقدار كمى زودتر از اذان خوددارى از اكل و شرب كند و حكم اذان راديو هر شهر و محل نيز در اعتبار دائر مدار اين است كه مؤذن را مشخص به صفت وثوق و معرفت كامل وقت بشناسند و الا اگر بطور شرعى دخول وقت را احراز ننمايند خواندن نماز مجزى نيست.

س 193

اشاره

- آيا حكم ليالى مقمره با ليالى ديگر فرق دارد؟

ج

- فرق ندارد. و اللّه العالم.

س 194

اشاره

- نسبت به تعيين نصف شب شرعى راه دقيق و مشخص كدام است؟

ج

- جهت وقت نماز عشاء بنابر احتياط شب را از مغرب تا اذان صبح حساب كنيد. و اللّه العالم.

س 195

اشاره

- آيا بعد از طلوع آفتاب تا قبل از اذان ظهر مى شود نماز قضا خواند يا خير؟

ج

- مانعى ندارد.

قبله

س 196

اشاره

- اكنون كه علم پيشرفت كرده است و بشر با سفينه به فضا مى رود در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 65

آنجا براى نماز به چه سمتى بايد ايستاد، و آيا مكانى در روى زمين وجود دارد كه قبله نداشته باشد؟

ج

- در روى زمين مكانى كه قبله نداشته باشد نيست و چون محاذى كعبه معظّمه هر چه به طرف بالا برود قبله محسوب مى شود بنابراين بايد در فضا، نمازگزار بطرف محاذى كعبه نماز بخواند.

س 197

اشاره

- انحراف تعمّدى از جهت دقيق قبله در نماز تا چند درجه مجاز است؟

(توضيح اينكه اين شركت در حال طراحى مسجدى براى سپاه پاسداران است، آيا مى تواند اين مسجد را با 4 درجه انحراف از قبله قرار دهد، اما به نمازگزاران اعلام شود كه مسجد رو به قبله است)؟

ج

- انحراف عمدى از قبله اگر كم باشد مثل چهار درجه كه عرفاً شخص رو به قبله شمرده شود اشكال ندارد و صدق حالت استقبال در نظر عرف كافى است، بناء مسجد نيز با اين انحراف كم عرفاً رو به قبله است ولى چون مفهوم اعلام رو به قبله بودن مسجد صورت تدقيقى و حقيقى استقبال است و علاوه معرض اين است كه بعض نمازگزاران به گمان دقّت و مراعات استقبال حقيقى در تعيين قبله مسجد با انحراف جزئى از قبله مسجد كه على الفرض تدقيقى و حقيقى نيست از حدّ استقبال عرفى معتبر خارج شوند اين اعلام كه خلاف واقع است و مفهوم كذب دارد جايز نيست.

لباس نمازگزار

س 198

اشاره

- لباس هايم نجس مى باشد و عوض كردن آن براى من امكان پذير نيست چگونه نماز بخوانم؟

ج

- چنانچه بتوانيد با يك لنگ و يا چيزى شبيه به آن كه بشود عورتين را مستور كند نماز بخوانيد بايد اين كار را بكنيد و اگر ممكن نشود با يك لباس نجس كه عورتين را بپوشاند نماز بخوانيد و لباس نجس ديگرى در حال نماز بر تن شما نباشد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 66

س 199

اشاره

- موى خرگوش همراه با لباس نمازگزار چه حكمى دارد؟ و اگر اشكال داشته باشد تكليف نمازهاى خوانده شده به اين كيفيت چيست؟

ج

- خرگوش حرام گوشت است اگر نمازگزار عمداً با موى خرگوش نماز بخواند نمازش باطل است و لو اينكه جاهل به حكم باشد و نمازهايى را كه عمداً با كيفيت مذكور خوانده بايد قضا كند. و اللّه العالم.

مكان نمازگزار

س 200

اشاره

- در خانه اى كه نسق زراعى بوده- زمين مربوط به اصلاحات ارضى رژيم سابق است كه از زارع خريدارى شده- ميتوان ساكن شد و خواندن نماز در خانه مذكور صحيح است يا خير؟

ج

- اگر عرفاً محتمل باشد كه يد شخصى كه فعلًا زمين در يد او است يد مشروع و غير غاصبانه باشد تصرف غير ذى اليد با اذن ذى اليد در آن جايز است و اما شخص ذى اليد كه عالم بوضع زمين است بايد طبق علم خود عمل كند.

س 201

اشاره

- براى اجاره خانه مؤجر مبلغى وجه نقد بعنوان قرض الحسنه و مبلغى هم ماهيانه مال الاجاره از مستأجر دريافت ميكند سكونت در آن خانه مجاز، و خواندن نماز درست است يا خير؟

ج

- اگر نحوه اجاره اينطور بوده كه مؤجر خانه را به مستأجر به مال الاجاره معين و مدّت معلوم اجاره دهد و در ضمن عقد اجاره شرط كند كه مستأجر مبلغ معيّنى هم به او قرض الحسنه بدهد صحيح است و در اين صورت نماز خواندن در آنجا هم جايز است.

س 202

اشاره

- نماز خواندن در محلّى كه تار و موسيقى استعمال مى كنند چه حكمى دارد؟

ج

- اگر مجلس معصيت صدق كند مثلًا داخل يك اطاق باشد اشكال دارد ولى اگر در جائى نماز بخواند كه صداى موسيقى شنيده ميشود و نمازگزار خارج از مجلس موسيقى باشد و قصد گوش دادن نداشته باشد هرچند قهراً بشنود اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 67

س 203

اشاره

- زمينى را كه سالهاى قبل تحت تصرف افراد بهائى بوده و بوسيله سازمان زمين شهرى مصادره شده است به مسجد تبديل نموده اند آيا نماز خواندن در آن صحيح است يا نه؟

ج

- در مورد سؤال چنانكه آن بهائى زمين مذكور را بعد از بهائى شدن مالك بوده و سپس توسط حكومت اسلامى مصادره شده تصرف و نماز خواندن در آن زمين اشكال ندارد.

س 204

اشاره

- اگر بدانيم كه مكانى از پول مجهول المالك توسط شخصى احداث شده و مجبور به ماندن در آن مكان هستيم حكم نماز خواندن و تصرفاتى كه در اين پول مى شود چيست؟

ج

- اگر منظور اينست كه شخص مذكور، آن مكان را با پول مجهول المالك براى خودش احداث كرده و بعد تحت اختيار ديگران گذاشته در اين صورت چنانچه زمين و مصالح را با معامله كلى و ذمّه اى تهيه نموده تصرف براى ساكنين در آن اشكال ندارد ولى اگر با معامله عين بعين تهيه كرده جواز تصرف منوط باجازه حاكم شرع جامع الشرائط است.

تكبيرة الاحرام

س 205

اشاره

- آيا جهر و اخفات تكبيرة الاحرام تابع نمازهاى جهريّه و اخفاتيّه است و يا اينكه در تمام نمازهاى يوميّه نمازگزار مخيّر بين جهر و اخفات تكبيرة الاحرام است و آيا در نماز جماعت چه حكمى دارد؟ آيا عدم رعايت جهر و اخفات تكبيرة الاحرام سهواً چه صورت دارد؟

ج

- در نماز جماعت براى امام جهر مستحب است چه در نمازهاى جهريه و چه در اخفاتيه و مأموم بهتر است اخفات كند و در نمازهاى فرادى حكم ساير اذكار را دارد كه مصلّى مختار است. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 68

س 206

اشاره

- اگر انسان در اثر سرگيجه در حال گفتن تكبيرة الاحرام، بى اختيار حركت كند، با توجه به اين كه گفتن تكبيرة الاحرام در حالت آرامش و سكون مستلزم تكرار چندين باره آن مى باشد آيا اين تكرار لازم است؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه شخص مذكور متمكن است كه تكبيرة الاحرام را در حال استقرار بدن بگويد و براى او مشكل نباشد بايد در حال استقرار بدن بگويد و لو به تكرار، بلى اگر حركت كم باشد بطورى كه استقرار صدق كند اشكال ندارد و نبايد تكرار كند.

قيام

س 207

اشاره

- شخصى نماز را ايستاده بجا مى آورد ولى در ركعت آخر در اثر كمردرد، پادرد يا به علت ديگر مى نشيند نماز را نشسته تمام مى كند آيا اعاده لازم دارد يا خير؟

ج

- در صورتى كه عاجز از قيام بوده مجزى است و اعاده لازم نيست. و الله العالم.

س 208

اشاره

- توضيح دهيد كه بعد از خواندن حمد و سوره يا بعد از قنوت آيا مى توان بلافاصله به ركوع رفت يا بقدر يك ثانيه بايد صبر كرد؟

ج

- بعد از تمام شدن سوره كه تماماً در حال قيام خوانده شده باشد صبر كردن لازم نيست مى تواند فوراً به ركوع برود و همچنين بعد از قنوت. و اللّه العالم.

قرائت

س 209

اشاره

- در نماز اگر در جمله «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» بين «الشيطان و الرجيم» كلمه لعين را نيز اضافه كند اشكال دارد؟

ج

- اضافه كردن «اللّعين» اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 210

اشاره

- شخصى وفات يافته و از جوانى ايشان نمازهاى خود را با قرائت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 69

سوره حمد با اختلاف با ساير قرائات مى خوانده اند به اين صورت كه:

به جاى «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»، «صراط مَن انعمت عليهم» و به جاى «وَ لَا الضَّالِّينَ»، «و غير الضالين» مى خوانده اند ايشان در آن زمان توجه به مسائل شرعيه داشته و مقيد بوده اند و اين نوع قرائت را مقبول و مبرى ذمه مى دانستند،

1- آيا چنين قرائتى وجود دارد؟

2- در صورت وجود چنين قرائتى خواندن نماز با آن مجزى و مبرء الذمه است يا نه؟

3- در صورت عدم كفايت اين قرائت از نماز تكليف ورثه اين شخص چيست؟ با توجه به اينكه ايشان در اين مورد وصيتى نداشته اند.

ج

- قرائت قرآن كريم بر حسب روايات و اتفاق فقهاء عظام رضوان اللّه عليهم طبق قراءات معروفه و مشهوره در عصر حضرات ائمه طاهرين عليهم السّلام كافى و مجزى است كه معروفترين و مشهورترين آنها قرائت ده نفر است كه قرائت هفت نفر آنها شهرت و تداول بيشتر داشته و ميتوان اقتصار بر قرائت اين هفت نفر را موافق با احتياط و قدر متيقّن دانست، و قرائت (من انعمت) و (غير الضّالين) از هيچ يك از اين هفت نفر نقل نشده و از قرائات مشهوره نيست و منحصراً قرائت عمر بن الخطاب و عبد الله بن زبير بوده و مع ذلك در بين اهل سنت نيز معمول بها نشده و با اينكه قرائت عمر است از قرائات متروكه است. و روايتى كه در تفسير على بن ابراهيم است بقرينه روايات ديگر كه همين قرائت مشهور را كه مصاحف همه مطابق با

آن است تأييد مينمايند قابل حمل بر تقيه است و به هرحال استقرار سيره شيعه اهل بيت عليهم السّلام خلفاً عن سلف بر همين قرائت مشهور دليل بر عدم جواز اين قراءات شاذه است و بنابراين نهايت امر اين است كه شخص مذكور معذور است و انشاء اللّه تعالى معاقب نباشد ولى اعمالش مجزى و امتثال و اطاعت امر نيست و ظاهراً ورثه و ولد اكبر او كه بايد قضاى نمازهاى فوت شده از والد را بجا آورد در مثل اين صورت مكلف بقضاء نمازهاى او نيست بلى اگر اصل نماز از او فوت شده باشد قضاء آن بعهده ولد اكبر است مع ذلك اگر تبرّعاً قضاء نمازهاى او را بجا آورند يا استيجار نمايند خير و احسان بميت خواهد بود. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 70

س 211

اشاره

- اگر كسى در ركعت سوم نماز مشغول حمد و سوره شد و در وسط سوره يا پايان آن ملتفت شود چه بايد بكند.

ج

- در فرض سؤال، تسبيحات اربعه را بخواند.

س 212

اشاره

- شخص مكلف از روى جهل به حكم سه سال تمام نمازها را- چه ركعت اول و دوم و چه ركعات سوم و چهارم- با تسبيحات خوانده است نمازها را قضا نمايد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال بنابر احتياط واجب نمازهائى كه بصورت مذكور در سؤال خوانده قضاء نمايد. و اللّه العالم.

س 213

اشاره

- آيا در تلاوت قرآن مع القواعد فتحه و كسره و ضمّه لهجه هم واجب است آيا بدون لهجه اشكال دارد؟

ج

- بايد كلمات به عربى صحيح تلفظ شود و ضمه و فتحه و كسره آخر هر كلمه در صورتى كه وقف بر آن نشده باشد ظاهر شود. و اللّه العالم.

س 214

اشاره

- در خواندن تسبيحات به خاطر ندانستن مسأله بجاى گفتن «... و لا اله إلّا الله ...» مى گفتم «... و لا اله إنَّ الله ...» تكليف اين جانب در مورد نمازهاى گذشته ام چيست؟

ج

- در مورد سؤال نمازهائى كه به نحو مذكور خوانده ايد بايد قضاء نمائيد.

س 215

اشاره

- آيا در نماز ظهر و عصر علاوه بر حمد و سوره بايد تسبيحات اربعه و اذكار ديگر را نيز بايد آهسته بخواند؟

ج

- در فرض سؤال تسبيحات اربعه هم مانند حمد و سوره آهسته خوانده مى شود و در بقيه اذكار انسان مختار است آهسته بخواند يا بلند.

س 216

اشاره

- خواندن نماز از روى كتاب در نمازهاى واجب و مستحب چه حكمى دارد؟

ج

- اگر حافظ حمد و سوره باشد قرائت از روى قرآن كريم در نمازهاى واجب خلاف احتياط است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 71

س 217

اشاره

- آيا نمازهايى كه سالها با مخارج غلط حروف خوانده شده، بعد از تصحيح بايد اعاده شود يا خير؟

ج

- اگر بطورى بوده كه به نظر عرف عرب غلط محسوب مى شده بايد اعاده و قضاء كند.

س 218

اشاره

- آيا اگر كسى در نماز تجويد را رعايت نكند مثلًا در سوره توحيد نون يكن را اظهار كند نماز او چه حكمى دارد آيا باطل است؟

ج

- خلاف احتياط است ولى موجب بطلان نماز نيست.

س 219

اشاره

- تلفظ صحيح حرف ضاد چگونه است و در صورت مشكل بودن وظيفه چيست؟

ج

- در تلفظ ضاد بايد پهلوى زبان به دندانهاى پهلو بخورد ولى اگر طورى ادا كند كه در نظر اهل لسان عربى صحيح باشد كافى است.

س 220

اشاره

- نمازهاى يوميّه را من نمى توانم عربى بخوانم و نمى شود ياد بگيرم آيا مى شود با زبانهاى اسپانيولى و آمريكائى و غيره خواند يا نه حتماً بايد عربى باشد؟

ج

- فرض اينكه شخص نتواند قرائت و اذكار واجب نماز را فرابگيرد، بسيار نادر است و نوع مردم مى توانند ياد بگيرند لذا بر هر كس واجب است حمد و سوره و اذكار نماز را بهمان الفاظ عربى ياد بگيرد بلى اگر كسى در تنگى وقت بخواهد نماز بخواند مثل شخصى كه در تنگى وقت مسلمان شده باشد و فرصت براى فراگرفتن نباشد بايد اگر ممكن است به تلقين ديگرى همان الفاظ عربى را بخواند و اگر ممكن نيست و ترجمه آن الفاظ را بزبان ديگر مى داند ترجمه آن را بخواند به هر حال ياد گرفتن الفاظ عربى نماز واجب است و ترك آن گناه و موجب استحقاق عقاب است.

س 221

اشاره

- اگر كسى اطلاع نداشته كه بايد قرائت را صحيح بخواند و نمى دانسته قرائت او اشتباه است و كسى هم به او نگفته و تا حال قرائت را غلط خوانده است آيا نمازهاى قبلى را بايد قضا نمايد يا نه؟

ج

- بايد نمازهايى را كه جهلًا با قرائت صحيح نخوانده قضا كند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 72

س 222

اشاره

- كسى كه نماز جمعه نخواند و مى خواهد نماز ظهر بخواند آيا قرائت را بايد با جهر بخواند يا اخفات و آيا اصلًا جهر جايز است يا نه؟

ج

- مستحب است قرائت نماز ظهر روز جمعه را جهراً بخوانند. و اللّه العالم.

س 223

اشاره

- در خواندن حمد و سوره نماز عرفاً صدا بايد تا چه اندازه باشد تا اشكالى در نماز بوجود نيايد؟

ج

- در مواردى كه بايد جهراً خوانده شود موقعى كه كلمات را ادا مى كند صداى او بايد جوهر داشته باشد.

و اللّه العالم.

قنوت

س 224

الف)
اشاره

در قنوت نمازهاى واجب مى شود به صورت فارسى دعا كرد؟

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص72

ج- الف)

وظيفه قنوتى انجام نمى شود ولى مبطل نماز نيست.

س- ب)
اشاره

شخصى از اول تكليف تا حدود هفت سال در قنوت نمازش «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ الحسنة» مى خوانده است و الف و لام در حسنة آخر اضافه مى كرده و خيال مى كرده صحيح مى خواند آيا نمازهايش باطل و قضا دارد يا نه؟

ج- ب)

در فرض سؤال، نمازهائى كه خوانده صحيح است و قضا لازم نيست.

س- ج)
اشاره

آيا در ذكر قنوت رعايت اعراب و تجويد لازم است يا نه؟ تا چه حدّ؟

ج- ج)

رعايت تجويد واجب نيست لكن بايد بنحو صحيح خوانده شود.

س 225

اشاره

-

الف)
اشاره

در صورتى كه قنوت را فراموش كند آيا قابل تدارك است يا نه؟

ج- الف)

بلى بعد از ركوع مى تواند تدارك نمايد.

س- ب)
اشاره

در صورتى كه عمداً قنوت را ترك كند مى تواند بعداً به جاى آورد؟

ج- ب)

با فرض ترك عمدى، قنوت قابل تدارك نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 73

سجده و ركوع

س 226

اشاره

- در نماز يوميه در ركوع يا سجود يك مرتبه مى گويم سبحان اللَّه نماز درست است يا خير؟

ج

- يك مرتبه سبحان اللَّه كافى نيست نمازهائى كه به صورت مذكور خوانده ايد قضا نمائيد. ولى در تنگى وقت و حال ناچارى يك سبحان اللَّه كافى است.

س 227

اشاره

- اگر كسى در نماز به جاى ذكر ركوع و سجده بر اثر بى سوادى و ندانستن و تعليم غلط صلوات بفرستد نماز صحيح است؟ و در صورت صحيح نبودن آيا بايد قضاء آن را بجاآورد؟

ج

- در مورد سؤال بايد نمازها را قضا كند. و اللّه العالم.

س 228

اشاره

- آيا صلوات جزء اذكار است؟

ج

- بلى جزء اذكار است ولى در محلى كه ذكر خاصّى براى آن معين شده مثل ركوع و سجود و ركعت سوم و چهارم اكتفاء بصلوات جايز نيست و بايد همان ذكر خاص خوانده شود.

س 229

اشاره

- مى توان در ركوع و سجود جاى تسبيح صلوات بگويد؟

ج

- در ركوع و سجود نميتوان به آن اكتفاء نمود.

س 230

اشاره

- بعضى ها بعد از ذكر واجب سجده مى گويند «وَ عَجِلْ فرجهم و احشرنا معهم و الْعَنْ اعدائهم) آيا گفتن اين ذكر و جملات در نماز جايز است يا نه؟

ج

- اگر گفتن جملات مذكوره مورد داشته باشد مثلًا بعد از صلوات گفته شود و به قصد ورود نباشد اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 231

اشاره

- اگر اشتباهاً ذكر ركوع «سبحان ربى العظيم و بحمده» را در سجده گفته يا بر عكس «سبحان ربى الاعلى و بحمده» را در ركوع گفته آيا نمازش اشكال دارد؟

ج

- اشكال ندارد.

س 232

اشاره

- اگر در حال ذكر سجده انگشت ابهام پا را عمداً حركت دهد نمازش

جامع الاحكام، ج 1، ص: 74

چه صورتى دارد؟

ج

- اشكال دارد و پس از اعاده ذكر و اتمام صلاة نماز را احتياطاً اعاده نمايد. و الله العالم.

س 233

اشاره

- اگر در حالت رفتن به سجده پيشانى نمازگزار سهواً به مهر بخورد و بعد سر را مقدار كمى بردارد و دوباره با آرامش كامل بر مهر بگذارد اشكال ايجاد مى كند يا خير؟

ج

- در مورد سؤال اگر به اختيار سر را بر دارد و دوباره به مهر بگذارد دو سجده محسوب است ولى اگر بدون اختيار پيشانى به محل سجده بخورد و بلند شود سجده محسوب نمى شود دوباره كه سجده را با آرامش انجام دهد صحيح است. و اللّه العالم.

س 234

اشاره

- اگر در بين نماز محلّ سجده گاه (مهر) با جوشى كه روى پيشانى تركيده نجس شود همان لحظه تكليف در نماز چيست؟

ج

- اگر خون تنها باشد و كمتر از درهم و مقدارى از پيشانى كه نجس نشده بر روى مقدارى از مهر كه نجس نشده قرار بگيرد بطورى كه مسماى سجده بعمل بيايد نماز صحيح است.

س 235

اشاره

- سجده و تيمّم بر شيشه و موزائيك چه حكمى دارد؟

ج

- سجده و تيمّم بر شيشه صحيح نيست و اما نسبت به موزائيك كه مخلوط از سيمان و سنگ ريزه است چنانچه بين سنگهاى آن فاصله نباشد سجده و تيمم بر آن اشكال ندارد چون در واقع تيمم و سجده به سنگ است ولى اگر پودر سيمان باعث فاصله بين سنگهاى موزائيك بشود تيمم صحيح نيست ولى سجده در صورتى كه مقدارى از پيشانى كه صدق سجده كند بر سنگهاى آن واقع شود صحيح است. و الله العالم.

س 236

اشاره

- شخصى نماز مى خواند چه ادا چه قضا ولى بين دو سجده خوب نمى نشيند آيا نمازش باطل است يا نه؟

ج

- بلى بين سجدتين نشستن با طمأنينه لازم است. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 75

س 237

اشاره

- در آنجا كه نمازگزار ناچار است اگر لباسش از پنبه و كتان باشد بايد به آن سجده كند آيا اگر جانمازى يا گليم زير پايش از پنبه باشد مى تواند به آنها سجده نمايد يا اينكه در اين صورت نيز بايد به پشت دست سجده كند؟

ج

- در فرض سؤال بايد به جانماز و يا گليم كه از پنبه است سجده كند.

س 238

اشاره

- شخصى مدتى هنگام نماز در سجده دستها را روى زمين نگذاشته آيا نمازهايش صحيح است؟

ج

- اگر مى توانسته كف دستها را به زمين بگذارد و نگذاشته بايد قضاء كند. و اللّه العالم.

س 239

اشاره

- مشاهده، شنيدن و يا ديدن از طريق نوار كاست و ويدئو و يا استماع از طريق پخش مستقيم راديو و تلويزيون و نوشتن آياتى كه داراى سجده واجب مى باشند چه حكمى دارد؟

ج

- مشاهده آيات سجده و يا نوشتن آنها موجب وجوب سجده نمى شود. ولى استماع آن از طريق نوار يا پخش غير مستقيم راديو و تلويزيون، باحتياط واجب موجب وجوب سجده است و استماع از طريق پخش مستقيم آنها موجب وجوب سجده است. و اللّه العالم.

س 240

اشاره

- آيا سجده براى غير خدا جائز است؟

ج

- جائز نيست.

س 241

اشاره

- آيا سجده در مقابل قبر امامان و امام زادگان جائز است؟

ج

- جائز نيست مگر اينكه سجده شكر باشد يعنى بخاطر اينكه خداوند او را موفّق به زيارت قبر امام عليه السلام نموده سجده براى خداوند متعال بجهت شكر بجا آورد.

س 242

اشاره

- آيا سجده بعنوان سجده شكر و يا سجده تعظيم و غيره در مقابل قبور امامان و امام زادگان جائز است؟

ج

- سجده شكر بنحوى كه در جواب سؤال قبل گفته شد اشكال ندارد.

س 243

اشاره

- در صورتى كه اين سجده موجب وهن مذهب گردد يا عده اى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 76

تصور كنند كه سجده براى امام (ع) يا امام زادگان انجام گرفته جائز است؟

ج

- چون موارد مختلف است بستگى بمورد دارد پس اگر طورى باشد كه موجب وهن مذهب باشد جائز نيست.

س 244

اشاره

- بوسيدن زمين در مقابل حرم و عتبه مقدسه چه حكمى دارد؟

ج

- بوسيدن عتبه كه عنوان سجده ندارد اشكال ندارد.

س 245

اشاره

- در صورتى كه اگر توده مردم تفاوت بين بوسيدن و سجده كردن نگذارند اين بوسيدن چه حكمى دارد؟

ج

- توده مردم بين سجده و بوسيدن فرق ميگذارند.

تشهد و سلام

س 246

اشاره

- نمازگزار در حين نماز در ركعت دوم كه تشهد را قرائت مى كند قبل از صلوات قيام مى كند آيا نماز باطل مى گردد و آيا صلوات تشهد ركن نماز است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال اگر سهواً قبل از تمام شدن صلوات تشهد قيام كرده و در حال قيام متذكّر شده برگردد و (منسى) فراموش شده را انجام دهد و بعد به ساير وظائف خود عمل كند نماز صحيح است و اگر بعد از ركوع متوجّه شده برنگردد و نماز را تمام كند بعد قضاء فراموش شده را بجا آورد و دو سجده سهو نيز بجا آورد.

س 247

اشاره

- كسى كه در سلام نماز هم ذكر «السلام علينا ...» و هم ذكر «السلام عليكم ...» را بگويد كدام يك را بايد به نيت خارج شدن از نماز بگويد؟

ج

- نيت خارج شدن از نماز بسلام واجب نيست و «السلام علينا ...» را چه به نيت خارج شدن از نماز يا بدون نيّت بگويد احتياط واجب اين است كه «السلام عليكم ...» را هم بگويد و اكتفاء به «السلام عليكم ...» بدون «السلام علينا ...» جايز است.

احكام نماز

س 248

اشاره

- نمازگزار بلا فاصله بعد از گفتن «اللّه أكبر» به ركوع يا بعد از برخاستن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 77

از ركوع به سجده مى رود آيا قيام هاى قبل و بعد از ركوع را انجام داده؟

ج

- بعد از سر برداشتن از ركوع طمأنينه و آرام گرفتن بدن در حال قيام لازم است و ركوع بعد از گفتن الله اگر در حال قيام و طمأنينه بدون فاصله صحيح است.

س 249

اشاره

- بلند خواندن ذكر ركوع و سجود و تشهد و سلام و قنوت در نماز ظهر و عصر چه صورتى دارد؟

ج

- اشكال ندارد.

س 250

اشاره

- نماز ظهرين را خوانده بعد متوجّه مى شود كه نماز ظهر بجهتى از جهات باطل بوده آيا اعاده ظهر كافى است يا هر دو نماز را بايد بخواند؟ همچنين نسبت به عشائين.

ج

- در فرض مذكور تنها ظهر را اعاده كند و همينطور نسبت به عشائين. و الله العالم.

س 251

اشاره

- اگر كسى سهواً نماز مغرب را در سفر دو ركعت بجا آورد آيا نماز او صحيح است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، نماز او صحيح نيست بايد دوباره نماز مغرب را سه ركعت بخواند.

س 252

اشاره

- تكلم سهواً در نماز به چيزهائى كه ذكر خدا محسوب مى شود و همچنين سهواً نام پيغمبران يا امام معصوم (ع) را بردن، سجده سهو دارد يا خير؟

ج

- تكلم سهوى به ذكر خدا اشكال ندارد و لكن ذكر نام پيامبران و ائمه و لو سهواً سجده سهو دارد.

س 253

اشاره

- آيا بستن چشم در حين قرائت حمد و سوره و اذكار نماز به خاطر حصول حضور ذهن بيشتر بازهم مكروه است؟

ج

- در فرض سؤال، كراهت معلوم نيست. و اللّه العالم.

س 254

اشاره

- در نماز واجب اگر تلفن زنگ زد يا درب منزل را زدند و كسى داخل منزل نيست شكستن نماز واجب چه صورت دارد؟

ج

- در فرض سؤال شكستن نماز جايز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 78

س 255

اشاره

- اگر شخصى در نماز عطسه كرد و سهواً گفت الحمد للّه رب العالمين اين مبطل نماز است اگر عمداً بگويد چطور آيا ذكر محسوب مى شود و مبطل نيست؟

ج

- سهواً مبطل نيست بلكه عمداً هم اگر بگويد اشكال ندارد.

س 256

اشاره

- در نماز هنگام عطسه كردن آخر عطسه چندين حرف توليد مى گردد آيا مبطل نماز است يا نه؟

ج

- اگر بى اختيار عطسه زده و چند حرف در اثر عطسه توليد شده اشكال ندارد.

س 257

اشاره

- اگر در نماز شك كنيم كه باد از شكم خارج شده يعنى شك كنيم در همان هنگام نماز وضوى ما باطل شده حكم چه مى باشد؟

ج

- شك در خروج باد موجب بطلان نمى شود. و اللّه العالم.

س 258

اشاره

- اگر انسان در نماز خون دماغ شد آيا نمازش باطل است؟

ج

- خود خون دماغ شدن موجب بطلان نماز نيست ولى از جهت نجس بودن آن مقدار خونى كه به بدن يا لباس رسيده اگر كمتر از مقدار تقريباً يك بند انگشت باشد نماز صحيح است و اگر بيشتر باشد، بايد نماز را قطع كند و بعد از تطهير بخواند و اين در وسعت وقت است اما اگر وقت تنگ باشد با همان حال بخواند و نمازش صحيح است.

س 259

اشاره

- نماز خواندن با دستكش و كفش چه حكمى دارد؟

ج

- با دستكش اشكال ندارد و كفش هم اگر در سجده مانع قرار گرفتن انگشت بزرگ پا بر زمين نباشد- مانند بعضى از دمپائى ها- مانعى ندارد و الّا جايز نيست. و اللّه العالم.

س 260

اشاره

- پسرى دارم نه ساله، در حدود چهار پنج سالگى نسبت به نماز خيلى علاقه مند بود، مدّتى است چندان علاقه اى نشان نمى دهد و نمى خواهد نماز بخواند. گاهى با تشويق و ترغيب و ملايمت مى خواند. پدرش عقيده دارند مطابق روايات پسر بايد از هفت سالگى حتماً نماز بخواند و مى توان او را براى اين امر،

جامع الاحكام، ج 1، ص: 79

حتى كتك زد. لذا با فشار و اجبار او را وادار به نماز خواندن مى كند. خواهشمندم در اين مورد نظر خود را مرحمت فرمائيد.

ج

- در حديث راجع به تمرين و عادت دادن فرزندان به نماز وارد شده است كه «مروهم بسبع و اضربوهم بتسع» يعنى آنها را در هفت سالگى به نماز امر كنيد و در نه سالگى بزنيد، امّا مقصود از اين حديث شريف اين نيست كه با امكان وادارى طفل به نماز بالطف و مهربانى و ملايمت و تشويق مثل دادن جايزه هاى مناسب، او را كتك بزنيد، بلكه بايد مطابق درك و فهم و ذهنيّات او از نماز، جاذبه هاى خوب به طفل نشان داد كه خودش رغبت به نماز پيدا كند مسلماً وضع محيط خانه، مدرسه، معلم و معاشرين بچه، و رفت و آمدهاى خانوادگى همه در ترغيب طفل به نماز و آداب و اخلاق خوب، مؤثّر است. در مورد معلم گفته اند:

درس معلّم ار بود زمزمه محبّتى

جمعه بمكتب آورد طفل گريز پاى را

در احاديث شريفه است (اطرفوا اهاليكم فى يوم الجمعة بشى ء من الفاكهة كى يفرحوا بالجمعة) يعنى: در روزهاى جمعه براى اهل منزل و خانواده از ميوه ها (و هر چيز كه تحفه است) تحفه ببريد تا به روز جمعه فرحناك و علاقمند باشند

و در تربيت اولاد بايد انواع تدبيرهاى لازم را بكار گرفت و آهسته آهسته و بتدريج جلو رفت نه تندى اعمال كرد و نه كندى و مسامحه نمود. مسأله كتك زدن و تأديب مناسب، آن هم نه شديد، در بعض موارد، و در صورتى كه از همه امكانات ملاطفت آميز استفاده شده و اثر نكرده باشد، بحكم (آخر الدواء الكى) لازم مى شود مع ذلك اگر بصورتى كه اثر سوء باشد و طفل بلجاجت و مقاومت وادار شود نبايد بآن متوسّل شد، غرض اين ستكه طفل تربيت اسلامى و انسانى پيدا نمايد، و براى اين منظور پدر و مادر بايد از لطائف و دقائق تربيتى مناسب استفاده كنند خصوصاً كه تربيت طفل كار بسيار لطيف و دقيق است بايد ظرافتها و لطافتهائى كه لازم است همه بكار گرفته شود لازم بتذكر است كه از عوامل سوء تربيت، اختلاف پدر و مادر در كيفيت تربيت فرزند است كه اگر مثلًا مادر به پدر در برابر فرزند اعتراض كند كه چرا او را زده است بسيار اثر سوء و منفى خواهد داشت، همه اين نكات را هم مادر وهم پدر در نظر بگيرند.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 80

احكام شك و خلل در نماز

س 261

اشاره

- شخصى در حال نماز شك مى كند كه ركعت آخر ظهر است يا اول عصر تكليفش چيست آيا حكم وسعت و ضيق وقت متفاوت است؟

ج

- در فرض سؤال بايد بنا بگذارد كه ركعت آخر ظهر است بلى در ضيق وقت كه اگر بخواهد نماز را تمام كند يك ركعت از عصر را در وقت مختص آن درك نمى كند، بايد اين نماز را قطع كند و نماز عصر را بخواند.

و اللّه العالم.

س 262

اشاره

- اگر كسى در تعداد سجده ها شك كند و هر چه فكر كند يادش نيايد تكليف چيست؟

ج

- اگر محل سجده نگذشته بايد بجا آورد.

س 263

اشاره

- اگر شخصى كثير الشك شود در اينكه اين نماز چهار ركعتى كه خوانده ام نماز ظهر است يا عصر و طبق قرائن و مظنّه اى كه احياناً حاصل مى شود از گذشتن وقت و غيره بعدها معلوم مى شود كه نماز عصر است و ظهر را قبلًا خوانده بفرمائيد اگر آن شواهد و قرائن حاصل نشود و در همان حالت شك باقى بماند تكليف چيست؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه در خصوص اينكه نماز چهار ركعتى كه خوانده نماز ظهر است يا عصر كثير الشك باشد يعنى مكرراً اين شك براى او حد اقل در سه نوبت حاصل شود بنا بگذارد بر اينكه عصر است و نماز ظهر را قبلًا خوانده ولى اگر در ساير موارد كثير الشك باشد و در اين مورد اتفاقاً شك كند بايد يك نماز چهار ركعتى بقصد ما فى الذّمة يعنى بدون نيّت ظهر يا عصر بخواند. و الله العالم.

س 264

اشاره

- امام نماز چهار ركعتى مى خواند مأموم نماز مغرب، در حال ايستاده مأموم را شك گرفته نمى داند 3 ركعت خوانده يا چهار ركعت شك مأموم چطور مى باشد؟

ج

- در مورد سؤال مأموم صبر كند تا امام ركوع و سجود خود را بجاآورد تا بعد از سجده دوّم تكليف روشن مى شود و در اين حالت قربة الى اللّه ذكر بگويد پس اگر تشهد گفت مأموم بدون ركوع و سجود بنشيند و تشهد بخواند و نماز خود را تمام كند و دو سجده سهو هم بجا آورد و اگر امام برخاست نماز مأموم فرادى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 81

مى شود و بطور فرادى ركوع و سجود را بجاآورد و نماز خود را تمام كند. و الله العالم.

س 265

اشاره

- گاهى اوقات شكى از قبيل خارج شدن باد از معده و شك در درست گرفتن وضو و شك در درست گفتن تكبيره الاحرام پيش مى آيد وظيفه انسان چيست؟

ج

- در موقعى كه شك در خروج باد ميكند بشك خود اعتنا نكند و نسبت به وضو و تكبيرة الاحرام چنانچه نحوه وضوء صحيح و تكبير صحيح را مى داند اگر بعد از تمام كردن وضوء شك كند درست بوده يا نه محكوم به صحت است و بعد از تكبير هم محكوم بصحت است.

س 266

اشاره

- بعد از اتمام نماز اگر تكليف سجده سهو بود و نمازگزار از قبله رو برگرداند تكليف چيست؟

ج

- هر وقت متوجه شد انجام دهد.

س 267

اشاره

- بعد از تشهد سجده سهو آيا هر سه سلام را بايد گفت يا فقط سلام آخر را؟

ج

- سلام آخر كافى است. و اللّه العالم.

س 268

اشاره

- در اثر ندانستن مسأله نماز احتياط را با سوره خوانده بعد فهميده كه بايد بدون سوره خوانده شود آيا نمازهايش صحيح است يا اعاده و قضا دارد؟

ج

- نمازهايش صحيح است.

س 269

اشاره

- در مورد شك وسواسى در نماز توضيحاتى بيان فرمائيد.

ج

- در مورد شك در نماز كسى كه وسواسى است و شك بسيار مى كند به هر طرف شك كه صحيح است بنا بگذارد مثلًا اگر شك ميكند كه يك سجده كرده ام، يا دو سجده بگويد دو سجده كرده ام يا دو ركعت بجا آورده ام يا سه، ركعت، اگر نماز صبح است بگويد دو ركعت، و در نمازهاى ديگر بگويد سه ركعت اگر شك ميكند كه ركوع بجا آورده ام يا نه بگويد بجا آورده ام خلاصه در همه موارد به اين صورت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 82

عمل نمائيد بى جهت كار را بر خودتان مشكل نكنيد دين آسان است و با راحتى تكاليف آن انجام ميشود.

س 270

اشاره

- وجوب سجده سهو، براى قيام كامل است يا نيمه قيام؟

ج

- براى قيام نيمه تمام هم احتياطاً سجده سهو انجام دهد ولى وجوب آن معلوم نيست.

س 271

اشاره

- آيا كثير الشك در شك سوّم نبايد به شك خود اعتناء كند يا در شكّ چهارم يا بايد احتياط كند؟

ج

- اگر براى انسان حالتى پيدا شود كه نتواند سه نماز پشت سر هم بدون شك بخواند كثير الشكّ است پس در فرض سؤال در شك چهارم نبايد اعتنا كند.

س 272

اشاره

- اگر در ركعت احتياط كسى محدث شد، اعاده ركعت احتياط كافيست يا بايد نماز را اعاده كند؟

ج

- در فرض سؤال پس از تحصيل طهارت احتياطاً نماز احتياط را اعاده نمايد و بايد اصل نماز را هم اعاده كند. و اللّه العالم.

س 273

اشاره

- شك در تعداد لعن و سلام زيارت عاشورا يا در سوره قدر نماز ليلة الدفن و امثال اينها خصوصاً در صورت اجاره چه كند؟

ج

- در موارد مفروضه بنا را بر اقل بگذارد و عمل را تكميل كند.

نماز قضا

س 274

اشاره

- نظر مبارك در مسأله مضايقه و مواسعه چيست؟

ج

- بنظر اين جانب وجوب اتيان قضاء صلاة فوت شده از مكلّف، فوريّت ندارد بلكه وقت آن موسّع است (ما دام العمر) البته بايد منجر به مسامحه و تهاون در اداء تكليف نشود.

س 275

اشاره

- زنى تا سن 44 سالگى از اينكه غسلهاى واجبش را صحيح انجام داده است يا نه بى اطلاع بوده است، تكليف او در قبال نمازها و روزه هايى كه انجام داده است چيست؟

ج

- اگر معلوم باشد كه غسلهايش صحيح نبوده بايد قضاى نمازها را بجاآورد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 83

ولى قضاى روزه ها واجب نيست.

س 276

اشاره

- نماز قضا بر ذمّه دارم ولى چه مقدار و از كدام نماز يوميه است نميدانم لطفاً بفرمائيد چكنم و در صورت فوت چه بايد كرد آيا ورثه ام مسئولند يا خير؟

ج

- به هر مقدار كه يقين داريد نماز از شما قضاء شده انجام دهيد و حكم مسأله در پسر بزرگتر نسبت به قضاء نماز والدين همين است و اما نسبت باينكه نميدانيد از كدام نوع نماز قضا شده بايد احتياط كنيد.

س 277

اشاره

- اشخاصى كه در اثر تصادف و يا بيمارى ديگر و يا قبل از عمل جراحى آنان را بيهوش مى كنند و مدّتى در حال بيهوشى بسر مى برند نسبت به نمازهاى فوت شده حكم مغمى عليه را دارند يا نه؟

ج

- حكم مغمى عليه را دارند.

س 278

اشاره

- حدود چهار سال است كه به سن تكليف رسيده ام و متوجه شده ام كه بسيارى از مسائل در باب مكان و طرز وضو و نماز را رعايت نكرده ام و تعداد اين نمازها را هم نمى دانم آيا قضاى آنها واجب است؟ و اگر بايد قضاى آنها را بجا آورد به چه ترتيب؟

ج

- در فرض سؤال هر مقدار از نمازها را يقين داريد فاقد شرايط بوده قضا كنيد و نسبت به زائد بر آن مقدار تكليف يقينى نداريد مثلا اگر مى دانيد نمازهاى فاقد شرايط از بيست نماز كمتر نبود بهمان اكتفا كنيد هر چند احتمال بدهيد كه بيشتر بوده.

س 279

اشاره

- شخصى نماز عشاء را عمداً نخوانده باشد غير از قضا حكم ديگرى هم دارد يا نه؟

ج

- شخص مذكور، معصيت كبيره نموده و واجب است نماز را قضا كند. و الله العالم.

س 280

اشاره

- كسى كه در موقعى كه سالم بود، نماز از او فوت شده آيا بعداً مى تواند نشسته قضاى نماز فوت شده را بخواند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه سالم است و مى خواهد قضا را نشسته بخواند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 84

صحيح نيست و بايد ايستاده بخواند و اگر فعلًا نمى تواند ايستاده بخواند بنابر احتياط واجب بايد قضا را تأخير بيندازد تا رفع عذر شود و ايستاده بخواند مگر اينكه بداند عذرش تا آخر عمر باقى است يا خوف داشته باشد كه به طور ناگهانى بميرد. و اللّه العالم.

س 281

اشاره

- كسى كه در موقع مريضى كه در حال نشسته يا در حال خوابيده نماز به عهده او بوده و قضا شده بعداً كه بهبودى حاصل كرد مى تواند در حال نشسته قضا كند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، بايد قضاى نمازها را در حال ايستاده بجا آورد و نشسته مجزى نيست. و اللّه العالم.

س 282

اشاره

- تكليف فردى كه مدتى قضاى نماز بر گردن دارد، ليكن ميزان دقيق آن را نمى داند، چيست؟

ج

- هر مقدارى كه يقين دارد نمازهاى فوت شده كمتر از آن مقدار نبوده قضا كند و احتياط آن است كه به مقدارى قضا كند كه يقين داشته باشد بيشتر از آن فوت نشده ولى رعايت اين احتياط واجب نيست. و اللّه العالم.

س 283

اشاره

- فردى دو سال نماز قضا بر عهده دارد آيا براى هر روز بايد ترتيب نمازهاى يوميه را رعايت كند؟

ج

- مى تواند اول قضاى نمازهاى صبح را بخواند و مى تواند اول قضاى نمازهاى مغرب را و يا قضاى نمازهاى ظهر را، لكن بايد طورى بخواند كه نماز عصر بعد از نماز ظهر و نماز عشا بعد از مغرب واقع شود مثلًا يك ماه قضاى نماز ظهر بخواند بعد از آن يك ماه قضاى عصر يا مثلًا يك ماه نماز قضاى مغرب و بعد از آن يك ماه نماز قضاى عشاء.

نماز قضاى پدر و مادر

س 284

اشاره

- قضاى نماز و روزه فوت شده مادر بعهده فرزند بزرگ است يا نه؟

ج

- بلى بنابر احتياط لازم بعهده اوست.

س 285

اشاره

- پدر و مادرى كه قدرت بر تصحيح نماز خود از نظر قرائت ندارند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 85

قضاى آن بر پسر بزرگتر واجب است يا نه؟

ج

- اگر به جهت عدم قدرت، معذور از تصحيح نمازشان بوده اند قضا آن بر پسر بزرگ واجب نيست يعنى نمازشان قضا ندارد تا بر پسر بزرگ واجب باشد. و الله العالم.

س 286

اشاره

- اگر پدر و مادر انسان از دنيا بروند و نمى داند كه نماز قضا دارند يا نه و تا دم مرگ نيز نماز خوانده اند امّا نتوانسته اند نمازشان را درست كنند تكليف پسر بزرگتر چيست؟

ج

- اگر پسر بزرگ يقين دارد كه نمازشان صحيح نبوده بايد قضاى آن را بجا آورد و يا كسى را اجير كند كه او بخواند و اگر نميداند و يا شك در صحت نماز آنها دارد چيزى بر او نيست.

س 287

اشاره

- شخصى دائماً اقامه نماز مى نمود و اهل تدين بودند امّا بعلت عدم سواد احتمال خطا و اشتباه و اشكال در نماز ايشان مى رفت با توجه به اينكه همه ورّاث راضى هستند از ماترك او نماز استجارى بخرند اوّلًا لازم است يا نه؟

ج

- در صورت شك در صحت نمازهاى او مى توانيد حمل بر صحت نمائيد و اگر يقين به باطل بودن آن داريد بر پسر بزرگتر قضاء آن واجب است و اگر همه آن را تبرّعاً استيجار نمايند جائز است و اگر هم يقين به باطل بودن نمازهايش نداريد و بخواهيد احتياطاً هر مقدار نماز براى او استيجار نمائيد خير و احسان است ولى واجب نيست.

س 288

اشاره

- مادرم چند وقتى است كه فوت نموده و بنده پسر بزرگ ايشان مى باشم لازم به توضيح است كه ايشان در زمان حياتش قادر به يادگيرى و عمل كردن به مسائل شرعى از جمله نماز و غيره نبود بطورى كه اگر تعداد روزهاى هفته يا ماه را از ايشان مى پرسيدند نمى توانست جواب صحيح بدهد با توجه به موارد فوق بر بنده كه پسر ارشد مى باشم آيا لازم است واجبات شرعى مثل نماز و روزه ايشان را بصورت قضا بجا آورم يا خير؟

ج

- اگر مادر در زمان حيات تشخيص وقت نماز را نمى داده و يا از ياد گرفتن نماز و روزه عاجز بوده است ولى در حد ممكن نماز را بجا مى آورده است نسبت به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 86

قضاى نماز و روزه ايشان تكليفى نداريد و در غير اين صورت بنا بر احتياط قضاى نماز و روزه او را بجا آوريد.

س 289

اشاره

- شخصى مدت چند سال فلج شده و بيشتر در حال استراحت بوده و افرادى كه به عيادت او مى رفتند و سلام مى كردند براى احوال پرسى صورت خود را حركت مى داده و اكثر اين مدت نماز نخوانده است، اكنون مرحوم شده است آيا قضاء نمازهاى او بر وراث يا پسر بزرگتر واجب است يا نه؟

ج

- در فرض سؤال اگر حواس و ادراك او بمقدارى بوده كه اوقات نماز را تشخيص ميداده هرچند قدرت بر تكلم هم نداشته بر پسر بزرگتر واجب است نمازهاى فوت شده او را قضا كند ولى اگر با همان حالى كه داشته بر حسب تكليف و توانائى خود نماز خوانده باشد بر پسر بزرگتر او چيزى نيست.

س 290

اشاره

- پدرى در حدود پنجاه سال است كه نه نماز خوانده و نه روزه گرفته است و پسر بزرگ آشكارا باو اعلام مى كند من از حالا براى تو مى گويم كه بعد از مردنت قضاء نماز و روزه ات را انجام نخواهم داد آيا پسر بزرگ بعد از فوت پدرش مى تواند بگفته خودش عمل نمايد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال بنابر احتياط واجب پسر بزرگ بايد نماز و روزه پدر را قضا كند و يا استيجار كند.

س 291

اشاره

- پسر بزرگ كه خودش نماز و روزه قضا دارد آيا بايد اول قضاى نماز و روزه خودش را بجا بياورد يا نماز و روزه قضاى پدر را؟

ج

- مختار است هر كدام را اوّل انجام دهد صحيح است.

س 292

اشاره

- نماز و روزه قضاى پدر كه بر گردن پسر بزرگ است آيا به شرط وصيت پدر واجب است يا اين كه بدون وصيت پدر هم واجب است؟

ج

- بدون وصيت پدر هم بر عهده پسر بزرگ است.

نماز استيجارى

س 293

اشاره

- آيا طفل مميزى كه قرائتش صحيح است مى تواند نماز و روزه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 87

استيجارى را قبول كند؟

(حد اقل براى والدين).

ج

- احتياط واجب عدم استيجار صبى مميز است ولى اگر براى والدين خود نماز و روزه تبرعاً بجا آورد و صحيح انجام دهد مجزى است. و اللّه العالم.

س 294

اشاره

- اگر در نماز استيجارى شرط مستحبات نشود و اساساً دربند آن هم نيستند تنها منظورشان نوعاً برائت ذمه ميّت است مى تواند بدون مستحبات بخواند، يا با حدّ اقل مستحبات، يا مطابق معمول؟

ج

- بايد بر طبق معمول انجام شود و استيجار- هر چند بدون اشتراط مستحبات باشد- از نمازى كه بدون مستحبات متعارفه- كه نوع مردم آن را انجام مى دهند- خالى باشد، منصرف است.

س 295

اشاره

- شخصى به خاطر اينكه آب براى چشمش ضرر دارد با تيمم نماز مى خواند. ايشان حدود 13 سال و بيشتر نماز استيجارى خوانده و اسامى اشخاص را نوشته امّا اكنون آن اشخاص زنده اند يا مرده نمى داند حكم اين نمازهاى خوانده شده چيست و هم اكنون مبلغى پول تهيه كرده تا بدهد دو مرتبه آن نمازها را ديگران بخوانند چه حكمى مى فرمائيد؟

ج

- در فرض سؤال، كه وظيفه شخص مذكور از غير جهت ضيق وقت نماز، با تيمم بوده نمازهاى استيجارى كه خوانده صحيح است و ذمّه كسانى كه براى آنها نماز خوانده برى ميشود و اما نسبت به استحقاق اجرت، اگر اجيركننده نمى دانسته كه موجر (كسى كه نماز استيجارى مى خواند) نماز را با تيمم خواهد خواند مشكل است و احتياط اينست پولى كه گرفته به صاحبانش و يا ورثه آنها برگرداند و اگر نميشناسد از طرف آنها صدقه بدهد. و الله العالم.

س 296

اشاره

- شخصى از 3 نفر نماز استيجارى گرفته از هر كدام چهار، پنج ماه باقى مانده در اثر گرفتارى و تأخير نام نشانى اينها را فراموش كرده در اين صورت تكليف اين شخص چيست و چه جور نيت بكند؟

ج

- در فرض سؤال ميتواند نيت نمازها را به ترتيب گرفتن اجرت و مانند آن قرار دهد و نسيان اسم آنها ضرر ندارد و دانستن اسم شرط صحت نماز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 88

س 297

اشاره

- شخصى از شخص ديگر نماز استيجارى گرفته و آن شخص بدون قيد به اين شخص اجاره داده است. آيا اين شخص مستأجر مى تواند نماز استيجارى را به شخص ديگر به نفع خودش اجاره دهد. مثلًا خودش 2500 ريال گرفته بود و به شخص ديگر 2000 بدهد آيا بدون اجازه موجر اول مى تواند به شخص ديگر اجازه دهد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، اجير اوّل نمى تواند بدون اجازه اجيركننده آن را به ديگرى بدهد مگر آنكه اجاره مطلق و منصرف به مباشرت شخص اجير نباشد و يا اجيركننده اجازه بدهد و در هر دو صورت نبايد آن را به مقدار كمتر به ديگرى بدهد مگر اينكه مقدارى از آن را خود اجير اوّل بجا آورد باشد. و اللّه العالم.

نماز جماعت

احراز عدالت امام جماعت

س 298
اشاره

- امام جماعتى عدم صلاحيتش از جهت عدالت قبلًا محرز بوده و فعلًا بخاطر ارتباط كمتر با او گمان مى رود كه صفات گذشته اش را ترك كرده باشد از نظر اقتدا كردن به او آيا يقين قبلى ملاك است يا گمان فعلى؟ همچنين در عدالتى كه براى امام جماعت شرط است امور سياسى و غيره هم دخيل است؟

ج

- در فرض سؤال گمان مجوّز اقتدا نيست بايد حجت شرعى براى عدالت قائم شود و نسبت بمعنى عدالت به مسأله شماره- 2- توضيح المسائل مراجعه نمائيد. و اللّه العالم.

س 299
اشاره

- شخصى با اينكه در عدالت امام جماعت شك دارد يا اصلًا او را عادل نمى داند ولى براى نماز به او اقتدا مى كند و دوباره همان نماز را منفرداً مى خواند اين عمل شرك در عبادت حساب مى شود يا خير؟

ج

- عمل مذكور شركت محسوب نميشود ولى بدون عذر اين عمل را انجام ندهيد.

س 300
اشاره

- روحانيونى از طرف مراجع مختلف تقليد يا از طريق ارگانهاى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 89

دولتى مثلًا سازمان تبليغات اسلامى يا اعزام مبلغ و ... به روستاها و بخشهاى مختلف براى مدت موقت مثلًا يك شب جمعه يا براى چند ماه تابستان و ... اعزام مى شوند و مؤمنين نسبت به صلاحيت و عدالت آنها هيچ گونه اطلاعى ندارند وظيفه مأمومين را در اين مواقع چيست؟

ج

- بطور كلى بنظر مأموم امام جماعت بايد واجد شرائط باشد كه از جمله آن عدالت است بنابراين چنانچه از اعزام روحانى توسط دفتر مراجع يا مركز خاصى، اشخاص علم به صلاحيت و عدالت او پيدا مى كنند مى توانند اقتدا نمايند، و در غير اين صورت اقتداء جايز نيست.

س 301
اشاره

- آيا كسى كه گناه كبيره انجام داده مى تواند امام جماعت مردم شود و اگر شخصى از گناه او اطلاع داشته باشد مى تواند به او اقتدا نمايد يا خير؟

ج

- شخص مذكور تا توبه نكرده عادل نيست و امام جماعت بايد عادل باشد و كسى كه اطلاع از گناه كبيره او داشته باشد تا يقين به توبه و عدالت او پيدا نكند نمى تواند اقتدا نمايد ولى نبايد گناه او را بديگران بگويد و نيز بايد صدور گناه كبيره از او قطعى باشد و خود او در صورتى كه توبه كرده و حال عدالت يافته مى تواند پيشنماز باشد.

س 302
اشاره

- در صورتى كه عده زيادى (حدود 20 نفر) آشكارا به امام جماعت اقتدا نكنند آيا نشان دهنده عدم عدالت امام نيست؟

ج

- اگر مقصود ترتيب آثار فسق امام جماعت بواسطه عدم اقتداء آن اشخاص باشد بحسب موارد و اشخاص مختلف است و اگر مقصود جواز عمل آن اشخاص باشد اگر تفسيق عملى امام جماعت بر آن صادق باشد جايز نيست.

س 303
اشاره

- امام جماعتى به صورت شوخى گاهى دروغ مى گويد مثلًا سيبى در دست دارد و همه ببيند اما به شوخى مى گويد سيبى در دست من نيست آيا چنين دروغى باعث سلب عدالت امام جماعت مى شود؟

ج

- اگر معلوم است شوخى مى كند دروغ حرام نيست.

س 304
اشاره

- شخصى والدينش بهائى بوده و خودش تا ساليانى بعد از بلوغ بهائى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 90

بوده امّا بعداً توبه مى كند و حتّى عادل هم مى شود آيا شخص مذكور مى تواند امام جماعت بشود؟

ج

- در صورتى كه عدالت او به طريق شرعى احراز بشود اقتداء به او مانعى ندارد.

س 305
اشاره

- آيا اقتدا كردن به افرادى كه با نظام مقدس جمهورى اسلامى مخالف مى باشند و يا با ولايت فقيه يا با مصداقش مخالفند جايز است يا نه؟

ج

- با حاكميت اسلام و اجراء احكام اسلام هيچ مسلمانى مخالف نيست و اگر بعضى اشتباهاتى يا ايراداتى داشته باشند ممكن است موردى باشد، يا در بعض حدود و مرزهاى ولايت نظرات فقهى داشته باشند كه در كل اگر مغرضانه نباشد و اشتباه محض يا اجتهاد و رأى باشد مخل به عدالت نمى شود.

امامت غير روحانى

س 306
اشاره

- در بعضى از مساجد شهر ما افراد غير معمّم اقامه جماعت مى كنند در صورتى كه امام جماعت معمّم در مساجد ديگر اقامه جماعت مى نمايند آيا با دسترسى به روحانى مى شود به غير روحانى اقتدا كرد؟

ج

- با وجود روحانى واجد شرائط اولى اقامه جماعت توسط روحانى است.

س 307
اشاره

- اقتدا به عادل جامع شرايط امامت كه روحانى و معمّم نباشد چه حكمى دارد؟

ج

- اشكال ندارد ولى مناسب تر است با وجود معمّم جامع الشرائط معمّم امامت كند.

امامت ناقص العضو

س 308
اشاره

- اين جانب روحانى جانباز هستم كه در جنگ تحميلى عراق عليه ايران از ناحيه پاى چپ زير زانو قطع پا شده ام. آيا اجازه مى فرماييد به عنوان امام جماعت، مأمومين به اين جانب اقتدا نمايند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، امامت ننماييد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 91

س 309
اشاره

- نظر جنابعالى در مورد اقتدا به كسى كه چهار انگشت و مقدار زيادى از كف دستش قطع شده چيست؟ و اگر امام، نماز جماعت را با امام مذكور صحيح مى داند و مأمومين مقلّد مجتهدى باشند كه امامت ذوى الاعذار را جايز نمى داند چه حكمى دارد؟ آيا حقير در اين مسأله مى توانم به ديگرى رجوع كنم يا خير؟

ج

- به نظر حقير اقتدا به امام معذور جايز نيست ولى امامت او بمأمومينى كه اقتداء به معذور را جايز مى دانند اشكال ندارد و رعايت و احراز شرايط امام و صحت اقتدا با مأموم است و رجوع از مجتهدى به مجتهد ديگر در صورتى جايز است كه هر دو مساوى باشند يا مجتهدى كه از او تقليد مى كند در مسأله فتوى نداشته باشد و به احتياط نظر داده باشد.

س 310
اشاره

- كسانى كه مقطوع اليد و يا مقطوع الرجل شده اند در صورتى كه بقيه شرايط امامت جماعت را دارا مى باشند آيا مى توانند امامت كنند يا خير؟

ج

- بنابر احتياط واجب اشخاص مذكور نمى توانند امامت كنند. و اللّه العالم.

س 311
اشاره

- امامت جماعت براى كسى كه فاقد عضوى از بدنش است چه حكمى دارد؟

ج

- اگر امام جماعت فاقد يكى از مواضع هفتگانه اى كه از شخص سالم در موقع سجده كردن بايد روى زمين قرار بگيرد باشد امامت او اشكال دارد. والله العالم

امامت زن

س 312
اشاره

- با توجه به طرح اقامه نماز جماعت در مدارس، بمنظور اقامه فريضه جماعت در آموزشگاههاى دخترانه با كمبود امام جماعت روحانى مواجهيم، از سوى ديگر برخى از خواهران مؤمنه در مورد امامت زن اشكال دارند. لذا خواهشمند است با پاسخ به استفتاء ذيل ما را در رفع اين معضل يارى فرماييد.

آيا امامت زن در نماز جماعت بانوان جايز است يا خير؟

ج

- بنظر اين جانب امامت زن در غير نماز ميت براى مأمومين زن كراهت دارد.

س 313
اشاره

- خواندن نماز جماعت در صورتى كه هم امام و هم مأموم زن باشد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 92

چه حكمى دارد؟

ج

- اشكال ندارد ولى مكروه است. و اللّه العالم.

امام راتب

س 314
اشاره

- امام راتب به چه كسى گفته ميشود؟

چه كسى مى تواند امام راتب را نصب و يا عزل نمايد؟

سازمان «رسيدگى به امور مساجد» كه با حكم از سوى ولى فقيه در حال حاضر وجود دارد، آيا مى تواند امام راتب را نصب و يا «عزل» نمايد؟

اگر عده اى از مردم مسجدى، امام راتب را قبول نداشتند آيا اين دليل كافى و وافى براى عزل امام راتب مى باشد؟

آيا اگر مسئول يا مسئولين عزل امام راتب، دليلى بر سلب عدالت وى نداشته باشند مى توانند وى را عزل نمايند؟

ج

- «جواب كليه سؤالات فوق»

در صحت نماز و هم چنين اقامه جماعت اذن از كسى شرط نيست مأمومين هركس را واجد شرائط امام جماعت شناختند ميتوانند باو اقتدا كنند و امامت جماعت از مناصب انتصابى- كه بدون نصب من له النصب حاصل نمى شود- نيست و لذا عزل هم در آن جارى نيست و امام راتب معنايش امام ثابتى است كه بطور متعارف در مسجد اقامه جماعت مينمايد و اولى از ديگران بامامت است و مزاحمت با او به منع او از امامت جايز نيست بلكه بعضى از بزرگان بنابر احتياط واجب تقديم ديگران را بر او جايز نميدانند هرچند واجد بعض جهات مرجّحه باشند مع ذلك بنظر حقير ترك اقتداء باو و اقتدا بديگرى بلحاظ بعض جهات مرجّحه بصورتى كه عنوان هتك و تفسيق امام راتب را نداشته باشد جايز است و چنانچه بعض مأمومين امام راتب را عادل ندانند نبايد به او اقتدا كنند ولى منع امامت او بر سايرين كه او را عادل ميدانند جايز نيست بلى در بعض موارد مثل اينكه پيشنماز فساد عقيده داشته باشد و معرض فساد

و اضلال مردم باشد، مجتهد جامع الشرائط ميتواند بلكه واجب است او را از امامت منع نمايد چنانكه ميتواند بر اساس اين جهات حتى بعضى مأمومين را نيز از حضور در مسجد و ارتباط با ديگران ممنوع سازد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 93

س 315
اشاره

- احتراماً در مواردى كه مسجد امام جماعت راتب دارد و ساليان متمادى است با كمال سلامت و رعايت حرمتها و احترام متقابل ميان مأمومين و امام جماعت راتب، اقامه نماز جماعت انجام مى گيرد و ممكن است به هر بهانه اى گروهى كم و يا زياد بيايند و براى اقامه جماعت مانع فراهم نمايند و اغتشاش بوجود آورند اگر با اقامه نماز فرادى تفسيق و سوء ظن در ذهن افراد غير مطلع بوجود آورند آيا نمازشان صحيح است؟

ج

- مقتضى است برادران ايمانى رعايت شئون يكديگر را بنحو احسن بنمايند و در نماز جماعت كه يكى از بافضيلت ترين عبادات است از امورى كه موجب تفرّق و زمينه ساز بدبينى و تبعات ديگر است جداً خوددارى كنند و اين عمل مقدس را آلوده به اغراض غير عبادى ننمايند و اگر خواندن نماز فرادى در حين انعقاد جماعت ظهور در تفسيق امام جماعت داشته باشد اشكال دارد.

متابعت از امام جماعت

س 316
اشاره

- شخصى در جماعت عوض قنوت به ركوع مى رود و بعنوان متابعت به قنوت برنمى گردد (چه عمداً و چه بخاطر جهل به مسأله) در اين صورت نماز او به جماعت صحيح است يا بايد نيّت فرادى نمايد؟

ج

- در فرض سؤال جماعت صحيح است گرچه عدم متابعت عمدى معصيت است. و اللّه العالم.

س 317
اشاره

- شخصى در نماز جماعت از ركعت اول با امام جماعت مشغول نماز شد و در ركعت سوم خيال مى كند امام حمد و سوره مى خواند ولى يكباره متوجه مى شود كه امام جماعت به ركوع رفته است او هم كه فرصت هيچ چيزى را نداشته به ركوع مى رود. آيا نماز اين شخص صحيح است يا بايد دوباره بخواند؟

ج

- در مورد سؤال كه قبل از ركوع متوجه شده و تسبيحات اربعه را نخوانده بركوع رفته نماز او باطل است بايد دوباره بخواند.

س 318
اشاره

- اگر مأمومين در قنوت يا ذكر ركوع يا ذكر سجده با لحن دلنشين امام جماعت هماهنگ شده به صورتى كه صداى جمع خوانى از جماعت شنيده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 94

شود، آيا اين كار مبطل نماز است؟

ج

- اگر مأموم اذكار نماز را طورى بگويد كه صداى او را امام جماعت بشنود كراهت دارد. و اللّه العالم.

س 319
اشاره

- وقتى كه انسان در نماز جماعت يك ركعت از امام عقب است موقعى كه امام در ركعت سوم است و تسبيحات مى خواند، وظيفه مأموم در خواندن حمد و سوره چيست؟ آيا بلند بخواند يا آهسته؟

ج

- آهسته بخواند.

س 320
اشاره

- اگر امام جماعت در سوره آيه اى را جابجا بخواند در صورتى كه انسان مى داند وظيفه چيست؟

ج

- اگر امام جماعت سهواً آيه اى را غلط بخواند و امكان تذكر باو نباشد مأموم شخصاً آن آيه را بنحو صحيح بخواند.

س 321
اشاره

- اگر امام جماعت سهواً بعضى از آيات سوره را نخواند وظيفه مأمومين چيست؟

ج

- اگر مأمومين حين خواندن سوره متوجّه شوند بايد همان مقدار را كه امام جماعت نخوانده خودشان بخوانند و الّا نماز مأمومين باطل است. و اللّه العالم.

س 322
اشاره

- آيا اقتدا به امام جماعتى كه در حركت حروف دعا و يا آيه قرآن كه بعنوان دعا در قنوت يا سجده مى خواند دچار اشتباه مى شود صحيح است؟

ج

- اگر اشتباه در اذكار مستحبى باشد اشكال ندارد.

س 323
اشاره

- آيا اقتدا به امام جماعتى كه شك در صحت قرائت او داريم جايز است يا نه؟

ج

- بايد بالوجدان و يا با اصالة الصحة صحيح بودن قرائت امام محرز شود. و اللّه العالم.

س 324
اشاره

- اگر مأموم در حال ركوع رفتن امام، به امام اقتدا كند نه زمانى كه امام به ركوع رفته يا در حال قيام است آيا جماعت منعقد مى شود يا نه؟

ج

- در ركعت اول و دوم اشكال ندارد و در ركعت سوم و چهارم محل اشكال است احوط اتمام و اعاده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 95

است. و اللّه العالم.

س 325
اشاره

- اگر در نماز جماعت جلسه استراحت را فراموش كند آيا برگشتن خلاف متابعت نيست و بايد قصد فرادى نمايد؟

ج

- در فرض سؤال جلسه استراحت در ركعت اوّل و سوم بنابر احتياط واجب است. در ركعت سوم احتياطاً بنشيند و جلسه استراحت را تدارك نمايد و به امام ملحق شود ولى در ركعت اوّل احتياطاً بنشيند و تدارك كند و اگر موجب شود قسمتى از قرائت را با امام درك نكند بقصد فرادى نماز را تمام كند و اگر احتياطاً هم اصل نماز را اعاده كند خوب است.

اختلاف امام و مأموم

س 326
اشاره

- افرادى به مدّت طولانى نماز جماعتى خوانده اند كه آن نماز جماعت از نظر حضرتعالى صحيح نيست (امام و مأموم هر دو كثير السفر ولى يكى كامل و ديگرى شكسته خوانده، چون هر كدام از مرجع تقليد جداگانه اى تقليد مى كنند)، عدم صحّت نماز جماعتى كه اين گونه برگزار مى گردد به چه معناست؟ آيا بطلان و عدم كفايت است و بايد نمازهاى گذشته قضا شود يا خير؟

ج

- در فرض سؤال نماز امام صحيح است و قضا ندارد ولى مأموم بايد اگر خلاف وظيفه منفرد عمل كرده قضاى آن نمازها را به جا آورد. و اللّه العالم.

س 327
اشاره

- اقتدا به امام جماعتى كه فتواى مرجع تقليدش با مرجع تقليدِ مأموم در نماز مسافر متفاوت است صحيح است يا خير؟

ج

- اقتداء به او در نماز صبح و مغرب اشكال ندارد ولى در نمازهاى چهار ركعتى مأموم بايد احراز كند كه در اين نمازى كه اقتداء مى كند اختلاف نظر وجود نداشته باشد. و اللّه العالم.

س 328
اشاره

- حكم نمازى كه امام جماعت نماز قضا، و مأمومين نماز اداء به او اقتدا مى كنند چگونه است؟ و اگر امام جماعت نماز قضاى ديگرى را بخواند، چطور؟

ج

- اگر نماز قضاء امام نماز قضاء يقينى و لو براى ديگرى باشد اقتداء بلامانع

جامع الاحكام، ج 1، ص: 96

است ولى اگر نماز قضاء احتياطى باشد چه از خودش و چه از ديگرى اقتداء اشكال دارد. و اللّه العالم.

س 329
اشاره

- اگر امام و مأموم در احكام طهارة با هم اختلاف داشته باشند مثلًا امام نماز با غسل جمعه را جائز مى داند و صحيح ولى مأموم صحيح نمى داند.

ج

- در فرض سؤال اقتداء جائز نيست.

س 330
اشاره

- اگر اختلاف امام و مأموم در اصل جواز اقتداء باشد مثلًا امام به فتواى مجتهد خود دو بار جماعت را جائز مى داند ولى مأموم خير؟

ج

- در فرض مذكور مأموم به نمازى كه دوباره امام ميخواند نميتواند اقتداء كند.

اگر اختلاف امام و مأموم در وجوب سوره باشد كه امام واجب نمى داند ولى مأموم واجب مى داند؟

ج- در فرض سؤال در صورتى كه امام سوره را نخواند مأموم نميتواند اقتداء كند.

س 331
اشاره

- اگر اختلاف در بقيه نماز باشد (مثلًا تسبيحات اربعه باشد)؟

ج

- حكم صور قبلى را دارد

س 332
اشاره

- اگر امام مقلد كسى است كه فرادى كردن نماز را در جماعت جائز مى داند ولى مأموم خير؟

ج

- در فرض سؤال اقتداء اشكال ندارد.

صفوف جماعت

س 333
اشاره

- در مسجد جامع نماز منعقد مى شود در صف دهم يا كمتر جائى ديوارى كشيده شد به ارتفاع تقريباً چهل سانت عرض آن 15 سانت بطول چهار متر براى مرد كه صف جلو بغل ديوار و صف پشت ديوار كه فاصله اش از يك گام معمولى كمتر باشد آيا حائل حساب مى شود يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه مأمومين در حال جلوس صف جلوتر از خود را مى بينند و فاصله بين محلّ سجده آنها با محلّ ايستادن صف جلو از يك گام كمتر است جماعت اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 97

س 334
اشاره

- بنده مقلد مرجعى بودم كه مى گفت نماز جماعت كسى كه پشت ستون باشد از طرف راست يا چپ اتصال داشته باشد صحيح است و اگر صفوف تا درب مسجد برسد نماز افرادى كه مقابل درب هستند صحيح ولى كسانى كه دو طرف درب هستند اشكال دارد. الآن مقلد مرجعى هستم كه مى گويد اشكال ندارد آيا بايد نمازهاى گذشته خود را اعاده نمايم؟

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص97

ج

- با رجوع به مرجع فعلى در اين مسأله اعاده و قضا لازم نيست. و اللّه العالم.

س 335
اشاره

- ستونهاى آهنى در مساجد زياد است آيا براى صفهاى جلوى نماز جماعت مانعى دارد يا خير چون اكثراً بيست سانت يا بيست و پنج سانت است؟

ج

- مانع نيست.

س 336
اشاره

- خانمها در پشت پرده كمى از امام جماعت عقب بايستند صحيح است يا بايد بقدرى عقب تر باشند كه محل سجده آنها عقب تر از قدمهاى پيشنماز باشد.

ج

- كمى از امام جماعت عقب بايستند كافى است.

س 337
اشاره

- اگر در نماز جماعت كه زنها پشت پرده نماز مى خوانند در وسط نماز بسبب پاره شدن طناب يا هر سبب ديگر پرده بيافتد و در نتيجه زنان و مردان بدون پرده در يك صف قرار بگيرند وظيفه چيست؟

ج

- اشكال ندارد.

س 338
اشاره

- از عروه جلد اول فى شرائط الجماعة مسأله 22 لا يضر الفصل بالصبى المميّز ما لم يعلم بطلان صلاته اينطور مى فهمم كه اگر بچه مميز غير بالغ وسيله اتصال باشد مثلًا در صف اول سه يا چهار بچه باشند تا وقتى كه علم به بطلان نماز آنها نداريم اتصال حاصل و جماعت صحيح است مرحوم آيت اللَّه گلپايگانى حاشيه دارند بدين مضمون مشكل بل الظاهر لزوم العلم بالصحة ما لم يبلغ، فتواى حضرتعالى چيست؟

ج

- در مورد سؤال، نظر اين جانب با نظر مرحوم آيت اللَّه العظمى گلپايگانى ره موافق است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 98

س 339
اشاره

- حايلى كه بايد بين مردان و زنان در حال نماز باشد اگر در نماز جماعت آن حايل ديوار سى سانتى يا بيشتر باشد چه طور است آيا اتصال زنان از پشت ديوار صحيح است يا نه؟

ج

- اگر منظور اين است كه ارتفاع ديوار سى سانت است نماز جماعت آنها اشكال ندارد و اگر منظور اين است كه عرض ديوار سى سانت و يا بيشتر است در اين صورت هم در صورت صدق محلّ واحد براى جماعت و فهميدن خانمها موقع ركوع و سجود امام جماعت را، جماعت اشكال ندارد.

احكام متفرقه نماز جماعت

س 340
اشاره

- مؤمنى مى پرسيد كه من وقتى كه نماز خود را فرادى مى خوانم حضور قلب و خشوع بهتر دارم اما در نماز جماعت آن حضور قلب برايم پيدا نمى شود با اين حال نماز خود را با جماعت بخوانم يا بطور فرادى؟

ج

- نماز را بجماعت بخواند و از فضيلت عظيم آن خود را محروم ننمايد و اگر كسى در نماز توفيق حضور قلب و خشوع داشته باشد چون منشأ آن توجه بعظمت خداوند است در جماعت هم اين حالت حاصل مى شود، بلى ممكن است ابتداءً چون عادت نكرده آن حال را پيدا نكند ولى تدريجاً محقق مى شود انشاء اللّه. و اللّه العالم.

س 341
اشاره

- در زمان انعقاد جماعت، منفرداً نماز خواندن چطور است و قبل از شروع نماز و يا بين صلاتين اگر موجب توهين به امام جماعت شود چطور است در امام جماعت مشكوك العدالة تكليف چيست؟

ج

- در محلى كه نماز جماعت منعقد است چنانچه فرادى خواندن ظهور در تفسيق امام جماعت داشته باشد نبايد در آنجا نماز فرادى خوانده شود.

س 342
اشاره

- موقع اقامه نماز جماعت كسانى هستند كه در جماعت شركت نكرده به صحبت مى پردازند و نمازشان را فرادى مى خوانند باين جهت باعث اختلاف مى شوند آيا نماز اين افراد صحيح است يا خير؟

ج

- در محلى كه نماز جماعت اقامه شده چنانچه فرادى نماز خواندن ظهور در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 99

تفسيق امام جماعت داشته باشد نماز فرادى جائز نيست و باطل است.

س 343
اشاره

- اگر كسى در اول وقت وارد مسجد شود، و در حالى كه نماز جماعت بپاشده باشد به واسطه عذرى نماز را فرادى بخواند، آيا نمازش صحيح است؟

ج

- اگر فرادى خواندن نماز در نظر كسانى كه آنجا نماز جماعت مى خوانند انتزاع تفسيق امام جماعت نشود اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 344
اشاره

- امام جماعت تا چند نوبت مى تواند نماز يوميه را به جماعت بخواند و تا چند نوبت مى تواند نماز عيد را به جماعت بخواند؟

ج

- تا دو نوبت در نمازهاى يوميّه ولى در نماز عيد مشروعيت تكرار آن معلوم نيست. و اللّه العالم.

س 345
اشاره

- آيا امام جماعت مى تواند نماز قضاى ميّت (كه حتمى بوده نه احتياطى) را تبرّعاً بخواند و يا اجرت گرفته باشد و ديگران به او اقتداء كنند؟

ج

- در صورتى كه نماز قضاء يقينى به ذمّه باشد مانعى ندارد.

س 346
اشاره

- آيا نماز جماعت را بيش از يك مرتبه مى شود خواند يا خير و آيا نيت آن چگونه است؟

ج

- اگر امام جماعت براى عدّه اى نماز جماعت بخواند جايز است يك بار ديگر همان نماز را براى عدّه ديگرى بخواند و زائد بر آن محلّ اشكال است.

س 347
اشاره

- نظر حضرتعالى در مورد مصافحه بعد از نماز جماعت چيست؟ آيا اين كار بدعت است؟

ج

- مصافحه بعد از نماز اگر بقصد ورود نباشد اشكال ندارد.

س 348
اشاره

- آيا برپا كردن دو نماز جماعت در مسجدى كه يك امام جماعت معين دارد جايز است يا خير؟

ج

- اگر موجب توهين و يا عناوين محرم ديگر شود اشكال دارد. و اللّه العالم.

س 349
اشاره

- آيا نيت جماعت براى امام جماعت لازم است يا نه؟

ج

- نيّت جماعت براى امام جماعت شرط صحت نماز خود او و يا مأمومين نيست بلكه شرط ثواب جماعت بردن اوست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 100

س 350
اشاره

- امام جماعت در وسط نماز عشاء وقتى تشهد را خواند براى تسبيحات اربعه بلند شد، بعد فهميد كه مسافر است بايد نمازش را شكسته بخواند (مأمومين هم مى دانستند كه امام مسافر است) ولى نمازش را تمام خواند آيا نماز مأمومين باطل است يا نه؟

ج

- در فرض مذكور كه امام بعد از تشهد فهميده باشد كه مسافر است و نماز را عمداً يا سهواً تمام خوانده باشد نماز مأمومين با او اشكال ندارد فقط ركعت سوم و چهارم آنها بطور قهرى فرادى واقع مى شود ونيت ادامه اقتدا كه بواسطه جهل بحكم بوده مضرّ بصحت نماز آنها نيست بلى اگر در ركعت سوم و چهارم بگمان صحت اقتدا جهت متابعت ركنى را زياد كرده باشند بايد نماز را اعاده نمايند.

نماز جمعه

س 351

اشاره

- حكم نماز جمعه در زمان غيبت حضرت ولى عصر (ارواح العالمين له الفداء) چگونه است؟

ج

- به نظر حقير در زمان غيبت در صورت خواندن نماز جمعه احتياط واجب خواندن ظهر است ولى نظر به اينكه در حال حاضر خلوت ماندن نماز جمعه موجب ضعف مؤمنين در حفظ مواضع اسلامى است در حدّى كه شوكت اين مراسم محفوظ بماند مؤمنين شركت نمايند.

س 352

اشاره

- وقت شروع نماز جمعه از اول زوال است تا چه موقع؟

ج

- وقت نماز جمعه از اوّل زوال است تا مدت زمانى كه مكلّف با تحصيل شرائط بدون عجله آن را بتواند انجام دهد.

س 353

اشاره

- آيا خواندن نماز ظهر بعد از امام جمعه لازم است؟

ج

- شركت در اقامه نماز جمعه بسيار خوب است ولى بنظر اين جانب نماز جمعه بنابر احتياط واجب كفايت از ظهر نمى كند. و اللّه العالم.

س 354

اشاره

- شركت كنندگان در نماز جمعه نماز ظهر از آنها ساقط است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، بنابر احتياط واجب بايد نماز ظهر را هم بخوانند و چنانچه امام جمعه اكتفا به نماز جمعه كند بايد نماز ظهر و عصر را خودشان بخوانند و رجاءً اقتدا جايز است ولى نبايد به آن اكتفا شود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 101

س 355

اشاره

- بنابر فتوى مرحوم آيت اللّه گلپايگانى قدس سرّه نماز جمعه كفايت از نماز ظهر نمى كند و مقلدين بايد نماز ظهر را بنابر احتياط واجب بخوانند همچنين در صورتى اقتداء به نماز عصر درست است كه امام نماز ظهر خود را بجا آورد حال آيا بايد مأمومين در صف جلو (بطورى كه صف تشكيل شود) نيز بلند شوند و نماز ظهر را بخوانند تا نماز عصر مأمومين در صف بعد صحيح باشد؟

ج

- بلى اگر كسى بخواهد طبق احتياطى كه مرحوم آيت اللّه گلپايگانى قدس سره فرموده اند عمل كند بايد در اين جهت نيز رعايت احتياط بنمايد اگر مأمومين صف جلو نماز ظهر را احتياطاً ميخوانند در نماز عصر اقتدا بى اشكال است و اگر به مرجعى رجوع كرده كه خواندن نماز ظهر را لازم نميداند نمازش اگر چه صف جلو نماز ظهر را نخوانند بى اشكال است.

س 356

اشاره

- در هندوستان كاركنان اداره ها از جهت اينكه دولت غير اسلامى است و براى خصوص نماز جمعه تعطيل نمى كند نمى توانند در وقت شرعى در نماز جمعه شركت نمايند، شركت نكردن آنها جائز است؟ آيا مى توانند بعد از تعطيل اداره يك ساعت و نيم بعد از ظهر اقامه جمعه نمايند؟

ج

- در صورت اقامه نماز جمعه بايد اوّل وقت خوانده شود و يك ساعت و نيم بعد از ظهر وقت نماز جمعه مى گذرد و بنظر اين جانب نماز جمعه در غيبت امام زمان أرواحنا فداه واجب نيست و كفايت از ظهر نمى كند.

س 357

اشاره

- امام جمعه مى تواند مسافر باشد يا نه، در جائى كه بى احترامى به نماز جمعه نباشد و خلاصه نز ديك نماز جمعه نباشد آيا مى توان نماز ظهر و عصر را با جماعت خواند يا بايد صبر كرد؟

ج

- امامت نماز جمعه براى مسافر محلّ اشكال است و نسبت بتأخير نماز ظهر و عصر تا تمام شدن نماز جمعه اولى رعايت اين جهت است لكن واجب نيست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 102

س 358

اشاره

- با توجّه به اين كه تعدادى از ائمّه محترم جمعه شهرستان ها، در قم ساكن مى باشند و روزهاى جمعه جهت برگزارى نماز جمعه، به محلّى كه وطن آنها نيست مراجعه نموده و نماز عصر خود را با توجّه به فتواى مرجع تقليد خود كامل مى خوانند، اگر نظر مرجع تقليدِ مأمومين خلافِ نظر مرجع تقليد امام باشد، آيا اقتدا در اين صورت صحيح است؟

ج

- در فرض سؤال، اقتداء صحيح نيست. و اللّه العالم.

س 359

اشاره

- شركت در نماز جماعت و نماز جمعه اى كه در عدالت امام شك دارم جهت تقيه از اداره متبوعه چه حكمى دارد؟

ج

- اين مورد از موارد تقيه كه موجب اكتفاء به عمل تقيه اى مى شود نيست، اگر بطور صورى نماز خوانده ايد بايد خودتان نماز را فرادى يا با جماعت صحيح بخوانيد. و اللّه العالم.

س 360

اشاره

- سوره هاى و الضحى و الم نشرح، فيل و ايلاف كه در نماز حكم سوره واحده را دارند آيا در غير نماز مثل خطبه جمعه هم اين چنين است؟

ج

- در غير نماز اين حكم را ندارند.

س 361

اشاره

- خريدوفروش در روز جمعه مكروه است يا مباح؟ مسافرت در روز جمعه مكروه است يا مباح؟

ج

- معامله در وقت اقامه نماز جمعه و مسافرت قبل از اداء آن مكروه است.

س 362

اشاره

- استدعا مى شود تعيين ساعت كنيد خطبه نماز جمعه را و خود نماز جمعه از اوّل ظهر شرعى چقدر بايد بكشد چقدر از ظهر بگذرد نماز جمعه ساقط است تا تمام بشود چقدر بايد از ظهر بگذرد كه اگر از آن وقت گذشت نماز جمعه ساقط است اگر امام جمعه اى اعتناء نكرد بعد از تعيين وقت نماز جمعه خواند مردم مسأله را نميدانند امام جمعه معصيت كرده يا نه؟

ج

- اوّل وقت نماز جمعه زوال شمس است و هرگاه زمانى بگذرد كه در آن مقدار از زمان، مكلّف تمكن داشت كه تحصيل شرائط نمايد مانند طهارت و اجتماع و غير اينها بحسب عادت مردم با رفاهيت بدون سستى و بدون تعجيل، وقت آن تمام شده و چون اين امور بحسب موارد و اشخاص، متفاوت است نميتوان آن را با

جامع الاحكام، ج 1، ص: 103

ساعت معيّن كرد يادآورى مى شود بنظر اين جانب در عصر غيبت، بنابر احتياط واجب نماز جمعه مجزى از نماز ظهر نيست و كسى كه آن را مى خواند باحتياط واجب بايد ظهر را بخواند را نيز بخواند. و الله العالم

س 363

اشاره

- امام در نماز جمعه ركوع را دو مرتبه انجام بدهد يا مأموم دو مرتبه اشتباهاً انجام دهد نماز باطل است يا اضافه ركوع مأموم در جمعه مثل نماز جمعه است.

ج

- اگر امام ركوع را دو مرتبه انجام دهد و يا مأموم عمداً يا اشتباهاً دو مرتبه انجام دهد، نماز جمعه باطل است بلى اگر مأموم سر از ركوع بردارد و ببيند هنوز امام در ركوع است و بقصد تبعيّت مجدّداً به ركوع رود و امام را در ركوع درك كند اشكال ندارد. والله العالم

نماز آيات

س 364

اشاره

- گاهى از راديو و تلوزيون اعلام مى كنند در يكى از كشورهاى عربى خسوف و كسوف رخ داده آيا براى ما كه در ايران هستيم نماز آيات واجب است؟

ج

- واجب نيست. و اللّه العالم.

س 365

اشاره

- اگر شخصى در حال مسافرت با هواپيما گرفتگى ماه يا خورشيد را مشاهده نمايد آيا نماز آيات به اين شخص واجب مى شود يا خير؟

ج

- واجب است.

س 366

اشاره

- اگر به شخصى كه با هواپيما مسافرت مى كند اطلاع بدهند كه در محاذى حركت شما زلزله بوقوع پيوسته، اگر از اين مخابره براى شخص يقين حاصل شود نماز آيات در فرض سؤال واجب مى شود يا خير؟

ج

- واجب نمى شود.

س 367

اشاره

- اگر زنى حائض باشد و ماه يا خورشيد بگيرد آيا بايد بعد از پاك شدن نماز آيات بخواند يا نه؟

ج

- بر زنى كه در حال كسوف و خسوف و يا زلزله حائض يا نفساء است نماز

جامع الاحكام، ج 1، ص: 104

آيات واجب نيست بلى مستحب است بعد از پاك شدن آن را بخواند ولى بنابر احتياط در گرفتن ماه و خورشيد نيّت اداء و قضا نكند و در زلزله نيت ادا كند.

س 368

اشاره

- در نماز آيات، همه ركوعها قيام قبل از ركوع و قيام بعد از ركوع دارد يا فقط در مورد ركوع آخر هر ركعت واجب است؟

ج

- قيام متصل بركوع براى تمام ركوعها واجب است.

نماز مستحبى

س 369

اشاره

- رفتن زنان براى نماز عيد چه صورت دارد براى تشييع جنازه چه صورت دارد؟

ج

- اولى بلكه احوط آنست كه زنها در نماز عيد شركت نكنند مگر پيرزنها و تشييع جنازه براى زنها كراهت دارد. و الله العالم

س 370

اشاره

- در نماز غفيله بعد از حمد كه به جاى سوره «و ذا النون إذ ذهب» يا در ركعت دوّم كه به جاى سوره «و عنده مفاتح الغيب» خوانده مى شود آيا قبل از اين دو آيه كلمه طيّبه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بايد گفت يا نه؟

ج

- لازم نيست. و اللّه العالم.

س 371

اشاره

- وقت نماز غفيله را با ساعت بفرمائيد چه موقع است و اگر دير شد مى شود خواند يا نه؟

ج

- وقت آن بحسب فصول سال كم و زياد مى شود بطور كلى بايد بين نماز مغرب و عشاء خوانده شود و جايز است آن را بعنوان نافله نماز مغرب بخواند و در اين صورت وقت آن بمقدار وقت نماز مغرب امتداد دارد و بهتر است كه بقصد رجاء بخواند

س 372

اشاره

- آيا دعا در نمازهاى نافله و نماز وتر و غفيله بزبان فارسى جايز است يا خير؟

ج

- جايز است ولى خواندن دعاهائى كه از اهل بيت عليهم السلام رسيده از جهات متعدد راجح است و فضيلت دارد و سزاوار نيست شخص خود را از فيض

جامع الاحكام، ج 1، ص: 105

خواندن آن دعاهاى عالية المضامين محروم سازد.

س 373

اشاره

- نماز اوّل ماه را مى شود قبل از آفتاب خواند يا نه؟

ج

- خواندن نماز اوّل ماه از اوّل طلوع آفتاب تا مغرب قطعاً بلااشكال است و بعيد نيست قبل از طلوع آفتاب هم صحيح باشد و در اين صورت بهتر است بقصد رجاء بخواند. و الله العالم

س 374

اشاره

- هنگام زيارت حضرت معصومه عليها السلام دو ركعت نماز زيارت را به چه عنوان بخواند؟ (چون مى گويند براى ائمه وارد شده است).

ج

- نماز را بعنوان يك دستور از طرف شرع كه در اين مورد وارد شده باشد نخواند بلكه نيّت كند دو ركعت نماز ميخوانم قربة الى اللّه و ثواب آن را هديه به حضرت معصومه (ع) نمايد.

س 375

اشاره

- زيارت را كه بقصد خود و نيابت ديگران مى خواند آيا نمازش را نيز مى تواند بهمين قصد بخواند؟ و نيز نماز طواف مستحبى را كه بقصد خود و نيابت ديگران مى خواند.

ج

- اگر براى خود مى خواند نمازش را هم بهمين قصد بخواند و اگر به نيابت ديگران است نمازش را هم بهمان قصد بخواند و قصد خود و نيابت از ديگران در يك عمل چه در زيارت و چه در نماز محل اشكال است بلى اگر قصد نيابت نكند و نيتش اين باشد كه ثواب اين زيارت يا نماز براى خود و ديگران باشد اشكال ندارد.

س 376

اشاره

- آيا در نافله بعد از حمد اگر بخواهد سوره اى بخواند بايد يك سوره كامل بخواند يا بعض آن را هم مى شود خواند؟

ج

- مى تواند اكتفا به بعض سوره بنمايد ولى در نمازهاى مستحبى كه در آداب آن سوره خاصى وارد شده بايد آن سوره را تا آخر بخواند. و اللّه العالم.

س 377

اشاره

- آيا در سفر همه نوافل غير از نماز شب ساقط است و يا اينكه نماز غفيله و وتيره را مى توان خواند؟

ج

- در سفر نوافل ظهر و عصر ساقط است و بقيه نوافل ساقط نيست و فقط احتياط اين است كه نافله عشاء و وتيره بقصد رجاء بجا آورده شود بنابراين نافله

جامع الاحكام، ج 1، ص: 106

مغرب و صبح و شب و غفيله ساقط نيستند. و اللّه العالم.

نماز مسافر

قصد مسافرت

س 378
اشاره

- شخصى از اول قصد مسافت نداشت، اول قصد سه كيلومتر داشت بعد از آن گفت برويم تا هشت كيلومتر و هكذا تا رسيد به 25 كيلومتر، نماز اين شخص در ذهاب تمام است سؤال اينكه اگر در 25 كيلومترى دو شب ماند در مدتى كه مانده و در برگشت نمازش چگونه است؟

ج

- در فرض سؤال در آن دو شب نمازش تمام است و در برگشت نيز چون برگشت هشت فرسخ شرعى نيست نماز تمام است.

س 379
اشاره

- شخص بيهوشى كه در حال بيهوشى به تهران برده مى شود و معلوم است كه از شرايط قصر قصد مسافت شرعى در حين خروج از وطن مى باشد. اگر اين شخص بمجرد رسيدن به تهران بهوش بيايد و پنج روز بيشتر قصد ماندن در تهران را نداشته باشد نماز خود را در تهران و برگشتن به وطن قصر بخواند يا تمام؟

ج

- در مورد مسأله بايد نمازهايش را در تهران تمام بخواند و در بازگشت به وطنش كه على الفرض بحد مسافت شرعيه است چون انشاء سفر مى نمايد نمازش قصر است.

وطن دوم

س 380
اشاره

- آيا انسان مى تواند بيشتر از دو وطن اخذ كند؟

ج

- بلى مى تواند. و اللّه العالم.

س 381
اشاره

- مى گويند اگر كسى در شهرى مقيم شد و قصد توطن نداشته اگر مدّت مديدى بماند كه صدق كند عرفاً اهل آن بلد است نماز او تمام است سؤال اينكه از چه موقع نماز را تمام بخواند از همان اوّل يا بعد از گذشتن آن مدّت كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 107

عرفاً صدق كند و چه مدت بايد بگذرد چند ماه يا چند سال؟

ج

- حدّ معينى چند ماه يا چند سال ندارد ميزان اين است كه بمقدارى توقف كند كه در نظر عرف صدق وطن كند يعنى مردمى كه از وضع او باخبرند بگويند اين شخص وطنش اينجا شده است.

س 382
اشاره

- آيا حوزه براى طلبه اى كه قصد اقامت مثلًا پنج سال را دارد حكم وطن حساب مى شود؟

ج

- در صورتى كه مدت توقف شما در آن شهر معين باشد حكم وطن ندارد.

اعراض از وطن

س 383
اشاره

- اعراض با قصد محقق مى شود و يا به اعراض قهرى هم محقق مى شود؟

ج

- باعراض قهرى نيز محقّق مى شود. و اللّه العالم.

س 384
اشاره

- كسى از وطن اصلى خود اعراض كرده ولى آنجا ملك دارد وقتى كه به آنجا مى رود نمازش تمام است يا شكسته؟

ج

- با فرض اعراض حكم مسافر دارد. و اللّه العالم.

س 385
اشاره

- كسى از وطن اصلى اعراض نكرده و پدر و مادرش آنجا زندگى مى كنند و سالى چند مرتبه به آنجا مى رود وظيفه اش نسبت به نماز و روزه چيست؟

ج

- با فرض عدم اعراض و لو قهرى نماز تمام و روزه صحيح است. و الله العالم.

س 386
اشاره

- كسى از وطن اصلى خود اعراض نكرده ولى هر سال نمى تواند به آنجا برود وقتى كه به آنجا مى رود و كمتر از ده روز مى ماند وظيفه اش نسبت به نماز و روزه چيست؟

ج

- با فرض عدم اعراض و لو قهرى نماز تمام و روزه صحيح است. و الله العالم.

س 387
اشاره

- اين جانب حدود 22 سال است از وطن اصلى به اصفهان آمده ام و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 108

اميد دارم كه اگر بازنشسته شدم برگردم وطن و آنجا زندگى خود را ادامه دهم آيا در حال حاضر نمازم در وطن تمام است يا شكسته؟ و آيا مى توانم در اطراف وطن 10 تا 20 كيلومترى نمازم را تمام بخوانم يا نه؟

ج

- در فرض سؤال كه از وطن اصلى اعراض نكرده ايد نماز شما در وطن تمام و روزه صحيح است و اگر از وطن 10 يا 20 كيلومتر برويد و قصد مسافت شرعى نداشته باشيد نماز را تمام بخوانيد.

س 388
اشاره

- شخصى 30 سال خدمت خود را در استخدام يكى از وزارتخانه ها در يكى از شهرها كه وطن او نيست و قصد توطن هم نكرده مى گذراند و بعد از اتمام 30 سال بر مى گردد به شهر خود، در طول استخدام در آن شهر نماز و روزه اش چگونه است آيا هميشه بايد قصد اقامه ده روز كند يا خير؟

ج

- در شهر محلّ خدمت حكم مسافر دارد.

س 389
اشاره

- پسر از خانه پدر جدا شده است. پدر در تهران زندگى مى كند پسر در قم زندگى مى كند اگر پسر در ماه رمضان به منزل پدر كه در تهران است برود نماز و روزه اش تمام است يا نه؟ و همچنين اگر پدر به منزل پسر برود نماز و روزه اش شكسته است يا نه؟

ج

- اگر پسر از وطن سابق خود (تهران) اعراض كرده باشد فعلًا كه به خانه پدرى ميرود حكم مسافر را دارد و همچنين است حكم پدر كه بخانه فرزند ميرود.

س 390
اشاره

- كسى 2 خانه دارد يكى در روستا و يكى در قم ساكن دائمى قم مى باشد تصميم جدّى نگرفته كه ديگر روستا نمى روم ترك علقه هم نكرده، برود روستا نماز اين شخص شكسته است يا تمام؟

ج

- اگر تصميم جدّى به اعراض از روستائى كه قبلًا وطن او بوده نگرفته نماز و روزه او در روستاى مذكور تمام و صحيح است. و اللّه العالم.

س 391
اشاره

- اين جانب در اداره پست ميلاجرد انجام وظيفه مى نمودم و از اهالى آنجا مى باشم و در آن محل خانه و باغ دارم و مدت چهار سال است كه به مرا اراك انتقال داده اند اين جانب نمازم را در اراك تمام مى خوانم و موقعى كه به ميلاجرد مى روم 2 روز و يا 3 روز اقامت مى كنم و آنجا هم نمازم را تمام

جامع الاحكام، ج 1، ص: 109

مى خوانم آيا عمل اين جانب صحيح است؟

ج

- در مورد سؤال تا موقعى كه از ميلاجرد كه وطن فعلى شما است اعراض نكرده باشيد حكم وطن باقى است نماز شما در آنجا و لو دو روز يا يك روز مى مانيد تمام و روزه صحيح است و اما در اراك چنانچه قصد توطن كرده ايد حكم وطن دارد ولى اگر قصد توطن نكرده ايد در صورتى كه قصد اقامه ده روز نداشته باشيد نماز شكسته است و روزه صحيح نيست ولى در صورتى كه وضع شغلى و رفت و آمد شما به اراك طورى است كه در اراك ده روز نمى مانيد و در بين ده روز از آنجا به وطن رفت و آمد داريد بايد نماز را تمام بخوانيد و روزه را بگيريد، بلى اگر گاهى اتفاقاً در وطن با قصد يا بى قصد و يا در اراك با قصد ده روز بمانيد در سفر اول بعد از آن نماز را شكسته بخوانيد و روزه نگيريد.

تبعيت همسر و فرزند در سفر

س 392
اشاره

- دخترى كه خانه شوهر مى رود اگر خارج از مسافت شرعى باشد در شب اول كه خانه شوهر وارد مى شود و قبل از 10 روز برمى گردد نماز او چه حكمى دارد؟ آيا دختر به مجرد ورود به خانه شوهر وطن او حساب مى شود يا خير؟

ج

- در فرض سؤال به مجرد ورود به خانه شوهر وطن محسوب نمى شود، بنابراين در مدت توقف كمتر از ده روز، نماز شكسته است. و اللّه العالم.

س 393
اشاره

- اگر دخترى كه شوهر رفته است به خانه پدر و برادر خودش برود نماز قصر است يا تمام؟

ج

- اگر خانه پدر و برادر در وطن شوهر نباشد نماز زن قصر است.

س 394
اشاره

- معقوده دائمى كه با وطن شوهرش مسافت شرعى فاصله است و هنوز عروسى نشده مكرّر به وطن شوهر رفت و آمد دارد بدون قصد اقامه، تكليف نماز و روزه اش بين راه و در وطن شوهرش چيست؟ و همچنين شوهرش كه چه بسا كثير السفر هم هست ولى اين رفت و آمدها بخاطر ملاقات يكديگر است تكليف نماز و روزه اش چيست؟

ج

- در فرض سؤال قبل از انتقال عروس بوطن شوهر بعنوان عروسى و ماندن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 110

در نزد شوهر وطن شوهر براى زوجه حكم وطن ندارد و مجرّد رفت و آمد جهت ديدن موجب تمام خواندن نماز در مسافرت نمى شود و همچنين است حكم نسبت به شوهر.

س 395
اشاره

- زنى كه ازدواج مى كند و از وطن اصلى خود به شهر ديگرى مى رود و در عرض سال چند مرتبه براى ديدن ارحام به وطن اصليش بازمى گردد نماز و روزه او چه حكمى دارد؟

ج

- در فرض سؤال كه زن بنا دارد در وطن شوهر همراه با شوهر زندگى كند اعراض قهرى از وطن خود اوست در بازگشت به وطن جهت صله ارحام حكم مسافر را دارد.

س 396
اشاره

- آيا تابع بودن زن از شوهر تا چه حدّ مى باشد مثلًا اگر شوهرش گاهى در وطن اصليش يك شب و دو شب مى ماند و همسرش را با خودش ميبرد آيا وظيفه زن نسبت به نماز و روزه چيست؟

ج

- اگر سابقاً در وطن شوهر همراه او زندگى كرده است فعلًا هم كه به وطن شوهر مى رود نماز تمام و روزه او صحيح است و الا وطن قبلى شوهر كه فعلًا شوهر در غير آنجا زندگى ميكند براى زوجه او حكم وطن ندارد.

س 397
اشاره

- شوهر از مشهد و همسرش از بشرويه است زوجين براى زيارت و احوالپرسى به مشهد مى آيند آيا تكليف اين زن براى نماز و روزه اش چيست درحالى كه از وطن اصلى پدرى خود اعراض نكرده است؟

ج

- در فرض سؤال كه زن هنوز بوطن همسرش (مشهد مقدس) منتقل نشده و بطور موقت براى زيارت رفته است در وطن همسرش حكم مسافر را دارد كه اگر قصد اقامه ده روز ننمايد بايد نماز را شكسته بخواند و روزه اش صحيح نيست هرچند تكليف شوهرش اتمام نماز و گرفتن روزه است.

س 398
اشاره

- تكليف فرزندان اين خانواده براى نماز و روزه در بشرويه چيست؟ بخصوص كه بخاطر وجود پدر بزرگ و مادر بزرگشان و اقوام آنان در اين شهر اقامت در آن را دوست مى دارند؟

ج

- در صورتى كه خود فرزندان فعلًا در زندگى مستقل نشده باشند و همراه پدر

جامع الاحكام، ج 1، ص: 111

و مادر هستند در بشرويه حكم مسافر را دارند.

س 399
اشاره

- دخترى را پس از ازدواج بشهر ديگرى مى برند و در آنجا ساكن مى شود و اگر با شوهرش بشهر خودش (يعنى زادگاه پيش پدر و مادرش) مى آيد با توجه باينكه تابع شوهر است مثل شوهرش حكم مسافر دارد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه زوجه بنا دارد با شوهر خود در شهر شوهرش زندگى نمايد معنى اين اعراض قهرى از زادگاه خود مى باشد. بنابراين زوجه مذكوره در زادگاه خود حكم مسافر دارد مگر اينكه قصد اقامه ده روز بنمايد يا متردّداً يك ماه در آنجا مانده باشد.

س 400
اشاره

- زن وقتى كه با شوهر خانه پدر شوهرش مى رود آيا نمازش قصر است يا تمام چون شوهر اعراض نكرده است همچنين زن وقتى كه مى رود براى ديدن پدر و مادرش كه منزل آنها جاى اول نيست رفته اند در شهر ديگر آيا نماز زن تمام يا قصر است؟

ج

- در هر دو صورت نماز زن قصر است.

س 401
اشاره

- اين جانب متولد تهران هستم ولى پس از 5 سال به شهرستان نجف آباد آمديم و به مدت چند سال آنجا زندگى مى كردم. وقتى ازدواج كردم نيز به مدت 3 سال در نجف آباد بودم ولى در حال حاضر ساكن اصفهان هستم و در اصفهان زندگى مى كنم با اين حال كه محلّ كار همسرم در نجف آباد و خانه پدرى و خانه پدر شوهرم نيز در نجف آباد مى باشد. حال مى خواهم ببينم حكم نماز و روزه هاى من در اين دو وطن (نجف آباد و اصفهان) چگونه است؟

ج

- اگر نجف آباد را به عنوان وطن اتخاذ كرده بوديد و از آنجا و لو بتبع شوهر اعراض نكرده ايد فعلًا هم نماز شما در آنجا تمام و روزه صحيح است. و اگر اصفهان را نيز براى خود وطن قرار داده ايد، نماز شما در آنجا هم تمام و روزه صحيح است. و اللّه العالم.

س 402
اشاره

- اين جانب وطن پدر و مادريم و محل ولادتم در 90 كيلومترى اصفهان است كه منزل مسكونى هم در آن محلّ دارم و از آن محلّ اعراض نكرده ام و هفت فرزند دارم كه در تهران متولد شده اند كه چهار نفر آنها ازدواج

جامع الاحكام، ج 1، ص: 112

كرده اند و سه نفر آنها در منزل حقير هستند و شوهر نكرده اند هر زمانى كه به آن محلّ ميرويم و چند روزى آنجا هستيم آيا نماز فرزندانم قصر يا تمام است؟ و آيا فرق مى باشد بين فرزندانى كه ازدواج كرده اند و يا ازدواج نكرده اند. (و اكنون هم ساكن تهران هستم).

ج

- در فرض سؤال، چنانچه فرزندانى كه هنوز در منزل هستند صغيرند و همراه شما به وطنتان مى آيند وطن آنها محسوب مى شود و اگر كبير هستند و نيز آنها كه ازدواج كرده اند اگر قبل از بلوغ همراه شما به آنجا رفت و آمد داشته و بعد از بلوغ اعراض نكرده اند باين معنى كه بناگذارى بر عدم سكونت در آن محل ننموده اند و در ضمن هر سال براى ماندن در آنجا به آن محلّ ميروند كه عرفاً گفته شود آنجا را ترك نكرده اند حكم وطنيت باقى است ولى اگر در صورتى كه آنجا را ترك كرده اند و براى انجام كارى مثل رسيدگى به وضع منزل يا صله رحم مى روند حكم وطن را ندارد.

قصد اقامت

س 403
اشاره

- آيا خارج شدن از حدّ ترخص مُضر به قصد اقامه مى باشد يا خير؟

ج

- اگر از اوّل قصد داشته كه در بين ده روز از محل اقامه خارج شود نمازش قصر است.

س 404
اشاره

- پس از قصد اقامت ده روز و خواندن نماز چهار ركعتى تصميم گرفتم فقط سه روز توقف نمايم در همان حال متوجه شدم نمازى كه خواندم (بخاطر عدم طهارت لباس) باطل بود، آيا در اين سه روز نماز شكسته است يا تمام؟

ج

- در فرض سؤال قصد اقامه محقق نشده سه روزى كه بنا داريد بمانيد نماز شكسته است. والله العالم

س 405
اشاره

- روحانى اعزامى از قم وارد روستايى شده و قصد اقامه ده روز كرده و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى (يا بعد از 3 الى 4 روز) آيا مى تواند به روستاهاى اطراف رفت و آمد كند؟

(روستاهاى همسايه با روستاى مركزى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 113

حد اقل 4 كيلومتر فاصله دارد كه رفت و برگشت 8 كيلومتر مى شود).

ج

- در مورد سؤال، چنانچه از اول قصد رفتن به روستاهاى اطراف را نداشته و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى اين قصد پيدا شده مضر به اقامه نيست و در همه آنها نماز تمام است بلى در دفعه آخر اگر از روستاهاى اطراف بقصد قم حركت مى كند و از روستاى محل اقامه عبور ميكند كه آن روستا در مسير او محسوب ميشود از همانجا مسافر محسوب مى شود كه بين راه و روستاى محل اقامه تا قم نمازش قصر است مگر اينكه بخواهد در آن روستاى محل اقامه مدتى هر چند كمتر از ده روز باشد بماند و بعد به قم سفر كند در اين صورت نمازش در روستاهاى اطراف و روستاى محل اقامه تمام است.

س 406
اشاره

- اين جانب طلبه اى هستم همه ساله به يكى از روستاهاى شهرستان خمين در ايّام تبليغى جهت تبليغ دعوت مى شوم و روستاى ديگرى در مجاورت آن هست كه از بيرون مركز دهستان تا ابتداى آن روستا 4 كيلومتر فاصله دارد، مزرعه آنها در جوار هم و در ساعات ساكت صداى برنامه هاى مساجد بطور كامل شنيده و همچنين ديوار ساختمان ها ديده مى شوند لذا با توجه به اينكه وطنم نيست آيا مى توانم امامت جماعت و مجالس وعظ هر دو روستا را تقبل نمايم؟

ج

- در فرض سؤال كه محلّ تبليغ با روستاى مورد ذكر دو محل است و از ابتدا قصد رفتن به هر دو محل داريد قصد اقامه محقق نميشود بلى بعد از اقامه ده روز در محلّى اگر به محلّ ديگر كه بين آن دو مسافت شرعى نيست رفت و آمد كند ضررى به اقامه نمى زند مگر اينكه انشاء سفر جديد بشود.

س 407
اشاره

- اگر انسان در محلى براى تبليغ در ماه محرم قصد اقامه براى ده روز كند در ميان اين ده روز به اطراف آن محل (يعنى در باغ و بستان زراعت هايشان و زمين هايشان و صحراهاى روستا) مى رود آيا به قصد اقامه ضرر مى زند يا خير؟

ج

- رفت و آمد در بساطين و صحراهاى محلّ اقامه كه متصل به محلّ و نزديك است ضرر به قصد اقامه نمى زند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 114

س 408
اشاره

- اگر شخصى در سفر در مكانى معين قصد ده روز نمايد و پس از ده روز بخواهد بعد از ظهر به وطن خود بازگشته و قبل از ظهر فردا به همان مكانى كه قصد ده روز كرده بازگردد آيا دوباره بايستى قصد ده روز مجدد نمايد؟

ج

- بلى در فرض سؤال اگر بخواهد در مكان مفروض نماز را تمام بخواند بايد مجدّداً قصد ده روز كند.

احكام دائم السفر و سفر شغلى

س 409
اشاره

- ملاك دائم السفر بودن چيست؟ همچنين تكليف معلمين و محصلينى كه هفته اى يك بار به شهر يا روستاى خود مسافرت مى كنند چيست؟

ج

- دائم السفر يعنى كسى كه بدون توقف ده روز در يكجا (وطن و يا غير وطن) مسافرت كند و معلم و يا محصّل كه شغل او در سفر است و هر هفته به شهر يا روستاى خود برمى گردد نماز او تمام و روزه او صحيح است.

و اللّه العالم.

س 410
اشاره

- فرق بين من شغله السفر و من شغله فى السفر چيست؟ آيا احكام مسافر بر هر دو مترتب است؟

ج

- من شغله السفر مانند راننده و من شغله فى السفر مانند كسى كه از وطنش تا محل كارش بقدر مسافت شرعى است و درآمد و رفت است بطورى كه در هيچ كدام ده روز متوالى نمى ماند و هيچ كدام حكم مسافر را ندارند و نمازشان تمام و روزه آنها صحيح است. و اللّه العالم.

س 411
اشاره

- نماز كسى كه محلّ كارش از خانه بيش از حد تعيين شده فاصله دارد چگونه است؟

ج

- در مورد سؤال كه فاصله بيشتر از مسافت شرعى است چنانچه شغلش حدود چهار ماه و بيشتر ادامه خواهد داشت نماز او تمام و روزه اش صحيح است.

دانش آموزان و محصلين و معلمين

س 412
اشاره

- كليه اساتيد دانشگاه كه هفته اى دو روز از تهران به اصفهان براى تدريس مى آيند حكم نماز و روزه آنها چيست؟

ج

- افرادى كه شغلشان مثل معلمى يا استادى يا مأموريت يا دانشجوئى يا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 115

خريد جنس يا كارگرى يا كشاورزى يا تجارت يا تبليغ و امثال اينهاست اگر در مدت طولانى مثل پنج شش ماه و بيشتر براى اين شغلها بصورت همه روزه يا هر هفته يك روز يا بيشتر يا هر ده روز يك بار سفر مينمايند و سفرشان حد اقل ذهاباً و اياباً هشت فرسخ باشد روزه آنها صحيح و نمازشان تمام است.

س 413
اشاره

- معلّمى كه در هفته پنج يا شش روز به مسافت شرعى مى رود، شب و روز جمعه خانه مى آيد نماز او تمام است آيا در راه رفت و برگشت نيز وظيفه او تمام است؟

ج

- بلى در بين راه رفت و برگشت نيز تمام است. و اللّه العالم.

س 414
اشاره

- كسى كه براى درس خواندن هفته اى يك يا دو بار به بيش از مسافت شرعى سفر ميكند، آيا دائم السفر محسوب مى شود؟

ج

- در صورتى كه مدتى طولانى مانند چهار ماه و بيشتر اين وضع را داشته باشد نمازش تمام و روزه اش صحيح است.

س 415
اشاره

- اگر شخصى براى تحصيل از وطن خود به شهر ديگرى برود نماز و روزه اش چگونه است و اگر هفته اى يك مرتبه به وطن خود برود نماز و روزه اش چگونه است؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه فاصله وطنش با محلّ تحصيل به مقدار مسافت شرعى باشد در صورت اوّل كه در محلّ تحصيل، ده روز يا بيشتر پشت سرهم مى ماند نمازش تمام و روزه اش صحيح است بلى هر وقت كه قصد ده روز نكند نماز شكسته است و در صورت دوّم چنانچه همه هفته به وطن بر مى گردد در وطن و بين راه و محل تحصيل، نماز تمام و روزه صحيح است و اگر اتفاقاً در وطن يا محلّ تحصيل ده روز توقف كرد تفصيلى دارد كه در توضيح المسائل مسأله 1321 و 1322 مذكور است مراجعه نماييد. و اللّه العالم.

س 416
اشاره

- ما در يك دبيرستان شبانه روزى مشغول تحصيل هستيم فاصله محلّ سكونتمان تا محل تحصيلمان بيشتر از هشت فرسخ است و در طول سال تحصيلى همه هفته از روز شنبه تا روز پنج شنبه در محلّ تحصيل و از ظهر پنج شنبه تا صبح شنبه در محل سكونتمان مى باشيم وضعيت نماز و روزه ما در محل

جامع الاحكام، ج 1، ص: 116

تحصيل و بين راه محل تحصيل و محلّ سكونت چگونه است؟

و بطور كلى آيا سفر براى تحصيل علم سفر شغل يا مقدمه شغل محسوب مى شود يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، نماز شما در محلّ تحصيل و محلّ سكونت و بين راه تمام و روزه صحيح است بلى چنانچه ده روز در وطن مطلقاً و در غير وطن با تصميم قبلى بمانيد در سفر اوّل نماز شكسته است و روزه صحيح نيست و از سفر دوم دوباره نماز تمام و روزه صحيح است، و اگر در غير وطن بدون تصميم قبلى و بر حسب اتفاق ده روز بمانيد در سفر اوّل بعد از آن ده روز هم شكسته و هم تمام بخوانيد.

س 417
اشاره

- دانش آموزان اين دبيرستان در طول سال تحصيلى در اين دبيرستان شبانه روزى زندگى مى كنند و عموماً هر هفته به وطن خود مراجعت نموده و ايام تعطيلى را در آنجا مى گذرانند. با توجه به بعد مسافت اين دانش آموزان با محيط اصلى زندگانيشان بفرماييد انجام فرايض دينى مشارٌ اليهم اعم از نماز و روزه چگونه مى باشد؟

ج

- دانش آموزانى كه فاصله محلّ تحصيل آنها با وطنشان حد اقل، چهار فرسخ شرعى است چنانچه در محلّ تحصيل يا در وطن، ده روز متوالى توقف نمى كنند نمازشان در هر دو جا و در بين راه تمام و روزه هم صحيح است بلى اگر اتفاقاً ده روز متوالى در وطن توقف كردند چه از اول قصد توقف داشته باشند و چه بدون قصد بايد در سفر اول بعد از ده روز نماز را شكسته بخوانند و بعد مجدداً تمام مى خوانند و بعد از اين اگر اتفاقاً در غير وطن ده روز توقف كردند در صورتى كه از اول قصد توقف ده روز را داشته باشند ولى اگر بدون قصد توقف ده روز، توقفشان به ده روز كشيده شده بايد احتياطاً در سفر اوّل بعد از اين ده روز نماز را هم شكسته بخوانند و هم تمام و روزه را بگيرند و قضاى آن را هم بگيرند و در سفرهاى بعدى مجدداً نماز را تمام بخوانند و روزه هم صحيح است. و دانش آموزانى كه فاصله بين وطن و محلّ تحصيل آنها كمتر از چهار فرسخ است در هر حال نمازشان تمام و روزه صحيح است. و اللّه العالم.

س 418
اشاره

- حكم نماز و روزه دانشجويانى كه به صورت نامرتب و نامعلوم بين

جامع الاحكام، ج 1، ص: 117

شهر خود و محل تحصيل رفت و آمد مى كنند به طورى كه در محل تحصيل گاهى يكى دو روز و گاهى مثلًا چهل روز و يا كمتر مى مانند و در شهرهاى اصلى خويش نيز به همين ترتيب گاهى در تعطيلات مثلًا سى روز و گاهى هم فقط تعطيلات آخر هفته را

مى مانند و بعضى از اوقات نيز در محل تحصيل تنها يك روز براى امتحان و يا ساير امور درسى مى مانند، چيست؟

ج

- با فرض اينكه وضع رفت و آمد ايشان مرتب نيست كه اغلب بين شهر خود و محل تحصيل هر هفته يا در بين هر ده روز در رفت و آمد نيستند، حكم مسافر را دارند كه بايد در بين راه و محل تحصيل با عدم قصد اقامه ده روز يا عدم توقف سى روز بدون قصد، نماز را قصر خوانده و روزه نگيرند و اگر وضع آمد و شد آنها بصورتى است كه اغلب بطور مرتب همه هفته يا در بين ده روز آمد و شد به محل تحصيل دارند مثل اينكه آخر ايام هفته بوطن مى روند وظيفه ايشان اتمام نماز و گرفتن روزه است و در اين صورت اگر اتفاقاً يا بجهت تعطيلى دانشگاه ده روز و بيشتر با قصد در محل تحصيل يا ده روز در وطن چه با قصد و چه بى قصد بمانند در سفر اول بعد از آن نمازشان قصر و وظيفه ترك روزه است.

س 419
اشاره

- اين جانب براى تحصيل در دانشگاه و نيز فراگيرى دروس حوزوى از اصفهان به قم آمده ام و هر چند وقت يك بار به اصفهان مراجعت مى كنم مثلًا هر دو هفته يك بار، آيا قم هم وطن بنده حساب مى شود يا خير؟ حكم نماز و روزه چگونه است؟

ج

- در فرض مسأله اگر موقتاً و در مدّت تحصيل در قم مى مانيد وطن محسوب نمى شود و با قصد اقامه ده روز نماز تمام و روزه صحيح است.

سربازان و نيروهاى مسلح

س 420
اشاره

- سربازى هستم كه در غير وطن خودم مشغول خدمت هستم و در طول خدمت وظيفه ام رانندگى است هم رانندگى داخل شهر را انجام مى دهم و هم مأموريتى كه پيش بيايد خارج از شهر بيش از حد ترخص رانندگى مى كنم حالا وظيفه من در طول خدمت نسبت به نماز و روزه ام چگونه است؟

ج

- اگر خدمت به نحو مذكور حد اقل تا چهار ماه ادامه دارد و طورى است كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 118

ده روز پشت سرهم در شهر نمى مانيد نماز تمام و روزه صحيح است. و اللّه العالم.

س 421
اشاره

- نماز سربازى كه محلّ سربازيش از خانه بيش از حد تعيين شده فاصله دارد چگونه است؟ و نيز در محلّ آموزش كه 2 ماه است اگر نماز را شكسته بخواند به دليل اينكه تصميم ماندن و يا مدّت آن مشخص نيست چه حكمى دارد؟

ج

- اگر سرباز مرتباً به محل سربازى ميرود و به وطن برمى گردد و طورى است كه ده روز پشت سرهم در وطن يا محل سربازى نميماند نمازش تمام و روزه اش صحيح است و الا حكم مسافر را دارد بلى هر وقت در محل سربازى قصد ده روز اقامه كند نمازش تمام است و نسبت به محلّ آموزش چنانچه معلوم نباشد كه ده روز پشت سرهم ميماند يا نه نماز شكسته است بلى اگر با همين حال باقى باشد تا سى روز، از روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند مگر اينكه در اثناء سى روز به وطن برود و مجدداً برگردد كه نماز شكسته است.

س 422
اشاره

- اگر شغلى در داخل پادگان داشته باشم و هر چند روز يك بار بيشتر از 4 كيلومتر از آن محل دور شويم و بعد از ظهر و يا مدت طولانى (چند ساعت) به پادگان برگردم نماز را چگونه به جاى آورم آيا مى توان با توجه به اينكه مطمئن هستم كه بيش از 10 روز به اين طريق در پادگان هستم نماز را تمام بخوانم و اگر در مدت اقامت بيش از ده روز در پادگان هر چند روز يك بار بيشتر از 23 كيلومتر از آن محل دور شده و بعد از چند ساعت به پادگان برگردم. از خداوند متعال براى شما و تمامى خدمتگزاران واقعى به اسلام طول عمر و سلامتى روزافزون خواهانم.

ج

- چنانچه راننده پادگان شويد و بنحو مذكور در سؤال در شهرها رفت و آمد نماييد و معلوم باشد كه حد اقل تا چهار ماه اين شغل ادامه دارد نماز تمام و روزه صحيح است و اگر شغل شما در داخل پادگان باشد در صورتى كه مطمئن باشيد ده روز متوالى در آنجا مى مانيد و با اين اطمينان يك نماز چهار ركعتى بخوانيد بعد از آن، دور شدن از پادگان به مقدار كمتر از مسافت شرعى ضرر ندارد و نماز تمام است و اگر مسافرت به 23 كيلومتر و بيشتر در هر چند روز حد اقل تا چهار ماه ادامه داشته باشد در اين صورت هم نماز تمام است بشرط اينكه ده روز پى درپى، در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 119

پادگان نمانيد ان شاء اللَّه تعالى موفق به انجام فرايض و تكاليف دينى باشيد تعهد شما به احكام دين و وظايف مذهبى

مورد تقدير است ان شاء اللَّه تعالى شما و سائر برادرانى كه در پادگان انجام وظيفه مى نمايند در ظل عنايات حضرت بقية اللَّه ارواح العالمين له الفداء موفق و سعادتمند باشيد و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته. و اللَّه العالم.

س 423
اشاره

- پاسدار هستم محل كار من تا وطنم بيش از چهار فرسخ است اگر بخواهم اوّل هفته بيايم محلّ كارم و آخر هفته برگردم يا وسط هفته برگردم به وطنم نماز و روزه ام چگونه است؟

ج

- چنانچه بنا داريد حد اقل چهار ماه به نحو مذكور آمد و رفت داشته باشيد نماز تمام و روزه صحيح است.

و اللّه العالم.

س 424
اشاره

- اين جانب پاسدار هستم در نيروى دريايى سپاه، محلّ كار من تا وطنم بيش از چهار فرسخ است و كار من طورى است كه حالت شيفتى دارد به اين معنى كه هفت روز يا ده روز در محلّ كار هستم و در بين اين چند روز ممكن است يا حتماً مأموريت دريايى براى من پيش بيايد كه بيشتر از چهار فرسخ در دريا بايد بروم و بعداً به همين مقدار هفت يا ده روز در حال استراحت هستم در اين صورت نماز و روزه من چگونه است؟

ج

- در فرض سؤال اگر هميشه 7 روز در محل كار و 7 روز در وطن مى مانيد نماز تمام و روزه صحيح است و اگر هميشه ده روز مى مانيد نماز در محل كار شكسته است و روزه صحيح نيست مگر اينكه قصد اقامت ده روز داشته باشيد. و الله العالم.

س 425
اشاره

- تعدادى از برادران پاسدار تيپ مستقل 48 فتح استان كهكيلويه و بوير احمد وطن اصليشان شهر ياسوج مى باشد و با محلّ كارشان 165 كيلومتر فاصله دارد و در شهر گچساران اسكان داده شده اند با اينكه محلّ اسكان تا محلّ كار 18 كيلومتر مى باشد با توجه به اينكه وضعيّت شغلى در يك مكان ثابت نيست و هر چند مدّت ممكن است تغيير يابد نماز و روزه آنها چه حكمى دارد؟

ج

- در فرض سؤال در محلّ كار و اسكان و نيز در ساير مسافرت هاى شغلى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 120

نماز تمام و روزه صحيح است.

و اللّه العالم.

س 426
اشاره

- پرسنل يكى از يگانهاى نظامى از نيروهاى هوائى ارتش جمهورى اسلامى ايران هفته اى يك بار جهت خريد از حدّ ترخص خارج مى شوند تكليف نماز و روزه آنان چيست؟

ج

- در فرض سؤال كه جهت خريد از حدّ ترخص خارج مى شوند چنانچه جزء خدمت و شغل آنها باشد نمازشان تمام و روزه شان صحيح است و اگر براى احتياجات شخصى خود هر هفته خارج مى شوند نمازشان قصر است و روزه هم صحيح نيست. و اللّه العالم.

رانندگان و ملوانان

س 427
اشاره

- كسى كه قصد دارد راننده بشود و به مسافرت مى رود در رابطه با رانندگى و آنها كه كمك راننده هستند در سفر اوّل حكم نماز و روزه آنها چيست؟

ج

- در سفر اوّل كه مدتش طولانى نيست نماز آنها قصر است و روزه آنها صحيح نيست.

س 428
اشاره

- راننده اى كه شغلش مسافربرى است (البته رفت و برگشت همه روزه كمتر از حدّ مسافت شرعى است) با انجام چه مقدار سفر شغلى در مسيرى كه رفت و برگشت آن تا سرحدّ مسافت شرعى يا بيشتر از آن است، نمازهاى وى تمام و روزه هايش صحيح مى شود؟

ج

- اگر راننده مذكور، در مدت كمتر از ده روز حدّ اقل يك مرتبه مسافرت به مقدار مسافت شرعى داشته باشد و مسافرت در حدّ مسافت شرعى به نحوى كه گفته شد ادامه داشته باشد نمازش تمام است. و الله العالم

س 429
اشاره

- مهاجر جنگ تحميلى مى باشم و در محلى نزديك شهر كه حدوداً 18 يا 19 كيلومتر فاصله دارد زندگى مى كنم و شغلم هميشه در سفر مى باشد و يا به عبارت ديگر برنامه كارى من ايجاب مى كند كه هميشه در سفر باشم كه 2 روز بيشتر در 7 يا 8 روز در خانه نمى مانم بعضى وقتها مسافرت باربرى بين ايران و امارات متحده و گاهى بين ايران و كويت و گاهى بين شهرهاى ايران مسافرت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 121

مى كنم. آيا دائم السفر بحساب مى آيم يا خير؟ و اگر همراه سفر كارى بزيارت قوم و خويشى كه در آن شهر زندگى مى كند و يا از تهران به قم بروم نماز و روزه ام چه حكمى دارد. و اگر سفرى غير محدوده اى كه ذكر كردم براى من پيش آيد در آن صورت نماز و روزه ام چه حكمى پيدا مى كند مثلًا سفر براى تنظيم پرونده به آبادان و يا اروند كنار بروم كه براى ساختن خانه در موطن اصلى باشد. در طى راه و مسافت نماز و روزه ام چه حكمى پيدا مى كند؟

ج

- در فرض مسأله تكليف شما در سفر و محلّ سكونت و بين راه گرفتن روزه و تمام خواندن نماز است، بلى در هر مورد كه براى غير شغل خود مسافرت ميكنيد حكم مسافر را داريد. و الله العالم.

س 430
اشاره

- اگر كسى كارش ملوانى است و لنج آنها در بندر عباس و خانه آنها در آبادان است، رفت آمد او بين آبادان و بندر عباس كه جزء شغل او و از توابع شغل او مى باشد آيا در رفت و برگشت بين بندر عباس و آبادان نماز او تمام است و روزه دارد يا نه؟

ج

- بلى نماز او در بين راه وطن و محل كار تمام و روزه صحيح است.

س 431
اشاره

- شخصى كارش ملوانى است در لنجى كه از بندر خرمشهر به كويت مى رود، كار آنها بردن بار مى باشد اين شخص بعد از برگشت، به موتور لنج ديگرى مى رود و به ماهيگيرى در مسافت شرعيّه مشغول مى شود آيا اين شغل ديگرى است كه بايد در سفر اوّل نماز را شكسته بخواند يا اينكه ادامه همان سفر قبلى است؟

ج

- شغل ديگرى است پس اگر بنا دارد حد اقل تا چهار ماه بدون اينكه ده روز پى درپى در جائى توقف كند اين كار را ادامه دهد در سفر اوّل نماز شكسته و در سفرهاى بعد تمام است.

س 432
اشاره

- اگر در فرض قبلى با همان موتور لنج باشد و لنج خود را عوض نكند ولى كار آنها از باركشى به ماهيگيرى عوض شد آيا اين موجب تغيير شغل است كه در سفر اول شروع به كار دوم، نماز شكسته و بعد تمام است يا اينكه ادامه سفر اولى است؟

ج

- چنانچه در مسأله قبلى گفته شد اين شغل ديگرى است و در اين جهت فرقى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 122

نميكند كه با موتور لنج خودش برود يا ديگرى.

س 433
اشاره

- شخصى در شركت نفت كار مى كند 15 روز در كار و 15 روز در خانه مى باشد ضمناً كار او در 15 روز در كشتى يدك كشى در اسكله بندر بوشهر است و منزل او در آبادان آيا اگر 15 روز در خانه بود و بعد به سركار رفت بمدت 15 روز نماز و روزه او چگونه است؟ (چون بعد از ده روز اگر در خانه ماند سفر اوّل شكسته است و حال آنكه اين شخص 15 روز در كار است و كلًا يك سفر است چون نه به خانه مى آيد و نه از بندر بوشهر جاى ديگرى مى رود).

س 434- اگر در فرض بالا يك سفر تصنّعى در بين 15 روز به محلّ كار خود برود و برگردد كفايت مى كند در عدم صدق بقاء ده روز در خانه يا خير؟

س 435- اگر در فرض بالا آن شخص با كشتى يدك كش به اسكله هاى ديگر مى رود و به بوشهر بر مى گردد آيا با اين فرض تعدّد اسفار مى شود يا خير؟

س 436- در فرض قبل اگر از اوّل مى دانست به اسكله هاى متعدد خواهند رفت با علم به اين مطلب آيا همه يك سفر است يا تعدد اسفار صدق مى كند.

اگر نمى دانست مسأله چگونه است؟

ج

- شخص مذكور نمازش در سفر شكسته است و دائم السفر محسوب نميشود چون على الفرض 15 روز در وطن ميماند، بلى اگر در بين 15 روز استراحت يك مسافرت به مسافت شرعى و لو در غير شغل بنمايد نماز او تمام و روزه صحيح است.

كارمندان و كارگران و كسبه

س 437
اشاره

- كاركنان ادارات و مانند آن كه وطن يا محلّ اقامت (سكونت) آنها جائى، و محلّ كار آنها جاى ديگرى است و هر روزه (مگر ايام تعطيل) قطع مسافت مينمايند آيا نمازشان تمام و روزه دارند يا خير؟ و اگر افراد فوق الذكر يك هفته در محل كار و يك هفته براى استراحت در منزل باشند چه حكمى دارند؟

ج

- اگر چندين ماه همه هفته قطع مسافت شرعيه را مينمايند نمازشان تمام و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 123

روزه شان صحيح است چه همه روزه رفت و آمد كنند چه يك هفته در منزل و يك هفته در محلّ كار باشند و ده روز در منزل چه با قصد چه بى قصد يا در محلّ كار با قصد نمانند.

س 438
اشاره

- كارمندى كه به دستور مافوق مقيد است سه روز در يك شهرستان كار كند با فاصله 130 كيلومتر، سه روز ديگر هفته را در شهرستان ديگر انجام وظيفه نمايد نمازش را قصر بخواند يا تمام؟

ج

- در فرض سؤال بايد نمازش را تمام بخواند.

س 439
اشاره

- شخصى محلّ كارش در اصفهان است هفته اى پنج روز در محلّ كار است و دو روز برمى گردد به وطن در يزد هفته ديگر پنج روز در محل كار است و دو روز در قم مى ماند كه مسافر است نماز و روزه اين شخص در محل كار حكمش چيست؟

ج

- در مورد سؤال نماز و روزه شخص مذكور در وطن و محل كار و در بين راه و محل كار و وطن تمام و صحيح است ولى در دو روز مسافرت به قم كه جهت شغل نيست نماز شكسته است و روزه صحيح نيست.

س 440
اشاره

- كسى شغلش كاسبى است فقط هفتگى مى رود 4 روز مى ماند نماز و روزه اين شخص چطور مى باشد؟

ج

- اگر هر هفته جهت شغل مى رود و برمى گردد نماز او تمام و روزه صحيح است. و اللّه العالم.

س 441
اشاره

- افرادى مدت 5 الى 15 سال و بيشتر در يك شركت كار مى كنند بعضى از آنها محلّ كار و سكونتشان در كنار يكديگر مى باشد. و بعضى از آنها فاصله محل سكونتشان تا محلّ كار كمتر از حد شرعى مى باشد و بعضى از آنها محلّ كار و سكونت بيشتر از 8 فرسخ است حكم نماز و روزه آنها را بيان فرمائيد.؟

ج

- كسانى كه محلّ كار و سكونت آنها يكى است نمازشان تمام و روزه صحيح است مگر اينكه از آنجا به جاى ديگر سفر به مقدار مسافت شرعى و خارج از شغل بنمايد و وقتى برگشت، نخواهد 10 روز پى درپى در محل كار بماند كه در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 124

آن موقع شكسته است و نيز افرادى كه فاصله محلّ كار و سكونت آنها كمتر از چهار فرسخ است پس از تحقق اقامه در محل سكونت نمازشان در محل كار نيز تمام است و نسبت به گروه سوّم به مسأله 1325 توضيح المسائل مراجعه فرماييد. و الله العالم.

س 442
اشاره

- شخصى مقلّد مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى بوده و مدت 6 سال در 25 كيلومترى محل زندگيش كار مى كرده (روز مى رفت و شب برمى گشت) روزه مى گرفت آيا روزه هايش را بايد قضاء نمايد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، نمازها و روزه هاى شخص مذكور، صحيح بوده و قضا ندارد، و اللّه العالم

س 443
اشاره

- افرادى در محل كار با قصد 10 روز مى مانند ولى به علت پيش آمدى قبل از 10 روز مسافرت مى كنند وظيفه آنها نسبت به نماز و روزه چيست؟

ج

- در فرض سؤال اگر مسافرتى كه پيش آمده بحدّ مسافت شرعى است نماز او در اين مسافرت شكسته است ولى نمازهائى كه در محلّ كار با قصد ده روز تمام خوانده صحيح است و بعد از برگشت به محلّ كار چنانچه مجدداً قصد ده روز اقامت نداشته باشد نماز او در محلّ كار نيز شكسته است، بلى اگر مسافرت مذكور كمتر از مسافت شرعى باشد در اين مسافرت و در مراجعت به محل اقامه نماز تمام است. و الله العالم

س 444
اشاره

- در فرض قبل اگر محل كار محل آسايش آنها است و از آنجا به مسافت و غير مسافت سفر مى كنند چه وظيفه اى دارند؟

ج

- با عدم قصد اقامه ده روز در يك محلّ نماز شكسته است. و اللّه العالم.

س 445
اشاره

- و اگر از اول قصد اقامه 10 روز دارند ولى در ضمن آن مى دانند كه ممكن است براى آنها مأموريتى تا حدّ مسافت شرعى پيش آيد؟

ج

- اگر از اوّل مى داند و يا حتّى احتمال عقلايى مى دهد كه در ضمن 10 روز، مأموريتى به محلّ ديگر و لو كمتر از مسافت شرعى باشد براى او پيش مى آيد قصد اقامه او محقّق نمى شود بايد نماز را شكسته بخواند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 125

س 446
اشاره

- اين جانب مدت بيست سال است كه در شركت ملى حفارى نفت مشغول بكار مى باشم در طول ماه پس از 14 روز متوالى كار، 14 روز متوالى استراحت و مرخصى دارم. با اين تناوب طبق ضوابط شركت در پى حفر چاه نفت در خارج از شهرها فعاليت مى نمايم و به فراخور حجم كار مدت اتمام حفارى چاهها مختلف و در نتيجه محل كارم متغيّر خواهد بود بطورى كه گاهى سه ماه و گاهى يك سال عمليات حفارى در يك منطقه طول مى كشد نظر به اينكه خانواده ام در شهر و به فاصله دهها كيلومتر دور از محلّ كارم زندگى مى كنند و پس از پايان هر 14 روز كار به محل زندگى خانواده ام مراجعت مى كنم و پس از 14 روز استراحت دوباره براى يك دوره 14 روز به محل كار بر مى گردم مرقوم فرمائيد حكم نماز و روزه اين جانب در محلّ كار و همچنين در مدت مسافرت از منزل تا محلّ كار و يا بالعكس كه گاهى از يك روز هم بيشتر مى شود چگونه خواهد بود؟

ضمناً در يك سال يك ماه مرخصى دارم در پايان مرخصى كه به سركار مى روم در مسير راه و سركار وضعيت نماز و روزه چگونه است؟

و در بعضى از مواقع قبل از شروع عمليات حفارى ميدانيم كه كمتر از ده روز در

يك مكان براى كار متوقف مى شويم و عمليات حفارى را انجام ميدهم در اين صورت حكم نماز و روزه ام چگونه خواهد بود؟

ج

- در مورد سؤال، كه چهارده روز در محلّ زندگى ميمانيد و چهارده روز در محلّ كار حكم دائم السفر نداريد يعنى هر وقت فاصله محلّ كار با محلّ سكونت بقدر مسافت شرعى باشد در بين راه حكم مسافر را داريد يعنى نماز شكسته است و روزه صحيح نيست و اما در محل كار با اينكه قصد ماندن ده روز و بيشتر داريد نماز تمام و روزه صحيح است و الّا نماز قصر و روزه هم صحيح نيست و از اينجا حكم مسافرت بعد از دو ران مرخّصى و نيز مواقعى كه عمليّات حفّارى كمتر از ده روز طول ميكشد هم معلوم شد كه در هر دو مورد نماز شكسته است و روزه صحيح نيست.

س 447
اشاره

- شخصى در كرج مقيم است و همه روزه در چهار فرسخى كرج در كارخانه اى مشغول به كار مى باشد اگر اين شخص اتفاقاً در تهران كار داشته باشد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 126

و باين قصد مسافرت نمايد. نماز و روزه او قصر است يا تمام؟

ج

- در فرض مذكور اگر از كارخانه تا تهران چهار فرسخ نباشد بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد.

مسائل متفرقه نماز مسافر

س 448
اشاره

- اول وقت در وطن مثلًا اصفهان حاضر بودم و نماز نخواندم و مسافرت به قم كردم در بين راه هم فراموش كردم و نماز ظهر و عصر قضا شد در برگشتن از قم به اصفهان اول ظهر در قم بودم نماز نخواندم بعداً هم كه باصفهان رسيدم فراموش كردم و نماز نخواندم قضاى اين نمازها را چگونه بايد بجاآورد؟

ج

- در فرض اول بايد قضاى نماز را شكسته بخوانيد و در فرض دوم تمام.

س 449
اشاره

- شخصى از نظر قصر و اتمام وظيفه اش جمع است و با نيت قصر داخل نماز شده ولى سهواً بركعت سوم برخاسته و پس از ركوع ركعت سوم متذكر شده است آيا مى تواند آن را به نيت تمام چهار ركعت تمام كند و بعداً قصراً بخواند يا اينكه نماز باطل است و آن را بهم زند و از نو نماز را از سر بگيرد. و اگر چنين شخصى بعد از تمام شدن چهار ركعت متذكر شود چگونه است؟

ج

- در فرض سؤال در هر دو صورت، احتياط اعاده نماز است.

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص126

س 450
اشاره

- شخصى روحانى و امام جماعت يكى از مساجد شهر مى باشد و ضمناً عضو هيئت امناء يكى از امام زاده ها است كه حدود سى و شش كيلومتر با شهر فاصله دارد و هر هفته روزهاى جمعه براى رسيدگى به بعضى از امور امام زاده مزبور صبح مى رود و عصر بر مى گردد بيان فرماييد كه نمازهاى او در وقت رفتن به آن امام زاده قصر است يا تمام با مسافرت كردن يك روز در هفته به آن امام زاده دائم السفر محسوب مى شود يا خير؟

ج

- ظاهر عدم ترتّب حكم من شغله السفر أو شغله فى السفر بر اين شخص است زيرا رفتن براى رسيدگى به امور امام زاده- مثل رفتن همه هفته براى زيارت يا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 127

نظافت آنجا به قصد قربت و كسب ثواب- عرفاً شغل و كار او محسوب نيست. و الله العالم.

س 451
اشاره

- حكم نماز و روزه در سفرى كه براى شركت در يك مسابقه ورزشى انجام مى شود، چيست؟

ج

- اگر سفر حرام باشد مثل اينكه براى مسابقه بكس يا مسابقه در شطرنج باشد سفر معصيت است و نماز در آن تمام است و روزه را بايد بگيرد و الّا تكليفش قصر نماز و افطار روزه است.

س 452
اشاره

- آيا تهران بلاد كبيره است در صورتى كه جواب مثبت باشد حكم آن چيست؟

ج

- بلاد كبيره با بلاد صغيره در حكم اقامه در آن وطى مسافت در داخل آن فرقى ندارند باين معنى كه قصد اقامه ده روز در تمام شهر گرچه در محلّ واحد نباشد براى وجوب اتمام نماز كافى است وطى مسافت شرعى داخل آن موجب ترتب حكم سفر نيست.

س 453
اشاره

- از دربند تا تجريش و تهران و حضرت عبد العظيم و بهشت زهرا متصل است از شمال به جنوب و از شرق به غرب متجاوز از 30 كيلومتر ساختمان متصل است آيا اين مسافت را اگر برود و برگردد از شمال بجنوب يا از شرق بغرب نماز او قصر ميشود يا تمام است و روزه او صحيح است يا باطل؟

ج

- هر جا كه تهران محسوب شود حكمش همان است كه در سؤال قبلى گفته شد و هر جا كه محلّ جدائى بوده مانند تجريش و شهر رى و بهشت زهرا كه با مرور زمان به تهران متصل شده محل جداگانه محسوب ميشود و بايد ميزان مسافت شرعى در آن ملاحظه شود.

س 454
اشاره

- اگر از شهرى مانند تهران بمسافرت برود يا از سفر برگردد حدّ ترخص را بايد از كجا حساب كند از ساختمانهاى آخر شهر يا از محله اى كه در آن زندگى ميكنند؟

ج

- در فرض سؤال، حدّ ترخّص از آخرين خانه هاى شهر محاسبه شود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 128

س 455
اشاره

- مسافرى كه در تهران قصد 10 روز اقامه كرده، ميتواند به شمال و جنوب و شرق و غرب تهران برود، و ضررى به قصد اقامه او وارد ميشود يا نه؟

ج

- با فرض اينكه جاهائى كه ميرود از تهران محسوب شود نه مانند تجريش و غيره كه حكم آن قبلًا گفته شد شخص مذكور نمازش تمام است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 129

احكام روزه

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 131

روزه

رؤيت هلال- ثبوت ماه

س 456

اشاره

- آيا با محاسبات منجمين، ماه ثابت مى شود- مخصوصاً وقتى كه آنها امروز نسبت به زمان گذشته امكانات خيلى دقيق و مجهّز در اختيار دارند و اصرار مى ورزند كه نتائج دستگاه هاى علمى امروز قابل انكار نمى باشد.

ج

- پيشگوئى منجّمين بنفسه حجّت شرعيّه نيست، بلى اگر براى هر كس موجب علم به صحّت محاسبه شود، بايد به علمى كه از گفته منجّم حاصل شده عمل نمايد.

س 457

اشاره

- آيا تطوق و بلند بودن هلال را، دليل بر شب دوم مى دانيد؟

ج

- بلند بودن ماه و تطوق آن، دليل شرعى بر شب دوم نيست.

س 458

اشاره

- اختلافات مربوط به تعيين اوقات و ازمنه چگونه مرتفع مى گردد؟ آيا امروز واقعاً همان روزى است كه تقاويم بيان داشته اند؟ درحالى كه شيعه و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 132

سنى در اين امر مختلف القول هستند.

ج

- تعيين ايام از جهت اينكه اوّل ماه است و يا چند روز از فلان ماه گذشته با رؤيت هلال در اول ماه يا گذشتن سى روز از رؤيت هلال ماه قبل ثابت ميشود و همچنين با بيّنه شرعى و يقين خود مكلّف.

س 459

اشاره

- اگر ماه رمضان در شهرى ديده شود، در شهرها ديگرى كه افق آنها يكسان و يا دو ساعت فرق دارند اول ماه ثابت مى شود يا نه؟

ج

- اكتفا، به رؤيت ماه در يك بلد براى ساير بلاد بعيد نيست.

س 460

اشاره

- اگر ماه در كشورهاى شرقى رؤيت شود آيا براى كشورهاى غربى خود بخود ثابت مى شود يا خير؟

ج

- بطور كلى در هر نقطه از زمين كه ماه رؤيت شود براى هر نقطه ديگر كه بعداً روز مى شود آن روز، روز اول ماه است.

س 461

اشاره

- آن طور كه از توضيح المسائل و كتاب هداية العباد حضرتعالى استفاده مى شود حضرتعالى در طريق ثبوت هلال اتحاد افق را شرط نمى دانيد بنابراين آيا ما مى توانيم مثلًا به راديو عربستان اعتماد كنيم و اگر فردا را اول ماه يا روز عيد فطر اعلام كرد ما هم روزه بگيريم يا افطار كنيم در هر صورت وظيفه ما چيست؟ سؤال ديگر اينكه در ذيل عنوان طريق ثبوت هلال در كتابة هداية العباد حضرتعالى پيرامون همين مسأله فرموديد كه سزاوار است كه احتياط ترك نشود، رعايت احتياط در صورت اعلام اينكه فردا عيد فطر است چگونه ميسر است.

ج

- همانطورى كه در توضيح المسائل و هداية العباد ذكر شده بنظر اين جانب رؤيت هلال در بلدى نسبت به بلاد ديگر نيز بعيد نيست كافى باشد البته ثبوت رؤيت بايد بعلم و يا بيّنه شرعى باشد و احتياط باين حاصل ميشود كه مكلف در آن روز بمقدار مسافت شرعى مسافرت بنمايد و روزه خود را در مسافرت افطار نمايد.

س 462

اشاره

- بعضى از مراجع عظام، در رؤيت هلال در شهرى شرط كفايت آن در شهر ديگر را، اتحاد افق مى دانند تفاوت افق چه قدر باشد كافى از رؤيت در شهر ديگر نيست؟

ج

- بنظر حقير رؤيت هلال اگر به يكى از راههائى كه در رساله هاى عمليّه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 133

مذكور است ثابت شود، براى همه نقاطى كه روزشان بعد از آن است كفايت مى كند.

س 463

اشاره

- در ماه مبارك رمضان اگر در شهر غزنى افغانستان ماه ديده نشود ولى راديو جمهورى اسلامى ايران اعلام كند كه ماه ديده شده و ثابت هم شود آيا مردم آنجا مى توانند عيد بگيرند يا نه؟

و مردمى كه از چند مجتهد تقليد دارند مى توانند در مسأله رؤيت هلال به فتواى مجتهد واحد عمل كنند يا خير؟

ج

- بنظر حقير بعيد نيست، رؤيت هلال در هر نقطه اى، براى نقاط ديگر كه در ساعت رؤيت هلال در آن شب يا روز باشد كافى باشد يعنى روز بعد از آن روز يا شب براى آنها روز اوّل ماه است ولى بنظر آقايانى كه توافق افق را در كفايت رؤيت هلال براى بلد ديگر معتبر ميدانند، بايد اين جهت مراعات شود و مقلد هر مرجعى طبق فتواى مرجع خود عمل بنمايد.

س 464

اشاره

- در شهرى كه اكثريّت با اهل سنت مى باشند و شيعه ها در اقليّت هستند، در عيد قربان و عيد فطر قطع بخلاف نداشته باشيم مى توانيم با آنها عيد بگيريم و اگر در نجف اشرف ماه را ديده باشند و 29 روز روزه گرفته اند ولى در استانبول ديده نشده و سنى ها سى روز روزه مى گيرند و يك روز بعد از نجف عيد بگيرند وظيفه ما شيعه ها چيست؟

ج

- در فرض مزبور اشكالى پيش نمى آيد فقط از تظاهر بخوردن روزه و اقامه نماز عيد بجماعت خوددارى شود و اگر تقيه و حفظ وحدت اقتضا بكند روز عيد آنها نماز عيد بخوانند.

مبطلات روزه

س 465

اشاره

- اگر كسى در ماه مبارك رمضان، از خواب بيدار شود و بعد متوجه بشود كه از وقت اذان گذشته است آيا روزه اين فرد صحيح است؟

ج

- بلى صحيح است.

س 466

اشاره

- كيفيت روزه شخص كاهل نماز، كه در انجام نمازهاى واجبش، كوتاهى كرده چيست؟

ج

- روزه، واجب ديگرى است و شخص مذكور به جهت كاهل نماز بودن، معصيت كار است، ولى اگر روزه گرفته روزه او صحيح است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 134

س 467

اشاره

- آيا اگر در ماه مبارك رمضان، قرآن را بطرز غلطى بخوانيم، ضررى متوجه روزه مى شود؟

(عدم تلفظ صحيح كلمات)

ج

- اگر عمداً آيات را غلط نخواند، اشكال ندارد و رعايت تجويد در قرائت قرآن واجب نيست.

س 468

اشاره

- مستدعى است حكم شرع مقدس را در مورد اشخاصى كه كارشان غواصى در اعماق آبهاست نسبت به صوم و صلاة بيان فرماييد.

ج

- زير آب رفتن با لباس غواصى بنابر احتياط واجب مبطل صوم است ولى اگر شخص داخل زير دريائى كه شبيه اطاق است و ملاصق بدن نيست زير آب برود روزه باطل نمى شود و نسبت به نماز، كسى كه با لباس غواصى زير آب است اگر نمى تواند خارج شود و نماز بخواند و يا وقت تنگ است با همان حال مقدارى كه مى تواند قرائت و ساير اذكار را بخواند و ركوع و سجود را به ايماء و اشاره انجام دهد و به احتياط واجب بعد هم قضاء آن نماز را بخواند. و اللّه العالم.

س 469

اشاره

- كشيدن سيگار و استعمال قليان آيا مبطل روزه هست؟

ج

- بنابر احتياط واجب، روزه دار نبايد دود سيگار يا قليان را بحلق برساند.

س 470

اشاره

- كشيدن ترياك براى شخص معتاد، در ماه مبارك رمضان، مبطل روزه مى باشد؟

ج

- احتياط واجب در ترك آن است، چه براى معتاد و چه غير.

س 471

اشاره

- آيا كشيدن سيگار، بصورتى كه دود آن را فرو نبرند، روزه را باطل مى كند؟

ج

- اگر دود آن را فرو نبرند روزه را باطل نمى كند، ولى تظاهر به آن در اين صورت، مناسب نيست و باحترام ماه مبارك ترك شود.

س 472

اشاره

- زدن آمپول مقوّى يا پنى سيلين براى روزه دار جايز است يا خير؟

ج

- اشكال ندارد و فرقى بين اقسام آمپولها نيست، ولى احتياط مستحب در ترك است.

س 473

اشاره

- آيا شخص روزه دار در ماه مبارك رمضان، مى تواند سُرم يا آمپول،

جامع الاحكام، ج 1، ص: 135

تزريق كند؟

ج

- احتياط مستحب آن است كه از استعمال آمپول و سرم خوددارى كند و اگر لازم شد و تزريق كرد روزه اش باطل نميشود.

س 474

اشاره

- اگر كسى در ماه مبارك رمضان، قبل از اذان صبح، از خواب بيدار شود و در خواب محتلم شده باشد و امكان غسل كردن را نداشته باشد، حكم روزه اين فرد چه مى شود؟

ج

- در فرض سؤال اگر متمكن از غسل قبل از اذان صبح نباشد، تيمم بدل از غسل كند و روزه بگيرد.

س 475

اشاره

- شخصى در ماه رمضان با خودبازى مى كند ولى منى بيرون نمى آيد و علائم جنب هم در او نيست بعد از ساعتى بول مى كند مايعى سفيد رنگ خارج مى شود شك دارد منى هست يا نه روزه او باطل است يا نه در صورت بطلان كفاره دارد يا نه؟

ج

- اگر كارى با خود كند كه بر حسب عادت موجب انزال منى مى شود، هر چند منى انزال نشود، روزه اش باطل است، ولى در فرض مذكور وجوب كفّاره معلوم نيست. و اللّه العالم.

س 476

اشاره

- كسى كه نمى دانسته استمناء روزه را باطل مى كند و حتى يك گناه كبيره است، اگر اين عمل را انجام دهد آيا روزه او باطل است؟ اگر باطل است كفّاره دارد يا خير؟ اگر دارد مقدار آن چقدر است؟

ج

- در فرض سؤال، بايد قضاى روزه را بگيرد ولى كفّاره ندارد، بلى اگر جاهل مقصّر باشد، باين معنى كه در موقع ارتكاب عمل، احتمال حرمت بدهد و سؤال نكند و يا بداند استمناء حرام و معصيت است، هرچند نداند كه روزه را باطل مى كند و در روز ماه رمضان انجام دهد، كفّاره جمع دارد، كه در توضيح المسائل مسأله شماره 1674 ذكر شده است.

س 477

اشاره

- اگر شخصى در كلاس درس بوده ناگهان متوجه گرديد كه لاى دندان غذائى است و خود را مقدارى كنترل نموده به اين اميد كه در پايان درس آن را بيرون ريزد، ولى احتمال قوى مى دهد كه در كلاس درس همراه با آب وارد حلق

جامع الاحكام، ج 1، ص: 136

شده باشد آيا روزه باطل مى شود يا اين شخص معذور مى باشد؟

ج

- در فرض سؤال مجرّد وجود غذا در لاى دندان و يا در داخل آب دهن تا پائين نرود، مبطل روزه نيست، البته بايد شخص مذكور بهر نحوى، از رفتن غذا به معده ممانعت نمايد و احتمال پائين رفتن غذا موجب بطلان روزه نيست.

كفاره روزه

س 478

اشاره

- كفّاره روزه يك ماه، با نان چقدر است؟ با برنج چقدر است؟

ج

- كفّاره افطار غير عمدى، براى هر روز يك چارك طعام مانند گندم و برنج است و اگر بخواهد نان بدهد، براى هر روز يك كيلو بدهد.

س 479

اشاره

- آيا مى توان پول كفّاره را به فقير داد. و به او گفته شود طعامى كه روزانه مى خورى قصد كفّاره كن يا لازم است فقير از همين پول طعام بگيرد.

ج

- در فرض سؤال، فقير بايد با همين پول، براى دهنده آن طعام بخرد و به وكالت از طرف او طعام را به عنوان كفّاره بردارد. و اللّه العالم.

س 480

اشاره

- كسى كه از خصال كفارات اطعام را برگزيده و يا از بابت كفاره و فديه يك مدّ طعام بايد بدهد يا فطره عيد فطر را مى دهد آيا مجزى است كه از نانوائيهاى كشور نان خريدارى كند و به مستحقين بدهد يا نه با آنكه مى دانيم كه دولت به نانوائيها سوبسيد ميدهد و يك كيلو نان كه در نانوائى به سيزده تومان مى دهند، اگر آزاد خريدارى شود شايد در حدود چهل تومان باشد؟

ج

- در فرض سؤال، خريدن نان از نانوائى و به عنوان كفّاره يا فطره دادن مانع ندارد.

س 481

اشاره

- در باب كفاره روزه آيا مى شود بمقدار پول گندم، يا برنج به فقير داد؟

ج

- پرداخت كفاره بنحو مذكور در سؤال مجزى نيست. بايد همان گندم را بدهد و يا برنج و يا اجناس ديگرى كه در باب كفارات مذكور است. و اللّه العالم.

س 482

اشاره

- زنى مريض بوده و ماه رمضان روزه نگرفته و مرض او تا سال بعد ادامه داشته است و كفاره بر عهده او آمده ولى از خود پولى ندارد آيا كفاره زن بر عهده شوهر واجب است يا نه؟

ج

- كفّاره زن بر شوهر واجب نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 137

س 483

اشاره

- تكليف شخصى كه چندين كفّاره جمع بر گردن دارد، ليكن فعلًا نه وسع مالى دارد كه اطعام فقرا بدهد و نه توان جسمى دارد كه چندين ماه روزه بگيرد، در حال حاضر چيست؟ (در اين مورد نيز ميزان دقيق در دست نيست) آيا چنين فردى از گرفتن روزه مستحبى محروم است؟

ج

- به مسأله شماره 1669 توضيح المسائل مراجعه نماييد و اگر چنين شخصى قدرت بر روزه گرفتن ندارد، قهراً قدرت بر روزه مستحبى هم ندارد مگر اينكه مثلًا قدرت بر دو و سه روز، روزه گرفتن دارد ولى چون روزه كفّاره بايد سى و يك روز آن پشت سر هم باشد، قدرت بر آن نداشته باشد، كه در اين صورت اگر روزه قضا نداشته باشد روزه مستحبى اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 484

اشاره

- اگر كسى در ماه مبارك رمضان عمداً افطار به حرام كند و قبل از اداء كفّاره روزه فوت نمايد در صورت وصيّت به بجا آوردن و انجام كفّاره روزه و يا در صورت عدم وصيّت اگر ولىّ متوفى بخواهد استيجار صوم كند، و يا خودش بخواهد عمل بوصيّت كند تتابع در بجا آوردن روزه در دو فرض سؤال واجب است يا خير؟

ج

- در هر دو فرض تتابع واجب است.

س 485

اشاره

- اين جانب داراى سنگ كليه مى باشم و قبلًا نيز هر دو كليه هايم را عمل جراحى نموده ام و دكتر متخصص گفته است روزه نبايد بگيريد و آب و مايعات زياد بخوريد، اگر اين جانب فقط آب بخورم و چيز ديگرى نخورم روزه ام درست است يا خير، و تا كنون نيز حقير اينگونه عمل نموده ام؟

ج

- در فرض مسأله كه روزه گرفتن براى شما ضرر دارد و بايد در اثناء روز از مايعات استفاده نمائيد، روزه بر شما واجب نيست و براى هر روز يك مدّ طعام (تقريباً هفتصد و پنجاه گرم) به فقير غير سيد در رمضان آينده كفاره بدهيد.

س 486

اشاره

- اگر در ماه مبارك رمضان بى سحرى بمانيم و مريض هم باشيم و در روز قبل از اينكه چيزى بخوريم با زن خود جماع كرديم چه حكمى دارد؟

ج

- در صورتى كه مرض مجوّز افطار نداشته ايد در فرض سؤال كفاره واجب است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 138

س 487

اشاره

- ملاك مريض كه روزه ماه رمضان از وى ساقط است، چيست؟

ج

- اگر بداند روزه براى او مضرّ است يا مظنه ضرر داشته باشد و يا احتمال عقلايى بدهد كه مضر باشد به طورى كه از آن احتمال، خوف ضرر حاصل شود، روزه واجب نيست و بعد بايد قضاى آن را بگيرد بلى اگر مرض تا رمضان سال بعد طول بكشد قضا هم ساقط است، فقط بايد كفّاره مدّ بدهد. و اللّه العالم.

س 488

اشاره

- اگر شخصى در ماه مبارك رمضان به مسافرت برود و قصد ده روز نمايد، در بين اين ده روز آيا مى تواند در بلاد كبيره بيش از 4 فرسخ از منزل خود دور شود؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه تمام مسافتى را كه طى ميكند در داخل شهر باشد، اشكال ندارد.

س 489

اشاره

- كفّاره روزه رمضان و كفّاره حنث نذر، قسم و عهد آيا از اصل مال ميت بايد داده شود يا از ثلث اگر به آن وصيّت كرده باشد؟

ج

- اگر وصيت كرده كه اينها را از ثلث بدهند از ثلث برداشته مى شود و در غير اين صورت از اصل مال برداشته مى شود.

س 490

اشاره

- شخصى به حدّ بلوغ رسيده است امّا ندانسته در ماه مبارك رمضان با اينكه روزه است (نعوذ باللّه) عمل منافى عفت انجام داده حالا كه اين شخص بعد از گذشت چند سال، حكم حرام بودن اين عمل را دانسته نمى داند كه آيا بايد كفاره جمع دهد يا اصلًا كفاره بدهد يا نه و روزه اش چگونه است، خواهشمند است حكم اين شخص را بيان فرمائيد و بفرمائيد اين چند سال كه گذشته، روزه او كه باطل شده، چه حكمى دارد؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه حرام بودن عمل را نمى دانسته و در جهل خود هم مقصّر نبوده فقط قضاى آن روزه ها واجب است و چون در انجام قضا تأخير نموده، براى هر روز 10 سير طعام مانند گندم يا آرد بعنوان كفاره تأخير قضا به فقير غير سيّد بدهد و اگر حرام بودن عمل را مى دانسته هر چند وجوب كفاره را نمى دانسته و يا اينكه در جهل بمسأله مقصّر بوده علاوه بر آنچه گفته شد كفاره عمد هم بر او واجب است و تفصيل آن در توضيح المسائل مسأله 1669 مذكور است مراجعه نمائيد.

س 491

اشاره

- دخترى در سن 9 سالگى از روى نادانى روزه خود را در ماه رمضان

جامع الاحكام، ج 1، ص: 139

افطار مى نمايد آيا كفاره تعلق مى گيرد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه 9 سال قمرى را تمام كرده و توانايى روزه گرفتن را دارد و با اينكه مى داند روزه خوردن براى او حرام شده است، روزه را مى خورد كفاره دارد هرچند نداند كه روزه خوردن علاوه بر حرمت كفاره هم دارد. و اللّه العالم.

روزه قضا

س 492

اشاره

- مسافر در سفر نماز تمام خوانده، روزه را هم گرفته بعداً فهميد كه بايد نماز را شكسته و روزه را افطار نمايد. آيا نماز و روزه قبلى وى درست است يا احتياج به اعاده دارد؟

ج

- نماز و روزه اش صحيح است احتياج به قضاء ندارد.

س 493

اشاره

- چند روز روزه ماه مبارك رمضان، از چند سال، بر ذمه دارم، و در ضمن نمى دانم از هر سال چند روزى بوده تكليف چيست؟

ج

- در فرض مسأله مى توانيد بمقدارى كه يقيناً كمتر از آن مقدار نبوده اكتفاء نمائيد و اگر مقدارى روزه قضاء بگيريد كه بدانيد قطعاً بيشتر از آن بر ذمه شما نيست احوط است.

س 494

اشاره

- نمى دانم چندساله بودم شك دارم حدود 14 الى 15 سالگى نماز نخوانده ام عمداً و روزه خوارى هم كرده ام بفرمائيد چه حكمى دارد وظيفه من در قبال اين اعمال انجام نشده چيست؟

ج

- هر مقدار از نماز و روزه خود را كه يقين داريد در حال بلوغ ترك كرده ايد بايد قضا نمائيد و براى تأخير قضاى روزه كفاره غير عمد بايد بدهيد و چنانچه افطار روزه بدون عذر و عمدى بوده بايد براى هر روز كفاره عمد هم بدهيد.

س 495

اشاره

- آيا كسى كه روزه قضا در ذمه دارد مى تواند روزه نذرى بگيرد؟ در صورتى كه نذر كرده باشد تكليف او چيست؟

ج

- كسى كه روزه قضا بر ذمّه دارد ميتواند نذر كند كه روزه بگيرد و صحيح است.

س 496

اشاره

- بنده شش سال است كه به سن تكليف رسيده ام يعنى 6 ماه رمضان بر من گذشته كه مى بايست روزه مى گرفتم، چهار سال اخير را روزه گرفته ام تماماً،

جامع الاحكام، ج 1، ص: 140

تماما 2 سال ابتدائى را نمى دانستم كه به تكليف رسيده ام، بعدها فهميدم كه قبل از 15 سالگى مكلف بوده ام از اينرو بعضى از روزهاى اين دو ماه مبارك رمضان را روزه گرفته و بعضى ديگر را كه حدوداً از هر دو ماه مبارك 30 روز مى شود روزه نگرفته ام تكليف بنده در برابر قضاى اين روزه ها چيست؟

ج

- در فرض سؤال روزه هاى فوت شده را قضا نمائيد، و براى هر كدام يك مدّ طعام كفاره بدهيد و اگر التفات بوجوب صوم نداشته ايد و غافل از سؤال كردن بوده ايد كفاره عمد واجب نيست.

س 497

اشاره

- شخصى 42 ساله تاكنون روزه نگرفته و گفته داراى 15 عائله بوده و براى تلاش و اداره خانواده ام در گرما و سرما كار مى كردم طاقت نداشتم روزه بگيرم. عذر شرعى هم نداشته خواهشمند است نظر مبارك را بيان فرمائيد.

ج

- در مورد سؤال چنانچه شخص مذكور، بدون عذر شرعى روزه نگرفته، بايد كفّاره بدهد و نيز قضاى روزه هائى كه نگرفته انجام دهد و اگر با عذر شرعى روزه نگرفته كفاره عمد ندارد و اما نسبت بقضاى موردى كه با عذر افطار كرده موارد مختلف است مورد محلّ ابتلاء را بنويسيد تا جواب داده شود.

س 498

اشاره

- اگر دخترى كه 9 سالگى روزه بر او واجب شده است؛ بنا به گفته والدين كه توان گرفتن همه روزه ها را نداشته، چند روزه از روزهاى واجب را نگرفته باشد (و تمام روزه هاى نگرفته را نيز نداند) و اكنون نيز نداند كه آيا در زمان توان آن روزه ها را داشته است يا نه و اطرافيان هم ندانند تكليف او چيست؟

ج

- در فرض سؤال، هر مقدار را يقين دارد كه كمتر از آن نبوده قضا كند.

س 499

اشاره

- اين حقير در سنوات ماضيه سه سال در ماه مبارك رمضان در فصل تابستان و در گرماى طاقت فرسا و در شرايطى كه گرفتن روزه دشوار بود مشغول درو، جمع آورى زراعت و محصول بودم، لذا به اكراه بدون ميل و رغبت از فضايل ماه مبارك محروم ماندم و روزه را افطار كردم كه در ماههاى بعد قضاى آن را نمودم آيا برى الذّمة شده ام يا نه؟

ج

- در مورد سؤال جمع آورى محصول مجوّز افطار روزه رمضان نيست، براى هر روزه اى كه افطار كرده ايد علاوه بر قضاى آن روزه، كفّاره عمد بشرحى كه در توضيح المسائل مذكور است بايد ادا نمائيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 141

كسانى كه به واسطه بيمارى نمى توانند روزه بگيرند

س 500

اشاره

- آيا احتمال ضرر و بيمارى مجوزى براى افطار مى باشد يا اطمينان به ضرر و بيمارى لازم است؟ ميزان در مقدار ضرر چيست؟

ج

- خوف ضرر مجوز بلكه موجب افطار است و اطمينان لازم نيست و نسبت به مقدار آن كافى است كه عرف عقلاء اثر مترتب بر روزه را ضرر محسوب دارند. و اللّه العالم.

س 501

اشاره

- كسى كه مريض بوده مدت چند سال نتوانسته روزه بگيرد، اگر صحت پيدا كرد آيا آخرين سال را روزه بگيرد و آن مدت را كه نتوانسته روزه بگيرد كفّاره بدهد و اگر توان پرداخت كفّاره را نداشته بايستى استغفار نمايد؟ و يا اگر بعداً متمكن شد بايستى كفّاره روزه آخرين سال را بدهد يا سالهاى گذشته را هم بپردازد؟

ج

- در مورد سؤال بنابر احتياط واجب بايستى كفاره سالهاى گذشته را هم بپردازد.

س 502

اشاره

- خانمى از 27 سالگى به بعد بر اثر بيمارى قادر به گرفتن روزه نبوده است حال تكليف او چيست؟

ج

- در فرض سؤال، قضاى روزه ها لازم نيست لكن براى هر روز يك چارك طعام مانند گندم و آرد به فقير غير سيّد بعنوان كفّاره بدهد.

س 503

اشاره

- اين جانب سه ماه روزه ماه مبارك رمضان بدهكار مى باشم ولى بعلت بيمارى كليه و دستور پزشك نمى توانم تا آخر عمر روزه بگيرم حكم روزه هاى قضاء چگونه است و آن را اگر عمداً افطار كرده باشم چه حكمى دارد و اگر بخاطر عذر شرعى بوده چه حكمى دارد؟

ج

- در صورتى كه شخصى بواسطه مرضى معذور از گرفتن روزه باشد نبايد روزه بگيرد و چنانچه تا ماه رمضان بعد بيمارى او ادامه داشت و نتوانست قضاء روزه ها را بگيرد قضاء هم از او ساقط است فقط بايد براى هر روز يك مدّ (ده سير) طعام مثل گندم كفاره به فقرا بدهد و اگر بدون عذر عمداً روزه را افطار كرده كفاره عمد و قضاء بر او واجب ميشود و تفصيل مسأله را در توضيح المسائل ملاحظه نمائيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 142

س 504

اشاره

- دخترى 9 ساله مى باشد و توان روزه گرفتن ندارد آيا وقتى كه توان پيدا كرد قضاى روزهاى گذشته واجب است يا نه؟

ج

- در صورتى كه روزه موجب حرج يا بيمارى شود گرفتن جائز نيست فعلًا بمقدارى كه ميتواند از روزه بگيرد و بقيه را در طول سال به تدريج قضاء نمايد.

س 505

اشاره

- اين جانب متولد 1343 كه تا سال 70 هجرى شمسى در سلامت بوده و بعلت مسافرت و عذر شرعى بعد از بلوغ تا سال 70 روى هم نود روز (سه ماه) از روزهاى ماه مبارك رمضان را نتوانسته ام بگيرم بنابراين از سال 70 هجرى شمسى بدليل بيمارى كليوى و دستور پزشك بر منع روزه گرفتن تا آخر عمر از گرفتن روزه معذورم.

خواهشمندم حكم روزه هاى قضائى كه در روزهاى سلامتى به علت عذر شرعى (مسافرت) نگرفته ام بيان بفرمائيد؟

ج

- كفاره روزه هائى كه قضاء آنها را تا رمضان بعد نگرفته ايد بپردازيد (براى هر روز يك مد طعام) و چنانچه در تمام عمر از گرفتن آن عاجز باشيد وصيت كنيد بعد از شما قضاء آنها را بگيرند.

س 506

اشاره

- اگر روزه موجب چشم درد نمى باشد ولى سوى چشم كم مى شود آيا كسى كه به اين بيمارى مبتلا است بايد روزه بگيرد يا نه؟

ج

- اگر بطور موقت باشد كه بعد از روزه بر طرف ميشود مجوز افطار نيست ولى اگر روزه موجب شود كه نور چشم براى هميشه كم شود روزه واجب نيست.

س 507

اشاره

- شخصى در ماه رمضان مريض بوده روزه نگرفته- بعد از ماه رمضان هم مريض بوده- و اوّل ذى القعده فوت كرد و در حيات خود كفاره ماه رمضان را كه روزى 750 گرم باشد اطعام نداده، حالا كفّاره بر عهده كيست آيا از اصل مال برداشت شود يا نه و يا اينكه بر پسر بزرگ قضا واجب است يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، اگر از اوّل ماه رمضان تا وقت فوت مريض بوده قضا و كفّاره ندارد و اگر در ماه رمضان مريض نبوده و عمداً روزه نگرفته و بعد از ماه رمضان مريض شده بايد كفاره عمد از اصل مال برداشته شود و قضا هم دارد و اگر در ماه رمضان مسافر بوده و باين جهت روزه نگرفته و بعد از ماه هم مريض شده تا فوت كرده كفاره ندارد ولى قضاء دارد و در تمام صور قضاء بعهده پسر بزرگ است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 143

س 508

اشاره

- اين جانب از سال هاى قبل روزه بدهكارم. كفّاره هاى آنها را پرداخته ام ولى هنوز موفق به گرفتن آن روزه ها نشده ام. مى خواهم ببينم آيا اگر روزه از سال قبل نيز بدهكار باشم و براى اينكه نخواهم كفّاره آن را بدهم و خود روزه ها را تا آمدن ماه رمضان امسال بگيرم. آيا اين روزه هايى كه مى گيرم به جاى روزه هاى سال قبل محسوب شده يا بجاى روزه هاى سال هاى ما قبل آن كه كفاره هايش را پرداخته ام؟

ج

- نيّت هر كدام از روزه هاى قضا را بنماييد همان روزه محسوب مى شود. و اللّه العالم.

س 509

اشاره

- شخصى سالها قادر به روزه گرفتن نبوده تا آخر عمر هم نتوانست روزه بگيرد و همه ساله كفّاره صوم را پرداخت نموده است. آيا قضاى روزه به گردن چنين شخصى هست يا خير؟

شخص مذكور وصيّت هم كرده است چهل سال روزه براى او بدهند تكليف ورّاث و وصى او چيست؟

ج

- در فرض سؤال قضاى روزه ايّامى كه مريض بوده بر او واجب نيست، لكن چنانچه وصيّت او زائد بر ثلث نيست و احتمال مى دهند كه قبل از بيمارى روزه بذمّه او بوده، عمل به وصيّت واجب است. و اللّه العالم.

س 510

اشاره

- آيا زن حامله اى كه نمى تواند روزه بگيرد و روزه هايش را مى خورد، براى اداى روزه هاى نگرفته بايد دو كفّاره بپردازد يا خير؟

ج

- براى افطار روزه يك كفّاره بپردازد و اگر تا رمضان آينده موفق به گرفتن قضا نشد كفاره تأخير هم لازم است. و اللّه العالم.

س 511

اشاره

- در رساله حضرت عالى مسأله 1730 چنين آمده اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند و در صورتى كه شب نيت سفر كرده باشد احتياطاً قضاى آن را بجا آورد سؤال اين است كه اين احتياط واجب است يا مستحب

ج

- اين احتياط مستحبى است.

س 512

اشاره

- روزه زنانى كه در ماه مبارك رمضان براى جلوگيرى از عادت ماهانه از قرص استفاده مى نمايند صحيح است يا خير؟

ج

- اگر عادت نشوند روزه آنها صحيح است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 144

اعتكاف

س 513

اشاره

- در عمل اعتكاف رفتن به حياط مسجد، آبدارخانه، دفتر مسجد و ديگر قسمت ها و نيز صحبت كردن و خنديدن چه حكمى دارد؟

ج

- خروج از مسجد بدون ضرورت عرفى، براى معتكف جائز نيست ولى صحبت كردن و خنديدن مانعى ندارد.

س 514

اشاره

- اعتكاف در مسجد مقدس جمكران جايز (صحيح) است يا خير؟

ج

- مسجد جمكران در حال حاضر، از مساجد جامع محسوب است و اعتكاف در آن صحيح است. و اللّه العالم.

س 515

اشاره

- آيا معتكف مى تواند براى شركت در دروس حوزه از مسجد خارج شود؟

ج

- نمى تواند. و اللّه العالم.

س 516

اشاره

- شخصى براى درك فضيلت اعتكاف در مشهد مقدس بعد از رسيدن به مشهد بدون قصد اقامت نذر كرده سه روز روزه بگيرد آيا چنين نذرى صحيح است؟

ج

- حكم به صحت چنين نذرى مشكل است و احتياط در ترك آن است. و الله العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 145

احكام زكات

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 147

زكات

زكات غلات

س 517

اشاره

- شخصى با علم به اينكه گندم و يا جو، زكاتش پرداخت نشده، بعنوان عامل فروش و يا عامل حمل با كاميون، اجرت فروش و يا كرايه حمل مى گيرد، آيا زكات به ذمّه عامل فروش و يا به ذمّه عامل حمل، مى آيد يا نه؟

ج

- ظاهر اين است كه عين مال زكوى كه زكاتش ادا نشده تحت يد هر كسى قرار بگيرد هر چند حامل يا عامل فروش باشد ضامن زكات است و مسأله تعاقب ايادى در اينجا نيز جارى است. و الله العالم.

س 518

اشاره

- ملكى كه به رعيّت، اجاره داده مى شود، زكات زراعت آن به عهده مالك است يا رعيّت و آيا رضايت زارع و عدم رضايت او موجب تفاوت در حكم مى شود يا نه؟

ج

- زكات به عهده مستأجر است كه در اين فرض زارع است و رضايت و عدم رضايت او معتبر نيست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 148

س 519

اشاره

- زارعى از ابتداء، زكات گندم يا جو را نداده، فعلًا مقدار زيادى زكات

بايد بدهد، كه از نظر وضع مالى اداء آن براى او مشكل است، آيا مى تواند كمتر از مقدار يقينى، زكات بدهد يا لازم است تمام مقدار يقينى را بپردازد؟

ج

- بايد تمام مقدار يقينى را اداء نمايد. و اللّه العالم.

س 520

اشاره

- محصولاتى مانند گندم كه بوسيله آب موتور از چاه عميق مشروب شده، از نظر زكات حكم آب قنات را دارد يا دلو را؟

ج

- در فرض مسأله حكم دلو را دارد.

س 521

اشاره

- تخمى كه زكات آن را داده اند، در سالهاى بعد، مى توانند همان مقدارى كه در سال قبل زكات آن را پرداخته اند، از محصول بردارند و زكات آن را ندهند يا اينكه بايد در سالهاى بعد، زكات آن مقدار تخم را بدهند؟

ج

- بلى ميتوانند. و پرداخت مجدد زكاة آن لازم نيست.

س 522

اشاره

- بعضى از اقسام انگورها، قابل كشمش شدن نمى باشد و اگر هم خشك شود، كشمش آن قابل استفاده نيست و هيچ ارزشى ندارد، بفرمائيد اينگونه انگور زكات دارد يا نه؟

ج

- زكات ندارد.

س 523

اشاره

- محصول زراعتى كه به وسيله چاه عميق موتورى آبيارى شده، زكاتش را از چند بايد محاسبه نمود؟

ج

- زكات آن بيست يك است. و اللّه العالم.

س 524

اشاره

- املاك زن و مادر كه در دست شوهر و فرزند است با املاك خود مخلوط و زراعت مى كنند و زن يا مادر، دخالتى در املاك خود ندارند، آيا غلّه هر كدام بايد به حدّ نصاب برسد يا مجموع زراعت روى هم حساب مى شود؟

ج

- اگر بذر زراعت از مال پسر يا شوهر است غلّه متعلق به اوست و به زن يا مادر ارتباط ندارد، بلى اگر بذر از مال هر يك از شوهر، همسر، پسر و مادر بوده به نسبت سهم آنها از بذر، نصاب سهم خودشان معيار است.

و اللّه العالم.

س 525

اشاره

- غلّات اربعه كه از ملك ثلث و يا وقفى به دست مى آيد و به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 149

حدّنصاب برسد، زكات دارد يا نه؟

ج

- اگر مثل وقف بر اولاد باشد كه زراعت ملك آنها باشد، سهم هر كه به حدّ نصاب برسد، زكات دارد. و اللّه العالم.

س 526

اشاره

- اگر انگور را قبل از كشمش شدن بفروشد در صورتى كه كشمش آن به حدّ نصاب مى رسد، آيا زكات واجب است يا نه؟

ج

- بلى واجب است.

س 527

اشاره

- مخارجى را كه براى گندم، جو و انگور كرده است، اعم از شخم، تخم و خريد تراكتور و وسايل كشاورزى ديگر حتى مخارج مقدماتى آنها را مى توان از حاصل كسر نمود يا نه؟

ج

- در مقام احتساب نصاب، احوط اين است مخارج را كه از عين زكوى داده مى شود كسر كرد و بقيّه مخارج مشروعه بعد از احتساب نصاب از مجموع برداشت شود يا در مقابل اشيائى كه براى سنوات بعد هم مورد استفاده است مانند تراكتور، و وسائل ديگر كشاورزى بمقدارى برداشت شود كه برابر با استفاده از آن در آن سال باشد و بعبارت ديگر قيمت توزيع بين سنوات استفاده از آن شود، چنانكه اگر تراكتور و وسائل ديگر در زراعات ديگر هم مورد استفاده واقع شود بايد آن را هم ملاحظه كرد. و اللّه العالم.

س 528

اشاره

- شخصى زكات گندم بدهكار است و از طرفى هم مقروض ميباشد، قدرت پرداخت بدهى را ندارد و يك دستگاه تراكتور هم دارد كه اگر براى پرداخت بدهى هايش آن را بفروشد، وام او كه تقريباً مساوى است با قيمت تراكتور، پرداخت مى شود ولى پس از فروش تراكتور عائله اش در مضيقه زندگى قرار مى گيرند، خواهشمند است بفرمائيد آيا بايد زكات بدهد يا خير؟

ج

- گندمى كه به آن زكات تعلق گرفته، اگر موجود است زكات آن مقدم بر ديون ديگر است و اگر مال مذكور را خرج كرده و زكات آن به ذمه اش منتقل شده حكم ساير ديون را دارد كه هر وقت متمكّن شد بايد اداء كند، و اگر بنحوى باشد كه مثل فروش تراكتور در فرض مسأله، موجب وقوع در عسر و حرج و معارض با عسر و حرج دائن نباشد جواز تأخير اداء دين و زكات بعيد نيست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 150

س 529

اشاره

- گندم يا جو، يا پولى كه به ميراب داده مى شود، تا آب به زراعت برساند مى توان از حاصل كسر نمود و سپس ملاحظه نصاب كرد يا نه؟

ج

- احتياط اينست كه در ملاحظه نصاب، فقط مخارجى را كه از عين مال زكوى پرداخت ميشود، كسر شود.

و اللّه العالم.

س 530

اشاره

- قيمت وقتى كه تخم را براى زراعت پاشيده مى تواند جزء مخارج حساب كند يا نه؟

ج

- مى تواند آن را جزء مخارج حساب كند. و اللّه العالم.

س 531

اشاره

- گندم را چيده و در خرمن جمع نموده ايم، آيا مى شود مخارج كارگرانى را كه مزد گرفته اند، از گندم كسر نمائيم و بعد زكات بدهيم يا خير؟

ج

- احتياط اين است كه در ملاحظه نصاب فقط مخارجى را كه از عين مال زكوى پرداخت مى شود كسر شود. و اللّه العالم.

س 532

اشاره

- الف: فرض سؤال اينكه 200 من، گندم برداشت نمودم، كه 70 من آن را براى هزينه هاى كشت نمودن، هزينه هاى جمع آورى، اجاره املاك به مالك، كرايه تراكتور، تخم بذر مورد كشت، مخارج تعميرات قنات و كود شيميايى و غيره كه بايد هزينه هاى مصرف شده را از گندم برداشت نمايم، در نتيجه پس از برداشت هزينه فقط 130 من باقيمانده، كه از حدّ نصاب (144 من) كمتر باقيمانده آيا از اين گندم بايد زكات داده شود يا معاف است؟ (هر يك من 6 كيلو فرض شده).

ب: هزينه هائى كه براى كشت و برداشت زراعت گندم خرج شده و بايد از گندم كسر شود، تمامش متعلّق به خود گندم است يا متعلق به كاه گندم هم مى شود؟

ج

- الف: اگر هزينه هاى مذكور حسب المعمول از عين گندم داده ميشود 130 من باقيمانده زكات ندارد و الّا بايد زكات آن را بدهد. و اللّه العالم.

ج- ب: مخارج به نسبت ارزش كاه بين گندم و كاه تقسيط مى شود، مثلًا اگر گندم پانصد تومان و كاه صد تومان ارزش دارد يك پنجم مخارج متعلق به كاه است. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 151

س 533

اشاره

- آيا استهلاك تراكتور، و موتور آب، ماشين سوارى و غيره، يا مزد موتورچى، آبگير و شيار از نظر حضرتعالى جزء مخارج است يا خير؟

ج

- اگر منظور مخارج زكات است بلى موارد مذكور جزء مخارج است لكن مخارجى را كه معمول است از خود زراعت گندم يا جو ميدهند از حاصل كسر كند، اگر باقى مانده به حدّ نصاب رسيد زكات دارد و مخارجى را كه معمولًا پول ميدهند كسر نميشود، يعنى بايد ملاحظه كنند، اگر حاصل قبل از كسر مخارج به مقدار نصاب باشد زكات تعلّق مى گيرد ولى به خود آن مخارج زكات تعلق نمى گيرد، و اگر منظور مخارج سرمايه و تعلّق يا عدم تعلّق خمس است در اين صورت مخارج مذكور كسر مى شود.

س 534

اشاره

- گندم و جو كه به حدّ نصاب رسيده، كاه آنها چه حكمى دارد؟ آيا بر كاه هم زكات تعلّق ميگيرد؟ و يا از مخارج صرف شده براى كشت گندم و جو كسر مى شود؟

ج

- كاه زكات ندارد ولى مخارج زراعت بالنسبه به كاه هم تقسيط مى شود.

س 535

اشاره

- شخصى بطور مثال مقدار 200 من گندم برداشت مينمايد كه مقدار 100 من آن را از اصل گندم يا بقيمت روز، مبلغ آن را براى هزينه هاى مصرفى از قبيل مرمّت قنات، كرايه تراكتور، خرمن كوبى، شخم زمين و خريد كود شيميائى و كارگر و غير آنها بايد برداشته و براى هزينه هاى مصرف شده پرداخت نمايد، در نتيجه 100 من، از گندم برداشته شده كاهش يافته و فقط مقدار عايدى 100 من باقى مانده كه از حدّ نصاب 144 من، كاهش يافته آيا مشمول دادن زكات ميشود يا خير؟

ج

- اگر معمول باشد كه بابت مخارج مذكور پول بدهند، در فرض سؤال، بنابر احتياط لازم، بايد زكات 100 من باقى مانده را بدهد، و اگر معمول باشد كه از خود زراعت بدهند، زكاة مقدار باقى مانده كه كمتر از حدّنصاب است واجب نيست.

زكات حيوان (چهارپايان)

س 536

اشاره

- شخصى حدود 450 رأس گوسفند دارد، كه شش ماه از سال علف صحرا را مى خورند و شش ماه ديگر همراه با علوفه صحرا علوفه دستى نيز به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 152

گوسفندان مى دهد (از قبيل يونجه خشك شده و جو) خواهشمند است معلوم فرمائيد به اينگونه گوسفندان زكات تعلّق مى گيرد يا نه، خمس چطور؟

ج

- گوسفندان مورد سؤال زكات ندارند ولى خمس دارند. و اللّه العالم.

س 537

اشاره

- حضرت عالى در رساله مسأله 1916 فرموده ايد: زكات گوسفند دو شرط ديگر هم دارد، شرط دوم آنكه در تمام سال از علف بيابان بچرند حال براى فرار از زكات، زمين را 20 روز اجاره كند يا خود صاحب زمين مجانى بدهد و يا در مقابل يك بره بدهد و يا با صاحب زمين تبانى كنند صاحب زمين چيزى از صاحب گوسفند نگيرد، آيا بازهم زكات واجب است يا نه؟

ج

- واجب نيست. و اللّه العالم.

زكات طلا

س 538

اشاره

- آيا سكّه هاى قديم از قبيل پهلوى و پوند انگليسى و غيره جزء سكّه هاى رائج است و زكات به آنها تعلق ميگيرد يا خير؟ در صورتى كه همان سكّه هاى قديم بصورت دست بند يا خلخال باشد و سالهاى قبل استفاده زينت از آنها شده، باز زكات به آنها تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- سكّه هاى مذكوره رواج معامله اى ندارند زكات به آنها تعلّق نمى گيرد. و الله العالم.

س 539

اشاره

- اگر كسى در سالهاى گذشته طلاى مسكوك داشته و به حدّ نصاب هم بوده و ليكن تا به حال زكات آنها را نداده الآن پانزده مثقال آن چقدر زكات دارد؟

ج

- اگر مقدار طلا پانزده مثقال صيرفى بوده، فعلًا زكات آن را بدهد كافى است و اگر بيشتر بوده حكم ديگرى دارد. و اللّه العالم.

س 540

اشاره

- طلائيست مسكوك كه مقدار آن بيش از حدّ نصاب مى باشد، و چندين سال است زكات آن داده نشده، آيا نسبت به تأخير در پرداخت زكات سنوات گذشته، اشتغال ذمّه است يا فقط معصيت كرده و با پرداخت زكات فعلى تدارك مى شود و اگر از چهل دينار يك دينار را كه بايد بدهد در صورتى كه به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 153

پول رائج، به قيمت درآورده و پرداخت نمود و آن يك دينار در ملك او باقى ماند، بازهم نصاب زكات نسبت به چهل دينار باقى است يا نه و بعد از پرداخت زكات اگر در سالهاى بعد، بقيّه طلا كه باز هم بيش از حدّ نصاب است باقى مانده مجدّداً مشمول حكم زكات مى شود يا نه؟

ج

- اگر از مقدار نصاب اوّل بيشتر نبود، فعلًا همان زكات نصاب اوّل را بدهد، و اگر بيشتر بود و به حدّنصاب دوّم نرسيده، بايد به مقدار هرچند سال بر او گذشته بقدرى زكات بدهد كه از نصاب اوّل ساقط شود، و اگر به نصاب دوّم رسيد به همين نحو ملاحظه نمايد، و اگر زكات طلا را از عين آن نداد مادامى كه در حدّ نصاب باقى است همه ساله بايد زكات آن پرداخت شود. ضمناً لازم به تذكر است كه زكات به طلاى مسكوك رائج تعلق مى گيرد و مسكوكيت تنها موجب تعلق زكات نيست و حكم ساير اموال را دارد كه بايد تخميس شود.

س 541

اشاره

- به سكّه هاى طلائى كه به عنوان هديه به شخصى داده اند، زكات تعلق ميگيرد؟ و در صورت شمول زكات، آيا مى توان آن را به حساب دولت واريز نمود و از ماليات دولتى محاسبه نمود يا نه؟

ج

- در صورتى كه داراى شرائط زكات باشد، بايد زكات آن را بپردازد و ماليات بابت زكات محسوب نميشود. و اللّه العالم.

س 542

اشاره

- جوانى هستم كه بواسطه بيمارى مادرزادى قادر به حركت نمى باشم و در كنار خانواده زندگى مى نمايم، در حدود يك سال است پولهاى خود را تبديل به سكّه نموده ام تا وقت گران شدن آنها را فروخته درآمدى از آن راه داشته باشم، لطفاً بفرمائيد اگر به حدّ نصاب برسد زكات به آن تعلق ميگيرد يا نه، و آيا چنين معامله اى از نظر شرع چه صورتى دارد؟

ج

- زكات ندارد، و معامله مورد سؤال اشكال ندارد، زيرا زكات در طلاى مسكوك رائج است. و اللّه العالم.

س 543

اشاره

- مقدارى طلا در طى سال زوج به زوجه مى دهد، آيا زكات دارد يا خير؟

ج

- زكات، به طلاى مسكوك رائج كه مانند اسكناس رواج بازارى داشته باشد، تعلّق ميگيرد و طلاى غير مسكوك و يا مسكوك غير رائج متعلّق زكات نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 154

س 544

اشاره

- طلايى كه بعنوان سرمايه كسب و كار ميباشد، به آن زكات تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- زكات ندارد.

مصرف زكات

س 545

اشاره

- پولى كه براى وجوه شرعيّه جدا و تعيين شده، مى توان آن را مصرف نمود و با پول ديگر عوض كرد؟

ج

- تبديل زكات اموال و فطره بعد از جدا كردن، بنابر احتياط واجب جائز نيست ولى وجوه ديگر با جدا كردن متعين و مجزّا نمى شود. و اللّه العالم.

س 546

اشاره

- مستأجرى كه از پرداختن وجه اجاره به صاحب خانه امتناع مى ورزد و اظهار فقر مينمايد، اگر در بررسى معلوم شود كه توانائى پرداخت نداشته، اكنون هم فوت شده، صاحب ملك مى تواند بدهى او را از واجبات شرعيّه خود در سالهاى آينده، محاسبه نمايد و ذمّه مستأجر به اين وسيله آزاد گردد، (درحالى كه دسترس به ورّاث ايشان هم نداشته باشد)؟

ج

- اگر فقير بمقدار بدهى خود تركه نداشته باشد، محاسبه از بابت زكات مانعى ندارد و در غير اين فرض مشكل است. و اللّه العالم.

س 547

اشاره

- شخصى مدتها از زكات بخصوص زكات فطره، بدون اينكه فقير باشد استفاده نموده فعلًا متوجه شده كه زكات مخصوص فقراء است، فعلًا تكليف او چيست؟ مبالغى يا اجناسى را كه در حال حاضر از زكات دارد به فقراء بدهد يا به صاحبش يا به مجتهد؟ و آنچه را به مصرف رسانده مديون است يا خير؟

ج

- با فرض عدم فقر ضامن است، بايد به صاحبانش برگرداند، و يا با اجازه آنها به نيّت زكات فطره به فقراء غير سيّد بدهد، و اگر آنها را نمى شناسد با اجازه مجتهد جامع الشرائط، از طرف صاحبانش به نيّت زكات فطره به فقير غير سيّد بدهد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 155

س 548

اشاره

- افرادى فقير به استناد اينكه بچه را مى خواهيم به مدرسه يا دبيرستان بفرستيم بودجه نداريم، تقاضاى كمك مى نمايند، از وجوه بريه زكات، سهم سادات و احياناً سهم امام (ع) كمك كردن براى نفقه موارد مذكور چه صورت دارد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه اطمينان به استحقاق آنان داشته باشند، مى توانند در صورت سيّد بودن، از سهم سادات و الّا از زكات كمك كنند و از سهم مبارك امام (ع) منوط باجازه فقيه جامع الشرائط است. و اللّه العالم.

س 549

اشاره

- آيا انسان مى تواند وجهى را به مستحقّ بدهد با اين نيّت كه اگر زكات به ذمّه اش هست، زكات و اگر مظالم بر عهده اش باشد مظالم محسوب شود يا نه؟

ج

- اگر هم زكات و هم مظالم بر ذمه دارد بايد تعيين نمايد، و اگر علم اجمالى دارد كه يا زكات يا مظالم بر عهده دارد، ظاهراً بقصد ما في الذمه بدهد كافى است. و اللّه العالم.

س 550

اشاره

- آيا انسان مى تواند مقدار زكاتى كه بر ذمّه دارد، جهت عروسى به پسر خود بدهد؟

ج

- اگر پسر متمكّن نباشد، بمقدار مخارج ازدواج او مانعى ندارد. و اللّه العالم.

س 551

اشاره

- آيا زكات فرزند به پدر و مادرش ميرسد يا نه؟

ج

- نميرسد، مگر آنكه نياز به چيزى داشته باشند كه رفع آن بر فرزند واجب نباشد مثل اينكه پدر، زنى غير از مادر آن فرزند داشته باشد و متمكن از مخارج او نباشد. و اللّه العالم.

س 552

اشاره

- آيا انسان مى تواند به ربيبه خود كه خرج او را عهده دار شده است، از زكات خود در هزينه زندگى و رفع حوائج او بپردازد؟

ج

- اگر ربيبه فقير و مستحق شرعى باشد ميتواند زكات خود را به او بپردازد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 156

س 553

اشاره

- شخصى كه زكات بايد بپردازد، اگر فرزند يا دامادش يا يكى از بستگانش طلبه باشد، مى تواند به صورت هديه لوازم خانه و يا كتاب مورد نياز او را خريده و از زكات خود محاسبه نمايد يا نه؟

ج

- اداء زكات به دامادش اگر مستحق باشد جائز است و به فرزندى كه فقير است براى مخارج لازم او كه غير از نفقه واجب بر پدر باشد جائز است ولى احتياط اينست كه زكات اگر از غلّات يا از انعام است عين يا قيمت آن ادا شود.

س 554

اشاره

- حضرتعالى در مسأله 1957 توضيح المسائل فرموده ايد: اگر پسر به كتابهاى علمى و دينى احتياج داشته باشد، پدر مى تواند براى خريدن آنها به او زكات بدهد. حال مى خواستيم بدانيم كه اگر دانش آموز دبيرستانى و يا دانشجوى دانشگاهى، به كتابهاى علمى نظير رياضيات، فيزيك، شيمى، مكانيك و غيره احتياج داشته باشد يعنى اين كتابها فقط علمى باشند آيا در اينگونه موارد پسر مى تواند از پدر خودش زكات براى خريدن كتابهايى كه احتياج دارد دريافت كند؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه دانش آموز فقير باشد، پدر مى تواند از زكات خود به فرزندش بدهد، كه فرزند صرف خريد كتاب نمايد، چون تهيه كتاب جهت دانش آموز، جزء نفقه واجبه بر پدر نيست.

س 555

اشاره

- احتراماً نظر به اينكه ما، در روستايى از روستاهاى استهبان زندگى مى كنيم كه آن روستا فاقد مدارس راهنمائى پسرانه، و دخترانه و ابتدايى و همچنين خانه بهداشت و ديگر امكانات فرهنگى و بهداشتى مى باشد لذا چون بيشتر مردم روستا به كار كشاورزى اشتغال دارند، و هر ساله مقاديرى جهت زكات پرداخت مى كنند، و با توجه به اينكه آن روستا فاقد مدارس راهنمائى و ابتدائى است خواهشمنداست بيان بفرمائيد كه ما مى توانيم اين زكات را جهت ساخت مدارس روستاى خود خرج نمائيم يا اينكه فقط بايد به فقرا داده شود، چون در اين مورد بعضى از افراد مخالفت مى كنند و مى گويند كه زكات اختصاص به فقرا داده شده و در راههاى ديگر نمى توان مصرف كرد، آيا مى توان زكات را جمع آورى نمود و به اندازه فقراى محل داد و باقى را خرج امور خيريه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 157

داد يا خير؟ يا اينكه از محل خارج و به فقراى محل ديگر داده شود؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه بودجه دولتى جهت تأمين مخارج موارد مذكور در سؤال موجود نيست، مؤمنين مى توانند زكات مال خود را، در موارد مذكوره مصرف نمايند، البته تأمين مخارج فقرا را در اولويّت قرار دهند.

س 556

اشاره

- اگر فقير در منطقه مخارج سالش تأمين نشود، پرداخت زكات مال و فطره براى مساجد و مدارس دينى واجب است يا فقرا؟

ج

- پرداخت زكات مال، هم به فقراء و هم صرف آن در بناء و تعمير مساجد و مدارس دينى جائز است و در زكات فطره احتياط در دادن آن به فقير است. و الله العالم.

س 557

اشاره

- آيا زكات را در محل مى توان جمع آورى و در كارهاى خيريه صرف كرد؟

ج

- صرف زكات مال در امور خيريه اى كه در شرع مقدّس از امور خيريه محسوب شود از سهم سبيل اللّه مانع ندارد و جمع آورى آن هم در اين صورت اشكال ندارد.

س 558

اشاره

- استدعا داريم نظر مبارك را در رابطه با مصرف زكات راجع به تعمير و تبديل حمام خزينه عمومى روستا به دوش، بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال چنانچه حمّام مذكور، ملك كسى نيست و براى استفاده عموم ساخته شده و متبرّعى كه مخارج تعمير و تبديل آن را تحمل كند نيست، صرف زكات از سهم سبيل اللّه در مورد سؤال مانع ندارد.

س 559

اشاره

- در روستاى ما غسّال خانه اى وجود دارد گاهى اوقات اشخاصى كه فوت ميكنند، بعلت عدم آمادگى قبلى براى كفن دچار مشكل مى شوند.

سؤال ما اين است، براى آمادگى غسّال خانه

1- آيا مى شود از پول زكات، شخص يا اشخاصى، چند طاقه پارچه بخرند و در غسال خانه براى همه مسلمين قرار دهند؟

2- از بدهكارى خمس ميشود پارچه كفنى براى غسالخانه خريد يا نه؟

جامع الاحكام، ج 1، ص: 158

3- به عنوان هديه به مسلمين، ميشود كفنى خريد در آنجا گذاشت يا نه؟

ج

- اشخاص خود، هرچه براى اين موضوع اهداء كنند خير است و صرف آن طبق نظر هديه كنندگان براى غنى و فقير بى اشكال است، امّا از زكات فقط بايد به مصرف كفن فقرا برسد.

از سهم سادات عظام جائز نيست و از سهم مبارك امام (ع) و موكول به اذن مجتهد جامع الشرائط است.

زكات فطره

س 560

اشاره

- اينكه به فقير اقلّ از يك صاع، از فطريه نمى شود داد؟ آيا مى شود يك صاع و نيم يا دو صاع نيم و يا يك صاع و ربع داد يا نه؟

ج

- احتياط آن است كه صاع تمام بدهند، يا يك صاع و يا دو صاع و يا سه صاع.

س 561

اشاره

- اگر پول فطريه كنار گذاشته شود و به خرد كردن پول نياز باشد آيا مى توانم بوسيله آن پول، پول خودم را خرد كنم، به جاى آن، پول ديگرى بگذارم؟

ج

- بعد از جدا كردن فطره هر چند پول باشد، نميتوانيد آن را عوض كنيد هر چند به خرد كردن پول نياز داشته باشيد.

س 562

اشاره

- در رساله در باب زكات فطره، مسأله 2019 فرموده ايد: انسان اگر به عيالش از مال حرام بدهد بايد زكات فطره آنان را از مال حلال بدهد، بدنبال همين فتوا بين مردم صحبت است، كسى كه خمس نمى دهد يعنى حساب سال ندارد، اول بايد خمس آن مقدار را بدهد، تا يقين كند كه از مال حلال داده است؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه بخواهد از عين مالى كه به آن خمس تعلق گرفته زكات فطره بدهد، بايد اوّل خمس آن مال را بدهد، ولى اگر كسى كه حساب سال ندارد، از مالى كه به آن خمس تعلق نگرفته زكات فطره بدهد اشكال ندارد.

س 563

اشاره

- زكات فطره رزمندگان اسلام و سربازان نظام جمهورى اسلامى كه مخارج آنها را دولت يا مردم مى دهند، در ماه مبارك رمضان به عهده چه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 159

كسى است؟

ج

- هر كدام متمكّن باشند بنابر احتياط خودشان اداء كنند.

س 564

اشاره

- اگر انسان شب عيد فطر مهمان داشته باشد، صبح بفهمد كه عيد بوده، آيا فطره آنها بر او واجب است يا نه؟ در صورتى كه موقع غروب آمده باشند، و همچنين اگر موقع غروب بيايد و چيزى نخورد آيا بازهم فطره او بر صاحب خانه است؟

ج

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص159

اگر قبل از غروب آمده اند، بايد فطره آنها را بدهد اگر چه عيد بودن را صبح فهميده باشد و كسى كه قبل از مغرب آنجا بوده، هر چند چيزى نخورد، احتياط آنست كه فطره او را نيز بدهد. و اللّه العالم.

س 565

اشاره

- نوه ام شب عيد فطر، در خانه ام بوده و افطار كرد، فطريه او بر عهده من بود آيا پدر او هم بايد فطريه او را بدهد يا نه؟

ج

- در فرض مذكور، فطره بر پدر او واجب نيست.

س 566

اشاره

- شب عيد فطر قبل از غروب، فقيرى در خانه ما را زد، ما هم مقدارى نان و خرما جهت خوراكى به او داديم، ولى وارد خانه نشد آيا فطريه او بر گردن ما مى باشد يا نه؟

ج

- فطره فقير مذكور بر صاحبخانه واجب نيست.

س 567

اشاره

- اگر در يك شهر، حوزه اى طلاب فقيرى داشته باشد كه شهريه شان بقدر كافى نباشد، و در شهر عدّه اى ديگر از عموم مردم فقير باشند، كداميك براى كمك از زكات فطره و صدقات و نذور مطلقه، استحقاق بيشترى دارند؟

ج

- نسبت به زكات فطره، مستحب است خويشان فقير خود را بر ديگران مقدم بدارد و بعد همسايگان فقير را و بعد اهل علم را، ولى اگر ديگران با تساوى در فقر و اضطرار از جهتى برترى داشته باشند مستحب است آنها را مقدم بدارد، و نسبت به صدقات و نذور مطلقه فرقى نميكند، مگر اينكه احتياج بعضى بيشتر از بعض ديگر باشد، كه در اين صورت فرد محتاج اولويت دارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 160

س 568

اشاره

- اگر جهت زكات فطره، گندم يا قيمت آن جدا شد آيا مى شود آن را عوض كرد بجاى آن خرما يا برنج و غيره داد يا نه؟

ج

- تبديل آن، بعد از جدا كردن جائز نيست.

س 569

اشاره

- در يكى از روستاهاى ميهن اسلامى مان مسجدى فاقد فرش است از طرفى نيازهاى جنبى ديگرى نيز براى اين مسجد پيش مى آيد از قبيل: خريد نفت، بخارى، پول برق، خريد پرده و خريد لامپ، آيا مردم اين روستا ميتوانند زكات و زكات فطره براى خريد ما يحتاج فوق، براى مسجد بپردازند يا خير؟

ج

- خريد اشياء مذكور در صورت حاجت داشتن مسجد به آنها، از زكات مال مانعى ندارد ولى زكات فطره بنابر احتياط واجب بايد به فقير داده شود.

س 570

اشاره

- با وجود فقير در محل، آيا فطره را به كميته امداد امام خمينى مى توان تحويل داد؟

ج

- باحتياط واجب مصرف زكات فطره، فقراء شيعه اثنا عشرى هستند و دهنده فطره بايد قطع به برائت ذمه پيدا كند.

س 571

اشاره

- زكات فطره را مى توان براى حمّام عمومى خرج كرد؟

ج

- بنظر حقير احتياط لازم اينست كه به فقراء شيعه اثنا عشرى پرداخت شود.

س 572

اشاره

- دخترى است مسكين نيازمند امّا نماز نمى خواند، و حجاب درستى ندارد آيا حضرتعالى مجاز مى دانيد مظالم عباد، صدقات و زكات فطره رمضان به او بدهند يا خير؟

ج

- بنا بر احتياط واجب نمى توانند وجوه مذكوره را به او بدهند.

س 573

اشاره

- كسى كه از خصال كفّارات اطعام را برگزيده و يا از بابت كفّاره و فديه يك مدّ طعام بايد بدهد يا فطره عيد فطر را ميدهد، آيا مجزى است كه از نانوائيهاى كشور، نان خريدارى كند و به مستحقين بدهد يا نه؟ (در حالى كه بين قيمت و دولتى و آزاد آن تفاوت بسيارى است).

ج

- در فرض سؤال، خريدن نان از نانوائى و به عنوان كفاره يا فطره دادن مانع ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 161

س 574

اشاره

- بابت فطريه و صدقات مبلغى موجود است آيا اجازه مى فرماييد مبلغ مذكور در مخارج مسجد منظور شود و صرف گردد؟

ج

- در فرض سؤال فطريه و صدقات را نمى شود بنابر احتياط واجب صرف مخارج مسجد كرد، بلى اگر فقير غير سيّد بگيرد و بدهد براى مخارج مسجد اشكالى ندارد.

رد مظالم

س 575

اشاره

- رد مظالم چيست و آيا مى توان آن را به حساب كميته امداد و يا هلال احمر و يا به خزانه دولت واريز نمود؟

ج

- اداء حقوق مالى را كه شناسائى ذى حق ممكن نباشد مظالم مى گويند كه بنابر احتياط واجب بايد با اجازه فقيه جامع الشرائط به نيازمندان غير سيد داده شود. و اللّه العالم.

س 576

اشاره

- اجازه مى فرمائيد مظالم براى فقرا و مساجد و مدارس مصرف شود با توجه به نياز مبرم ملت افغانستان؟

ج

- مظالم بايد به فقير غير سيد پرداخت شود. و اللّه العالم.

س 577

اشاره

- آيا جايز است شخصى از بابت رد مظالم مبلغى را در راه هاى خير و فى سبيل اللّه مثل پل سازى و غيره بدهد؟

ج

- مصرف مظالم، فقراء شيعه غير سيّد هستند و صرف آن در امور خيريه مانند پل سازى و يا مسجد و نظائر اينها جايز نيست. و اللّه العالم.

مسائل متفرقه زكات

س 578

اشاره

- تقريباً چهل يا پنجاه سال از سنّ شخصى مى گذرد، در اين مدت كم و بيش زكات داده، ولى يقين ندارد، كه تمام آنچه را كه تعلّق گرفته، داده باشد، اكنون مى خواهند خود را برى ء الذّمة نمايد، چه اندازه از مالش را اخراج كند؟

ج

- اگر بخواهد علم به برائت ذمّه پيدا كند، احتياطاً حدّ اكثرى را كه احتمال ميدهد از بابت زكات بدهكار است ادا نمايد ولى مراعات اين احتياط واجب نيست

جامع الاحكام، ج 1، ص: 162

و بمقدارى كه يقين به اشتغال ذمّه دارد، اگر ادا نموده يا فعلًا ادا نمايد كافى است. و اللّه العالم.

س 579

اشاره

- در هندوستان از چيزهاى زراعى كه زكات شامل آنها است فقط گندم را مى توان نام برد و اغلب در اين گونه جاها برنج و غيره مثل نيشكر مى كارند. آيا در اين گونه چيزهايى، كه اغلب قابل استفاده است به جز گندم زكات واجب است يا نه؟ سرمايه اى كه كاركنان دولتى از دولت بدست مى آورند و نيز تجّار در سرمايه شان زكات واجب است يا خير؟

ج

- اشيائى كه زكات به آنها تعلق مى گيرد، همان نه چيزى است كه در رسائل عمليه ذكر شده و در غير آنها زكات واجب نيست.

س 580

اشاره

- صدقه بر سيّد حرام است آيا صدقه سيّد بر سيّد جايز است يا نه؟

ج

- صدقه سيّد بر سيّد حرام نيست و در صدقه مستحب اگر چه دهنده سيّد نباشد نيز بر سيّد حرام نيست.

س 581

اشاره

- آيا در محصولات كشاورزى جديد مانند برنج، كيوى، پسته و زعفران هم بايد زكات بدهند؟

ج

- زكات در اشياء مذكور در سؤال، واجب نيست.

س 582

اشاره

- ما يقين داريم بيشتر كشاورزان، شايد 90% آنها گندمهاى خود را بسيلوها تحويل ميدهند و اهل زكات دادن نيستند و سيلو هم بصورت آرد درآورده، توسط شوراى آرد و نان به نانواها تحويل و آنها نيز بعد از پخت به مردم ارائه ميدهند، حالا آيا اين مردم بدهكار به فقرا هستند يا نه و آيا مطلبى كه در احاديث باب 32 استبصار ج 2 مربوط به خمس است: (لتطيب ولادتهم و ليزكوا أولادهم) شامل اين مردم مى گردد يا نه؟

ج

- كلّ گندمهاى مذكور مختلط نميشود و علم به اينكه در نانى كه بدست ميرسد زكات باشد حاصل نميشود و به هر حال باب زكات غير از باب خمس است، كسى كه در باب خمس بگويد كه در ذمّه من انتقل عنه خمس باقى مى ماند و من انتقل اليه اشتغال ذمه پيدا نميكند در باب زكات نميگويد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 163

س 583

اشاره

- اگر شخصى مؤونه سالش را نتواند فراهم نمايد و به عسرت بگذراند، يا قرض دارد و نتواند قرضش را اداء كند و مقدارى زكات هم بر او واجب شده، بايد زكات را بدهد يا لازم نيست؟

ج

- بلى بايد زكات را بدهد. و اللّه العالم.

س 584

اشاره

- زنى كه سيّده است و داراى چند بچه يتيم غير سيّد است و سرپرست اطفال يتيم است، زكات به يتيم ها جز از طريق مادرشان ميسر نيست آيا مى تواند زكات واجب را بگيرد و به مصرف يتيم ها برساند؟

ج

- با اذن فقيه بى اشكال است ضمناً به خود آن علويه كه على الفرض فقيره است، پرداخت سهم سادات بى اشكال است.

س 585

اشاره

- در روستاى ما عده زيادى شغلشان كشاورزى است و بيشتر زمين آنان وقفى است كه بعضى ها اجاره اوقاف را مى پردازند و بعض ها هم به عللى نمى پردازند و اكثريت اهل اين روستا زكات مالشان را نميدهند. سؤال ما اين است.

1- آيا دادن اجاره بها به اوقاف كفايت از دادن زكات مى كند يا نه؟

2- آنهائى كه زكات نميدهند اگر اصلًا زكات را قبول نداشته باشند چه حكمى دارند؟

3- آنهائى كه زكات نمى دهند اموالشان مانند غذايشان پاك است يا نجس؟

4- با فروختن همين گندم و غيره كه زكات آن را نداده اند بابت شيربهاى عقد پول پرداخت ميكنند و لباس مى خرند لباس ها و عقدها چه حكمى دارد؟

5- اگر شما دستور بدهيد كه زكات بدهند و آنها هم قبول كردند آيا اجازه ميدهيد زكاتها در همين روستا خرج شود يا نه؟

ج

- زكات يكى از فروع دين و منكر آن با علم به اين كه دستور اسلام و پيغمبر- صلّى اللّه عليه و آله- است، نجس و كافر است و تصرّف در زمين وقفى بدون پرداخت اجاره به متولّى شرعى غصب و حرام است و پرداخت اجاره موقوفه زكات محسوب نمى شود، مؤمنينى كه زكات ميدهند مجازند در همان روستاى خود در مواردى كه شرعاً جائز است زكات مصرف شود، خرج كنند موفق باشيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 165

احكام خمس

جامع الاحكام، ج 1، ص: 167

خمس

احكام خمس

س 586

اشاره

- آيا پرداخت وجوهى تحت عنوان عشريه بجاى خُمس صحيح بوده و ريشه اسلامى دارد؟

ج

- گرفتن و پرداختن عُشريه بجاى خمس اصل شرعى ندارد و كفايت از اداء خمس نمى كند و عمل به چنين برنامه اى حرام و بدعت است.

س 587

اشاره

- بفتواى حضرت عالى تعلق خمس به مال التجاره و سرمايه و سائر موارد به نحو اشاعه است يا از قبيل حق يا غير اين دو؟

ج

- بنظر اين جانب تعلق خمس به نحو اشاعه است. و اللّه العالم.

س 588

اشاره

- پدرى كه به علت كهولت سن اداره املاك و مسير درآمد را به پسرش واگذار مى كند و در اداء واجبات مالى مثل خمس از خود سلب مسئوليّت مى كند آيا مسئوليّت از او سلب مى شود؟

ج

- مجرد گفتن پدر كه من از خود سلب مسئوليّت كردم مادام كه فرزندان

جامع الاحكام، ج 1، ص: 168

خمس را نپرداخته اند باعث سلب مسئوليّت نمى شود بلكه واجب است در صورت تعلّق خمس آن را اداء كند.

س 589

اشاره

- آيا اسكناس متعلق زكات و خمس مى شود؟

ج

- خمس به آن تعلق ميگريد ولى زكات ندارد.

س 590

اشاره

- مراد از سرمايه چيست؟ و خمس آن بايد به قيمت خريد باشد يا به قيمت روز؟

ج

- سرمايه آن كالا يا پولى است كه در دست بازرگان و كاسب قرار دارد و با آن جهت امرار معاش يا تحصيل سود و دادوستد معامله مينمايد و عين آن ثابت نيست و تبديل و تعويض مى شود اين سرمايه كه به آن راس المال هم گفته مى شود (اگر از اموالى نباشد كه خمس به آنها تعلق نمى گيرد) باعتبار قيمت و ماليتى كه دارد خمسش ادا ميشود سپس در آخر هر سال كسبى و تجارتى اگر قيمتش زيادتر شده باشد آن زيادتى فايده است و به آن خمس تعلق ميگيرد و 45 آن اگر كنار گذارده نشود بر سرمايه اضافه مى شود و سال ديگر به مازاد بر كل خمس تعلق مى گيرد و همينطور در سنوات بعد و اگر كنار گذارده شود بر سرمايه كسب و تجارت چيزى افزوده نميشود و احكام خاص خود را دارد، و امّا اشيايى كه وسيله كسب و تحصيل درآمدند ولى عيناً مورد دادوستد و معامله قرار نمى گيرند مثل ماشين كرايه اى يا خانه و دكان اجاره اى يا كارخانه يا محل كسب يا تراكتور و امثال اينها و همچنين ابزار و وسايل تجارت و كار به اين معنى سرمايه محسوب نميشود كه در آخر هر سال به ترقى قيمت آنها خمس تعلق بگيرد و همين قدر كه يك بار خمس آنها ادا شود كفايت مى كند بلى اگر اتفاقاً آنها را بقيمت بيشتر از قيمت تخميس شده فروخت زيادتى جزء فايده سال فروش است اگر تا پايان سال صرف مؤونه نشود بايد خمس آن ادا شود.

و الله العالم

س 591

اشاره

- مواد غذايى مثل برنج و روغن و حبوبات و غير آنها كه از سال خمسى اضافه مى ماند و خمس به آنها تعلّق مى گيرد، به چه قيمتى بايد حساب شود به قيمت آزاد يا به قيمت دولتى؟

ج

- در فرض سؤال، اگر عين اين اشياء ربح و فائده بوده مثل محصول مزرعه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 169

شخص باشد به قيمت فعلى بايد خمس آنها ادا شود و الّا اگر آنها را بذمه خريدارى كرده و از فوايد قيمت آنها را پرداخت كرده اداء خمس پولى كه پرداخت كرده كافى است و اگر از قيمت روز خريد تنزّل پيدا كرده تخميس آن به قيمت فعلى كافى است. و اللّه العالم.

س 592

اشاره

- پرداخت خمس بر طبق قيمت خريد كفايت مى كند يا بايد بر اساس قيمت فعلى باشد؟

ج

- نسبت به سرمايه بايد قيمت فعلى ملاحظه شود و قيمت خريد كافى نيست ولى نسبت به ابزار كسب مثل تراكتور از اشيائى كه نگاهدارى آنها براى مبادله و استفاده از ترقى قيمت آنها نيست اگر آنها را به ذمه خريدارى كرده و از عوائد نقداً يا باقساط پرداخته همان پولى كه پرداخته كافى است.

س 593

اشاره

- دولت در قبال تخريب منازل و نخيل در جنگ تحميلى مبالغى ميدهد كه حدّ اعلاى خسارت تخريب كلّى منازل 850 هزار تومان و خسارت هر نخل تلف شده هزار تومان ميباشد در خيلى موارد اصل منزل به قيمت خيلى كمتر خريده شده و نخل در اصل قبل از جنگ به قيمتى خيلى كمتر خريده شده يا كاشته شده و قيمت فعلى آن بيش از قيمتى است كه دولت مى دهد آيا مبلغى را كه دولت مى دهد و از اصل قيمت بيشتر مى باشد و از قيمت فعلى كمتر است زائد بر قيمت اصلى جزء ارباح است كه خمس دارد يا آنكه به قيمت فعلى محاسبه شود كه خمس نداشته باشد؟

ج

- زائد بر قيمت اصلى از ارباح است لكن پولى كه نسبت به منازل مسكونى داده مى شود چنانچه قبل از گذشتن سال بر آن بمصرف تهيه منزل يا مؤونه ديگر برسد خمس ندارد و نسبت به نخيل اگر مورد نخلستانى است كه سرمايه مى باشد چنانچه قبلًا خمس نخلستان داده شده بمقدار قيمت اصلى خمس ندارد و زائد بر آن را هم اگر قبل از گذشتن سال بمصرف مؤونه برساند خمس ندارد و الّا بايد خمس زائد را بدهد.

س 594

اشاره

- اگر سر سال خمسى رسيد و برنج يا حبوبات زياد آمد به نرخ

جامع الاحكام، ج 1، ص: 170

خريدارى شده كه آن روز ارزان تر بوده حساب كند يا به نرخ فعلى؟

ج

- اگر آن را به عين عوائد نخريده و بذمه خريده و از عوائد پول آن را داده تخميس همان پول كافى است.

الله العالم.

س 595

اشاره

- آيا از نظر حضرت عالى خمس بين حقوق بگير يا كاسب فرق دارد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال وجوب خمس با تحقق شرائط آن فرقى بين كاسب و حقوق بگير نيست. و اللّه العالم.

س 596

اشاره

- كسانى كه سال خمس نداشته اند و اكنون بخواهند سال قرار دهند سرمايه و املاكى كه خريده اند به قيمت خريد ميتوانند خمس آنها را بدهند يا به قيمت روز بايد خمس آن را بدهند؟

ج

- سرمايه را بايد بقيمت روز حساب كنند و نسبت به املاك و اشيايى كه براى استرباح خريدارى نشده اگر بعين عوائد خريدارى نشده تخميس بقيمت خريد كافى است.

س 597

اشاره

- آيا مى شود نسبت به تك تك درآمدها احتساب سال مالى جداگانه باشد يا مجموعه آنها يك تاريخ حساب بايد داشته باشند و در اين صورت كسى كه مثلًا ديروز حقوق معوقه چند ماه خود را دريافت كرده و امروز سال خمسى او فرا رسيده آيا بايد اينها را مشمول خمس بداند؟

ج

- براى شغلهاى متفاوت تعيين سال جداگانه مانعى ندارد و لكن چون نگهدارى حساب سود هر معامله مشكل است براى درآمد ماهيانه و شغل واحد يك سال قرار دهيد و تمام درآمدهاى قبل از سال كه صرف مؤونه نشده مشمول خمس مى گردد.

س 598

اشاره

- اگر مقدارى از پول بانك مخمس و مقدارى غير مخمّس باشد آيا مى توان به نيت غير مخمس پولش را بگيرد و تا به اندازه پول مخمس برسد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال احتياطاً آنچه را دريافت ميكند از مجموع هر دو وجه محسوب دارد و خمس بقيه را به نسبت بپردازد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 171

س 599

اشاره

- شخصى باغى خريده به مبلغ يك ميليون تومان براى تفريح خانواده، آيا اين باغ جزء مؤونه است يا بايد خمس بدهد؟

ج

- صرف جهت تفريح بودن عرفاً مؤونه محسوب نمى شود لذا بايد خمس آن را بدهد.

س 600

اشاره

- كسى كه تا كنون اصلًا خمس نداده، براى دادن خمس چگونه بايد عمل كند، آيا خمس تمام وسايل و لوازم ضرورى (موتورسيكلت- ماشين، يخچال- خانه و غيره) را نيز بدهد؟ و اگر بايد بدهد همان قيمت خريد را بدهد يا خمس قيمت فعلى را؟

ج

- اگر محتمل باشد كه آنچه را براى مؤونه مورد حاجت از عوائد بين سال خريده اداء خمس آنها واجب نيست و اگر از عوائدى كه سال بر آن گذشته خريده باشد در صورتى كه به عين آن خريده باشد نه در ذمه و مجتهد آن معامله را اجازه كند خمس آن شي ء متعلق به ارباب خمس است. و اللّه العالم.

س 601

اشاره

- اگر شخصى ديه مورث خود را گرفته و سال بر آن گذشته آيا خمس بايد بدهد يا نه؟

ج

- ديه خمس ندارد.

س 602

اشاره

- شخصى براى خودش قبرى بخرد و مدّت چند سال بگذرد، خمس چه سال را بايد پرداخت كند؟

ج

- در موردى كه خريد قبر صحيح بوده اداء خمس آن بقيمت خريدارى شده كافى است. و اللّه العالم.

سال خمسى و خمس سرمايه

س 603

اشاره

- آيا براى تعيين سال جهت خمس، سال شمسى بهتر است و يا قمرى؟

ج

- هر يك را ميتوانيد تعيين كنيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 172

س 604

اشاره

- شخصى در آخر سال بابت خمس چند چك مى دهد كه به تدريج در سال آينده وصول گردد، آيا اين كار صحيح است؟

ج

- در فرض سؤال، اگر مبلغى را كه بعنوان خمس ميدهد با ولىّ خمس دستگردان نمايد و از سرمايه كسر كند و ما بقى را سرمايه خود حساب كند و در سال بعد آنچه بر مبلغ ما بقى اضافه شده تخميس كند مانع ندارد.

س 605

اشاره

- وضع كارى بنده طورى است كه نمى توانم كليه اجناس را در اول سال به جهت تكه تكه بودن قيمت گذارى كنم بفرمائيد چگونه سرمايه ام را تخميس نمايم؟

ج

- شما مى توانيد در سال خمسى حد اكثرى را كه ممكن است خمس به شما تعلّق گرفته باشد به حدس معلوم كنيد و وكالةً از طرف حقير دستگردان نمائيد بعد كه محاسبه دقيق كرديد طبق آن محاسبه خمس را بپردازيد.

س 606

اشاره

- شخصى سر سالش فرا رسيده است حساب مى كند و خمس مالش را مى دهد مبلغ پولى كه در طول همين سال كار كرده الان كه موقع حساب است به دستش نيامده دو ماه مثلًا بعد از حساب مى گيرد از كار كرد سال قبل آيا به حساب كاركرد سال قبلى بايد خمس بدهد يا اينكه سال جديد كه به دستش رسيد به حساب سالى جديد محسوب نمايد كه اگر زائد آمد خمس آن بدهد؟

ج

- در فرض سؤال مبلغ مذكور ربح سال قبل محسوب است بعد از وصول بايد خمس آن داده شود. و اللّه العالم.

س 607

اشاره

- زنى به منظور كمك به همسر خود در بيستم اسفند ماه كه ده روز به سال خمسى همسر مانده حدود بيست هزار تومان مواد خوراكى مى خرد و بمنزل مى آورد تا شوهر و فرزندانش استفاده كنند، آيا بر اين مواد خوراكى خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ و اگر تعلق بگيرد زن بايد محاسبه كند يا مرد؟

ج

- اگر بر پول آن خوراكى، نزد خود زن خمس تعلّق نگرفته يعنى سال بر آن نگذشته و پيش از گذشتن سال بر آن مصرف مى شود خمس به آن تعلّق نمى گيرد.

س 608

اشاره

- شخصى داراى سال خمسى مى باشد در هنگام محاسبه خمس سال مقدارى پول دارد كه مى داند چه زمانى آن را بدست آورده است؛ آيا مى تواند آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 173

پول را در محاسبه خمس به حساب نياورد و بعد از گذشت يك سال از موقع كسب خمس آن را حساب كند؟

ج

- اگر پول مذكور از عوائدى است كه تدريجاً بدست مى آيد مانند درآمد كسبه بازار و غيره، بايد آن را موقع سال خمسى بحساب بياورد هر چند بر خصوص آن پول سال نگذشته باشد، ولى اگر از غير كاسبى و اتفاقاً بدست آمده باشد مى تواند خمس آن را تا يك سال تأخير بيندازد. و اللّه العالم.

س 609

اشاره

- سرمايه اى كه در بين سال بدستم رسيده اوّل فروردين مثلًا يك ميليون بدستم رسيد و سال خمسى اين حقير آخر اسفند ماه ميباشد آيا ميتوانم تا پايان اسفند ماه با اين پول توليد در آمد كنم بدون دادن خمس يا اينكه در شروع معاملات بايد خمس آن را كنار بگذارم اگر چه تا موعد سال خمسم چند ماهى فرصت هست؟

ج

- در مورد سؤال قبل از رسيدن سال خمسى اداء خمس آن واجب نيست.

س 610

اشاره

- آيا عمل كسانى كه قبل از رسيدن سال براى فرار از خمس اموال خود را مى بخشند صحيح است يا خير؟

ج

- اگر بخشش آنها در حدّ شأن آنها باشد اشكال ندارد.

س 611

اشاره

- اگر كسى پولى را براى خريد جنس ضرورى كنار بگذارد و قبل از خريد تاريخ حساب سالش برسد آيا بايد خمس اين پول را بدهد يا خير؟

ج

- بلى خمس آن واجب است.

س 612

اشاره

- اگر شخصى پولى داشته باشد كه بر آن سال گذشته يا نگذشته باشد، و براى اينكه پولش كم ارزش نشود آن را تبديل به زمين يا جنس ديگرى كه مورد نيازش نيست مى كند وضعيت خمس آن چگونه است آيا به قيمت فعلى يا قيمت خريد بايد تخميس شود؟

ج

- در صورتى كه براى استفاده از ترقى قيمت آن را خريدارى كرده خمس قيمت فعلى را بدهد. و اللّه العالم.

س 613

اشاره

- كارگر و كارمند و حقوق بگيرى كه براى حساب وجوهات سال نگه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 174

مى دارد اگر فعلًا صد هزار تومان مخمس شده سر سال داشته باشد در بين سال پنجاه هزار تومان آن را به مصرف برساند سر سال بعد مى تواند از در آمد سال پنجاه هزار تومان مصرف شده را جبران كند كه صد هزار تومان سال قبل تكميل شود و اگر پولى زياد آمد خمس آن را بدهد يا اينكه سال بعد ميزان پنجاه هزار تومان مخمس شده مى باشد؟

ج

- در فرض سؤال پنجاه تومان مصرف شده را نمى توانند از درآمد سال جبران كنند.

س 614

اشاره

- كسانى كه معامله مى كنند اگر سرمايه آنها كلّاً خرج شود و سر سال خمسى آنها به اندازه همان سرمايه پول بدست آورده باشند، آيا مى توانند جاى سرمايه بگذارند يا بايد خمس آن را بدهند؟ افرادى كه معامله نمى كنند چطور؟

ج

- در فرض سؤال، كسانى كه معامله نمى كنند بايد خمس درآمد جديد را بدهند ولى آنها كه با سرمايه معامله مى كنند چنانچه سرمايه خرج شود و قبل از سال خمسى از درآمد جديد سرمايه را جبران نمايند خمس ندارد.

و اللّه العالم.

س 615

اشاره

- آيا پولى كه يك بار خمس آن پرداخت شده و در بين سال با پول خمس داده نشده مخلوط شده در آخر سال مبلغى موجود است بايد خمس پولى كه باقيمانده پرداخت شود يا خير؟

ج

- مبلغ موجود آخر سال بايد به نسبت تخميس شود به اين معنى كه اگر مقدار پول مخمس بمقدار پول مخلوط شده باشد خمس نصف موجودى را بايد داد و نصف ديگر را بابت پول مخمس حساب نمود كه خمس ندارد.

س 616

اشاره

- اگر قالى در خانه بافته شود و كرك و پود و ديگر لوازم آن را از پول تخميس شده تهيه نمايند چنانچه بافتنش چند سال وقت بگيرد، آيا به پولى كه از فروش قالى بدست مى آيد خمس تعلّق ميگيرد؟ و آيا ميتوان از پول فروش قالى مبلغ اوليّه تخميس شده را جدا كرده مجدّداً بعنوان پول تخميس شده كرك و غيره خريدارى كرد؟

ج

- در مورد سؤال بمقدارى كه براى خريد كرك و پود و غيره كه از پول مخمس پرداخت شده خمس تعلق نمى گيرد و زائد بر آن مقدار اگر در سالى كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 175

بحسب متعارف فرش بفروش مى رسد صرف مؤونه بشود آن نيز خمس ندارد ولى اگر سال فروش فرش آن زائد و يا هر مقدارى از آن صرف مؤونه نشود و سال بر آن بگذرد خمس دارد. و اللّه العالم.

س 617

اشاره

- شش سال پيش مبلغى را در بانك به حساب خود واريز كرده ام و تا حالا به آن پول كارى نداشته ام و هنوز همان پول در بانك است مى خواستم ببينم چگونه بايد خمس آن را حساب كنم؟ اگر به فرض چند بار از آن پول استفاده مى كردم آن وقت حكم چگونه بود؟

ج

- اگر مبلغ مذكور از درآمد سال بوده بهر مقدار آن كه سال گذشته خمس دارد.

س 618

اشاره

- دولت در هر ماه از هر كارمند حدود هشتاد تومان بعنوان بيمه عمر مى گيرد و پس از فوت اين كارمند مبلغ دويست هزار تومان يا بيشتر نقداً و يكجا، به وارث متوفى مى دهد آيا وارث بايد اين مبلغ را تخميس كند؟

ج

- ظاهر اين ستكه اگر در بين سال صرف مؤونه شود تخميس آن لازم نيست.

س 619

اشاره

- اگر اين جانب مبلغ 40 هزار تومان پول داشته باشم و 40 هزار تومان هم چك جهت هزينه تحصيلى داشته باشم آيا بازهم در سر سال شرعى خمس تعلّق مى گيرد؟

ج

- اگر مبلغ چهل هزار تومانى كه داريد سال بر آن نگذشته و قبل از رسيدن سال خمسى مصرف هزينه تحصيل و يا مؤونه ديگر بشود خمس ندارد ولى اگر قبل از اينكه مصرف هزينه تحصيل و سائر مخارج بشود سال بر آن بگذرد خمس دارد.

س 620

اشاره

- اگر سال شرعى پرداخت خمس به عللى بگذرد و در وقت ديگرى حساب شود آيا اشكال دارد؟

ج

- بايد اداء خمس از سر سال خمسى تأخير نيفتد و در صورت تأخير ارباح حاصل بعد از سر سال خمسى در محاسبه سال بعد ملاحظه ميشود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 176

خمس مالى كه انسان به كسى قرض داده

س 621

اشاره

- مطالباتى كه بعد از گذشت سال مالى وصول مى گردد را اجازه مى فرمائيد در سال آينده حساب شود؟

ج

- در فرض سؤال موقع حساب سال آن را به حساب بياورد و هر وقت وصول شد بپردازد. و اللّه العالم.

س 622

اشاره

- كارمند دولت هستم و مقدارى پول از بابت حقوق و مزايا بر عهده دولت است بايد بپردازد و به عللى از جمله عدم توانايى يا مشكلات ادارى پرداخت نمى شود بعد از گذشت دو سال پرداخت مى شود مبلغ مزبور جزو در آمد سال محسوب ميگردد يا بر اساس اينكه مربوط به دين گذشته است و سال بر او گذشته خمس دارد؟

ج

- در فرض سؤال بعيد نيست مبلغ مذكور جزء درآمد سال وصول محسوب گردد. و اللّه العالم.

خمس طلا

س 623

اشاره

- طلائى كه بانوان جهت زينت خريدارى مى كنند آيا به آن خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- طلا جهت زينت در حد شأن خمس ندارد.

س 624

اشاره

- طلايى كه مرد براى زن خود مى خرد، آيا بايد خمسش را بدهد؟

ج

- اگر زائد بر شأنش نباشد خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 625

اشاره

- اگر زنى طلاى زينتى خود را كه بدان نيز احتياج دارد براى رفع نيازمنديها و مؤونه زندگى بفروشد و در سال مصرف كند: اولًا آيا متعلق خمس است يا نه؟ ثانياً چنانچه پولش تا پايان سال به مصرف نرسيد و ماند براى سال ديگر آيا خمس دارد يا خير؟ ثالثاً و در هر صورت اگر سالهاى بعد چون نياز به زينت دارد اگر مرد بخواهد دو مرتبه از درآمد كار، طلائى براى عيال خود بخرد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 177

بايد خمس آن را بدهد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال: زينت آلات فروخته شده چنانچه در سال فروش صرف مؤونه بشود خمس ندارد. و اگر در سال فروش صرف مؤونه نشود زائد بر قيمت خريد خمس دارد. و زينت آلاتى كه دوباره شخص براى عيال خود ميخرد اگر زائد بر شأنش نباشد خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 626

اشاره

- طلائى كه زينت زن است اگر يك سال يا دو سال از آن براى زينت استفاده نكند آيا خمس و زكات بآن تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال طلاى مذكور زكات ندارد و نسبت به خمس، چنانچه عدم استفاده بجهت اين باشد كه از محلّ احتياج خارج شده تا آن را نفروخته خمس واجب نيست و هر وقت فروخته شد ترقى قيمت آن از قيمت خريد از عوائد سال فروش است كه اگر بمصرف مؤونه رسيد خمس ندارد و الّا خمس مقدار زائد بر قيمت خريد واجب است. و اللّه العالم.

س 627

اشاره

- شخصى كه شغلش طلافروشى است، سرمايه وى بصورت طلاى شمش يا سكّه مسكوك يا طلاهاى زينتى از قبيل گوشواره، انگشترى، سينه ريز و غيره مى باشد اگر مقدارى از سكّه ها همچنان بماند و سال بر او بگذرد، نسبت به پرداخت خمس و زكات تكليف او چيست؟

ج

- بايد خمس مجموع در آمد خود را پس از كسر مؤونه سال بپردازد. و الله العالم.

س 628

اشاره

- آيا به سكه طلا (بهار آزادى) كه در خانه دارم غير از طلاى زن و فرزند خود، خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- حكم سائر ارباح را دارد و خمس دارد.

خمس هديه

س 629

اشاره

- آيا به هبات خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- بنظر اين جانب هبه با سائر درآمدها فرقى ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 178

س 630

اشاره

- منظور از بخشش كم كه مورد تعلّق خمس نيست چه مقدار است؟ آيا نسبت به افراد متفاوت است يا خير؟

ج

- بخشش كم و زياد اگر تا پايان سال صرف مؤونه نشود حكمش واحد است. و اللّه العالم.

س 631

اشاره

- آيا به هديه يا جايزه اى كه به افراد داده مى شود، خمس تعلّق مى گيرد يا خير؟

ج

- اگر تا پايان سال صرف مؤونه نشود خمس دارد. و اللّه العالم.

س 632

اشاره

- دو نفر با يكديگر قرار مى گذارند، كه براى فرار از خمس درآمدهاى خود را به يكديگر ببخشند حكم مسأله بيان فرمائيد.

ج

- اگر قصد جدّى در بخشش داشته باشند و اين بخشش و هبه بطور متعارف در شأن آنها باشد اشكالى ندارد. و اللّه العالم.

س 633

اشاره

- اگر پدر يا مادرى بمناسبتهاى مختلف به فرزند بالغ خود مبلغى مثلًا دو هزار تومان ببخشد، كه در پايان سال به پانزده هزار تومان برسد، آيا خمس به آن تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- به آن خمس تعلق ميگيرد. و اللّه العالم.

س 634

اشاره

- دانش آموزي كه پدرش فوت نموده ماهيانه اى كه از مادرش مى گرفته جمع آورى نموده و بمبلغ هفتصد تومان رسيده آن را به برادرش قرض داده و يك سال هم بر آن گذشته و قرار است پس از مدتى آن پول را دوباره به خودش برگردانند مورد تعلق خمس قرار ميگيرد يا نه؟

ج

- اگر هديه بوده خمس دارد. و اللّه العالم.

س 635

اشاره

- در عروسى هديه هائى كه فاميل به اين جانب داده اند آيا مشمول خمس مى گردند يا نه؟

ج

- اگر مؤونه محسوب نشود و سال بر آن بگذرد خمس دارد. و اللّه العالم.

س 636

اشاره

- شخصى يك دستگاه ماشين خاور بفرزندش مى بخشد تكليف خمس او را بيان فرمائيد.

ج

- در مورد سؤال، اگر ماشين را از درآمد بين سال خريده و در همان سال

جامع الاحكام، ج 1، ص: 179

بفرزندش بخشيده پرداخت خمس آن بر عهده پدر نيست و بفرزند نيز در صورتى كه عين يا قيمت آن ماشين را در همان سال ببخشد و در مصرف مؤونه و احتياجات شخصى قرار دهد خمس تعلق نميگيرد بلى اگر تا پايان سال آن ماشين مورد حاجت شخصى فرزند نشد يا آن را سرمايه كسب قرار داد خمس عين يا قيمت آن را بايد بدهد و چنانچه شخص مرقوم ماشين را بذمه خريده و از عوائد غير مخمس سالهاى قبل وجه آن را پرداخته باشد خمس آن وجه بر ذمه او باقى است و بايد بپردازد.

س 637

اشاره

- آيا عيدى و پاداشى كه دولت به كارمندان مى دهد و به صورت پول نقد و يا سكه طلا مى باشد خمس دارد يا نه؟

ج

- عيدى و پاداش حكم حقوق ماهيانه را دارد اگر در عرض سال صرف مؤونه شود خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 638

اشاره

- شخصى براى خود سال شرعى دارد اگر فرد ديگرى در وسط سال مبلغى بعنوان كمك مالى بصورت هديه، به او ببخشد در صورت فرارسيدن سال شرعى مبلغ مذكور ما زاد بر مؤونه باشد، آيا مانند درآمدهاى ديگر مشمول خمس مى شود يا خير؟

ج

- مشمول خمس است.

س 639

اشاره

- يك باب مغازه سالها پيش از شوهر به زن مؤمنه خودش هبه شده است و حال اين زن مؤمنه مغازه را فروخته است و بنا دارد منزلى بخرد، اين خانم حساب سال دارد و مغازه اى را كه فروخته، قرار است پولش را پس از حساب سال تحويلش دهند، در چنين وضعيتى آيا خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال كه زوجه در رأس سال اول هبه مغازه، خمس آن را نداده و تا حال هم ادا نكرده بايد خمس قيمت فعلى مغازه را پرداخت نمايد خواه پول آن را پس از حساب سال يا در بين سال دريافت نمايد ارتباطى به سال خمسى آن پيدا نمى كند.

س 640

اشاره

- خانمها معمولًا بر اساس احتياج به لباس، مقدارى پارچه مى خرند كه در موقع فراغت لباس تهيه كنند و به علت اشتغالات جنبى موفق به دوختن لباس نمى شوند و سال بر آن پارچه ها مى گذرد آيا آن پارچه ها خمس دارد يا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 180

خير و چه كسى بايد خمس را بدهد و قيمت فعلى بايد محاسبه شود يا قيمت خريد؟

ج

- در فرض سؤال مالك آن اجناس بايد خمس آنها را طبق دستورى كه در مسائل قبلى بيان شد بقيمت خريدارى شده بدهد. و اللّه العالم.

س 641

اشاره

- آيا پارچه اى را كه شوهر جهت تهيّه لباس براى همسرش خريدارى ميكند و سال بر آن مى گذرد خمس تعلق مى گيرد يا خير و چه كسى بايد خمس بدهد؟

ج

- در مورد سؤال خمس دارد و خمس آن را بايد مالك پارچه بدهد. و الله لعالم.

س 642

اشاره

- آيا به پولى را كه زن كارمند به شوهرش مى بخشد خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- مانند سائر عوائد است كه در آخر سال خمسى صرف مؤونه اش نشده باشد خمس دارد.

خمس سرقفلى و مغازه

س 643

اشاره

- شخصى بين سال خمسى سرقفلى مغازه اى را خريده بعد از مدّتى سرقفلى افزايش يافته آيا فعلًا كه مى خواهد خمس آن را بدهد قيمت خريد را حساب كند يا قيمت فعلى را كه افزايش يافته است؟

ج

- اگر سرقفلى حق مشروعى براى او شده باشد خمس قيمت خريد را بدهد و هر وقت آن را بقيمت بيشتر فروخت زائد بر قيمت خريدارى شده جزو فوائد سال فروش است كه اگر در مؤونه صرف نشد بايد خمس آن ادا شود.

س 644

اشاره

- كسى كه خمس ميدهد بين سال خمسى سرقفلى مغازه اى را ميدهد كه در آن كسب كند چند سال گذشته فعلًا ميخواهد خمس آن را بدهد قيمت خريد را بايد بدهد؟

ج

- در صورتى كه بعين پولى كه خمس به آن تعلق گرفته يا از عوائد سال بوده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 181

نخريده باشد و بذمه خريده باشد و بعد از فائده و درآمد آن را ادا كرده باشد اداء خمس قيمت خريد كافى است.

س 645

اشاره

- مغازه اى را به عنوان سرقفلى خريدارى نموده ام آيا خريد مغازه هم جزء سرمايه محسوب مى شود و خمس دارد؟

ج

- بلى مبلغى را كه داده ايد بايد تخميس نماييد. به اين صورت كه مثلًا اگر جنابعالى صد هزار تومان پول نقد براى معامله و سرمايه در نظر گرفته باشيد و پنجاه هزار تومان سرقفلى مغازه را خريده باشيد سى هزار تومان خمس به آن تعلق ميگيرد كه اگر از سرمايه آن را بپردازيد اصل سرمايه هفتاد هزار تومان ميشود. و اللّه العالم.

س 646

اشاره

- اگر مغازه را به صورت قسطى بخريم آن هم خمس دارد؟

ج

- در هر سال هر مقدار از اقساط را كه مى دهيد خمس آن را بايد بدهيد. و الله العالم.

س 647

اشاره

- شخصى يك ميليون سرقفلى و يك ميليون جنس در مغازه بعنوان سرمايه دارد درآمد باندازه مخارج و مؤونه زندگى است آيا خمس دارد يا نه؟

ج

- خمس دارد.

س 648

اشاره

- اگر مغازه اى را كه چند سال در اجاره داشته با اذن مالك به ديگرى واگذار كند و مبلغى را سرقفلى به او بدهند فوراً بايد خمس او را بدهد يا تا سر سال خمسى ميتواند تأخير بيندازد چنانچه از خرجش زياد آمد بدهد؟

ج

- در فرض سؤال ميتواند تا سر سال تأخير بيندازد تا در صورت عدم صرف در مؤونه خمس آن را بدهد.

س 649

اشاره

- شخصى سرقفلى را كه متداول است براى يك مغازه ميدهند از پولى كه خمس آن را داده است داده و فعلًا آن سرقفلى ترقى كرده البته تا مادامى كه به كسى واگذار نكرده ميفرمائيد خمس زيادى سوقيه را لازم نيست بدهد حال اين شخص فوت كرده ورثه آن مغازه را با سرقفلى كه چندين برابر اصل شده به ديگرى فروخته و واگذار نموده اند آيا بر اين ورثه لازم است خمس آن را كه در زمان حيات مورث ترقى كرده است بدهند يا نه؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه ترقى سوقى مربوط به قبل از فوت مورث بوده بعد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 182

از فوت او به ورثه خمس آن واجب نيست و اگر ترقى آن تماما و يا مقدارى از ترقى مربوط به بعد از فوت مورث بوده مقدار ترقى بعد از فوت، ربح سال فروش محسوب است كه در صورت صرف در مؤونه قبل از سال خمسى خمس ندارد و اگر صرف در مؤونه نشود و سال خمسى برسد خمس دارد.

س 650

اشاره

- اگر خمس ابزار كسب خود مثل ويترين و ميز و برق و تلفن و غيره را داده باشد در سالهاى بعد اگر قيمت ترقى نمايد آيا بايد خمس بدهد؟

ج

- ترقى اشياء مذكوره تا فروخته نشود خمس ندارد.

س 651

اشاره

- كاسب، تاجر و مغازه دارى كه دائماً سرمايه و درآمدش در حال تغيير است و حساب دقيق داشتن از دخل و خرج مغازه برايش ميسر نيست تكليف او در پرداخت وجوهات چيست؟ آيا مى تواند بطور تقريبى و حدسى ساليانه مبلغى را بپردازد يا خير؟

ج

- در حال تغيير بودن درآمد، منافات با رسيدگى حساب درآمد ندارد و اگر بعض جزئيات را بطور دقيق متعذّر است رسيدگى كند، حدس و تخمين كافى است. و اللّه العالم.

س 652

اشاره

- در محل كسب ملك شخصى يا اجاره اى، مخارجى مى كند كه بعضى مربوط به كسب مى شود و بعضى مربوط به كاسب مانند تلفن و آب و برق و تهويه هوا و بعض مخارج اثرى در كسب ندارد مانند بنّائى و كارگرى يا تعميرات، مثل سنگفرش و ... اگر همه اينها خمس دارد چگونه قيمت گذارى كند، درحالى كه بعضى ناياب شده و چندين برابر قيمت پيدا كرده مثل تلفن و وسايل تهويه.

نظر مبارك را اعلام فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال خمس قيمت خريد وسائلى كه در بين سال خمس جهت محل تهيه شده و عين آنها موجود است مانند تلفن و وسائل تهويه و آب و برق را بايد ادا نمايد ولى ترقى قيمت سوقى آنها تا نفروخته اند خمس ندارد و مخارج ديگر كه براى تعمير مغازه مصرف شده اگر موجب افزايش قيمت مغازه نشود خمس ندارد و در مغازه اجاره اى در صورت افزايش قيمت نيز خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 653

اشاره

- شخصى با پول تخميس نشده مغازه اى خريده و كاسبى مى كند آيا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 183

مى تواند خمس پولى را كه مغازه خريده و تخميس نشده از طريق كاسبى در اين مغازه بپردازد؟

ج

- اگر با پولى كه سال بر آن گذشته و خمس به آن تعلق گرفته مغازه بخرد و معامله عين بعين باشد بايد خمس ارزش فعلى مغازه را بدهد و اگر معامله بنحو كلى در ذمّه بوده خمس قيمت خريد كافى است و چنانچه با حاكم شرع دستگردان و بدهى خود را معلوم كرده باشد پرداخت خمس از درآمد مخمّس مغازه اشكال ندارد.

خمس ابزار كار و ماشين آلات

س 654

اشاره

- شخصى دو دستگاه ماشين دارد و هر دو مورد نياز است اما از يكى براى رفت و آمد جهت كشاورزى استفاده ميكند آيا خمس به آن تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- ماشينى كه براى استفاده شخصى خانوادگى، واقعاً مورد لزوم باشد و در بين سال و از عوائد همان سال تهيه شده باشد خمس ندارد و ماشينى كه در امور كشاورزى و لو براى آمد و رفت و رسيدگى به آن لازم باشد خمس دارد.

س 655

اشاره

- اگر با ماشين سوارى به طور اتفاقى مسافر سوار كند و كرايه بگيرد آيا اين ماشين متعلق خمس هست يا نه؟

ج

- اگر ماشين مؤونه باشد يعنى براى استفاده سوارى شخصى تهيه شده و به آن نياز دارد خمس ندارد هرچند اتفاقاً در موردى كرايه بگيرد ولى اگر ماشين را بعنوان سرمايه كار و مسافركشى تهيّه نموده خمس دارد.

س 656

اشاره

- راننده اى كه تا به حال حساب سال نداشته و ماشينى دارد، كه روى آن كار مى كند و معيشتش از اين راه اداره مى شود، حالا كه مى خواهند خمسش را بپردازد، آيا بايد قيمت فعليش را حساب كند يا قيمتى كه موقع خريد پرداخته؟

ج

- اگر ماشين را بذمه خريد قيمت خريد را حساب كند. و اللّه العالم.

س 657

اشاره

- كسى كه از پول خمس داده شده، ماشينى مى خرد تا از در آمد آن استفاده نمايد و بعد از مدتى مى فروشد و از آن سود مى برد، آيا به سودش

جامع الاحكام، ج 1، ص: 184

خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- در فرض سؤال سود حاصله ربح سال فروش محسوب است چنانچه در سال فروش ماشين صرف مؤونه شود خمس ندارد و الّا بايد خمس سود را كه سال بر آن ميگذرد بدهد. و اللّه العالم.

س 658

اشاره

- شخصى جنسى را مثل تراكتور و ماشين و زمين خريده به يكصد هزار تومان و ترقى قيمت پيدا كرده است آيا هنگام تعيين سال خمسى بايد ترقى قيمت را هم حساب كند و يا اصل پولى را كه داده حساب كند و ترقى قيمت را هنگام فروش حساب كند؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه اشياء مذكوره را با پول مخمس خريدارى نموده تا موقعى كه آنها را نفروخته ترقى سوقى آنها خمس ندارد و اگر بعين در آمد سالِ خريد، آنها را خريده بايد به قيمت فعلى خمس آنها را بدهد و اگر بذمه خريده قيمت آنها را داده باشد اداء خمس خريدارى شده كافى است بلى در صورت فروش آنها ترقى قيمت ربح سال فروش محسوب است. و اللّه العالم.

س 659

اشاره

- اين جانب از پول مخمس يك فروند موتور لنج خريدارى نموده و با آن كار كردم و پس از مدتى كسب درآمد با آن اقدام به فروش آن كردم از اين معامله سودى نصيبم گرديد آيا به اين درآمدها خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال هر مبلغ كه از فروش موتور لنج فائده برده ايد ربح سال فروش محسوب است هر مقدار از آن ربح قبل از رسيدن سر سال خمسى صرف مؤونه زندگى بشود خمس ندارد و هر مقدار باقى بماند خمس دارد و درآمدى كه از كار با موتور داشته ايد اگر در بين سال صرف مؤونه نشده باشد نيز خمس دارد.

س 660

اشاره

- شخصى منزل اضافى داشته و فروخته جهت فرزند پيكان سوارى خريده كه با آن امرار معاش نمايد آيا اين ماشين خمس دارد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه خمس منزل اضافى را اگر از عوائد تهيه كرده داده باشد و در سال فروش آن به فرزند بخشيده باشد خود فرزند پس از گذشتن سال بر آن بايد خمس آن را بدهد، و اگر به فرزند نبخشيده در اين صورت كه خمس آن را داده بايد خمس اضافه قيمت خانه را خودش بعد از يك سال از زمان فروش بپردازد و اگر

جامع الاحكام، ج 1، ص: 185

خمس منزل در فرض مذكور داده نشده و در مالكيت پدر سال بر آن گذشته خمس قيمتى كه دريافت شده بايد بعنوان خمس كل پرداخت شود و خمس چهار خمس ديگر اگر بفرزند بخشيده شده بذمه فرزند است بايد ادا نمايد و اگر نبخشيده همان خمس كلّ كافى است.

س 661

اشاره

- اگر شخصى از مجتهدى تقليد مى كرده كه مى گفته تراكتور يا نيسان اگر براى استفاده خود كشاورز است كه وسايل و بذر را سرزمين ببرد و وسائل و محصولات را بمنزل بياورد خمس ندارد ولى الآن از مجتهدى تقليد مى كند كه مى گويد خمس دارد وظيفه او چيست؟

ج

- چنانچه بفتواى مرجع تقليد ميّت باقى مانده باشد پرداخت خمس فعلًا لازم نيست.

خمس زراعت و زمين زراعى

س 662

اشاره

- اگر شخصى با پول مخمّس زمينى را براى كشاورزى خريد، و قيمت سوقيّه آن بالا رفت، ولى بعداً زمين تبديل به زمين باير و ساختمانى شد و آن را فروخت، آيا اضافه قيمتِ آن در وقتى كه مى فروشد خمس دارد؟

ج

- در فرض مذكور چنانچه زمين كشاورزى مخمس از معرض استفاده جهت كشاورزى خارج شده و باير مانده و براى ساختمان قابل استفاده بوده و بفروش رفته است ترقى قيمت آن از روز خريد جزء فوائد سال است و در صورتى كه بين سال به مصرف مؤونه برسد خمس ندارد.

س 663

اشاره

- شخصى با مبلغى پس از تخميس بخريدن قطعه اى زمين و چاه آب براى زرع بخاطر گذران معيشت خود و عائله خود اقدام نمود پس از چند سال آن مزرعه را فروخت البته بمبالغى بيش از قيمت خريد اوّليه سؤال اين است آيا وجه بدست آمده از فروش خمس مجدّدى به آن تعلّق مى گيرد؟

ج

- در فرض سؤال ترقى قيمت بعد از فروش اگر در بين سال فروش صرف مؤونه شود خمس ندارد و اگر تا آخر سال صرف نشود و باقى بماند بايد خمس باقيمانده را بدهد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 186

س 664

اشاره

- اگر با قناعت و امساك و آينده نگرى به مرور چندين سال از درآمد حاصله چندين قطعه زمين خريدم الآن جهت حساب خمس آيا لازم است آنها را حساب كنم و آيا به قيمت خريد و يا به قيمت روز؟

ج

- در فرض سؤال، به قيمت خريد كافى است. و اللّه العالم.

س 665

اشاره

- آيا زمين كشاورزى خمس دارد يا خير؟

ج

- حكم سرمايه را دارد اگر از درآمد سال تهيه شده خمس مبلغ خريد را بپردازيد. و اللّه العالم.

س 666

اشاره

- شخصى كه سال خمسى ندارد فقط در فصل برداشت محصولات كشاورزى هر چه از قبيل گندم، برنج، ارزن و غيره اضافه داشته آن را پرداخت مى كرده حالا مى خواهد سال خمسى قرار بدهد و مقدارى برنج اضافه دارد آيا با توجه به اينكه وقت برداشت محصولات نرسيده مى تواند آن برنج ها را حساب نكند و يا بايد كل موجودى و دارايى را محاسبه كند؟

ج

- اگر سال بر برنج هاى موجود نگذشته مى تواند به مقدار خوراك خود و عائله اش تا بدست آمدن محصول كسر كند و خمس بقيه را بدهد. و اللّه العالم.

س 667

اشاره

- اين جانب ساكن توابع شهرستان تويسركان در دوران مالكيت كشاورز بودم، بعد از دوران مالكيّت، دولت ملك را بصورت قسطى به ما فروخته است و ما هم قسطهاى آنها را پرداخت نموده ايم، اكنون نيز همان زمينها را كشت ميكنيم و امرار معاش مى كنيم (خمس كليّه محصولها نيز هر سال در صورت زياد آمدن مؤونه داده شده است) حال آيا خود اين زمينها خمس دارند يا خير؟

ج

- اگر زمينها را از مالك شرعى آن خريده باشيد ملك شماست و اگر از مالك شرعى نخريده باشيد به ملك مالك شرعى آن باقى است و در هر صورت همان خمس مبلغى را كه در برابر آن زمينها پرداخته ايد بپردازيد در جهت خمس كافى است. و اللّه العالم.

س 668

اشاره

- كشاورزانى هستيم كه با وامى كه از دولت به ما داده مى شود، چاه عميق حفر نموده و با اقساط، سال به سال وام آن را مى پردازيم و سال خمس نيز داريم، آيا اين چاه و موتور آب آن جزو سرمايه زراعت است كه در بين هر سال

جامع الاحكام، ج 1، ص: 187

كه از اقساط وام را مى دهيم سر سال بايد آن را حساب نموده و خمس آن را بدهيم؟ يا پس از تمام شدن اقساط، مجموع آن را حساب نموده خمس آن را بدهيم يا اين كه اصلًا به آن خمس تعلق نمى گيرد؟

ج

- سر هر سال خمس مبلغ قسط را بپردازيد. و اللّه العالم.

س 669

اشاره

- زمينهائى را خريده براى كشاورزى، آيا اصل زمين و ترقى قيمت آن خمس دارد يا نه؟

ج

- در صورتى كه اصل زمين با عين عوائدى كه خمس آن داده نشده خريده شده خمس قيمت فعلى زمين را بدهيد و در صورتى كه بذمه خريده ايد اداء خمس قيمت خريد كافى است و ترقى قيمت تا وقتى كه زمين فروخته نشده خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 670

اشاره

- فردى است زمين مواتى را براى كشاورزى و امرار معاش خود آباد مى كند و اين زمين بخاطر آباد شدن بدون اينكه پولى خرج كند داراى ارزش مى شود، خمس اين زمين واجب است يا نه؟

ج

- بلى بايد خمس آن را بدهد. و اللّه العالم.

س 671

اشاره

- در وسط سال موتور آب خراب مى شود خرج مى كند آيا بايد آخر سال خمس آن را بدهد؟ و آيا آنچه براى وسائل كشاورزى مى خرد خمس دارد؟

ج

- اگر خرج تعمير و تعويض موتور آب يا وسائل كشاورزى اسقاط شده ميكند خمس ندارد و چنانچه وسيله اضافه اى بخرد مثل خرمن كوب براى تراكتور بايد خمس مبلغ خريد را بدهد.

خمس باغدارى

س 672

اشاره

- اگر باغ يا زمين زراعى را به قيمت يك ميليون تومان خريده باشد و اينك پنج ميليون تومان مى ارزد هنگام تخميس آيا بايد خمس قيمت زمان خريد داده شود يا خمس قيمت فعلى آن؟

ج

- اگر با عين پولى كه از فايده بدستش آمده زمين زراعتى را خريده خمس

جامع الاحكام، ج 1، ص: 188

قيمت فعلى آن را بدهد و اگر زمين را به ذمه خريده و قيمت آن را از پولى كه خمس آن داده نشده ادا كرده باشد اداء خمس قيمت خريد كافى است. و الله لعالم.

س 673

اشاره

- اگر باغى به ارث به كسى برسد و او در آن باغ درختهايى را غرس بنمايد. آيا اين درختان به محض غرس بايد تخميس شوند يا پس از مثمر شدن؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه به درختان غرس شده جهت استفاده از ميوه آنها بر حسب متعارف خود و عائله اش حاجت داشته باشد خمس ندارد ولى اگر به منظور فروش ميوه آنها غرس شده بايد نهال آنها سال اول تخميس و بعد از تخميس در سال اوّل، مى توانند جهت تخميس نمو متصل آنها تا سال مثمر شدن صبر كنند.

و الله العالم.

س 674

اشاره

- شخصى براى اصلاح باغى كه مى خواهد با آن امرار معاش مى كند، مخارجى از قبيل بيل زدن، مزد چيدن ميوه، مزد آبيارى پرداخت نموده است مخارج مذكور مورد تعلق خمس مى شود يا نه؟

ج

- خمس به آن تعلق نمى گيرد. و اللّه العالم.

س 675

اشاره

- كارى كه مجّانى يا توسط خود انسان در زمين و باغ انجام مى شود و بر ارزش آن افزوده مى شود خمس دارد يا خير؟

ج

- تا وقتى كه به فروش نرفته ترقى قيمت بازارى خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 676

اشاره

- باغى را احداث كرده هم براى كسب و امرار معاش و هم استفاده شخصى از ميوه هاى آن، آيا اصل درختهاى ميوه خمس دارد يا نه و آيا جزء رأس المال است يا نه؟

ج

- هر مقدار براى استفاده شخصى از ميوه جات آن مورد نياز باشد خمس ندارد و مابقى خمس دارد. و اللّه العالم.

خمس چوب

س 677

اشاره

- در دهات مردم براى پوشاندن سقف ديوار از چوب درخت چنار و درخت بيد استفاده مى نمايند آيا اين چوب ها خمس دارد با توجه به اينكه درب

جامع الاحكام، ج 1، ص: 189

و پنجره ديوار را نيز از چوب درست مى كند؟

ج

- موارد مختلف است، چنانچه درختهاى مذكوره جهت استفاده شخصى غرس شده نه براى فروش، در صورتى كه نهال آنها متعلق خمس نبوده يا اگر بوده خمس آن را داده باشند و در سال قطع آنها در بناى مورد حاجت جهت سكونت از آنها استفاده شود خمس ندارد و الّا پرداخت خمس آنها لازم است. و اللّه العالم.

س 678

اشاره

- اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بدون اينكه خمس آنها را بدهد بفروشد خمس را چه كسى بايد بدهد، فروشنده يا خريدار؟

ج

- بر فروشنده و هم بر خريدار اگر مطلع باشد اداء خمس آن واجب است. و اللّه العالم.

س 679

اشاره

- آيا به چوب هم خمس تعلق مى گيرد اگر مى گيرد اكنون كه هيچ كس احتياج چندانى به آن ندارد چه بايد كرد؟

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص189

ج

- در خمسى كه به عين چوب تعلق گرفته دهنده خمس مختار است كه يا عين يا قيمت آن را بپردازد ولى الزام او بر پرداخت قيمت جايز نيست بنابراين اگر مالك نمى خواهد قيمت چوب را بدهد همين قدر كه خمس چوب را افراز كند و در اختيار مجتهد جامع الشرائط قرار دهد به وظيفه خود عمل نموده خواه مجتهد يا سادات آن را تصرف نمايند يا ننمايند.

س 680

اشاره

- شخصى چند عدد درخت بدون ثمره (مثل بيد و صنوبر) دارد كه از آن استفاده نمى برد مگر زمانى از چوب آن براى سوخت و غيره، آيا معاف از خمس آن ميشود يا خير؟

ج

- اگر خمس نهال آنها را داده هر وقت موقع قطع آنها شد اگر در همان سال قطع گردد و به مصرف مؤونه زندگى رسيده باشد خمس ندارد و اگر باقى ماند بايد خمس آنها را با كسر نمودن مبلغى كه بابت خمس نهال قبلًا داده بپردازد و اگر در ابتداء خمس نهال ها را نداده بايد خمس تمام آنها را بدهد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 190

خمس دامدارى

س 681

اشاره

- شخصى براى امرار معاش بزغاله هائى را مى خرد و به آنها علف و جو ميدهد تا رشد كنند، رشد اضافى خمس دارد يا نه؟

ج

- اگر براى استفاده شخصى از شير و لبنيات مورد نياز باشد خمس ندارد و اگر براى فروش و استفاده از پول آنها باشد خمس دارند. و اللّه العالم.

س 682

اشاره

- در روستاهاى افغانستان اكثر مردم ده رأس گوسفند و پنج رأس گاو نگه ميدارند براى خوراك دامهايشان سه ماه تابستان علف بيابانى و غيره جمع مينمايند شش هفت ماه در جا نگهدارى نموده و از شير و پشم و فروش آنها امرار معاش مى نمايند حال با توجه به مشقّت آن سرزمين مسأله خمس از نظر حضرتعالى چگونه ميباشد؟

ج

- در فرض سؤال اگر نگهدارى آنها براى مصرف شخصى لبنيات بر حسب متعارف باشد خمس بخود آنها و به شير آنها تعلق نميگيرد مگر آنكه اتفاقاً زائد بر مصرف سالانه باشد ولى اگر نگهدارى آنها براى فروش لبنيات و پشم آنها باشد هم بخود آنها و هم به در آمد حاصل از آنها در صورتى كه زائد بر مؤونه سال باشد خمس تعلق ميگيرد. و اللّه العالم.

س 683

اشاره

- شخصى براى امرار معاش زندگى گاوى براى استفاده از شير آن براى ارتزاق ساليانه اش و الاغى براى حمل و باركشى دارد، معاف از دادن خمس هست يا خير؟

ج

- اگر گاو را براى مصرف خوراك خانواده نگهداشته و شير يا مشتقات آن را نمى فروشد خمس ندارد و الاغ نيز اگر بر حسب عرف محل براى حمل اشياء مصرفى خانه و براى سوارى شخصى مورد حاجت باشد خمس ندارد.

خمس مال به ارث رسيده

س 684

اشاره

- اگر به شخصى ارثى برسد و از پول آن ارث، خانه اى تهيّه كند آيا بر وى خمس واجب است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال اگر در همان سالى كه فروخته با آن خانه مورد لزوم براى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 191

سكونت خود را خريده خمس ندارد و اگر خانه را در سال بعد خريده به مقدار ارزش مال موروثى در روز فوت مورّث خمس ندارد و مقدار زائد بر آن خمس دارد. و اللّه العالم.

س 685

اشاره

- اگر به قيمت ارثى كه به وارث رسيده اضافه شده باشد و وارث آن را (مال موروث را) بفروشد، آيا هر وقتى كه آن را فروخت خمس آن را بايد بدهد يا اگر زائد بر مؤونه سال او باشد خمس آن واجب است؟

ج

- در فرض سؤال: اصل مال موروثى تا فروخته نشده خمس ندارد و بعد از فروش آنچه زائد بر قيمت روز فوت مورّث است از عوائد سال فروش محسوب مى شود كه اگر قبل از رسيدن سال صرف در مؤونه شود خمس ندارد.

س 686

اشاره

- زمينى را كه برايم به ارث رسيده فروخته ام اگر پول آن را در سپرده هاى درازمدت بانك گذاشته و سود آن را هر ماه دريافت كنم آيا به اصل پول خمس تعلق مى گيرد؟ در صورتى كه به پول (سودى كه بانك مى پردازد) احتياج داشته باشم آيا پول سود كه بانك هر ماه مى پردازد حلال است يا خير؟

ج

- چنانچه قيمت روز فروش آن با زمانى كه به شما به ارث رسيده تفاوت نكرده خمس به آن تعلق نميگرد و الّا بايد خمس تفاوت قيمت را بدهيد و سپرده را در صورتى كه به بانك داده باشيد كه طبق ضوابط شرعى بانكى با آن معاملات بنمايد و درصدى از سود آن را بشما بدهد و در صدى را خود بانك بعنوان حق الزحمة و اجرت عمل بردارد ظاهراً آنچه را ماهيانه طبق قرار داد مى پردازد اشكال ندارد.

س 687

اشاره

- زمين كشاورزى كه از ارث به فرد برسد آيا بر او خمس تعلّق مى گيرد يا خير؟ و چنانچه خمس بر او تعلّق بگيرد بايد به قيمت فعلى حساب شود يا به قيمت سابق؟

ج

- در فرض سؤال زمين زراعتى كه به ارث به شخص منتقل شده خمس ندارد مگر اينكه يقين داشته باشد كه مورث در صورت تعلق خمس بعين آن، خمس آن را نداده كه در اين صورت بايد خمس آن را بقيمت فعلى بدهد.

س 688

اشاره

- آيا كسى كه سال خمسى دارد حالا از دنيا مى رود و هنوز سال خمسى آن شخص نرسيده و طبق وصيت هم عمل شده مقدارى برنج و پول نقد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 192

و غيره زياد آمده آيا مال ورثه هست و آيا خمس به آنها تعلق مى گيرد؟

ج

- بايد عوايد بين سال متوفى كه موجود است و يا طلب دارد كلًا تخميس شود هر چند سال خمسى متوفى نرسيده باشد فقط مخارج تا حين موت او خمس ندارد نه بعد از موت. و اللّه العالم.

س 689

اشاره

- مادر يكى از دوستانم فوت كرده است و از اموالى كه به جاى مانده مغازه اى است كه شوهر آن خانم پول آن را به عنوان هديه به ايشان پرداخت كرده است آيا وارثين بايد خمس بپردازند يا خير؟

ج

- در فرض مسأله اگر وارث مقلد كسى است كه هديه را متعلق خمس مى داند بايد خمس آن را بدهد.

س 690

اشاره

- ماترك مرحوم پدر بنده در سال 1353 پس از پرداخت ماليات بر ارث و حقوق حقّه زوجه ايشان به بنده ارث رسيده است در حال حاضر بر اثر فقدان رسيد وجوهات شرعيه براى وارث پرداخت خمس واجب ميگردد يا نه؟

ج

- در صورتى كه ورثه يقين ندارند كه مورّث آنها بدهى خمسى دارد چيزى از لحاظ خمس بر ورثه واجب نيست. و اللّه العالم.

س 691

اشاره

- شخصى زمين زراعتى به ارث برده بعد از مدّتى مى فروشد به قيمت بالاتر، خمس تفاوت قيمت را بايد بدهد يا نه؟

ج

- ترقى قيمت سوقيه جزء درآمد سال فروش است كه اگر تا آخر سال صرف در مؤونه نشود خمس دارد.

خمس درآمد زن

س 692

اشاره

- زنى كه درآمدى از خودش داشته باشد مى تواند از درآمدش خمس بدهد بدون اجازه شوهر يا خير؟

ج

- بلى واجب است و اجازه شوهر لازم نيست. و اللّه العالم.

س 693

اشاره

- شوهر خرجى خانه را در اختيار همسر خود مى گذارد همسر مخارج خانه را تأمين مى كند ولى ساليانه از وجهى كه شوهر در اختيار او گذاشته

جامع الاحكام، ج 1، ص: 193

اضافه مى آيد آيا زن مى تواند خمس آن را بپردازد- با حفظ اينكه شوهر مى گويد راضى نيستم- يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه وجهى كه شوهر در اختيار همسر قرار داده تمليك به همسر نموده، وجه متعلّق به زن است و بر خود زن واجب است خمس آن را بدهد و ربطى به شوهر ندارد و اگر تمليك نكرده و فقط اجازه داده كه از آن براى مخارج خود مصرف نمايد، در اين صورت مقدار زايد در آخر سال، متعلّق به شوهر و پرداخت خمس آن منوط به اجازه شوهر است بلى اگر امتناع نمايد و به زن بگويد براى مخارج مصرف كن، زن مى تواند با اجازه مجتهد، خمس آن را از طرف شوهر بدهد.

س 694

اشاره

- زنى كه مهر خود را فروخته و با پول آن خانه اى خريده است در صورتى كه ازدياد قيمت پيدا كند و آن را بفروشد، متعلّق خمس هست يا خير؟

ج

- در مورد سؤال زيادى قيمت نسبت به ارزش موقعى كه خانه را خريدارى كرده ربح سال فروش است چنانچه آن زيادى قيمت صرف مؤونه نشود و سال بر آن بگذرد خمس به آن زيادى تعلق مى گيرد.

س 695

اشاره

- چندى قبل مسأله اى با مضمون ذيل از محضر آن جناب استفتاء شده «زنى كه خرج او را شوهرش مى دهد، و خود زن سال خمسى هم دارد، فيش تلفنى داشته كه آن را فروخته و مقدارى منفعت هم برده، ولى پول فيش را بطور ماهيانه مى گيرد و خرج مى كند آيا سهمين بدهكار مى شود يا خير»؟

جواب مرقوم فرموده ايد: «در مورد سؤال چنانچه فيش تلفن را از پول مخمّس تهيه نموده و فعلًا هم آنچه بعنوان قسط مى گيرد صرف مؤونه زندگى مى نمايد، خمس ندارد»

بعرض مى رسد كه: با توجه به اينكه فيش از پول مخمّس تهيه نشده اما قسط مذكور را صرف مؤونه زندگى مى نمايد. آيا خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه فيش را از عوائد خمس نداده خريده باشد و سال بر آن گذشته باشد و در موقع گرفتن هر قسط خمس همان قسط را بپردازيد.

س 696

اشاره

- زنى از درآمد خود بعضى از اوقات خوراكى مى خرد و بمنزل

جامع الاحكام، ج 1، ص: 194

همسرش مى آورد اگر پوشاك يا خوراكى آخر سال زائد باشد خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ همسر زوج بايد بپردازد يا زنى كه خريده است؟

ج

- اگر به زوج نبخشيده باشد بايد خود زوجه خمس آن را بپردازد و اگر به شوهر خود بخشيده باشد خمس آن بر زوجه واجب نيست و بايد خود زوج خمس آن را بدهد.

خمس مال صغير

س 697

اشاره

- هديه اى كه به صورت نقد به بچه فقير يتيم ميدهند كه اين پول ها را جمع آورى مى كند در سن بلوغ آيا خمس به اين پولها تعلق مى گيرد؟

ج

- بلى خمس به آن تعلق مى گيرد.

س 698

اشاره

- بچه صغير مالى بدست مى آورد يا به او بخشيده اند، بنابر وجوب خمس هبه آيا بر ولى واجب است خمس آن را از مال بچه بدهد يا بعد از بلوغ بر او واجب ميشود؟

ج

- در فرض سؤال ولى بچه مى تواند پيش از بلوغ او خمس آن را بدهد و اگر بعد از تمام شدن سال خمس را ندهد، نمى تواند در آن مال تصرف كند و در اين صورت بر خود صغير واجب است بعد از بلوغ خمس آن را بدهد.

س 699

اشاره

- آيا حقوق سادات كثّر اللّه نسلهم و سهم امام عليه السلام شامل در آمد صغار مى شود يا خير؟

ج

- بلى مى شود. و اللّه العالم.

خمس فيش حج

س 700

اشاره

- وجهى كه براى ثبت نام در حج تمتع يا عمره مفرده پرداخته و در آن سال مشرّف نشده و بعد از سال قرعه بنامش اصابت كرده خمس دارد يا خير؟

ج

- خمس ندارد.

س 701

اشاره

- پولى كه براى ثبت نام سفر حج پرداخت شده و سال خمسى بر آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 195

گذشته و هنوز قرعه به نام او اصابت نكرده، مشمول خمس مى باشد يا نه؟

ج

- اگر از ارباح بين همان سالى كه نام نويسى كرده بوده خمس ندارد.

س 702

اشاره

- وجهى كه بابت نيابت فردى جهت انجام حج در همين امسال داده شده است آيا خمس دارد يا خير؟

ج

- اگر از درآمد همين سال بوده خمس ندارد. و اللّه العالم.

س 703

اشاره

- فروش امتياز فيش حج توسط افرادى كه از استطاعت مالى خارج شده اند و تكليف پول محصول چيست؟

ج

- در فرض سؤال واگذارى فيش حج بعنوان مصالحه و پول گرفتن در مقابل آن مانعى ندارد و پولى كه ميگيرد نسبت به زائد بر مبلغى كه قبلًا بحساب حج ريخته بوده ربح جديد محسوب است كه اگر قبل از گذشتن سال صرف مؤونه بشود خمس ندارد و به اصل پولى كه به سازمان حج پرداخته، اگر خمس آن داده شده، خمس تعلّق نمى گيرد.

خمس كتاب

س 704

اشاره

- فردى در طول دوران تحصيل كتابهايى خريده است. برخى از اين كتابها تا كنون مورد استفاده و مراجعه نبوده است (البته در آينده مورد استفاده خواهد بود) آيا به اين نوع كتابها خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ حكم موارد مشكوك از لحاظ استفاده يا عدم استفاده چيست حكم دفتر و وسائل تحصيلى كه زياد مى آيد چيست؟

ج

- اگر كتابها معرض حاجت فعليّه او است خمس ندارد هر چند اتفاقاً يك سال از آنها استفاده نكرده باشد و الا خمس آنها واجب است و در موارد مشكوك الاستفاده خمس واجب است و دفتر و وسائل ديگر اگر زياد بيايد بنابر احتياط واجب خمس آن داده شود. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 196

خمس منزل و مسكن

خمس پولى كه براى تهيه مسكن پس انداز شده

س 705
اشاره

- جوانى از 16 سالگى شروع به كار كرده و سالى 150 هزار تومان پس انداز كرده به قصد خريدن منزل مورد نياز آيا خمس پول واجب است يا نه؟

ج

- بلى خمس دارد مگر اينكه شخصى باشد كه فعلًا احتياج بخانه داشته باشد و بجز ذخيره كردن پول آن راهى براى خريد خانه نداشته باشد كه در اين صورت تعلق خمس به آنچه براى خريد خانه ذخيره مينمايد معلوم نيست.

س 706
اشاره

- كارمندى براى تهيه و ساخت مسكن از روى ناچارى پولى را در بانك مسكن گذارده تا با دريافت وام اقدام به تهيه مسكن نمايد آيا پس از گذشت سال به آن پول خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه براى تهيه خانه مسكونى مورد نياز فعلى و در حد شأن خودشان، راهى به جز طريق مذكور نداشته باشند به آن خمس تعلّق نمى گيرد. و اللّه العالم.

س 707
اشاره

- مبلغى به عنوان رهن پرداخت مى شود كه مورد نياز هم مى باشد مثلًا خانه اى رهن كرده آيا با گذشت سال خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- اگر تحصيل خانه مورد نياز بدون پرداخت اين وجه (كه بايد بصورت شرعى و غير ربوى انجام بگيرد) بر حسب متعارف ممكن نباشد جزء مؤونه محسوب است و خمس به آن تعلّق نمى گيرد ولى اگر در سال استرداد آن در تهيه خانه مورد نياز يا مؤونه ديگر مصرف نشد احتياطاً در آخر سال خمس آنچه از آن در مؤونه صرف نشده پرداخت شود.

س 708
اشاره

- اگر در آينده بخواهم ماشينى را كه خمس آن را داده ام بفروشم و خانه بخرم آيا ديگر خمس به پول آن تعلق مى گيرد؟

ج

- اگر خمس ماشين را داده باشيد و بعد از فروش خانه مورد نياز براى سكونت خود را در همان سال فروش ماشين، تهيه نماييد خمس ندارد و اگر در سال

جامع الاحكام، ج 1، ص: 197

بعد از آن خانه بخريد به مقدار قيمت خريد ماشين خمس ندارد و زايد بر آن خمس دارد. و اللّه العالم.

س 709
اشاره

- خانه مسكونى كه جوانان قبل از ازدواج در مدت چند سال تهيه مى نمايند چه حكمى دارد؟

ج

- اگر هنگام تهيّه خانه بعنوان مؤونه براى او مورد حاجت باشد خمس ندارد و اگر براى احتياج بعدى تهيه ميكند و فعلًا مورد حاجت نيست خمس دارد.

خمس پولى كه از فروش خانه بدست آمده

س 710
اشاره

- كسى كه خانه اى خريدارى مى كند وجهت اداء دين خود، خانه مسكونى قبلى خود را مى فروشد، آيا به اين پولى كه از فروش خانه بدست مى آيد خمس تعلّق مى گيرد يا خير؟

ج

- اگر پول خانه مسكونى را قبل از گذشت سال بر آن صرف اداء دين خريد خانه جديد نمايد چيزى بر او نيست. و اللّه العالم.

س 711
اشاره

- چند سال پيش به دلايلى كه مجبور بودم خانه ام را فروخته و بعد از پرداخت بدهى از مبلغ باقيمانده قسمتى را به عنوان قرض الحسنه در اختيار صاحب خانه گذاشته و فعلًا چند سالى است كه مستأجرم و قسمت ديگر را جهت گرفتن وام از بانك مسكن به صورت سپرده در بانك پس انداز نمودم تا بتوانم دگربار خانه بخرم. آيا به مبالغ فوق (هم قرض الحسنه و هم سپرده در بانك) خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه تهيّه خانه جهت سكونت مورد حاجت باشد و با پرداخت خمس مبلغ مذكور قدرت بر تهيّه خانه نداشته باشيد بعيد نيست كه مبلغ مذكور خمس نداشته باشد. و اللّه العالم.

س 712
اشاره

- فردى منزل خودرا فروخته و حالا به علّت گران شدن قيمتها نمى تواند منزل ديگرى بخرد اكنون خانه اى اجاره كرده و پول خانه فروخته شده را

جامع الاحكام، ج 1، ص: 198

در بانك گذاشته، آيا به پول منزل فروخته شده خمس تعلق ميگيرد البته اگر سال بر او بگذرد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه بنا دارد پول جمع كند و به پول خانه قبلى اضافه كند و خانه ديگرى جهت سكونت خود بخرد و اگر بخواهد خمس بدهد تمكن از خريد خانه پيدا نمى كند خمس آن واجب نيست. و اللّه العالم.

س 713
اشاره

- منزلى داشتم فروختم پس از فروش تا قبل از تهيّه منزل كوچكترى آيا ميتوانم با اين مبلغ تا قبل از رسيدن سال خمسى اين حقير معاملات تجارى انجام دهم يا خير اگر احياناً اجازه معاملات ندارم آيا بايد وجهش را بدون دست زدن داشته باشم تا بوسيله آن منزل يا زمين معامله كنم؟

ج

- بلى ميتوانيد تا قبل از گذشتن سال بر فروش آن با پول آن معاملات تجارتى بنمائيد و پس از گذشتن سال بر آن به هر مبلغ از آن كه زايد بر قيمت روز خريد آن باشد و صرف مؤونه نشده باشد خمس تعلق ميگيرد.

س 714
اشاره

- كسى كه بخاطر نياز به خانه وسيع تر، خانه كوچك خود را مى فروشد و به اضافه كردن مبلغى ديگر خانه اى مى خرد، آيا به پولى كه از فروش خانه بدست مى آيد و بدهى خودرا اداء نموده خمس تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- اگر پولى كه از فروش خانه قبلى بدست آمده در همان سال فروش، صرف خريد خانه مسكونى جديد شود خمس ندارد. و اللّه العالم.

خمس خانه و مسكن اضافى

س 715
اشاره

- منزل دو طبقه اى كه يك طبقه آن را اجاره دادم و طبقه ديگرش را خودم بهره بردارى ميكنم (يعنى خودم در آن زندگى ميكنم) آيا چنين منزلى خمس به آن تعلّق ميگيرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه طبقه دوم فعلا جهت سكونت خود و عائله تان مورد حاجت نيست به طبقه دوم خمس تعلق ميگيرد.

س 716
اشاره

- اين جانب يك طبقه ساختمان به مساحت صد متر بنا كرده ام. و ساختمان فوق را كرايه دادم و خرجى زندگى اين جانب از كرايه ساختمان تأمين

جامع الاحكام، ج 1، ص: 199

ميگردد آيا به اموال ياد شده خمس تعلّق ميگيرد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال اگر ساختمان مذكور جهت سكونت خود و عائله مورد حاجت نيست بلكه جهت اجاره و استفاده از مال الاجاره آن براى مخارج زندگى مورد حاجت است حكم سرمايه را دارد و خمس به آن تعلق ميگيرد. و اللّه العالم.

س 717
اشاره

- كسى كه خانه مسكونى از در آمد سال جارى خريده و سالها محل سكنايش بوده و پس از چندين سال مى فروشد درحالى كه فعلًا به آن خانه احتياج ندارد آيا وجه فروش آن خانه خمس دارد يا بعد از زياد آمدن از مصرف سال خمس دارد يا اصلا خمس ندارد؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه خانه ديگرى جهت سكونت از ربح سال تهيه نموده مقدار ارزش خانه فروخته شده بايد تخميس شود. و اللَّه العالم

س 718
اشاره

- شخصى خدمتگزار و فرّاش مدرسه است خانه شخصى داشت كه در آن زندگى مى كرد بعد از مدّتى او را سرايدار كردند و او از منزل شخصى به مدرسه تغيير مسكن داد با توجه به اينكه بعد از 5 يا 6 سال او را از مدرسه بيرون مى كنند، بالاخره به خانه اش بر ميگردد، آيا منزل او كه 5 سال محل زندگى او نبوده خمس دارد يا خير؟

ج

- خانه مذكور خمس ندارد. و اللّه العالم.

خمس زمين و مصالح ساختمانى

س 719
اشاره

- اگر زمين را جهت ساخت خانه خريده باشد و به خاطر نداشتن پول يا مشكلات ديگر توان ساختن خانه را پيدا نكرده است و بر زمين سال گذشته است آيا خمس به آن تعلق مى گيرد؟

ج

- اگر به غير طريق مذكور تمكّن ندارد كه خانه مسكونى مورد نياز براى سكونت خود را تهيه نمايد تخميس آن لازم نيست. و اللّه العالم.

س 720
اشاره

- شخصى خانه مسكونى خودرا كه در شرف خرابى است خراب نمود و منافع كسبى امسال خود را براى تجديد بنا اختصاص داد هنوز بناء ناقص و ناتمام است سر سال جديد او فرا مى رسد آيا مقدارى كه از منافعى كه در دست

جامع الاحكام، ج 1، ص: 200

او باقى مانده با اينكه بايستى اين منافع در تكميل خانه مسكونى او صرف شود- خمس به آن تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- منافعى كه هنوز صرف ساختمان خانه نشده و سال بر آن گذشته خمس دارد. و اللّه العالم.

س 721
اشاره

- زمينى را كه انسان خريده و ديوار گذارده و درب نشانيده و مصالح ديگر هم برايش خريده و سهمين زمين و تمام مصالح را داده و بعد با زمين بزرگترى معامله نموده و مبلغى پول مخمّس شده براى بزرگتر بودن زمين دوم داده آيا تا زمين دوم را نفروخته مى تواند خمس ترقى قيمت آن را ندهد؟

ج

- در فرض سؤال تا زمين مذكور را نفروخته خمس ترقى قيمت آن لازم نيست هر وقت فروخت ترقى قيمت ربح سال فروش محسوب است كه اگر تا آخر سال به مصرف مؤونه رسيد خمس ندارد.

س 722
اشاره

- شخصى خانه اى دارد و زمين بجهت خانه ديگرى دارد كه براى خود ميخواسته خانه بسازد و ضمناً چند عدد شاخه آهن خريدارى كرده بيش از يك سال در روى آن زمين گذاشته و نتوانسته بسازد ضمناً مكه هم رفته و مقدارى وقت رفتن مكه قرض نموده و بعد از آمدن از مكه شاخه هاى آهن را فروخته و قرض خود را داده آيا اين پول آهن خمس دارد يا نه و آيا اگر دارد بقيمت خريد بايد حساب كرد يا قيمت فروش؟

ج

- در فرض سؤال كه خانه مسكونى داشته است زمين و آهن خريدارى شده پس از گذشتن سال خمس دارد و پرداخت خمس قيمت خريد كافى است.

خمس تهيه مسكن براى فرزند

س 723
اشاره

- شخصى خانه اى ساخته داراى دو طبقه كه طبقه اوّل براى سكونت خودش مى باشد ولى طبقه دوّم فعلًا مورد نياز خودش نمى باشد ولى بعد از 7 يا 8 سال ديگر پس از ازدواج فرزندش براى فرزندش در نظر گرفته است آيا به اين خانه خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال چون تهيّه منزل چندين سال قبل براى فرزندى كه هنوز

جامع الاحكام، ج 1، ص: 201

ازدواج نكرده است عرفاً جزء مؤونه فعلى او محسوب نمى شود خمس آن بايد ادا شود.

س 724
اشاره

- زمينى ارثى جهت ساختمان منزل به پسر بزرگ خودم دادم كه منزلى بسازد جهت سكونت خودش و حدود سه سال است كه نامبرده با خودم مشغول كسب و كار است از در آمد تأمين سال اين منزل را ساختيم كه انشاء اللّه زندگى تشكيل داده نامبرده مشمول خمس مى شود يا نميشود.

در ثانى زمينى جهت پسر نابالغ خودم از در آمد باز خريدم از بابت بدهى چه صورت دارد؟

ج

- چنانچه پسر بزرگ شما در حالى كه اين زمين را به او داده ايد و ساختمان مينمائيد ميخواهد تشكيل عائله بدهد و نياز به منزل دارد خمس به او تعلّق نمى گيرد و الّا بايد خمس آن ادا شود و زمينى كه براى پسر نابالغ خريده ايد خمس دارد. و الله العالم.

س 725
اشاره

- شخصى خانه اى را به اقساط خريدارى نموده است چون كارگر شركت نفت است وامى را كه از شركت گرفته است ماهيانه از حقوقش بر مى دارند و پولى و مالى خودش نداشته است و در حال حاضر آن خانه را اجاره داده است و بعدها اين خانه مورد لزوم فرزندانش مى باشد و مبلغى هم از غير شركت قرض نموده است آيا خمس تعلّق مى گيرد و در صورت اثبات از چه ممرى و درآمدى آن را پرداخت نمايد چون اجاره و مازاد بر قسط وام مخارج خود و عائله اش را اداره نمى نمايد.

ج

- خانه اى كه بعدها مورد لزوم فرزندان است از مؤونه پدر محسوب نمى شود و بايد خمس آن را بدهد بلى مقدارى را كه بابت خانه مذكور بدهكار است مى تواند كسر كند و خمس بقيه را بپردازد و هر قسطى را كه مى پردازد خمس آن را بدهد.

خمس شخصى كه وام گرفته و بدهكار است.

س 726

اشاره

- اگر كسى يك مليون تومان وام گرفت براى كشاورزى بذر و كود خريد آيا يك ميليون را بايد از سرمايه كسر كند يا بعد از محصول بردارد؟

ج

- آنچه از سرمايه كه در مقابل وام پرداخت نشده باشد خمس ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 202

س 727

اشاره

- بعرض ميرساند عده از كارمندان يك وزارتخانه بازخريد شده و مبلغى پول بعنوان بازخريد سنوات خدمتى و پاداش به آنها تعلّق گرفته و آن پولها را سرمايه گذارى كرده و شركتى را تشكيل داده اند و از اسفند ماه سال 72 تا حال مشغول بكارند آيا اين سرمايه خمس دارد يا نه وعده اى هم وام گرفته و سرمايه گذارى كرده اند قسطهائى كه پرداخت كرده اند و در شركت سرمايه آنها محسوب ميشود آيا خمس دارد يا نه لطفاً نظر مباركتان را مرقوم فرمائيد.

ج

- در مورد سؤال سرمايه مذكور خمس دارد و همچنين نسبت به كسانى كه وام گرفته و سرمايه قرار داده اند هر مقدار از وام كه قسط آن پرداخته شده و سال بر آن گذشته خمس دارد بلى هر مبلغ از وام كه قسط آن پرداخت نشده خمس ندارد.

س 728

اشاره

- به جنسى كه با پول قرض كرده بخرد و سال بگذرد خمس تعلّق مى گيرد يا خير؟

ج

- جنس مذكور خمس ندارد بلى اگر بعد از اداى قرض آن جنس يك سال بماند و صرف مؤونه نشود خمس دارد. و اللّه العالم.

س 729

اشاره

- كسى كه پايان سال خمسى بدهكارى نقدى (نه قسطى) بابت مؤونه دارد آيا از موجودى متعلق خمس كسر ميشود؟ و بفرض كسر شدن آيا فرقى هست در خوراكى و پوشاكى با قرض مسكن و ماشين سوارى و خرج جهيزيه دختر و ساير لوازم خانه و زندگى يا خير؟

ج

- بطور كلى اگر دين مربوط به مؤونه زندگى باشد اداء آن قبل از رسيدن سال خمسى از مؤونه محسوب است و خمس ندارد ولى اگر صرف مؤونه نكند و سال خمسى برسد نميتواند بمقدار دين از ربح در اداء خمس كسر كند و در سال بعد كه مى پردازد جزء مؤونه آن سال محسوب ميشود.

س 730

اشاره

- اگر شخصى در وقت حلول سال خمسى مقروض و بدهكار باشد آيا مى تواند آن را از عوائدش كسر كند؟

ج

- اگر قرض براى سرمايه بوده و فعلًا هم در سرمايه موجود است خمس عوائد بايد اداء شود و اگر هم تلف شده است و قرض را در بين سال ادا نكرده است خمس عوائد را بايد بدهد در هر سال كه قرض را ادا كرد جزء مؤونه سال ادا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 203

محسوب مى شود و اگر قرض براى سرمايه بوده و فعلًا با محاسبه قرض سرمايه زايد بر سرمايه قبل است به مقدار قرض خمس به سرمايه تعلق نمى گيرد و اگر قرض براى مؤونه بوده با اينكه ادا نكرده از عوائد سال استثناء نمى شود و خمس عوائد بايد پرداخت شود. و اللّه العالم.

س 731

اشاره

- آيا بدهى به اداره دارائى جهت ماليات مورد مطالبه اداره را و ساير بدهى هاى تعهدى را (تعهّد به امور خير مثل ساختن مسجد و ساختن درمانگاه و غيره را) ميشود جزء بدهى رسمى و معمولى آخر حساب نموده و از سرمايه و درآمد كسر نمود؟

ج

- بدهى هاى مذكوره در سؤال را نميشود سر سال خمس از سرمايه كسر نمود بلى چنانچه قبل از رسيدن سال خمسى آن بدهى ها از فوائد كسب اداء شود مؤونه محسوب است و خمس ندارد.

س 732

اشاره

- آيا پرداخت ماليات بر درآمد به اداره دارائى جزء حقوق (خمس) محاسبه مى شود؟

ج

- ماليات را نمى شود از خمس حساب كرد و خمس درآمد موجود در آخر سال واجب است پرداخت شود ولى اگر بعد از پرداخت ماليات چيزى نداشته باشيد خمس به شما تعلّق نمى گيرد.

خمس لوازم مورد احتياج زندگى

تزيينات منزل

س 733
اشاره

- اگر شخصى گذران زندگيش توسط پدرش باشد و پدرش مازاد بر نياز به او مبالغى بدهد و شخص تمام و يا مقدارى از اين مبالغ را صرف خرجهاى اضافى مثلًا خريد مبلمان و غيره كه غير ضرورى است بنمايد، آيا به مبالغ يا به وسائل خريدارى شده اضافى خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- اگر زائد بر شأن او باشد خمس دارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 204

س 734
اشاره

- آيا به وسايل دكورى كه تنها جنبه تزيينى دارند خمس تعلق مى گيرد؟

ج

- اگر زائد بر حدّ متعارف نباشد خمس ندارد و الّا خمس آن واجب است.

س 735
اشاره

- در بعضى از منازل اشيايى به نام دكور در قفسه هاى اطاق براى تزيين مى گذارند و هيچ از اين اشياء استفاده نمى شود و گاهى اين اشيا كه بنام عتيقه است خيلى گران قيمت است آيا اين اشياء مورد تعلق خمس است يا نه و آيا اين دكورها به شأنيّت صاحب منزل بستگى دارد؟ و آيا دكور متعارف با دكور گران قيمت تفاوت دارد يا نه؟

ج

- اگر اصل دكور و اشياء مذكوره در حد مناسب با شئون مالك آنها باشد خمس ندارد و اگر زايد بر شأن باشد به طورى كه نداشتن آن عرفاً نقص و موجب كسر شأن و موقعيّت نباشد مثلًا شخصى كه مخارج معمولى زندگى خود را با زحمت فراهم مى كند اشياء گران قيمت را به عنوان تزيين منزل تهيه كند و يا دكور پرخرج بسازد در اين صورت هر مقدار كه عرفاً زايد بر شأن او است خمس دارد. و الله العالم.

س 736
اشاره

- ساختمان هايى كه زيادتر از حاجت است و در تمام سال اطاق ها مفروش و بدون استفاده است و حَتّى اطاق ها را اجاره نمى دهند يا ميهمانى ندارد آيا اين اطاق هاى فى المثل يك طبقه ساختمان مورد تعلق خمس است يا نه؟ و يا تزيينات ساختمان كه حتى ديوار كوچه را با آئينه و امثال آن تزيين مى كنند وجهى كه در مقابل اين تزيينات داده مى شود خمس دارد يا نه؟ و آيا ملاك در زياده روى و اسراف و تجمل چيست؟ و بر فرض كه اطاق هاى زائد مورد تعلق خمس باشد به عنوان اشاعه است يا در قسمت هاى ديگر كه خودش زندگى مى كند مجاز است استفاده كند خلاصه تكليف چيست و اگر ميهمان با علم به اينكه صاحبخانه زايد بر احتياج ساختمان ساخته و خود صاحب خانه تصريح مى كند كه اين اطاق ها مورد احتياج او نيست نماز خواندن در اين خانه ها صحيح است؟ و آيا به عنوان نهى از منكر واجب است به آنان تذكر داده شود؟ چنانچه نقل مى كنند بهلول به هارون الرشيد گفت ان كان من مالك فقد اسرفت و إن كان من مال غيرك

فقد أخطيت.

ج

- هر چه زايد بر شأن است مورد تعلّق خمس است و در مثل خانه به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 205

تفصيلى كه نوشته ايد گاهى مقدار زايد موجب استطاعت و وجوب حج نيز هست و تعلّق خمس به نحو اشاعه است يعنى بعد از تعلّق خمس تصرّف در هيچ قسمتى جايز نيست و نسبت به مهمان، لازم نيست تحقيق كند كه صاحبخانه خمس داده يا نه بلى اگر يقين كند كه خمس تعلّق گرفته و نداده براى او هم جايز نيست تصرّف كند. و اللّه العالم.

س 737
اشاره

- آيا اشياء زينتى مثل گلدان، چراغ، ساعت و امثال آنها كه جنبه زينتى داشته باشد مشمول خمس مى شود يا خير؟ قيمت گذارى آنها مشكل و پرزحمت است چون بعضى اشياء قديمى است و در بازار نيست و قيمت واقعى آن هم مشخص نمى شود در اين صورت تكليف چيست؟

ج

- اين اشياء اگر بطور متعارف نسبت به شخصى كه آنها را دارد زائد محسوب نشود خمس ندارد ولى اگر نسبت به شخص مذكور زائد محسوب بشود خمس دارد و اگر ارث باشد مادامى كه آن را نفروخته ايد خمس به آن تعلّق نمى گيرد هر وقت فروختيد زيادى قيمت آن از تاريخى كه بشما رسيده اگر بين سال صرف مؤونه نشود خمس دارد و اگر اين اشياء ارث نباشد بايد بقيمت روز خريدارى شده خمس آن پرداخت شود.

س 738
اشاره

- اگر كسى براى تهيه مؤونه واجب زندگى خويش ناچار به پس انداز مبلغى پول در طول زمان بلند باشد تا پس از گذشت چند سال توانايى خريد آن مؤونه را پيدا كند آيا اين شخص بايد در پايان سال، خمس اين پول را محاسبه و پرداخت كند؟

ج

- اگر چيزى به عنوان مؤونه فعلًا مورد حاجت باشد و تهيه آن بدون پس انداز و جمع نمودن قيمت آن در عرض چند سال ممكن نباشد وجوب خمس براى پول جمع شده معلوم نيست.

س 739
اشاره

- تلويزيون رنگى و تلفن جزء ضروريات زندگى است يا نه و خمس دارد يا نه؟

ج

- اگر جزء مؤونه شخص محسوب شود خمس ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 206

لوازمى كه مورد استفاده قرار نمى گيرد

س 740
اشاره

- آيا لوازم منزل در صورتى كه در طى سال براى يك بار هم استفاده نشوند بايد خمس آن را پرداخت نمود؟

ج

- اگر لوازم مذكوره مورد احتياج فعلى است و اتفاقاً در بين سال مورد استفاده قرار نگرفته خمس ندارد مثل اينكه لحاف يا پتويى را براى مهمان تهيه كرده باشيد و اتفاقاً در بين سال، مهمانى بر شما وارد نشود. و اللّه العالم.

س 741
اشاره

- اگر كسى در اواسط سال خمسى اش يك فرش بخرد ولى تا پايان سال از آن استفاده ننمايد خمس آن لازم است يا خير؟

ج

- اگر فرش واقعاً مورد نياز بوده خمس ندارد هر چند اتفاقاً از آن استفاده نكرده باشد. و اللّه العالم.

س 742
اشاره

- آيا معيار جهت معافيت خمس استفاده كردن آنها تا مدّت يك سال از تاريخ خريد است و يا استفاده كردن از آنها تا رسيدن سال خمسى؟

ج

- سر سال خمسى را بايد ملاحظه نمايد. و اللّه العالم.

خمس مخارج تحصيل فرزندان

س 743

اشاره

- اگر مخارج تحصيل فرزند را بدهد چيزى براى او اضافه نمى ماند كه خمس آن را بدهد آيا بايد مخارج تحصيلات فرزند را بدهد و خمس ندهد و يا اينكه مخارج تحصيل را ندهد تا پس انداز داشته باشد و خمس آن را بدهد؟

ج

- اختيار با پدر است اگر مخارج مذكوره را متحمل شد و چيزى در سر سال برايش نماند خمس واجب نيست و اگر مخارج را نداد و باقى ماند خمس دارد بلى بايد مخارج بمقدار شأن باشد و از مخارج بى مورد و زياده روى خوددارى شود و الّا مقدار زائد خمس دارد.

مخارج عروسى فرزند

س 744

اشاره

- آيا اگر مادر از مال خودش وسايلى براى فرزند پسر كنار بگذارد كه وقت ازدواج به ايشان بدهد خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال اگر سال بر آن وسايل بگذرد خمس دارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 207

س 745

اشاره

- كسى براى مصارف عروسى پسرش پول تهيّه كرده و قبل از تكميل مراسم، سال به سر رسيده است، آيا خمس به اين پول تعلق ميگيرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال آنچه تا رسيدن سر سال خمسى مصرف نشده خمس دارد. و اللّه العالم.

س 746

اشاره

- جهيزيه دختر تهيه نمودن رسم است بعضى از آقايان فرموده اند خمس ندارد آيا خرج عروسى پسر هم اينطور است يا نه؟

ج

- نسبت به خرج عروسى پسر اگر سال بر آن گذشته باشد خمس دارد و اگر در بين سال خرج شود و بطور معتدل باشد خمس ندارد.

خمس جهيزيه

س 747

اشاره

- پولى كه براى دختر و يا پسر و نيازهاى تحصيلى و يا ازدواج و جهيزه كنار مى گذارد آيا خمس دارد يا نه- و آيا وسيله اى و چيزهائى كه براى پسر خريدارى مى كنند و مى گذارند آيا مانند دختر كه اجناس و جهيزه اش خمس ندارد اين هم ندارد؟

ج

- به جهيزيه اى كه براى دختر و در سالهائى كه در معرض ازدواج است تهيه مى شود خمس تعلق نمى گيرد ولى خمس پولى كه براى جهيزيه يا ازدواج مخارج تحصيلى كنار گذاشته ميشود بايد ادا شود.

س 748

اشاره

- براى جهيزيه دختر پول يا لوازم منزل كنار بگذاريم متعلّق خمس مى شود؟

ج

- اگر جهيزيه در وقتى تهيه شود كه دختر در معرض ازدواج است و اتفاقاً چند سال بگذرد و شوهر نكرده باشد خمس ندارد ولى اگر مثلًا دختر در سن پنج سالگى باشد و تدريجاً براى او جهيزيه بخرند خمس دارد و همچنين اگر براى دختر چه كوچك باشد و چه بزرگ پول كنار بگذارند و يك سال بر آن بگذرد خمس دارد.

س 749

اشاره

- مادرى كه با چهار فرزند دخترش قالى بافى مى كنند بقصد خريد جهيزيه اگر پول آن ذخيره شود سر سال خمس دارد يا نه؟

ج

- اگر فعلًا محتاج به جهيزيه است ميتواند آن را در بين سال درآمد خريدارى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 208

نمايد و خمس ندارد و اگر تهيه آن بدون ذخيره پول آن ممكن نباشد و درآمد ديگر نداشته باشد تعلق خمس به آن معلوم نيست.

س 750

اشاره

- اگر براى جهيزيه دختر پول يا لوازم زندگى كنار بگذاريم آيا خمس دارد؟

ج

- جهيزيه براى دخترى كه در سنين ازدواج تهيه ميشود جزء مؤونه است و خمس ندارد ولى پولى كه جهت جهيزيه كنار گذاشته ميشود اين حكم را ندارد بلى اگر تهيّه بعض اقلام جهيزيه بدون كنار گذاشتن پول كه قهراً سال هم بر آن ميگذرد و براى شخص يكجا خريدن ممكن نباشد در اين صورت به پولى كه جهت تهيه آن كنار گذاشته خمس تعلق نميگيرد.

س 751

اشاره

- و در مسأله 1786 تبيين شده اگر انسان در شهرى باشد كه معمولًا هر سال مقدارى از جهيزه دختر را تهيّه ميكنند و تهيه آن مورد حاجت باشد خمس ندارد؛ سؤال مورد حاجت اينست كه شخصى دخترى دارد كه حال تقريباً شانزده ساله ميباشد و از سه سال قبل يك تخته فرش را بقصد جهيزيه آن دختر مشغول بافتن شده است حال ميخواهد بداند آيا خمس آن را بايد بدهد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه مرسوم محل اين باشد كه فرش بعنوان جهيزيه براى دختر مورد نظر در آن سنّ و سال تهيه مى كنند خمس ندارد و الّا بعد از پايان بافت فرش اگر سال بر آن بگذرد خمس دارد.

س 752

اشاره

- دختر جهيزيه اى كه پدر به او داده بخانه شوهر ميبرد، امّا از تمام آن استفاده نميكند و از مجتهدى تقليد مينمايد كه خمس هبه را واجب مى داند. آيا خمس چيزى كه از آن استفاده ننموده واجب است؟

ج

- در فرض سؤال اگر چيزى كه از آن استفاده ننموده معرض حاجت فعلى او است و اتفاقاً در بين سال مورد استفاده قرار نگرفته و يا چيزى است كه جزء جهيزيه قرار دادن آن از شئون عروس است خمس ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 209

پرداخت و مصرف خمس

س 753

اشاره

- آيا در دادن سهم مبارك امام عليه السلام كه مصارفش را بدانند و رعايت نمايند اذن مجتهد جامع الشرائط لازم است؟

ج

- بلى لازم است.

س 754

اشاره

- آيا وجوهات شرعى را مى توان به ولى امر مسلمين يا مجتهد جامع الشرائط ديگرى كه از آن تقليد نمى كنيم پرداخت؟

ج

- دادن وجوهات به مجتهد جامع الشرائطى كه غير از مرجع تقليد خود شخص است در صورتى كه نظر هر دو در مصرف يكى باشد اشكال ندارد.

س 755

اشاره

- اگر شخصى وصيت كند فلان مبلغ پول را به عنوان وجوهات به فلان مرجع (با قيد نام مرجع) بدهيد و مرجع فوق الذكر رحلت كنند آيا مى شود به مرجعى ديگر داده شود يا خير؟

ج

- آن وجوه را بايد به مرجعى كه زنده است بدهد.

س 756

اشاره

- فردى بر تقليد مجتهد ميت باقى است آيا مى تواند سهم مبارك امام عليهم السلام را در صورتى كه مجتهد فوت شده كارهاى در دست اقدام و احياناً نيمه تمام داشته به وكلاى مجتهد متوفى كه عدالت و امانت خود را حفظ كرده اند پرداخت نمايد؟

ج

- امر سهم مبارك امام عليه السلام با مجتهد حىّ است و پرداخت آن به وكيل مجتهد ميت كافى نيست.

س 757

اشاره

- اگر شخصى مقلّد مجتهدى بوده و مبلغى بابت خمس كه با مشار اليه حساب كرده بدهكار شد و تا كنون بدهكارى فوق را نداده، نسبت به بدهكارى به مجتهد سابق كه فعلًا مقلد او نيست تكليفش چيست؟

ج

- اگر مجتهدى كه قبلًا مقلّد او بوده از دنيا رفته بايد مبلغ مذكور را به مجتهد حىّ جامع الشرائط بپردازد و در فرض حيات مجتهد سابق احتياط آن است كه با اجازه مجتهد لاحق به مجتهد قبلى بپردازد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 210

س 758

اشاره

- خانه اى مدتها قبل از شخصى خريدارى شده بود، و مبلغى از پول خريد خانه مانده بود، بعد از عقد و قرارداد بنگاهى، طرف معامله مقدار پول مانده را بابت خمس قبول ميكند و معامله تمام ميشود و سند خانه هم طبق قرارداد به نام حقير ميشود، اما بعد از مدت چند ماهى كه گذشت شخصى كه قبول خمس نموده بود پشيمان ميشود. سؤال اين است، آيا پشيمانى و ندامت اين شخص از بابت دادن خمس و بخشش اين مقدار پول، مورد قبول هست يا نه؟

ج

- در فرض سؤال كسى كه خمس را بابت بدهى خريدار قبول كرده اگر بهمان مقدار، خمس بدهكار بوده و بابت بدهى خمسيش محسوب نموده، پشيمانى بعدى او اثرى ندارد ولى اگر خمس بدهكار نبوده و منظورش اين بوده كه بعدها كه بدهكار شد حساب كند و يا اگر هم بدهكار بوده منظورش وعده حساب كردن بوده، در صورت پشيمانى مى تواند حساب نكند.

س 759

اشاره

- شخصى خودش سيد است آيا مى تواند به فرزندش كه تحصيل مى كند و كارى ندارد از بابت سهم سادات به او بدهد يا از سهم سادات ديگران مى تواند به او بدهد.

ج

- سهم ساداتى كه به مال خودش تعلق گرفته نمى تواند به فرزند خودش بدهد، اما نسبت به سهم ديگران پس اگر خودش قدرت ندارد كه نفقه فرزندش را بدهد و فرزندش هم فقير است ديگران مى توانند سهم ساداتشان را به فرزند او بدهند. و اللّه العالم.

س 760

اشاره

- به نوه دخترى مى شود خمس و زكات داد يا خير؟

ج

- دادن خمس و زكات به نوه دخترى جايز نيست. و اللّه العالم.

س 761

اشاره

- افراد سيد آيا خمسشان به خودشان بازمى گردد؟

ج

- ساداتى كه خمس به مال آنها تعلق مى گيرد بايد آن را در محلش در توضيح المسائل ذكر شده مصرف نمايند و به خودشان بر نمى گردد. و اللّه العالم.

س 762

اشاره

- زنى كه فرزندانش سادات باشند و پدرشان مخارج زندگى ايشان را ندهد اين مادر مى تواند سهم ساداتى را به بچه هاى سادات خودش بدهد يا خير؟

جامع الاحكام، ج 1، ص: 211

ج

- مادر نمى تواند سهم سادات خود را به فرزند خودش بدهد.

ولى اگر شوهرش سيد و فقير باشد مى تواند سهم سادات را به او بدهد. و الله العالم.

س 763

اشاره

- اگر شخصى وجوهات شرعيه از قبيل سهم امام (ع) يا سهم سادات بر ذمّه دارد و مى خواهد به ديدن يك طلبه يا يك سيّد مستحقّ برود، آيا مى تواند چيزى خريده و بعنوان هديه منزل نو عروس به خانه آنها برده و از وجوهات خود حساب نمايد يا نه؟

ج

- با اذن فقيه جامع الشرائط مانعى ندارد. و اللّه العالم.

س 764

اشاره

- آيا از سهم امام مى شود به فقرا كمك كرد يا خير؟

ج

- امر سهم مبارك امام (ع) با مجتهد جامع الشرائط است با اذن او مانعى ندارد. و اللّه العالم.

س 765

اشاره

- در يك محل سيد فقيرى وجود دارد كه از روى حياء و عفاف، ابراز فقر نمى كند و اگر هم بگويند خمس است قبول نمى كند، آيا مى شود از بابت هديه چيزى به او داد؟

ج

- لازم نيست به او بگويند كه مبلغ بابت خمس است. و اللّه العالم.

س 766

اشاره

- آيا دادن سهم سادات با رعايت آنچه در توضيح المسائل آمده است اذن مجتهد مى خواهد؟

ج

- بنابر احتياط اذن مجتهد لازم است ولى از طرف حقير بطور عام پرداخت سهم سادات عظام به آنها كه محتاجند مجاز است.

س 767

اشاره

- آيا از سهم مبارك امام (ع) براى برپائى مراسم مذهبى خصوصاً سوگوارى و يا اعياد ائمه اطهار صلوات اللّه عليهم اجمعين وهم چنين تهيه كتابهاى مفيد و خوب مذهبى و پخش آنان جايز است؟

ج

- موارد مختلف است و بايد با اذن مجتهد باشد.

س 768

اشاره

- در بعضى منطقه هاى افغانستان مردم احتياج به حمّام دارند براى غسلهاى واجب از وجه سهم مبارك امام (ع) زكات و غيره مى شود خرج و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 212

مصرف حمّام كرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال بابت زكات مال از سهم سبيل اللّه اشكال ندارد صرف حمّام نمايند و از سهم مبارك امام عليه السلام موكول به اجازه فقيه است.

س 769

اشاره

- سيادتى را كه شيعه معتبر دانسته و قائل به آن است آيا فقط به ذريّه پيامبر اسلام (ص) اطلاق مى شود يا اولاد هاشم ببعد را شامل مى گردد؟ و منظور حضرتعالى در رساله توضيح از سيد فقير چه كسى مى باشد آيا به كسى كه از ناحيه مادر منسوب به رسول (ص) است در صورت فقير بودن مى شود خمس داد (سهم سادات) يا نه؟

ج

- سيادتى كه در مسائل خمس و زكات و كفارات واجبه موضوع احكام است انتساب به جناب عبد المطّلب از طريق پدر و اجداد پدرى است اختصاص به اولاد امير المؤمنين (ع) و حضرت زهراء سلام اللّه عليها دارد.

س 770

اشاره

- آيا كسى مى تواند از وجه سهمين مبالغى را پرداخت كند كه بعداً اگر خواست سال خمسى قرار بدهد محاسبه كند؟

ج

- اگر يقين دارد كه اموالش متعلق خمس شده مانعى ندارد و اگر يقين ندارد مى تواند وجه را به سيد فقير قرض بدهد و يا وجه را به مجتهد جامع الشرائط قرض بدهد سپس بعد از تعلق خمس آنچه را به سيد قرض داده بابت سهم سادات و آنچه را به مجتهد داده بابت سهم امام (ع) محسوب دارد لكن در اين صورت بايد مقدارى را كه به سيّد فقير و به مجتهد قرض داده از سرمايه حساب كند و خمس آن را نيز بدهد. و اللّه العالم.

س 771

اشاره

- والده اين جانب سيده و علويه است با توجّه به اينكه فعلًا معمّم نيستم و استفاده از عمّامه به رنگ سياه در مورد اين جانب تأثير منفى در جامعه ندارد، آيا اجازه استفاده از عمّامه به رنگ سياه را دارم؟

ج

- كسى كه فقط مادر او سيّده است گرچه از اولاد رسول خدا (ص) محسوب است ولى احكام خاص سيّد از قبيل استحقاق خمس در صورت فقر و حرمت اخذ زكوات و مانند اينها را ندارد بهر حال اين جانب استفاده از عمامه سياه را براى چنين شخصى نظر باينكه ممكن است بعداً با سادات شرعى اشتباه شود صحيح نمى دانم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 213

دستگردان

س 772

اشاره

- با توجه رواياتى كه ميفرمايد الخمس بعد المؤونة كه نمونه آن در جلد 2 استبصار باب 30 موجود است چرا مراجع بزرگوار وجوب خمس را فورى نمى دانند و مهلت دستگردان ميدهند آيا مهلت را از (من ذلك في حل ليزكوا) استنباط مى فرمايند و آيا مهلت يك سال، با آن مقدار خمسى كه به بعد از مؤونه تعلق گرفته و تا مدت يك سال از بين ميرود منافات ندارد؟

ج

- استناد به روايت محمد بن سنان از عبد الصمد بن بشير كه در ذيل آن ميفرمايد (الا أن أبي جعل شيعتنا في ذلك في حل ليزكوا) بر ولايت فقيه بر امهال و دستگردان بجهت ضعف سند آن تمام نيست ولى به روايات ديگر مثل صحيحه فضلاء عن أبي جعفر (ع) استناد ممكن است به اين بيان كه تحليل امام (ع) بر حسب ولايت بر خمس بوجه و به اصطلاح حكم ولايتى و نظامى است و اگر ولايت فقيه نيز بر خمس ثابت شود چنانكه در اخذ و مصرف آن ثابت ميدانند فقيه هم در موارد و اقتضاء مصلحت ميتواند در اداء آن مهلت بدهد مع ذلك اثبات اين ولايت كه مأخذ تحقيق باشد براى فقيه خالى از اشكال نيست ولى در مواردى كه من عليه الخمس بطور عرف و عادت متمكن از اداء نباشد و مصلحت از باب خمس هم امهال باشد ولايت بر آن موجه است بلى اذن در تأخير اداء بدون مصلحت ارباب خمس و تمكن من عليه الخمس از اداء خالى از اشكال نيست و مقصود از بخش دوم سؤال كاملًا معلوم نشد زيرا بفرض صحت مهلت و انتقال خمس بذمه شخص

چيزى از مال خمس تضييع و تفويت نميشود.

س 773

اشاره

- آيا مى توان مبلغ خمس را به صورت اقساط پرداخت نمود؟

ج

- بدهى خودتان را بايد دست گردان بكنيد بعد از دستگردان در صورتى كه متمكن از پرداخت دفعى آن نباشيد مى توانيد به اقساط بپردازيد. و اللّه العالم.

س 774

اشاره

- آيا مى توان وجوهات شرعيّه را به شماره حساب دفتر جنابعالى واريز نمود و از دست گردان وجوه مستغنى است؟

ج

- اگر بخواهيد همه وجوهات متعلّقه به اموال خود را در سر سال خمسى دفعةً بپردازيد دست گردان لازم نيست ولى اگر بخواهيد تدريجاً بپردازيد بايد بدهى خود را دست گردان نمائيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 214

س 775

اشاره

- با سند منزلم و مقدارى وجه نقد سه دانگ از يك ماشين را خريدم بعد از درآمد آن اقساط وام را پرداختم و يك دانگ ديگر هم خريدم و اگر بخواهم وجوهات را حساب كنم مجبورم سهمى از آن را بفروشم و زندگى من تأمين نگردد آيا خمس بر آن تعلق مى گيرد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه ماشين را جهت كار خريده ايد خمس دارد، بايد خمس آن را دستگردان كنيد و به تدريج بدهى خود را بپردازيد. و اللّه العالم.

س 776

اشاره

- اگر كسى فعلًا نتواند خمس را بپردازد مى تواند بتأخير بيندازد و يا اينكه قرض كند و خمس را پرداخت نمايد؟

ج

- با مجتهد يا مأذون از طرف او دستگردان كند و تدريجاً بپردازد. و اللّه العالم.

تصرف در مالى كه خمس آن پرداخت نشده

س 777

اشاره

- حضرت عالى در رساله مسأله 884 فرموده ايد: تصرف در ملك كسى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است تا آخر، حال خمس و زكات يا كفاره رمضان و ديه و رد مظالم و نظاير اينها هم اگر بعهده شخص باشد همين حكم را دارد و اگر يكى از وراث كه يك هكتار زمين ارث برده به اندازه سهم خودش خمس و زكات و رد مظالم و ديه و كفاره را بدهد تصرف اين شخص كه به اندازه خودش داده حرام و نماز باطل است يا نه؟

ج

- در مورد سؤال با پرداخت وجوه مذكور به مقدار سهم خود ميتواند در بقيه سهم خود تصرف كند. و اللّه العالم.

س 778

اشاره

- كسى خانه اى را از پول خمس نداده خريده و در آن نماز مى خواند، نماز و غسل او چه صورت دارد؟ آيا غسل باطل است يعنى جنابتش باقى است؟

ج

- اگر معامله را به ذمّه انجام داده نماز و غسل اشكال ندارد البته واجب است خمس را هم بدهد و اگر عين بعين انجام داده تا موقعى كه خمس آن را نپرداخته هر گونه تصرّف در آن خانه اشكال دارد. و اللّه العالم.

س 779

اشاره

- كسى كه منزل مسكونى خويش را اضطراراً براى خريد منزل مسكونى ضرورى در محل انتقال جديد مى فروشد، آيا در فاصله ايام بيع و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 215

شراء، وجه بهاى منزل فروخته شده مشمول خمس مى شود؟ و با فرض شمول خمس و عدم پرداختن در منزل مسكونى ابتياعى جديد از وجه تخميس نشده نماز و تصرفات ديگر جائز است؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه در سال فروش قيمت منزل صرف خريد منزل مسكونى جديد و يا مؤونه ديگر شده چيزى بر او نيست ولى اگر پول خانه بماند تا سال بعد، بمقدارى كه زائد بر قيمت خريد، فروخته خمس تعلّق ميگيرد و اما نسبت به خريد منزل با پول تخميس نشده چنانچه ذمّه اى بوده نماز و تصرفات در آن منزل اشكال ندارد.

س 780

اشاره

- شخصى كه خمس نميدهد اگر هنگام حج مقدارى از مال خود را جدا كند و خمس آن را بدهد و صرف امور حج كند آيا تا اين اندازه تصرف جايز و حج او صحيح است؟

ج

- در فرض سؤال، تصرف جايز نيست چون خمس بنحو اشاعه است و بايد همه مال متعلّق خمس را تخميس كند لكن اگر لباس احرام و ساير لباسهايش را كه در حين انجام اعمال از آنها استفاده ميكند در موقع خريدن بنحو كلى و ذمّه اى خريده باشد نه عين به عين حجّش صحيح است.

س 781

اشاره

- فرش مسجدى را از پول خمس نداده خريدارى كرده اند نماز خواندن و سائر تصرفات در آن چه صورت دارد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه معامله و خريدوفروش به ذمّه بوده كه معمولًا چنين است معامله صحيح است و نماز خواندن و سائر تصرّفات در آن فرش اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 782

اشاره

- شخصى درختى را بدون اينكه خمس آنها را بدهد وقف مسجد مى كند و سقف و شبستان آن را كه در روستاها معمول است از آن درخت مى سازد نسبت به خمس وظيفه چيست و آيا نماز در پشت بام و شبستان مسجد صحيح است يا نه؟

ج

- اگر درخت متعلق خمس شده وقف آن و نماز خواندن روى آنها براى كسانى كه اطلاع دارند اشكال دارد مگر آنكه خمس آنها داده شود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 216

س 783

اشاره

- زيد قبلًا خمس اموالش را به مرجع تقليد خودش و ساير مراجع مى داد حالا مدتى است كه سهم مبارك را نمى دهد با چنين شخص آيا مى توانم شريك معامله اى باشم و يا برايش اجير شوم و كار كنم؟

ج

- شركت با شخص مذكور در صورتى كه يقين داريد كه اموال مورد ابتلاء شما از شخص مذكور متعلق خمس شده و ادا نكرده اشكال دارد ولى اجير شدن و كار كردن براى او مانعى ندارد و اجرتى كه به شما مى دهد اگر يقين نداريد كه متعلق خمس واقع شده گرفتن آن مانعى ندارد و اگر يقين داريد پولى كه به شما به عنوان اجرت مى دهد متعلق خمس شده و خمس آن را نداده بايد آن را قبول نكنيد و از او بخواهيد تا پول حلال به شما بدهد.

و اللّه العالم.

س 784

اشاره

- غذا خوردن در خانه اى كه اهل آن تارك الصلاة بوده و خمس و زكات نمى دهند چگونه است؟ اگر پدرم خمس و زكات مالش را نداده، تكليف من كه نان او را مى خورم و از لوازم خانواده استفاده مى كنم چيست؟

ج

- هر چه را يقين نداريد كه به خصوص آن خمس تعلّق گرفته تصرّف در آن جايز است.

س 785

اشاره

- بعضى مؤمنين مى پرسند، جاهائى دعوت مى شويم كه يقين داريم حساب سال ندارند، آيا غذا خوردن و يا تصرّف ديگر ما، در منزل آنان چه صورت دارد؟

ج

- اگر يقين ندارند كه به عين آنچه مورد ابتلاء آنها است خمس تعلق گرفته باشد ظاهراً اشكال ندارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 219

نذر

از بين رفتن موضوع نذر

س 786

اشاره

- مبلغى پول بعنوان مناطق جنگى است و مبلغى بعنوان بازسازى با اين پول مناطق جنگى چه كار بكند ميتواند براى زلزله زده خرج كند و يا در سپاه و يا پايگاه مصرف كند؟

ج

- در مورد سؤال مبلغى كه مربوط به بازسازى مناطق جنگى است بايد صرف همان قسمت بشود و مقدارى كه مربوط به مناطق جنگى است صرف نيروهائى كه فعلًا در همان منطقه بعنوان مرزبان و غيره هستند بشود و صرف آن در زلزله زده و غيره جائز نيست.

س 787

اشاره

- نذر جبهه جنگ يا بطور كلى وجهى را كه بابت كمك بجبهه جنگ ميدهند و سابقه دارد، در وضع موجود آن را در چه مواردى صرف كنيم؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه چيزى را براى جبهه با خواندن صيغه شرعى نذر

جامع الاحكام، ج 1، ص: 220

نموده فعلا كه جنگى نيست، صرف مرز داران كشور بنمايد و اگر بدون نذر شرعى، اشخاصى براى جبهه وجهى پرداخته اند و شناسائى آنها مقدور نباشد، آن وجوه را به نيّت مظالم از طرف صاحبانش احتياطاً به فقراء از مرزداران بدهند.

س 788

اشاره

- اين جانب مغازه اى به اين قصد دارم كه هر چه پس انداز كنم از هزار تومان پنجاه تومان متعلق به حضرت أبو الفضل العباس (ع) باشد، در صورت امكان ببرم به كربلا فعلًا راه مسدود است، تا به حال مبلغ دو مليون سرمايه شده است، طبق نيّتم صد هزار تومان بايد بدهم، فعلًا امكانش هم ندارم آيا ميتوانم مبلغ فوق را تدريجاً بوسيله روحانى هيئت در شعائر مذهبى اعم از روضه خوانى و سينه زنى در ايام محرم و صفر در مساجد و تكيه ها خرج كنم و يا بقم ارسال كنم، هر چه صلاح ميدانيد مصرف كنيد؟ در غير اين دو صورت چه بايد بكنم ضمناً آيا ميتوانم آن قصد را لغو كنم يا نه؟

ج

- در مورد سؤال مجرّد قصد مذكور موجب تكليف نمى شود، اگر صيغه نذر و عهد به عربى يا بفارسى نخوانده ايد چيزى بر شما نيست، مع ذلك اگر بخواهيد رشته توسّل خود را به مقام حضرت أبو الفضل عليه السلام ادامه دهيد ميتوانيد اين مبلغ را كه در نظر گرفته ايد در خيرات عامّه مخصوصاً تشكيل مجالس عزادارى و سوگوارى براى آن حضرت و سائر شهداء بزرگوار كربلا، مخصوصاً حضرت سيد الشهداء عليهم السلام بمصرف برسانيد و ثواب آن را به آن حضرت هديه نمائيد.

س 789

اشاره

- كسى نذر كرده كه مادام العمر در دهه عاشورا عزاداران را اطعام نمايد و مدتى هم باين نذر عمل كرده است ولى اكنون برايش مقدور نيست وظيفه او چيست.

ج

- در فرض سؤال، تا حدى كه مقدور نيست تكليفى ندارد و اگر مجدّداً قدرت پيدا كرد، از تاريخ حصول قدرت به بعد بر طبق نذر بايد عمل كند.

تغيير دادن مصرف نذر

س 790

اشاره

- شخصى نذر كرده بطور اطلاق كه يك ربع عايدى وسيله نقليّه خود را در راه حضرت عبّاس عليه السلام صرف كند، بفرمائيد اگر بمصرف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 221

روضه خوانى برساند، هر روضه كه خوانده شود مكفى است، يا بايد روضه حضرت عباس عليه السلام خوانده شود و نيز اگر با آن پول كتاب بخرد در اختيار اهل علم و ارباب استحقاق قرار دهد در راه آن بزرگوار كفايت مى كند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال لازم نيست خصوص روضه حضرت عباس عليه السلام باشد و خريدن كتب مفيدى كه اطمينان به صحت آن داشته باشند و اهداء آن به اشخاص نيز اشكال ندارد خصوصاً اگر در صفحه اول كتاب هم قيد شود كه از محل نذر حضرت عباس عليه السلام است و بهر حال بايد اين كارها را بقصد اهداء ثواب بحضرت عباس عليه السلام انجام دهند.

س 791

اشاره

- كسى نذر كرده كه در روز عاشورا مقدار معيّنى طعام به فقرا بدهد آيا مى تواند پس از چندين سال كه باين ترتيب عمل نموده مبلغى را كه صرف طعام مى نموده، جهت روضه خوانى حضرت سيد الشهدا صرف نمايد يا خير؟

ج

- اگر صيغه نذر نخوانده باشد مختار است و الا بايد طبق نذرش عمل نمايد، البته حفظ برنامه هاى اطعام در ايام عاشورا قطع نظر از نذر خوب و تعظيم شعائر است.

س 792

اشاره

- در دهه اول محرم نذوراتى بابت هيئت و دستجات كه به مناسبت شهادت سالار شهيدان ابا عبد اللّه الحسين (ع) در اين دهه برپا مى شود آورده اند، الان مقدارى برنج، 2 رأس گوسفند مقدارى چاى، قند و شكر اضافه آمده است و هيئت مبلغ حدوداً 300 هزار تومان بدهكارى دارد خواهشمندم مسأله شرعى اين هيئت را توضيح دهيد، لازم بتذكر است كه واقفين اجناس (نذركنندگان) مشخص نمى باشد و اينكه آيا مى شود اجناسى كه اضافه آمده است به نرخ روز فروخته شود و بدهكاريهاى هيئت كه اعم از خريد برنج، حبوبات، كرايه فرش و كرايه پوش، كرايه داربست و غيره مى باشد با فروختن اين اجناس پرداخت شود.

ج

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص221

اشياء مذكور بايد در مواردى كه اهداء كنندگان آن در نظر داشته اند حسب معمول محلّ و برنامه سالهاى گذشته صرف شود و چنانچه موضوع آن بر حسب معمول منتفى باشد و صاحبان آنها هم مجهول و تحصيل اذن از آنها ميسّر نباشد احتياطاً آنها را بفقير غير سيّد از باب مظالم بدهند و فقير به اختيار خودش براى اداء قروض هيئت مى تواند آن را اهداء نمايد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 222

س 793

اشاره

- در ايام تاسوعا و عاشورا رسم شده، در يك محل يا در يك خانه خيمه گاه درست كرده، مردم در اطراف آن مشغول عزادارى مى شود، و بر مصيبت هاى حضرت سيّد الشهداء هفتاد و دو يار و انصارش گريه مى كنند و عده اى از ارادتمندان ائمه اطهار (ع) نذورات از قبيل نقد، لباس و پارچه مى آورند كه مقدارى از آن نذورات براى پذيرائى از مهمانان در همان محل خرج ميشود و مقدار زيادى مى ماند، لطفاً حضرت عالى محل مصرف نذورات باقى مانده را معين فرمائيد كه در كجا مصرف شود؟

ج

- در مورد سؤال نذورات مذكور را در همان مواردى كه قبلًا مصرف ميشده مصرف نمائيد، لباس و پارچه هاى نذرى را نيز مجازيد با نظارت امناء محل بفروشيد و در موارد مذكور مصرف نمائيد موفق باشيد.

س 794

اشاره

- من در ابتداى تكليف براى اينكه فعل حرام خاصى را ترك كنم عهد يا نذر شرعى با بيان صيغه آن كردم كه در مقابل هر دفعه ارتكاب آن عمل مدت زمان مشخصى مثلًا ده شب نماز شب بخوانم و ده جزء قرآن و زيارت عاشورا هم بخوانم تا آمدم آن فعل حرام را ترك كنم تعداد بسيار زيادى بدهى بر عهده ام قرار گرفت كه البته سالهاست مشغول اداى اين بدهيها هستم ولى مى ترسم عمرم كفاف ندهد و از عهده اداى دين بر نيايم و مى ترسم بعد از من هم، كسى آنها را برايم انجام ندهد البته در بين سالهايى كه هنوز موفق به ترك آن گناه نشده بودم، چند بار خودم تصميم گرفتم آن عهد را از عهده ام خارج كنم، امّا مى دانستم اين نحوه شرعى نيست. سؤال بنده اين است چطور مى توانم اين بدهيها را شرعاً از عهده خود خارج كنم تا اگر مردم، لازم نباشد ديگران باقى آنها را برايم انجام دهند؟ آيا اين كار با پرداخت كفاره ميسر است و اگر ميسر است چند كفاره اى بايد بپردازم؟

ج

- در مورد سؤال هر مقدار كه متمكّن هستيد از تكليف خود انجام دهيد و نسبت به بقيّه وصيت كنيد كه در صورت امكان ورثه انجام دهد ولى مى توانيد به مقدارى كه يقين به اشتغال ذمّه داريد اكتفا كنيد. و اللّه العالم.

س 795

اشاره

- اگر انسان چيزى را نذر كند و فراموش كند يا نداند كه چند بار (مثلًا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 223

زيارت عاشورا) بايد بخواند چه بايد بكند؟

ج

- اگر تعداد آن را فراموش كند اكتفا به مقدار يقينى كافى است. و اللّه العالم.

س 796

اشاره

- اگر كسى نذر كند كه چنانچه منزلم را تجديد بناء كنم سالى چند جلسه توسل به اهل بيت (ع) در آن منزل برپا مى كنم، چنانچه اين منزل را بعد از چند سال بفروشد تكليف او چيست؟

ج

- در فرض مذكور بعد از فروختن منزل نسبت به نذر مذكور تكليفى ندارد. و اللّه العالم.

نذر زن

س 797

اشاره

- آيا نذر و ساير تصرفات زوجه در مال خودش بدون اذن زوج جايز است يا خير؟

ج

- نذر زوجه بدون اذن زوج صحيح نيست ولى تصرفات او در اموال خودش اشكال ندارد اگر چه نسبت به صدقه دادن به غير ذى رحم خوب است از زوج اذن بگيرد. و اللّه العالم.

س 798

اشاره

- چهل سال قبل، وضع زندگى من خوب نبوده، همسرم نذرى كرد كه آشى در آخر ماه صفر پخته به همسايگان بدهد، و خداوند متعال محبّت فرموده كارم رو براه شده، چند سال هم آن آش را مطابق نذر پخته و داديم ولى بواسط ضعف و پيرى پختن و توزيع آش براى ما مشكل بوده از يك نفر روحانى محترم راهنمائى خواستيم دستور فرمودند مبلغ پولى را در صندوق ايتام محل باين نيّت بپردازيد لذا از حدود تقريباً 15 سال قبل مبلغ يك هزار و پانصد ريال در ماه صفر باسم آش نذرى بصندوق ميدادم ولى تازگى بفكرم رسيد كه تورّم قيمت جنس براى نذرم اشكال پيش مى آورد و ضمناً از لحاظ قدرت مالى هم توانائى پرداخت بيش از اين مبلغ را ندارم لذا استدعا دارم حضرتعالى حكم مسأله را بيان فرمائيد.

ج

- نذر زوجه بدون اينكه قبل از نذر از شوهر خود اذن گرفته باشد صحيح نيست و بر فرض اينكه اذن گرفته باشد اگر صيغه نذر نخوانده باشد عمل بآن نذر واجب نيست و در اين صورت بهر نحوى كه خواستيد عمل كنيد مختاريد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 224

س 799

اشاره

- زنى نذر كرده كه اگر شوهرش سيگار را ترك كند خرج هر هفته سيگار كشيدن او را صدقه بدهد. اگر شوهر چند هفته سيگار را ترك كرد آيا صدقه دادن بر زن از اولين هفته ترك، واجب است يا شرعاً ميتواند صبر كند و صدقه را تأخير بيندازد تا از ترك سيگار مطمئن شود.

ج

- اگر با اذن شوهر نذر كرده ظاهراً بايد مدتى از كشيدن سيگار خوددارى كند كه عرفاً گفته شود سيگار را ترك كرده است.

س 800

اشاره

- در صورتى كه در نظر زن ترك موقت، يا هميشگى نبوده باشد، از اين جهت در ضمن نذر غفلت شده باشد، اگر شوهر بعد از چند هفته مجدداً شروع به سيگار كشيدن كرد تكليف زن چه مى شود آيا نذرش به هم مى خورد و صدقه دادن بر او واجب نمى شود يا اينكه هر هفته كه نكشيد صدقه واجب است و هر هفته كه كشيد صدقه لازم نيست؟

ج

- ظاهر اين نذر ترك عرفى سيگار است، نه ترك يك روز و چند روز و چند دفعه ولى اگر نذر مطلق بود كه شامل ترك يك دفعه و يا چند دفعه مى شد همان ترك در آن مدت كفايت مى كند، بايد به نذر عمل شود و اين صورت هم نذر ترك بعد از تركِ اول را شامل نمى شود مگر اينكه از صيغه استفاده عموم شود.

س 801

اشاره

- اگر در نذر اذن شوهر لازم باشد و بعد از چند هفته شوهر بگويد گمان من در اذن چند هفته بيشتر نبوده كه شما صدقه بدهيد در اين صورت تكليف زن چه مى شود؟

ج

- اعتبار اذن شوهر در انعقاد نذر بنابر احتياط است لذا در فرض مرقوم احتياط وفاء به نذر است بلكه رعايت اين احتياط لازم است.

مسائل متفرقه نذر

س 802

اشاره

- اگر پدرى نذر كرد كه دختر خود را بكسى بدهد و آن دختر راضى باين ازدواج نشد، اين نذر چه صورتى دارد؟

ج

- در فرض سؤال، نذر پدر صحيح نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 225

س 803

اشاره

- اگر شخصى براى انجام كار مهم نذرى را به زبان آورد، اما به دل آن را نپسندد (از لحاظ مبلغ و يا از نظر چيزهاى نذر شده مثل دعا) تصميم بگيرد نذر را عوض كند آيا امكان دارد؟ و يا اگر قبل از تعويض نذر خواسته او برآورده شود بايد نذر را اداء كند؟

ج

- وفاء به نذر در صورتى واجب است كه به زبان يا صيغه عربى يا فارسى نذر كند مثل اين كه بگويد براى خدا بر من يا بذمّه من است اگر فلان حاجتم برآورده شد اين مبلغ را به فقراء بدهم، و اگر فقط در دل قرار گذاشته باشد و بر زبان نياورده باشد، يا فقط گفته باشد نذر كردم، و خود را براى خدا عهده دار و مديون خدا نكرده باشد، اختيار با خود اوست مى خواهد عمل كند مى خواهد ترك كند يا آن را عوض نمايد.

عهد و قسم

س 804

اشاره

- خداوند متعال در قرآن كريم به چيزهائى قسم خورده آيا قسم خوردن به آنها صحيح مى باشد؟

ج

- قسم خوردن بآنها اثر شرعى ندارد.

س 805

اشاره

- بنده زمانى با خود عهد كردم كه يكى از كارهايى كه حرام است را انجام ندهم و اگر انجام دادم مدّتى روزه بگيرم امّا متأسفانه پس از مدّتى دوباره مرتكب اين فعل حرام شدم و تاكنون بارها اين فعل حرام را انجام داده ام. در اين مورد وظيفه من چيست؟ امّا هم اكنون نمى دانم كه صيغه عهد را همانطورى كه در رساله فرموده ايد جارى كرده ام يا نه؟ در اين صورت وظيفه من چيست؟

ج

- از آنچه تا بحال كرده ايد جدّاً توبه كنيد و نسبت به گذشته اگر نميدانيد كه عهد بنحوى كه شرعاً معتبر است و در رساله ذكر شده واقع شده يا نه غير از توبه چيزى بر شما نيست. والله العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 227

احكام وقف

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 229

وقف

متولّى وقف

س 806

اشاره

- در مواردى كه واقف در وقفنامه امر توليت را به اولاد خود نسلًا بعد از نسل تفويض نموده است آيا متصف بودن متولى از اولاد بصفات عمومى كفايت و امانت و احياناً عدالت نيز در اداره امور موقوفه بنظر مبارك حضرتعالى لازم است يا خير؟

ج

- ظاهر اين ستكه اگر واقف شرط امانت و عدالت نكرده باشد جواز تصدّى متولّى مشروط به اين صفات نيست و عمل او طبق دستور مقرّر در وقف نافذ و صحيح است بلى اگر خيانت و تخلّف او از شرائط مقرّر در وقف محرز شود حاكم شرع جامع الشرائط بايد مداخله و ضم امين نمايد و امّا نسبت به كفايت، اگر مطلقا فاقد باشد حق تصدّى ندارد و اگر با داشتن كفايت، بالمباشره متمكن از انجام امور موقوفه نيست ولى با تعيين وكيل متمكن از اداره وقف است و در وقف هم شرط مباشرت متولى نشده باشد متولّى با تعيين وكيل بايد اعمال توليت نمايد. والله العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 230

س 807

اشاره

- آيا اداره اوقاف شهرستان ميتواند از تجديد اجاره نامه ملك موقوفه خاص كه سالهاست در اجاره اين جانب است و ممر در آمدم مى باشد بدون رضايت اين جانب خوددارى نمايد؟

ج

- بعد از پايان مدت اجاره متولّى شرعىّ ملك موقوفه ميتواند ملك را بهر كس كه بخواهد اجاره دهد.

س 808

اشاره

- در مدّت هفت سالى كه بناى پروژه عظيم كتابخانه و مجتمع فرهنگى را داشته ايم هيچ يك از هيئت امناء و اجرائى با بنده كه متولّى اين پروژه بوده ام همكارى ننموده بلكه استهزاء و مسخره داشتند و باورشان نميشد كه روزى اين پروژه به 60% از بنا برسد و در پنج طبقه ساخته شود قبل از وقف در بدو تأسيس هيأت امناء و اجرائى منحل شده و بنده دنبال ساخت و ساز بودم و در وقفنامه نوشته ايم كه بعد از بنده توليت با أكبر اولادم ميباشد آيا بازهم هيأت امناء لازم است تشكيل شود يا خير؟

ج

- تعيين متولّى و كيفيت اداره وقف با واقف است اگر در وقف معين كرده باشد تغيير آن جائز نيست ولى واقف بايد محلى را كه وقف مى كند يا مالك باشد يا از طرف مالك وكالت يا وصايت داشته باشد كه بايد حسب الوكالة يا وصايه عمل كند.

س 809

اشاره

- آيا جايز است واقف كه خود متولّى بوده و در سند مالكيت براى خود اختيار تام داشته زيرزمين و سه باب مغازه را با هزينه شخصى خود ساخته درآمد اعيانى آنها را براى خود بردارد؟

ج

- اگر واقف قبل از تحقق قبض در زير زمين مذكور احداث مغازه نموده باشد اشكال ندارد و عمل او محمول بر صحّت است.

س 810

اشاره

- وقفنامه اى متعلق بسال 1321 هجرى قمرى كه فتوكپى آن ضميمه اين نامه است واقف آن زمينى را وقف نموده تا مال الاجاره در عزادارى صرف شود و توليت هم با واقف ما دام الحيوة و بعد از او با أرشد اولاد ذكور بطناً و نسلًا بعد بطن و نسل در هر طبقه با تقدم ذكور بر اناث باشد آيا ارشد اولاد ذكور اكبر اولاد ذكور است يا خير و آيا با بودن يك نفر از طبقه سابق به لاحق ميرسد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 231

يا نه و آيا عين موقوفه بين ورثه تقسيم ميشود يا فقط توليت بارث است و در فرضى كه متولّى عمل بوقفنامه ننموده توليت بديگرى منتقل ميشود يا به حاكم شرع مراجعه شود؟

ج

- در مورد سؤال كلمه ارشد ظهور در كمال عقل و درايت دارد نه تنها در كبر سنّ و با بود يك نفر از طبقه سابق توليت به لاحق نميرسد و در صورتى كه متولّى بوظايف شرعى عمل نكند به حاكم شرع مراجعه ميشود تا ضم امين نمايد و ملك وقف بين ورّاث تقسيم نميشود بلكه اختيار آن با متولّى شرعىّ است كه طبق مقرّرات وقف عمل نمايد.

س 811

اشاره

- موقوفه اى كه معلوم التوليه و در قيد حيات است آيا شرعاً جايز است ديگران در آن دخالت يا تصرف نمايند؟

ج

- بطور كلّى در صورتى كه متولّى منصوص به وظيفه شرعىّ خود عمل مى كند ديگران حق دخالت در آن ندارند و اگر بوظيفه شرعى خود عمل نمى كند بايد به حاكم شرع جامع الشرائط مراجعه شود.

خريدوفروش موقوفه

س 812

اشاره

- اين جانب نيت كردم پنج درخت گردو را بمصرف روضه خوانى برسانم اولادى ندارم كه بعد از من عمل كند و خودم هم پير شده ام آيا مى توانم آنها را بفروشم؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه درخت هاى مذكور را وقف نموده ايد و قبض وقف هم محقّق شده فروختن آنها جائز نيست. و اللّه العالم.

س 813

اشاره

- خريدوفروش موقوفه و تبديل به احسن طبق نظر واقف، چه حكمى دارد؟

ج

- خريدوفروش موقوفه جهت تبديل به احسن جايز نيست.

س 814

اشاره

- نيم دانگ زمين مزروعى را از يك نفر مسيحى خريدارى نموده ام. هم اكنون سازمان اوقاف زمين مذكور را بتصرف خود درآورده و اجاره چند سال پيش را از اين جانب طلب نموده و قادر به پرداخت اجاره چند ساله اى كه اوقاف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 232

از ما طلب نموده نيستم حكم شرعى را بيان فرمائيد.

ج

- در مورد سؤال، اگر وقفيّت زمين از طريق شرعى به ثبوت برسد يا شما علم بآن حاصل كرده باشيد خريد آن باطل بوده است و مبلغى را كه بفروشنده به عنوان بهاى زمين داده ايد ميتوانيد از او استرداد نمائيد و اجرة المثل مدتى كه زمين وقف را متصرف بوده ايد ضامن هستيد و بايد به متولّى شرعى وقف بدهيد و اگر وقفيّت آن به ثبوت شرعى نرسيده على الظاهر چيزى بر شما نيست.

س 815

اشاره

- شخصى مقدارى زمين وصيّت نموده است كه بعد از مرگش، از محصول آن زمين در راه خدا، خرج شود- حالا- ورثه حساب كرده كه خرج و مخارج زمين مذكور، بيش از درآمدش هست (يعنى بعد از مخارج چيزى باقى نمى ماند، كه در راه خدا مصرف شود- بلكه ضرر هم مى كند آيا ورثه مى تواند آن زمين را در راه خدا مصرف نمايد؟

ج

- مورد سؤال، حكم وقف را دارد و چون يقين به عدم قابليت آن از جهت درآمد و لو در آينده حاصل نمى شود فروش آن جايز نيست. و اللّه العالم.

س 816

اشاره

- مى توان شرعاً مكان نامناسب و غير قابل استفاده كتابخانه را فروخته و پول حاصله را صرف ساخت مكان جديدى نمود كه از درآمد آن مخارج حسينيه و كارهاى فرهنگى تأمين شود؟

ج

- در فرض سؤال كه محلّ مذكور وقف براى كتابخانه شده و به تصرّف موقوف عليهم داده شده است، فروش و تبديل آن جايز نيست. و اللّه العالم

س 817

اشاره

- مرحوم پدرم ده زمين بى آب در ده وقف نموده كه از درآمد آن ده مجلس روضه در ماه محرم خوانده شود حال آنكه اين زمين را ميخواهند سالى دو هزار تومان اجاره كنند و با اين دو هزار تومان بيشتر از يك مجلس نمى شود روضه خواند اين جانب تصميم گرفتم كه زمين را بفروشم (كه حدود 120 الى 150 هزار تومان قيمت كرده اند) و با پولش تعدادى درخت گردو بخرم كه للّه تبديل به احسن شده باشد و درآمدى هم از اين راه داشته باشد كه بتوانيم ده مجلس روضه بخوانيم، آيا ميشود اين پول را به حساب سپرده بانك گذاشت و سود سپرده را براى روضه خوانى مصرف كرد يا خير؟

ج

- فروش و تبديل زمين وقفى جايز نيست و در فرض سؤال، ميتوانيد بمقدار

جامع الاحكام، ج 1، ص: 233

درآمدى كه فعلًا دارد مجلس روضه بگيريد و لو يك مجلس باشد و جائز نيست وجه مذكور را در بانك بحساب سپرده بگذاريد.

س 818

اشاره

- به استحضار مى رساند باغچه اى با دو من آب وقف حمّام بوده كه حمّام كوچكى نيز در اين باغچه بوده است كه حمّام تبديل به احسن گرديده است و چون باغچه هم از چندين سال پيش از آب استفاده نمى كرده است و احتياج هم نداشته آب مصرف زراعت دشت مى شده است آيا اين آب را ميشود فروخت يا خير؟

ج

- در مورد سؤال به همان نحوى كه باغچه و آب جهت حمّام وقف شده بايد طبق آن عمل شود و لو به اجاره دادن موقوفه و صرف مال الاجاره در احتياجات حمّام، و فروختن آن جائز نيست.

س 819

اشاره

- ساختمانى كه براى حسينيّه خريدارى شده و به قبض و سند در آمده و مالكان اصلى آن مبلغ قابل توجهى براى حسينيّه شدن مكان به حضرت سيّد الشهداء عليه السلام بخشيده اند و مردم نيز كمك مالى نموده اند و مدت دو سال حتى مبالغ اجاره مغازه هاى موقوفه آن اخذ شده و در آن مكان مجلس توسل و عزادارى و اطعام برگزار شده آيا قابل تبديل و تغيير است يا خير؟

ج

- بطور كلّى در فرض سؤال ظاهر اين ستكه وقف حسينيّه محقّق شده و فروش و تبديل و تغيير آن جائز نيست. و الله العالم.

تصرف بر خلاف وقف

س 820

اشاره

- چيزى كه در گذشته وقف شده است و امروز جزء اشياء تاريخى و گران بهاست آيا مى توان آن را در موزه يا محل ديگر مخصوص اين اشياء نگاهدارى كرد؟

ج

- براى هر جهتى كه وقف شده بايد در همان جهت مورد استفاده قرار گيرد و حفظ آن در موزه بصورت تعطيل آن جائز نيست.

س 821

اشاره

- آيا مى توان با توجه به شرايط روز و در جهت مصالح دولت و امت اسلامى و با ملحوظ داشتن نيت اصلى واقف و در جهت هماهنگى با ساير

جامع الاحكام، ج 1، ص: 234

برنامه هاى مدوّن و جارى دولت در كاربرد نظرات واقف تغييراتى بعمل آورد؟

ج

- تغيير در مصرف وقف جايز نيست بلى در صورتى كه مصرف معين شده از طرف واقف منتفى شده باشد مى شود در مصرفى كه اقرب بنظر واقف است صرف نمود.

س 822

اشاره

- قرآن يا كتابى كه بصورت نسخه خطى مى باشد و توسط نگارنده وقف خواندن شده است، آيا مى توان براى استفاده احسن آن را حفظ نمود و به جاى آن قرآن يا كتاب ديگرى را وقف نمود؟ (يا معادل قيمت آن كتاب يا قرآن وقف نمود).

ج

- جائز نيست.

س 823

اشاره

- قرآن هاى خطى سند و تاريخ علمى و فرهنگى و مذهبى نجم آباد به شمار مى آيند، حضرتعالى كدام يك از موارد ذيل را صلاح مى دانيد عمل شود:

تعمير شود و در منزل يكى از افراد معتمد آبادى نگهدارى شود.

و يا چون كه وقف است بهتر است اين قرآنها تعمير شوند و مجدداً به مسجد آبادى منتقل شود و يا به يكى از كتابخانه هاى معتبر از طرف ورثه واقف هديه شود تا بنحو احسن با داشتن تجهيزات لازم نگهدارى شود؟

ج

- در مورد سؤال اگر متبرّعى باشد كه قربة الى اللَّه مخارج اصلاح و ترميم اوراق دو شصت پاره را بپردازند يا از زكوات تأمين آن ممكن باشد بايد متولّى شرعى آنها كه در وقف نامه تعيين شده آنها را ترميم و اصلاح نمايد و بطورى كه در معرض از بين رفتن نباشد نگهدارى نمايد و طبق متعارف و دستور وقفنامه آنها را براى استفاده اهالى نجم آباد در اختيار آنها قرار دهد و انتقال آن به محلّ ديگر غير از نجم آباد جايز نيست.

س 824

اشاره

- وجوهى را كه اهل خير بعنوان كمك به مخارج حسينيّه و حيدريه يا امثال اينها مى دهند مى توان در موارد ديگر مثل مخارج يا كرايه سفر هيأت به زيارات يا غير آن مصرف نمود؟

ج

- وجوهى كه مردم بعنوان مصارف حسينيّه و مانند آن مى دهند صرف آن در غير مورد ذكر شده جايز نيست. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 235

س 825

اشاره

- مبالغى كه بعنوان كمك به مخارج حسينيّه يا حيدريه جمع آورى شده را مى توان بعنوان سپرده بلند مدت در بانك قرار داد؟

ج

- گذاشتن پول حسينيّه در حساب سپرده جايز نيست ولى چنانچه مصرف وجوه حسينيّه وقت خاصّى داشته باشد بر متولّى واجب است تا آن موقع وجوه را در محلّ أمنى حفظ نمايد چنانچه با گذاشتن در بانك اطمينان به حفظ آن پيدا مى كند گذاشتن در حساب قرض الحسنه اشكال ندارد. و اللّه العالم

س 826

اشاره

- امامزاده اى است كه ساختمان آن رو به ويرانى است از مردم پول مى گيرند بنام تعمير ساختمان امامزاده و آن پول را خرج هموار كردن كوهى كه در مجاورت آن است مى كنند آيا اين كار جايز است؟

ج

- پول به هر عنوان جمع آورى شده باشد بايد در همان جهت مصرف شود و صرف آن در غير آن جهت جائز نيست مگر با اذن دهندگان پول.

س 827

اشاره

- قطعه زمينى است موقوفه كه قسمتى از آن مشجر و باغ مركبات است و قسمتى مزروعى شالى واقع در قريه درون كلابى از قراء شهرستان بابل استان مازندران كه بيش از صد سال مرد خيّرى آن را وقف نموده و مصرف آن به شرح وقف نامه مى باشد. آيا مى توان در موقوفه مذكور مبادرت به احداث سقا تالار نمود يا خير؟ هرگاه بدون تحصيل مجوز شرعى و قانونى سقاتالارى ساخته شود مى توان از آن استفاده نمود يا از موارد تصرف نامشروع و غصب است؟

ج

- اگر زمين موقوفه مذكور كما فى السابق زراعت مى شود و درآمد آن صرف در مورد وقف مى شود ساختن سقاتالار در آن جايز نيست بلى چنانچه زمين مذكور قابل كشت نباشد متولّى شرعى با مصلحت وقف مى تواند قسمتى از آن را براى ساختمان سقاتالار اجاره دهد و مال الاجاره را به مصرف موقوفه برساند و هر گونه تصرّف در امر موقوفه بدون مجوّز شرعى و اجازه واقف غصب و حرام و موجب ضمان اجرة المثل است توضيحاً چنانچه اجاره مذكوره واقع شد بايد مدارك معتبره تهيه و تنظيم گردد و به امضاء معتمدين برسد تا در طول زمان و مرور ايّام وقفيت آن متروك و منسىّ نگردد. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 236

س 828

اشاره

- حسينيّه اى است كه در حال حاضر جهت برگزارى مراسم مذهبى نياز به توسعه و تجديد بناء دارد (زمينى هم براى اين منظور آماده گرديده) در يك سمت آن خانه ها ايست كه راه عبور آنها در حسينيّه است. اجازه مى فرماييد كه در طرح توسعه آن كوچه براى عبور همسايگان از زمين حسينيّه جدا و ساختمان حسينيّه مستقل و مجزّا و بدون شريك باشد و موجبات استفاده مشروع بيشترى فراهم گردد؟

ج

- در مورد سؤال، جدا كردن قسمتى از زمين حسينيّه و راه مستقل قرار دادن آن جايز نيست. و اللّه العالم

س 829

اشاره

- استحضار دارند كه موقوفات بسيارى در سطح كشور وجود دارد كه يا شناسائى نشده و يا به مرور زمان از بين رفته است كه هر دو گروه موقوفات مزبور در صورت شناسائى و احياء، درآمدهاى فوق العاده اى براى ميهن اسلامى ايجاد خواهند نمود و منبع جديد درآمدى براى كشور فراهم مى شود، در اين صورت آيا مى توان با تغييرات جزئى در نحوه استفاده از درآمد موقوفات موجود براى شناسائى موقوفات مزبور (ناشناخته) اقدامى بعمل آورد؟

ج

- صرف درآمد موقوفات موجود در شناسائى و احياء موقوفات ديگر كه مربوط به موقوفات موجود نباشد جايز نيست مخارج شناسائى و احياء از وجوه برّيه ديگر تأمين شود.

س 830

اشاره

- زمينى بر ابناء السبيل وقف است كه مساحت تقريبى آن 640 متر مربع است اكنون زمينهاى مجاور ساختمان شده و طبق نظر كارشناس اگر 40 متر مربع آن را به كوچه عام بدهند علاوه بر اينكه كوچه عام اصلاح خواهد شد بر ارزش زمين مذكور هم افزوده خواهد شد و اگر اين عمل صورت نگيرد اين زمين در بُن بست واقع شده و تقريباً بلا استفاده خواهد ماند با اين شرائط آيا مجاز به تصرف در آن زمين هستند يا خير در هر صورت ارشاد فرمائيد! ضمناً ورثه واقف بعنوان متولّيان موقوفه مى باشند.

ج

- در مورد سؤال چنانچه استفاده از زمين وقفى موقوف و منحصر باشد باينكه مقدارى از آن زمين معبر شود معبر قرار دادن آن با اجازه متولّى شرعى مانعى ندارد و لى قلّت منافع مجوّز اين عمل نميشود. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 237

س 831

اشاره

- زمينى است جنب مغازه اين جانب تقريباً بمساحت 6 متر مربع در بازار شهرضا كه سابقاً سقاخانه بوده و فعلًا بلااستفاده گرديده و مالك معينى ندارد از طرف ديگر به اداره اوقاف مراجعه شده وقفنامه در دست رس كسى نيست و كسى هم بوقف بودن آن اطلاع ندارد و از طرف ديگر مورد نياز اين مغازه مى باشد و اداره اوقات شهرضا هم گفته چنانچه از مجتهد جامع الشرائط استجازه شود تصرف آن بلامانع مى باشد مستدعى نظر خود را در مورد زمين فوق الذكر مرقوم فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال مقتضى است اهل خير بعنوان صدقه جاريه آن را تجديد بنا نموده و با وسائل جديد براى استفاده عموم مجهّز نمايند.

س 832

اشاره

- شخصى زمينى را وقف نموده كه اجاره آن به مقدار معين صرف روضه خوانى شود و يك ختم قرآن خوانده شود و بقيه اجاره آن وقف حمّام شود در حالى كه نزديك بيست سال است كه حمّام مخروبه و به كلى صاف شده در مصرف موجودى وقف حمّام چه دستور مى فرماييد؟

ج

- بطور كلى اگر مقصود اين باشد كه بقيه عوائد زمين بمصرف تعمير و دائر نگاه داشتن حمّام معينى برسد و فعلًا آن حمّام از بين رفته صرف عوائد در آن بى موضوع شده آن عوائد را در همان جهات در حمّام ديگر صرف نمايند. بلى اگر با آن مقدار از عوائد تجديد بناى حمّام در همان محل اول ممكن است بمصرف تجديد بناء آن برسانند.

س 833

اشاره

- در مواردى كه دستگاههاى دولتى بدون اذن متولى شرعى موقوفات و بدون پرداخت حقوق وقف مبادرت به حفر چاه و ايجاد شبكه لوله گذارى در اراضى و املاك موقوفه مى نمايند، آيا ضمانت شرعى پرداخت حقوق وقف متوجه مصرف كنندگان است يا دستگاه مجرى طرح؟

با علم به عدم پرداخت حقوق وقف انجام وضو و غسل با چنين آبى چه صورت دارد؟

ج

- تصرف در ملك وقف بدون اذن متولّى شرعى غصب و حرام است و بر حسب موارد موجب ضمان خسارت وارده و اجرة المثل مى شود و در مورد سؤال حفركننده چاه اگر موجب تضرّر وقف شده علاوه بر ضمان آن ضامن قيمت آب

جامع الاحكام، ج 1، ص: 238

چاه نيز مى باشد و استفاده كنندگان از آب نيز ضامن هستند كه متولى وقف از هر كدام از آنها مى تواند قيمت آب را مطالبه نمايد ولى باطل بودن وضوء و غسل با آب مرقوم در صورتى است كه استفاده كنندگان عالم به غصبى بودن آب باشند.

تعويض موقوفه

س 834

اشاره

- آيا اشياء وقفى را مى توان تبديل به أحسن نمود؟

ج

- جائز نيست.

س 835

اشاره

- شخصى زمينى را وقف عزادارى سيد الشهداء صرف چاى و روضه خوانى نموده در يك مسجد مدت 70 الى 80 سال اولياى آن زمين وقف را خرج نموده حال يك مسجد جامع نزديكى آن مسجد درست شده ديگر به آن مسجد كسى نمى رود آيا در مسجدهاى ديگر مى توانيم خرج كنيم و در ضمن صاحب آن زمين وارثى ندارد و در وقف نامه هم به آن مسجد قيد نشده است ولى زبانى ميگويند وقف اين مسجد است.

ج

- در فرض سؤال، اگر سيره و عمل بر صرف عوائد وقف در مسجد خاص بوده تغيير آن مورد اشكال است بلى اگر صرف آن در مسجد مرقوم متعذّر باشد در هر مسجدى كه اقرب بآن مسجد و بنظر واقف باشد صرف شود.

س 836

اشاره

- زمينى بود كه در زمانهاى قبل از ميوه هاى درختان آن روضه خوانى مى شده الان ورثه ميگويند درختهاى زمين وقف بوده و خوف اين هست كه زمين را كسى تملك كند و بفروشد، آيا اگر اين زمين فروخته شود صرف تعمير مسجد يا صرف حُسينيه بشود يا بايد روضه خوانى بشود؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه درختها بلا استفاده مانده در صورتى كه اجاره دادن آن ممكن باشد و درختها هم بار دهند اجاره بدهند و مال الاجاره را بمصرف روضه خوانى برسانند.

س 837

اشاره

- مقدارى وسائل از قبيل لباس و چكمه و شمشير كه در تعزيه خوانى و شبيه خوانى حضرت امام حسين (ع) استفاده مى شده اكنون فرسوده و قابل استفاده نمى باشد و استفاده نكردن آن بهتر است آيا اجازه هست وسائل ذكر شده را

جامع الاحكام، ج 1، ص: 239

بطور ضايعات بفروش برسانيم و نو بخريم و يا اينكه در محل مناسب دفن كنيم؟

ج

- در صورتى كه بعلّت فرسودگى قابل استفاده نباشد مجازيد آنها را تبديل نمائيد، لكن توجه داشته باشيد كه خريد آلات لهو حرام است و در تعزيه هم نبايد مورد استفاده قرار گيرد.

س 838

اشاره

- آيا پارچه هاى مشكى كه در مساجد يا حسينيّه ها به جهت عزادارى سرور شهيدان زده مى شود پس از مدتى كهنه شده يا رنگ مشكى آن تغيير كرده و مى خواهند آن را تعويض نمايند براى نظافت يا تميز كردن دست يا اشياء به كار بردنش اشكال دارد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، اگر آن را در امور مسجد يا حسينيّه بكاربرند اشكال ندارد و الّا مى توانند بفروشند و وجه آن را صرف خريد پارچه سياه بنمايند. و اللّه العالم

س 839

اشاره

- زمين هايى كه نسلًا بعد نسل وقف كرده اند كه از عوايد بدست آمده نصف آن مال كسى كه زمين را كشت مى كند و نصف ديگر جهت روضه خوانى و امام جماعت در ماه مبارك رمضان و در مسجد معين روضه و جماعت برگزار گردد ولى به عللى از قبيل مخروبه بودن مسجد و اجتماع نكردن مردم آيا مى شود در مسجد ديگر كه جمعيّتى هستند روضه و جماعت خواند يا خير؟

ج

- اگر به هيچ وجه امكان تشكيل مجلس در مسجد مذكور فراهم نيست مى توانند عوايد آن را در مسجد ديگر صرف جهت مذكور در وقف نمايند. و الله العالم

س 840

اشاره

- در دهات ما از توابع آبادان درخت خرما وقف مى كنند جهت حسينيه آيا زمين هم داخل وقف است اگر درخت از بين رفت وظيفه متولّى چيست؟

ج

- مجرّد وقف درخت شامل زمين درخت نميشود بلى اگر متعارف محلّ اين باشد كه معمولًا درخت را با زمين آن وقف ميكنند شامل زمين نيز مى شود و در صورت شك بايد طبق متعارف رفتار شود.

س 841

اشاره

- حسينه اى موقوفه در زمين موقوفه بوده در اثر جنگ تخريب شد بعد از شروع بازسازى مردم كمى دورتر از محل خانه ساختند متولّى حسينيّه ديگرى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 240

به آن نام و عنوان در جاى نزديك محل سكونت مردم ساخت زمين قبل و حسينيه قبل به همان حال باقى مانده است آيا اشكال دارد كه حسينيّه را در جاى ديگر ساختند؟

ج

- در مورد سؤال، حسينيّه قبلى كه تخريب شده بحال وقفيت و حسينيّه بودن باقى است و حسينيّه جديد هم محكوم بوقفيّت است.

س 842

اشاره

- در فرض بالا اگر از حسينيّه اول مصالحى كه قابل استفاده باشد باقى مانده باشد مى شود در ساختمان حسينيّه دوم كه در زمين ديگر به جاى آن حسينيّه ساخته شده استفاده كرده يا نه؟

ج

- چنانچه مصالح مذكور در حسينيّه تخريب شده مورد استفاده نميباشد مصرف نمودن آن در حسينيّه جديد مانعى ندارد.

س 843

اشاره

- در فرض بالا اگر حسينيّه اول موقوفات داشته حالا كه حسينيّه را در جاى ديگر ساخته اند، مى شود آن موقوفات را صرف حسينيّه دوم كرد يا نه؟

ج

- اگر امكان صرف در حسينيّه قبلى نباشد صرف آن در حسينيّه جديد مانعى ندارد.

س 844

اشاره

- يك حوض (آب انبار) كه آب مشروب براى عموم وقف و مقدارى زمين و درخت براى مخارج آن حوض وقف شده لكن در شرائط فعلى آن حوض از بين رفته و ديگر لزومى ندارد آيا اين زمين و درختها و منافع را چه كنيم؟

ج

- در مورد سؤال عوائد موقوفه مذكور را صرف پول آب شرب در اماكن عمومى از قبيل مسجد و حسينيّه بنمائيد.

س 845

اشاره

- زمين مشاعى است در جنب مسجد كه جهت احداث حسينيّه خريدارى گرديده شركاء سهم خود را قبلًا تملك نموده و احداث بنا نموده اند، اخيراً جهت تفكيك به مراجع قانونى مراجعه شده از آن جائى كه قسمتى از زمين حسينيّه در پلاك ساختمان آنها واقع گرديده و به عكس قسمتى از سهم آنان در پلاك زمين حسينيّه واقع شده، چاره اى جز معاوضه اين قسمت از نظر قانونى نيست به نحوى كه به هيچ كدام از طرفين خسارتى وارد نمى گردد و در حال

جامع الاحكام، ج 1، ص: 241

حاضر شركا خانه احداث نموده و در سهم خود سكونت دارند و زمين حسينيّه نيز در اختيار هيأت امناى مسجد مى باشد در صورت معاوضه نيز هيچ گونه دخل و تصرفى در متراژ زمين حسينيّه ايجاد نخواهد شد آيا معاوضه جايز است؟

ج

- در صورتى كه زمين مذكور مشاعاً براى حسينيّه خريدارى شده است افراز آن با موافقت ساير شركا در هر قسمتى از زمين كه مصلحت حسينيّه است اشكال ندارد و اگر مقصود تعويض با زمين ديگر است مورد اشكال است.

س 846

اشاره

- زمين موقوفه اى است كه همسايه مجاور آن بعضى مواقع مقدارى از زمين را ضميمه زمين خود مى سازد و اين عمل چند مرتبه تكرار شده است آيا مى توان زمين مذكور را با زمينى به همان مساحت و يا بيشتر تعويض نمود كه از خيانت محفوظ باشد يا خير؟

ج

- در مورد سؤال تعويض موقوفه جائز نيست و همسايه زمين نبايد خيانت كند. و اللّه العالم

س 847

اشاره

- حوض انبار قديمى است كه حدود 30 سال است بلا استفاده مانده است و مدتى است كه مردم خاكروبه خود را در آن مى ريزند و فعلًا هم از طرف بهداشت درب آن را با آجر مسدود كرده اند و بطور كلّى از آن هيچ استفاده اى نمى شود، از طرفى پهلوى آن حسينيّه اى قديمى است كه خانه هاى اطرافش خريده شده براى توسعه حسينيّه آيا مى توان اين حوض انبار را هم ضميمه حسينيّه ساخت يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه حوض مذكور مورد استفاده جهت ذخيره آب نيست ميتوانند با اجازه حاكم شرع آنجا را با تعيين مدت اجاره كنند و بعنوان حسينيّه استفاده نمايند و وجه الاجاره را مصرف پول آب فقراء نمايند.

و اللّه العالم

س 848

اشاره

- زمينى وقفى بمقدار سيصد متر كه قبلًا در آن زراعت مى شد و طبق نظر واقف آن بمصرف امور خيريّه مى رسانيدند فعلًا از نظر موقعيت مكانى طوريست كه قابل كشت و زرع نمى باشد و زمين معطل مانده و در كنار همين زمين كارخانه ايست كه حاضرند با قيمت خوب اين زمين را بخرند و ملحق به آن نمايند مستدعى ايست بفرمائيد كه تكليف اين زمين چيست در صورتى كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 242

اجازه بفرمائيد متولّى زمين فوق الذكر را به كارخانه مجاورش بفروشد و در جاى مناسب زمين تهيه نمايد و از عوائد آن طبق نظر واقف عمل شود.

ج

- در فرض سؤال، فروش و تبديل آن جائز نيست چنانچه استفاده كشاورزى از زمين مذكور ممكن نيست مى توانند زمين مذكور را جهت استفاده ديگرى مثل بناء ساختمان و امثال آن اجاره دهند و مال الاجاره را بمصرف وقف برسانند.

س 849

اشاره

- بنياد ازدواج جهت رسيدگى به خانواده هاى بى بضاعت در امر ازدواج تأسيس گرديد كه پس از مدتى با مشكل بودجه روبرو و تعطيل گرديد. آيا مى توان وسايل و موجودى آن را به دار الايتام كه اكنون فعال است تحويل نمود؟

ج

- در صورت مذكور كه مؤسسه نامبرده تعطيل شده و امكان فعاليت ندارد با اجازه از صاحبان وجوه، موجودى را براى صرف در ازدواج به مستمندان بپردازيد. و اللّه العالم

س 850

اشاره

- واقف قيد نموده كه از درآمد موقوفه هر سال دو من گندم بمصرف قرائت قرآن در شبهاى جمعه سال برسد و تتمّه آن بمصرف عزادارى أبا عبد اللّه الحسين (ع) برسد لذا استدعا دارد نسبت به دو من گندم كه در زمان ما براى قرائت تمام شبهاى جمعه قبول نمى كنند تكليف چيست؟

ج

- در مفروض سؤال همان دو من گندم در شبهاى جمعه سال مصرف قرائت قرآن بشود هر چند بقرائت يك سوره كوثر يا توحيد باشد.

س 851

اشاره

- اين جانب بعلت ناراحتى اعصاب از مدتها قبل تحت درمان در يك مركز روانپزشكى بوده ام در سال 73 در يك حمله بيمارى و عود علائم آن كتابهاى درسى دانشگاهى خود را به يك كتابخانه اهداء نموده ام از آنجا كه در آن زمان احتمالًا بر اعمال خود تسلط نداشته ام لذا بدين وسيله تقاضاى عود كتابهايم را نموده ام مسئول كتابخانه، كتابهايم را به اين جانب عودت نمى دهد و مى گويد وقف است و مهر وقف خورده و قابل عودت نيست آيا اين وقف از لحاظ شرعى چه صورت دارد؟

ج

- بطور كلّى اگر ناراحتى اعصاب واقف در حدّ جنون و يا سفه بوده وقف آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 243

صحيح نيست ولى اگر مجنون و يا سفيه نبوده و كتابها را وقف نموده و لو بنحو معاطات و بقبض داده وقف محقق شده و پس گرفتن جائز نيست.

س 852

اشاره

- شخصى حمّامى را وقف نموده كه پس از مرور زمان متروكه و بدون استفاده مانده است آيا مى تواند آن را بفروشد و خودش پول را مصرف نمايد؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه از محل مذكور بعنوان حمّام استفاده ممكن نيست آنجا را با نظر متولّى منصوص و اگر متولّى منصوص ندارد با نظر مجتهد جامع الشرائط بفروشيد و با پول آن در محل ديگر حمّام و يا زمين جهت احداث حمّام عمومى تهيه نمائيد و در هر صورت واقف نميتواند آنجا را بفروشد و پولش را خود مصرف نمايد.

نزاع در وقف

س 853

اشاره

- افرادى كه با هماهنگى حاكم شرع (اداره اوقاف و امور خيريّه جمهورى اسلامى ايران) و موقوف عليهم حكم تولّيت ايشان صادر شود آيا متولّى شرعى هستند يا خير؟

ج

- اگر بين موقوف عليهم اختلاف و تشاحّى نباشد و موقوفه متولّى نداشته باشد هر ترتيبى كه موقوف عليهم بدهند جايز است و مجتهد جامع الشرائط هم نميتواند آن را ردّ كند و در صورت تشاح و اختلاف اگر وقف منفعت باشد بايد براى رفع اختلاف به فقيه جامع الشرائط رجوع نمايد و اگر وقف انتفاع باشد در صورتى كه وافى بانتفاع همه نباشد يا تفاوتهائى بين اجزاء آن باشد اگر استفاده معيّنى ممكن است به آن عمل شود و الا رجوع به قرعه ميشود.

س 854

اشاره

- زمين موقوفه اى را از طرف شهردارى جهت پارك در نظر گرفته اند و اداره اوقاف هم اگر دخالت كند نه اجاره لازم را مى پردازد و نه نظر واقف را عملى مى كند. صاحبان و متولّيان وقف آيا مجازند زمين وقف را براى جلوگيرى از تلف شدن بفروشند به شهردارى و در جاى ديگر زمين بخرند و به نظر واقف عمل كنند يا خير؟

ج

- در صورتى كه ممكن باشد موقوفه را حفظ كنند و اگر احياناً شهردارى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 244

متصرّف شد و مبالغى را كه به عنوان قيمت زمين داد مراجعه به حاكم شرع نمايد تا دستور شرعى آن را صادر كند. و اللّه العالم

س 855

اشاره

- آيا شرعاً جايز است به بهانه اصلاحات ارضى وقف را باطل نمايند؟

ج

- ابطال سند وقف باستناد قوانين غير مشروعه جايز نيست خداوند همه را از شرور و فتن آخر الزمان حفظ فرمايد.

س 856

اشاره

- برخى از اشخاص متصرف در املاك موقوفه بدون موافقت متولى شرعى موقوفه، اقدام به ساخت و ساز و سرمايه گذارى بر روى املاك موقوفه نموده اند، اكنون كه متولى شرعى به استرداد حقوق وقف اقدام نموده، متصرفين موصوف بدون داشتن رابطه استيجارى به استناد اينكه چندين سال است املاك وقف را در اختيار دارند از واگذارى املاك موقوفه به متولى خوددارى و مدعى دريافت هزينه هاى انجام داده و خسارت وارده به خود مى باشند. درحالى كه اصل تصرف و انجام عمليات موصوف بجهت اينكه بدون اجازه و رضايت متولى انجام يافته ظاهراً عارى از وجاهت شرعى به نظر مى رسد.

مستدعى است تكليف شرعى و الهى هر يك از طرفين (متولى و متصرف) را در فرض مرقوم بيان فرمائيد؟

ج

- در فرض سؤال، كه بدون اجازه متولّى شرعى اقدام به هزينه نموده اند و تصرفات آنها مشروع نبوده بابت هزينه هاى مربوطه حق مطالبه چيزى ندارند فقط اعيانى را كه در آنجا صرف كرده اند مثل در و آهن و آجر و غيره مى توانند ببرند ولى حق ابقا ندارند. و اللّه العالم.

س 857

اشاره

- به استحضار مى رساند از ساليان قبل مغازه هاى وقفى بدون دريافت هيچ گونه سرقفلى بصورت اجاره توسط متوليان قبل به افراد واگذار گرديده اينك كه موقوفه قصد تخريب و بازسازى مجدد املاك موصوف را دارد مستأجرين مزبور مدعى دريافت حق كسب و پيشه و يا سرقفلى مغازه از متولى وقف مى باشند.

مستدعى است اعلام فرمائيد شرعاً پرداخت و دريافت وجه مورد درخواست در اين رابطه براى طرفين چه حكمى دارد؟

جامع الاحكام، ج 1، ص: 245

فرضاً چنانچه وجهى به مستأجرين قبلى بعنوان سرقفلى پرداخته باشند، آيا موقوفه هنگام تخليه ملك خود مديون به پرداخت آن به مستأجر فعلى مى باشند يا خير؟

ج

- در هر دو فرض سؤال، متولّى ملزم به پرداخت وجهى در اين خصوص نيست و دريافت وجه از او براى رفع يد از موقوفه مشروع نيست. و اللّه العالم.

س 858

اشاره

- شخصى در زمان حياتش زمينى را براى هيئت ابا عبد الله الحسين (ع) وقف نموده و كراراً اعلام داشته تا همگان نيز بدانند و عده اى از مؤمنين و موثقين آن را شنيده و گواهى مى كنند، در حالى كه ورثه پس از فوت واقف انكار وقفيت ملك مزبور را نموده و اصرار دارند كه هر كدام سهم الارث خود را از اين ملك ببرند ضمناً از ملك مزبور حدود 10 سال بمنظور عزادارى حضرات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بهره بردارى شده و واقف نيز مسئوليّت و مديريّت هيئت را عهده دار بوده است حكم مسأله را بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال، چنانچه از شهادت موثّقين، اطمينان به وقفيّت ملك مزبور حاصل شود ورثه حقّى ندارند.

س 859

اشاره

- اين جانب منزل مسكونى داشتم و چند سال قبل وقف عزادارى امام حسين عليه السلام نمودم بنام زينبيّه كه مدت چند سال است كه روضه خوانى مردانه و زنانه در آنجا برگزار مى گردد، آيا ورثه ام از آن منزل موقوفه ملكى ام به عنوان ميراث سهم مى برند يا نه؟

ج

- در فرض سؤال كه خانه وقف شده و از آن جهت وقف استفاده شده ورثه حقّى در آن ندارند. و اللّه العالم

س 860

اشاره

- اين جانب كارمند بازنشسته و ساكن بابل منزلى را از طريق پدرم به ارث بردم و سكونت دارم كه دو دانگ آن را مادر پدرم وقف نموده و چهار دانگ ديگرش ملكى است و در ابتدا تأسيس اداره ثبت اسناد در موقعى كه خواستم ملك مزبور را به ثبت برسانم اداره مزبور حاضر به ثبت ملك بر اساس دو دانگ وقف و چهار دانگ ملك نشد لذا اين جانب يك دانگ از ملك خود را به دو دانگ موقوفه بدون تنظيم وقفنامه اى اضافه نمودم تا اداره ثبت حاضر شد ملك

جامع الاحكام، ج 1، ص: 246

را به نحو سه دانگ وقف و سه دانگ ملك به ثبت برساند از تاريخ ثبت، سه دانگ موقوفه را با اداره اوقاف اجاره مى پردازم ولى اكنون ساختمان ملك به علت فرسودگى بنا در حال خراب شدن هست و اداره اوقاف هم حاضر به تعميرات كلّى بعلت مشاع بودن نيست از طرفى مى خواهم سهم خودم را (سه دانگ) بفروشم خريداران بعلت مشاع بودن با موقوفه حاضر به خريد نمى شوند براى حل مشكل تقاضاى راه حل شرعى دارم مسأله ديگر اينكه اين جانب به فرزندانم اعتماد ندارم كه بعد از فوتم به وقف عمل كنند لذا مى خواهم در زمان حياتم وسائل موقوفه را از قبيل سماور بزرگ و قورى شكسته و سالم و استكان و نعلبكى و منقل و غيره را در اختيار يكى از مساجد قرار دهم كه احتمالًا بعد از فوتم از بين نرفته و

در اين زمينه مسئول نباشم.

ج

- در مورد سؤال اوّل اگر خانه مشترك با وقف قابل افراز است كه با جدا كردن سهم هر يك از مالك، و وقف مورد استفاده و انتفاع است شما مى توانيد تقاضاى افراز سهم خود را بنمائيد و الا ممكن است سهم وقف را اجاره نمائيد و با مال الاجاره آن تعميرات لازم را در آن بنمائيد يا اينكه شخصى كه سهم شما را خريدارى مى كند سهم وقف را اجاره نمايد كه در هر حال در مورد وقف هر تصميمى كه گرفته مى شود اگر متولّى منصوص دارد بايد از طرف متولّى با ملاحظه مصلحت و غبطه وقف اتخاذ شود و اگر مجهول التولية است با مراجعه به مجتهد جامع الشرائط يا وكيل او مشكل طبق مصلحت وقف و حفظ حق شرعى شما حلّ شود.

و اما در مورد سؤال دوم چنانچه اثاث مذكور براى روضه خوانى و مورد خاص ديگر وقف شده باشد و شما متولّى شرعى آن باشيد قرار دادن آن در مسجد جايز نيست همين مقدار كه بطور متعارف از آنها نگهدارى نمائيد و بورثه و كسان خود هم اعلام كنيد كافى است. و اللّه العالم

س 861

اشاره

- يك دستگاه اكو خريدارى نمودند به مبلغ يكصد و هفتاد هزار تومان براى هيئت عزاداران حضرت أبو الفضل كه از اين مبلغ سى هزار تومان را يك نفر داده كه در روز عاشورا هيئت را بهم زده و اكو را به تعزيه برده مرقوم بفرمائيد كه تكليف وقف كنندگان چيست؟

ج

- در مورد سؤال دستگاه (اكُو) خريدارى شده براى هر جهتى كه وقف شده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 247

بايد در آن جهت مورد استفاده قرار گيرد و استفاده از آن در غير جهت وقف جائزنيست.

س 862

اشاره

- شخصى دو دانگ مفروز از هشت دانگ ملك ديگران را تصرف و به نام خود به ثبت رسمى مى رساند. مالكين اصلى در وقت مقرر نسبت به اين ثبت اعتراض قانونى نموده و در سال 1325 دادخواست و شكايتى را نسبت به ثبت ملك غير و خلع يد از آن شخص تسليم مراجع قضائى مى نمايند. در حالى كه اين دعوا مراحل قانونى خود را مى گذرانده شخص متصرف در سال 1331 طى يك اقرارنامه دود انگ فوق را وقف مى نمايد. بعد از آن با ثبوت عدم مالكيت واقف سرانجام در سال 1335 طرفين در دفتر اسناد رسمى مصالحه نموده و رقباتى از جانب مالكين شرعى و قانونى از بابت خرج به شخص واقف صلح مى گردد و پس از فوت وى نيز در تصرف مالكانه ورثه قرار مى گيرد و هيچ گاه عمل به وقف صورت نمى پذيرد. سؤال اين است: با توجه به اينكه هنگام وقف، واقف مالكيتى نداشته و مالكيت وى پس از عقد وقف از طرف مالكين شرعى و قانونى تحقق يافته، آيا وقف شرعاً و قانوناً محقق گرديده است يا خير؟

ج

- چنانچه واقف در حين وقف مالك رقبه مورد وقف نبوده، وقف باطل است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 863

اشاره

- حضرتعالى با عنايت به اينكه كل شش دانگ قريه سوهان از بلوك طالقان در سنه 914 ه ق وقف خاص گرديده بر قاضى امير نجم الدين محمود طالقانى و اولاد ذكور سادات آن قريه نسلًا بعد نسل كه علماى دوره صفويه همچون مرحوم شيخ بهائى، مير داماد، و قاضى جهان صحّت وقفيّت را تأييد نموده اند، ساليان سال به وقف عمل شده و موقوف عليهم اجاره از مستأجرين مى گرفتند كه اجاره نامه هاى موجود گواه اين است. با توجه به تمامى مدارك بعضاً مستأجرين مطالبى را ابراز ميدارند از جمله وقف بر اولاد ذكور سادات را بر مقاصد نامشروع بيان داشته اند. آيه هفتم سوره مباركه نساء را تفسير به رد وقف نموده. مستدعى است با توجه به مدارك موجود و اشكال تراشى بعضى كه ذكر شد فتواى مبارك را مرقوم فرماييد.

ج

- وقف بر اولاد ذكور خواه اولاد ذكور خود واقف باشند يا اولاد ذكور

جامع الاحكام، ج 1، ص: 248

ديگرى جايز و صحيح است و اگر موقوف عليهم سادات عظام باشند اكرام و احسان و احترام ذريّه طيّبه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم است و از افضل صدقات جاريه و خيرات و مبرّات است و آيه كريمه سوره مباركه نساء (آيه هفتم) للرّجال نصيب ممّا ترك الوالدان و الأقربون و للنساء نصيب ممّا ترك الوالدان و الأقربون) مربوط به وقف نيست و بر حسب بعض تفاسير به ردّ و لغو عرف عصر جاهليت كه زنان را از ارث محروم ميدانستند مربوط است و نظر باثبات ارث براى بانوان دارد.

س 864

اشاره

- زمينى را وقف نموده كه منافع آن از كسى باشد كه در قمرود متصدى غسل اموات است و فعلًا هم زمين مزبور در دست آن كس است كه ميت را غسل مى دهد. شخص غسّال در زمين وقف درخت هاى مثمر و غير مثمر غرس نموده و فعلًا درخت هاى غير مثمر آن كه معروف به چنار و سفيده هست جهت سقف پوشى قابل استفاده است آيا شخص غسّال مى تواند درخت هاى مرقوم را بريده و به مصرف زندگى خود برساند.

ج

- در مورد سؤال غسال مى تواند آن درخت ها را بريده و به مصرف برساند.

احكام مسجد

احداث مسجد

س 865
اشاره

- روى زمين اصلاحات ارضى، ساختن مسجد و ساير اماكن عمومى از قبيل حمّام و مدرسه و ساير تصرفات جايز است يا خير؟

ج

- اگر مالكين شرعى راضى به تقسيم نشده اند هرگونه تصرفى در آن بدون اذن مالك شرعى جايز نيست.

س 866
اشاره

- زمين موات از دولت به عنوان اينكه مسجد در آن بسازند گرفته شد در حالى كه هدف از گرفتن زمين ساختن حسينيّه است و مى خواهند حسينيّه بسازند اشكال دارد يا خير؟

ج

- اگر زمين موات است اشكال ندارد.

س 867
اشاره

- اين جانب چند سال قبل، قطعه زمينى را براى مسجد واگذار كردم تا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 249

اهالى مجاور، اقدام به ساختن مسجد نمايند از آن زمان تا حال حدود هفت سال گذشته، ولى آنها آن زمين را نساختند فقط مقدارى حدود دو سه متر خاكبردارى نمودند و اكنون آن زمين به همان وضع افتاده با توجه به اينكه پروانه آن زمين را براى مسجد نيز گرفته اند اكنون مى خواهم آن زمين را جهت ساختمان سازى براى خودم كه نياز دارم بردارم، زيرا هنوز بانى براى ساختن مسجد پيدا نشده است، آيا جايز است براى بنده اين كار را بكنم با توجه به اينكه به آن احتياج دارم.

ج

- در فرض سؤال اگر زمين را بعنوان مسجد تحت اختيار مؤمنين قرار داده ايد و آنها بهمين عنوان چند متر خاكبردارى كرده و پروانه هم گرفته اند بعيد نيست عنوان مسجديت محقق شده باشد، بنابراين نميتوانيد آن را براى خودتان برداريد.

س 868
اشاره

- شخصى يك قطعه زمينى وقف مسجد نموده است. چون در محل مسجد موجود است نيازى به احداث مسجد نيست بيشتر به حسينيّه نياز داريم آيا احداث حسينيّه در زمين فوق اشكال شرعى دارد يا خير؟

ج

- اگر صيغه وقف خوانده شده باشد و زمين تحويل به متولّى يا مؤمنين داده شده باشد و يا آنكه مالك، زمين را براى ساختن مسجد در اختيار مؤمنين قرار داده باشد و نماز در آن بعنوان مسجديّت خوانده شده باشد وقف محقق شده و قابل تبديل نيست و در غير اين صورت اختيار با مالك است.

س 869
اشاره

- بعد از تقسيم اراضى، كشاورزان اين قريه كلًا ملك و اراضى را طبق عرف قبلى ما بين خودشان تقسيم كردند بمدت 50 ساله كه بعد از 50 سال مجدداً تقسيم نمايند زمين ها از بى آبى ديمى بوده تماماً بوسيله چاه عميق مبدل به باغ انگورى و درخت كارى و اشجار ديگر و ساختمان مسكونى شده كه در ساختمان ها ساكن هستند فعلًا محلى كه بيش از چهار صد خانوار ساكن است و به مسجدهاى ديگر دور است در وسط اين ساختمان ها بنده زمينى دارم بمساحت 400 متر مربع واگذار كردم براى اينكه مسجد بناء كنيم در صورتى كه قبلًا با ارباب و صاحب اصلى ملك بتوافق رسيده و رضايت حاصل كردم كه از

جامع الاحكام، ج 1، ص: 250

مالك هم رضايت نامه دارم اكنون كه بيارى ايزد يكتا و بكمك امام زمان (عج) و بعد بكمك اهالى مسجد را بناء و به ساختن آن مشغول هستيم بعضى از مردم اظهار ميدارند اين زمين براى مسجد صحيح نيست در صورتى كه تقسيم ملك اين قريه هيچ ممكن نيست و نميشود باين دليل كه از سال 42 به بعد ساختمان و باغ درست كرده و اشجار كاشته اند لذا استدعا دارم حضرتعالى در اين مورد نظر مبارك را بيان فرمائيد؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه زمين مذكور، مشاع نبوده و مفروز و معيّن بوده و مالك شرعى آن رضايت داده باشد مسجد نمودن آن بى اشكال است و اگر اين زمين و زمينهاى ديگر مشاعاً متعلق به چند مالك باشد بايد همه مالكينى كه در آن سهم دارند رضايت بدهند و رضايت يكى از آنها كافى نيست چه براى مسجد قرار دادن و

چه ساير تصرفات.

س 870
اشاره

- چندى پيش دانشگاهى مبلغى به عنوان هميارى به اجبار از دانشجويان جمع مى كند.

پول به صندوق دانشگاه واريز مى شود و حساب خاصى براى هميارى وجود نداشته بعد از آن نماز خانه اى با پول صندوق دانشگاه كه مخلوط با پول هميارى بود ساخته مى شود و اين در حاليست كه بعضى از صاحبان پول يعنى بعضى از دانشجويان راضى به دادن اين مبلغ نبودند (و اين مبلغ اجباراً جمع شده بود) نماز خواندن در اين نماز خانه چه حكمى دارد؟

ج

- گرفتن وجه از دانشجويان تابع مقررات ادارى دانشگاه است و نبايد خلاف مقررات انجام گيرد و لكن نماز خواندن در مسجد كه مصالح آن بنحو كلّى خريدارى شده است اشكال ندارد.

س 871
اشاره

- در محل سرآور يك مسجد قديمى است مخروبه شده است مشغول تجديد بنا شديم چون پشت مسجد زمين بايرى است كه سابقاً محل هرانج يعنى هرز آب بوده و قسمتى از آن هم جاى حمّام كهنه و قديمى بوده است كه به صورت باير افتاده است آيا اجازه مى فرماييد كه اين زمين به صورت مغازه در آيد و بفروش برسد و به مصرف ديوار مسجد برسد يا نه؟

ج

زمين باير را مجازيد به نفع مسجد بسازيد و بفروشيد ولى زمين جاى حمّام قديمى اگر ساخته شود اجاره آن مصرف حمّام جديد شود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 251

س 872
اشاره

- در روستايى از توابع شازند اراك كنار مسجد اين روستا سالن غذاخورى درست كرده بودند و به علت كم بود فضاى مسجد اين سالن را داخل مسجد نموده اند. بعضى از اهالى مى گويند چون در اين روستا زمينهاى مزروعى وقفى وجود دارد لذا نمى شود در اين قسمت مسجد نماز خواند و بعضى مى گويند اصلًا اين قسمت زمين وقفى نبوده، در ضمن در زمان حيات متولّى موقوفه از ايشان اجازه گرفته بودند كه مسجد را توسعه دهند و ايشان اجازه داده بود. لطفاً حكم نماز خواندن در اين قسمت از مسجد را بفرماييد.

ج

- اگر وقفيّت زمين مذكور، ثابت باشد و لو از جهت شهرت، محكوم به وقف بودن است و در اين صورت چنانچه متولّى شرعى منصوص دارد مى توانند زمين را از او به مدت معيّن اجاره كنند و آن را داخل مسجد كنند و مال الاجاره را به مصرف مقرر موقوفه برسانند و اگر متولّى منصوص ندارد با اجازه مجتهد جامع الشرائط به نحوى كه ذكر شده زمين را اجاره نمايند و در هر حال با تنظيم مدرك اجاره، كارى كنند كه معلوم باشد اين قسمت در اجاره مسجد و محدود به مدت اجاره است نه هميشه. و اللّه العالم

توسعه و تعمير مسجد

س 873
اشاره

- مسجدى به نام حضرت أبو الفضل (ع) در روستاى ملك آباد حومه كرج واقع شده است مسجد مذكور نسبت به جمعيّت محل خيلى كوچك و قديمى است بزرگ كردن ضرورت دارد ما بين آقايان ريش سفيدان اختلاف نظر است عده اى مى گويند مسجد مذكور خراب نمائيد و مقدار لازم هم از حياط مسجد به آن اضافه كنيم همان جاى مسجد اول بازهم مسجد بشود حياطى هم باز باقى بماند و عده اى نظرشان اين است مسجد قديمى بماند حياط مسجد را مسجد درست كنيم در اين صورت حياطى براى مسجد باقى نمى ماند از محضر حضرتعالى تقاضا مى نمائيم از جهت شرع و مصلحت كدام يك نظريه را انتخاب كنيم؟

ج

- در مورد سؤال موافق احتياط اين است كه حياط مسجد بصورت قبلى باقى باشد چنانچه بزرگ كردن مسجد مذكور ضرورت دارد از خانه ها و يا زمين مجاور مسجد اگر باشد خريدارى و به مسجد اضافه شود. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 252

س 874
اشاره

- مسجدى چند متر از سطح زمين بالاتر است و زيرزمين هم ندارد آيا مى توان زيرزمين مسجد مغازه بسازيم و پس از فروش مغازه مخارج آن را صرف مسجد نمائيم؟

ج

- جايز نيست. و اللّه العالم

س 875
اشاره

- مبلغ پولى جمع آورى شده از نمازگزاران مسجد امام سجاد (ع) جهت خريدن خانه اى جنب مسجد مذكور ولى با پول جمع آورى شده نمى شود خانه را خريدارى كرد امناء مسجد مى خواهند زمينى را خريدارى كنند و بعداً بفروش برسانند اگر ممكن شد جهت توسعه مسجد به مصرف برسانند آيا اين كار جايز است يا نه؟

ج

- پول جمع آورى شده براى خريد خانه جهت مسجد را نمى توان بدون اجازه تمام دهندگان وجه در تجارت به كار گرفت هر چند بخواهند درآمد آن را صرف مسجد نمايند. و اللّه العالم

س 876
اشاره

- نظر به اينكه شبستان مسجد بواسطه كثرت جمعيت نمازگزار كفايت نمى كند، آيا مى توانيم قسمتى از صحن مسجد را جزء شبستان قرار دهيم؟

ج

- چنانچه مسجد احتياج به توسعه داشته باشد توسعه آن بلامانع است لكن در فرض سؤال اگر صحن مسجد به اين عنوان وقف شده كه به صورت صحن مسجد باشد تغيير آن اشكال دارد. و اللّه العالم

س 877
اشاره

- مسجدى است بنام مسجد قنبر على بعضى اشخاص پول نقد و اشياء ديگر نذر اين مسجد ميكنند و اين مسجد متولّى ندارد و 30 سال بلكه بيشتر است چنين بوده و كسى هم اطلاعى ندارد نذورات چطور مصرف شده اين جانب با دو نفر ديگر با نظر بعضى اشخاص اين محل متصدى شديم كه اين نذورات را جمع كنيم و مصرف اين مسجد كنيم و مقدارى پول نقد جمع شده در بانك گذاشتيم و بنا داريم صرف مسجد كنيم يعنى براى تعمير مسجد و اشيائى كه اين مسجد احتياج دارد مصرف شود و ما نميدانيم اين كار و اين عمل كه ما بنا داريم انجام دهيم شرعى است يا نه و ما نميدانيم اين مختصر پولى كه نذر كردند آيا صيغه شرعى خوانده شده يا نه و تا بحال كسى بما نگفته ما صيغه شرعى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 253

خوانده ايم آيا اين نذرها را فقط براى خود مسجد و تعمير آن مصرف كنيم يا جهت اقامه روضه خوانى و بيان احكام الهى هم مى شود.

ج

- اگر دهندگان وجوه مصرف خاصى را در نظر نگرفته اند و وجوه را در اختيار شما گذارده اند كه بمصرف مسجد برسانيد بايد صرف تعميرات مسجد و آماده بودن آن براى نماز و عبادت بنمائيد و اگر برسم گذشته در محلى ميگذارند بهمان نحو كه در گذشته معمول بوده مصرف شود.

س 878
اشاره

- نماز خواندن در مكانى كه قسمتى از آن به روايت قديمى ها مسجد بوده و قسمتى از آن با تصرف در قبرستان و نبش قبور به دست آمده، چه حكمى دارد؟

ج

- اگر چه تخريب و نبش قبور مؤمنين و تبديل آن به مسجد جايز نيست لكن نماز خواندن در محلّ مذكور فعلًا اشكال ندارد. و اللّه العالم

س 879
اشاره

- مسجدى كه براى اهلش گنجايش نداشت به منظور توسعه آن را تخريب و مقدارى زمين از همسايه مسجد خريدارى نموده و ضميمه مسجد ساختند و در بناى مسجد جديد مقدارى از همان مكان ضميمه شده را نه به قصد مسجد بودن بنا كرده اند تا زنان معذور براى استماع مواعظ در آنجا بنشينند. حالا عده اى مى گويند ما به قصد مسجد بودن در اينجا نماز مى خوانيم كه اينجا هم مسجد شود آيا با نماز خواندن آنها به قصد مسجديّت آنجا مسجد مى شود يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، با نماز خواندن در مكانى كه بدون قصد مسجديّت و براى امر ديگرى ساخته شده مسجديّت محقق نمى شود.

س 880
اشاره

- ساختمان مسجد قبلى را تخريب نموده و با مصالح جديد احداث كرده اند ولى يك سالن از حسينيّه به علت كمبود زمين به مسجد اضافه شده. آيا شرعاً ما مى توانيم بدون به كار بردن ديوار يا نرده فلزى اين سالن را جزء ساختمان مسجد قرار دهيم؟

ج

- الحاق سالن حسينيّه به مسجد جايز نيست و بايد آن قسمت را با علائم و مشخصات به عنوان حسينيّه طورى محفوظ نگهدارند كه براى آيندگان هم اشتباه نشود و بدانند كه آنجا جزء مسجد نيست و حسينيّه است.

و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 254

س 881
اشاره

- مسجدى است در محل كه نوساز است و براى نمازگزاران محل خوب و هيچ وقت نمى شود كه براى نمازگزاران كوچك باشد فقط گاهى بر بعضى از افراد كه از دنيا مى روند در اين مسجد مجلس برپا مى شود و از مردم دعوت مى شود در اين مسجد اجتماع نموده براى فاتحه و غذا خوردن آن موقع براى مردم مشكل مى آفريند آيا مى شود اين مسجد را خراب كرد و بزرگتر نمود؟

ج

- در فرض سؤال، جايز نيست مسجد مذكور، تخريب شود. و اللّه العالم

س 882
اشاره

- با توجه به توسعه شهر و استقبال عظيم مردم متديّن در مراسم مسجد جامع قروه اعم از نماز جمعه و جماعات و ديگر اجتماعات مذهبى و شعائر دينى، نياز به توسعه و نماسازى مسجد از قسمت جنوبى آن است. با عنايت به سند خريد زمين مسجد كه در سند قيد شده است كه زمين و يك باب دكان در زمين هاى فوق الذكر جهت احداث ساختمان مسجد مى باشد. و با توجه به اينكه مغازه هاى فعلى در قسمت جنوبى مسجد جزء زمين مسجد است و پس از سالهاى بعد از خريد زمين ساخته شده است، آيا شرعاً تخريب دكاكين براى توسعه و نماسازى جايز است؟

ج

- اگر زمين براى مسجد و تعلّق به مسجد وقف شده و فعلًا مصلحت مسجد اقتضاء دارد كه براى توسعه مسجد و رفع نياز نمازگزاران ضميمه مسجد شود تخريب دكاكين اگر موجب تفويت حق شرعى از كسى نشود جايز است.

س 883
اشاره

- مسجدى است كه خود اين مسجد محقّر در وسط قطعه زمين مسجد قرار دارد و اين قطعه زمين فعلًا قسمتهائى از آن داراى درخت نيست و اين قطعه زمين موقوفه همين مسجد است، و لكن فعلًا اين قسمت غير مشجّر درآمدى براى مسجد ندارد و مؤمنين از نظر محقّر بودن مسجد در زحمت هستند. مسأله اين است كه آيا جايز است قسمت غير مسجد آن را داخل در مسجد نمايند تا مسجد توسعه پيدا كند يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه زمين مذكور وقف شده كه عوائد آن صرف در مخارج مسجد بشود تبديل آن بمسجد جايز نيست.

س 884
اشاره

- مسجدى است كه در جنب جنوبى آن كوچه اى واقع شده كه مورد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 255

عبور و مرور ساكنين دو قلعه كه در طرف شرق و غرب مسجد است مى باشد و در جنب كوچه سه باب منزل است كه هيأت امناء مسجد براى توسعه پيدا كردن مسجد و از غربت بيرون آمدن و استفاده مدام از مسجد خريدارى نموده اند كه چنانچه اين عمل انجام بگيرد مسجد وسعت پيدا مى كند و كشيده ميشود تا لب خيابان اصلى آيا مى شود اين كوچه را جزء مسجد نموده يا نياز برضايت ساكنين دو قلعه دارد؟

ج

- در صورتى كه كوچه بن بست و متعلّق به ساكنين دو قلعه باشد بايد با رضايت آنها باشد و اگر بن بست نيست و شارع عمومى براى همه است جائز نيست جزء مسجد شود.

س 885
اشاره

- مسجد كوچكى وجود دارد كه سنوات متمادى است مخروبه و غير قابل استفاده مى باشد بعضى از اهالى محل در نظر دارند نسبت به تعمير و بازسازى آن اقدام نمايند كه در حدّ امكان مورد استفاده بعضى از برنامه هاى مذهبى قرار گيرد در جلو مسجد مذكور قسمتى از كوچه قديمى وجود دارد كه پس از احداث خيابان بكلّى متروك گرديده و به هيچ وجه مورد استفاده عابرين و اهالى محل نمى باشد و با ديوارى كه اطراف آن كشيده شده به صورت محوطه مسجد در آمده چنانچه از لحاظ موازين شرعى تصرف و استفاده از محوطه مذكور جهت ساختمان مرافق مورد احتياج مسجد بلا اشكال مى باشد اجازه فرمائيد اقدامات لازم به عمل آيد؟

ج

- در صورتى كه زمين مذكور متروكه و مورد انتفاع احدى جهت عبور و مرور نباشد، ضميمه كردن آن به مسجد اشكالى ندارد.

س 886
اشاره

- مسجدى است كه نسبت به كثرت جمعيت الآن كوچك است در حالى كه اطراف مسجد زمينى دست نخورده و دور مسجد محصور و جزء محوطه مسجد مى باشد، آيا اجازه مى فرمايد كفش كن و آب دار خانه مسجد را جزء مسجد قرار دهيم و آنگاه كفش كن و آب دار خانه ديگرى را در آن زمين عقب مسجد احداث نمائيم؟

ج

- در فرض سؤال، جواز تخريب كفش كن و آبدارخانه و جزء مسجد قرار دادن آنها و احداث كفش كن و آبدارخانه در زمين مذكور بعيد نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 256

س 887
اشاره

- شخصى مسجدى را از بودجه خود و مقدارى از كمك مردم ساخته است كه حدود 25 سال از آن مى گذرد و در حال حاضر مسجد جوابگوى همه عزاداران حسينى نيست لذا زمينى را كه در پشت آن واقع است خريدارى و صيغه مسجد بر آن جارى شده است از طرفى بانى مسجد قلباً راضى نيست كه مسجد را خراب كنيم لطفاً مرقوم بفرماييد آيا خراب كردن مسجد قديمى (البته با توجه به اينكه هنوز قابل استفاده است) و تبديل كردن آن به يك مسجد بزرگ چه حكمى دارد؟

ج

- اگر ضميمه نمودن زمين مذكور به مسجد بدون تخريب كلّى آن ممكن باشد كه توسعه و تعمير آن محسوب شود و تخريب و تجديد بنا نباشد ظاهراً اشكال ندارد ولى جواز تخريب آن با اينكه در معرض انهدام نيست محل اشكال است.

س 888
اشاره

- مقدارى از زمين مدرسه اى را جزء مسجدى قرار داده اند آيا بايد اين قسمت تخريب شود و به مدرسه واگذار گردد يا اينكه چون ساخته اند اشكالى ندارد؟

ج

- في حدّ نفسه زمينى را كه متعلّق به مدرسه است جايز نيست جزء مسجد قرار دهند مگر اينكه كيفيّت وقفيت زمين مجهول باشد.

س 889
اشاره

- مسجدى فاقد وضوخانه و دستشويى مى باشد و اين در حالى است كه جهت تطهير نمازگزاران به ساخت موارد ذكر شده سخت نياز است، آيا اجازه مى فرماييد بجاى حوض خانه قديم كه فعلًا متروك است وضوخانه و دستشويى جديد احداث گردد؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه محلّ حوض خانه مذكور را دو طبقه بسازند به اين نحو كه طبقه زير را دستشويى و توالت و طبقه بالا يعنى محلّ حوضخانه را جهت وضو خانه آماده نماييد ظاهراً اشكالى ندارد. و اللّه العالم

س 890
اشاره

- مسجدى در محل است حوضى در وسط آن بود كه مرد وزن با ناراحتى از آن وضو مى گرفتند مدتى است خراب شده دو ايوانچه مختصر در دو طرف مسجد بوده (كه نديده ايم كسى در آنها نماز خوانده باشد و نمى دانيم براى مسجد هم وقف شده يا نه) كه فعلًا مؤمنين به صورت دو وضوخانه زنانه و مردانه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 257

در آورده اند. آيا اين كار جائز است يا نه و لازم است برگردد بحال اول و مردم هم بزحمت بيفتند؟

ج

- تبديل دو ايوان ذكر شده كه احياناً مؤمنين جهت خواندن نماز از آنها استفاده ميكرده اند به وضوخانه مشكل است.

س 891
اشاره

- مسجدى را در دو طبقه ساخته اند و لوله فاضلاب را با پوليكا از زير مسجد عبور داده اند آيا جايز است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، اگر بعد از ساخته شدن مسجد مذكور لوله فاضلاب را از زير آن عبور داده اند جائز نيست بايد مسير لوله را عوض كنند و اگر در موقع ساختن مسجد از ابتداء محلى را كه زير مسجد واقع ميشده براى عبور فاضلاب قرار داده اند با اين قصد كه بمقدار مسير لوله جز مسجد نباشد اشكال ندارد.

س 892
اشاره

- در زير زمين مسجد توالت احداث كرده اند كه خود زير زمين بدون استفاده و بلاتكليف بوده است و اين توالت جديد الاحداث است و ضمناً اين بخش كه توالت مسجد در آن واقع شده است قبل از احداث توالت به نيّت مسجد بعداً خريدارى شده و به مسجد اوّلى ضميمه شده است آيا احداث توالت در چنين زير زمينى جايز است يا خير؟

ج

- از مورد شخصى اطلاعى نداريم بطور كلّى محلى كه بعنوان مسجد وقف و در آن اقامه نماز شده احداث توالت در قسمت زير زمين مسجد جايز نيست و چنانچه جهلًا توالت احداث شده بايد تخريب و محل از نجاست تنظيف و تطهير شود بلى چنانچه از اوّل موقع وقف كردن زمين جهت مسجد قسمت زير زمين آن جهت دست شوئى و توالت در نظر واقف بوده احداث توالت در آن محل اشكال ندارد.

س 893
اشاره

- مسجدى بنا گرديده است كه در حياط آن مسجد، سرداب ساخته شده كه براى توالت و وضوخانه و انبار كه طبقه دوم را براى خانم ها مسجد ساخته اند كه نماز جماعت بخوانند و عزادارى نمايند آيا آن طبقه دوم در حكم مسجد است يا اينكه در حكم مسجد نيست؟ (چون در سرداب آن توالت و وضوخانه و انبار قبلًا ساخته شده است)؟

ج

- در فرض سؤال اگر واقف ابتداءً سرداب زير صحن مسجد را براى توالت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 258

و طبقه دوم را براى مسجد قرار داده باشد طبقه دوم حكم مسجد را دارد و اگر طبقه تحتانى را توالت و فوقانى را جدا از معبد مسجد و صحن مسجد قرار داده ظاهراً حكم مسجد را ندارد و جواز تغيير عنوان آن محل اشكال است و به هر حال نماز خواندن خانمها در آن مكان جايز است.

س 894
اشاره

- اگر مسجد را تخريب كنند و يا بواسطه زلزله تخريب شود و چون جاى وضو و انبارى و غيره نداشت آن مسجد را دو طبقه بسازند و زير زمين آن را براى استفاده انبارى و جاى وضو و غيره قرار بدهند آيا جايز است يا خير؟

ج

- استفاده از طبقه تحتانى معبد مسجد بعنوان امور مذكوره جايز نيست.

س 895
اشاره

- زمينى را از پول اهل محل خريدارى نموده كه بعداً مسجد بسازند اكنون كه هيأت امناء مسجد تشكيل شده قصد دارند فقط طبقه فوقانى را مسجد قرار دهند و زير زمين را چند قسمت نموده، هر قسمت را براى كارى سالن سخنرانى كتابخانه دستشوئى توالت و غيره تا احكام مسجد بر آن جارى نباشد آيا بنظر مبارك صحيح است.

ج

- در مورد سؤال: راجع به كيفت بناء طبقه تحتانى مسجد از اهل محلّ كه با پول آنها زمين مذكور خريدارى شده اجازه بگيرند.

تصرف در وسايل مسجد

س 896
اشاره

- مسجد قديمى كه سقف آن چوب بوده حال سقف آن را به آهن تبديل كرده اند و چوبها كه سالم و قابل استفاده است و تعداد قابل ملاحظه اى هم هست موجود است آيا اجازه ميفرمايند اين چوبها به اشخاص فروخته شود و پول آن را براى مسجد بمصرف برسانند و آن اشخاص نيز اجازه داشته باشند اين چوبهايى كه سابقاً وقف مسجد بوده بخرند و در منازل شخصى بكار ببرند؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه چوبها در همين مسجد و در ساير مساجد محل نياز نباشد فروش آن اشكال ندارد و براى خريدار هم بى اشكال است و بايد پول آن صرف احتياجات همين مسجد شود ولى اگر چوبها و لو در مسجد ديگر براى سقف زدن و مانند آن محلّ نياز باشد بايد به آن مسجد داده شود بلا عوض و در اين صورت فروش جايز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 259

س 897
اشاره

- مسجدى داريم كه در طرف شمال آن ساختمان حسينيّه قديمى است كه مورد استفاده دوستداران حسين ابن على عليه السلام قرار مى گيرد فاقد فرش است و مسجد مذكور كه نوسازى شده فرش نو بقدر كافى دارد و تعدادى فرش كهنه قديمى دارد آيا شرعاً مى توانيم از فرش هاى كهنه و قديمى مسجد كه مورد لزوم آن نباشد در حسينيّه مذكور مورد استفاده قرار دهيم؟

ج

- شايسته است مؤمنين براى حسينيّه مذكور فرش تهيه نمايند و نسبت به سالار شهيدان حضرت ابى عبد الله الحسين (ع) بيشتر ابراز علاقه نمايند و فرشهاى مسجد را بمسجد ديگر هم نمى توان داد بلكه بايد در صورت مفروضه از فرشها بطور تناوب در خود مسجد مذكور استفاده شود.

س 898
اشاره

- امام جماعت مسجدى برحمت الهى پيوسته است ايشان در حال حيات زحمات اين مسجد را ساليانى بعهده داشته است و خود مسجد هم درآمدهائى از قبيل اجاره خانه و زيرزمين و غيره دارد كه براى امام جماعت و ديگر خرج هاى مسجد مصرف شود و چيزى در اين رابطه از مردم جمع آورى نميشود با توجه باين امور آيا مى شود از درآمد اين مسجد به خانواده پيشنماز متوفاى اين مسجد كمك كرد؟

(توضيح اينكه مبالغى در فوت آن مرحوم در تدفين و شب هفت و غير خرج شده حكمش چيست)؟

ج

- اگر مصرف درآمدهاى مذكور مسجد، امام جماعت مسجد است فعلًا كه امام جماعت مرحوم شده بايد به مصرف امام جماعت فعلى برسد و دادن آن به خانواده آن مرحوم وجه شرعى ندارد بلى شايسته است مؤمنين براى قدردانى از آن مرحوم از طرق ديگر مساعدت كنند و مخارجى را كه بعد از فوت امام جماعت در مراسم تدفين و غيره شده اگر از درآمدهاى مذكور بوده بايد كسانى كه خرج كرده اند جبران كنند و مصرفى كه براى امام جماعت تعيين شده از اينگونه مصارف انصراف دارد.

س 899
اشاره

- مسجدى اثاث هائى از قبيل آفتابه لگن و غيره دارد كه در حال حاضر از آن وسائل استفاده نميشود روى هم انباشته و جا را اشغال نموده است

جامع الاحكام، ج 1، ص: 260

آيا اجازه مى دهيد آنها را به وسائلى كه فعلًا مسجد نيازمند است تبديل نمود؟

ج

- اثاث مذكور اگر در مساجد ديگر هم قابل استفاده نيست مجازيد آنها را بفروشيد و با بهاى آن لوازم مورد نياز مسجد را تهيه نمائيد.

س 900
اشاره

- مدتى است كه مسجدى در يكى از روستاهاى حومه اراك بخاطر مهاجرت مردم در فصل زمستان مورد استفاده قرار نمى گيرد در حال حاضر خبر رسيده است مقدارى از اجناس مسجد را از قبيل مهتابى، پنكه سقفى و بعضى اساسهاى ديگر مسجد را از مسجد سرقت كرده اند آيا مى شود به مسجد ديگر بدهيم يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه اثاثيه مسجد مذكور، در معرض سرقت است بايد بطور امانت در نزد كسى و يا در مسجد ديگر گذارده شود تا محفوظ بماند و در تابستان كه به محل مى روند به مسجد مذكور برگردانند و از آن استفاده كنند و اگر اين كار ممكن نباشد به مسجد مجاور بدهند تا مورد استفاده قرار بگيرد ولى در اين صورت نيز هر وقت ايمن از سرقت شدند لازم است برگردانند.

س 901
اشاره

- اخيراً اهالى روستائى از توابع اراك اين ده را تخليه كرده اند و مصلحت در اين بوده كه ما وسايلى را كه مربوط به مسجد بوده تخليه كرده و به ده ديگرى كه در آنجا سكونت داريم ببريم تكليف اين وسايل چيست؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه وسايل مذكور به هيچ وجه در مسجد مذكور مورد استفاده نيست و لو از اين جهت كه محل خالى از سكنه است آن وسايل را به مسجد محل ديگرى كه نزديك به آنجا است و وسايل در مسجد آن محل مورد استفاده قرار مى گيرد، منتقل نماييد. و اللّه العالم

س 902
اشاره

- سه تخته فرش از مسجدى سائيده و نخ نما شده است كه در شأن مسجد نمى باشد، فردى پيدا شده است كه پنجاه هزار تومان بالاتر از قيمت مى خرد آيا اين كار جايز است؟

ج

- در صورتى كه فرشها وقف بر مسجد شده باشند مادامى كه انتفاع از آنها در آن مسجد يا مسجد ديگر ممكن باشد فروش آنها جايز نيست ولى اگر ملك مسجد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 261

باشد مثل اينكه تمليك مسجد شده باشد يا براى اينكه ملك مسجد باشد، خريدارى شده باشد در صورتى كه تبديل آنها بمصلحت مسجد باشد جواز تبديل بعيد نيست.

س 903
اشاره

- چراغ تورى مسجد كه قابل استفاده نيست، يا خيلى كم از آن استفاده مى شود آيا مى شود فروخت و پولش را خرج چراغ لامپ و غيره كه مربوط به مسجد است نمود يا نه؟

ج

- اگر استفاده از آن چراغ در مسجد و لو كم ممكن باشد فروش و تبديل آن جائز نيست بلى اگر به هيچ وجه قابل استفاده در آن مسجد و يا مسجد ديگر نباشد فروش و تبديل آن به لامپ و لوازم روشنائى ديگر مانعى ندارد.

س 904
اشاره

- مسجدى فرشهاى كهنه و قديمى و بعضى ارزشمند دارد كه نگهدارى آنها تقريباً مشكل شده است آيا متولّى مى تواند با فروختن آنها فرشهايى نو و جديد تهيه نمايند يا خير؟

س 905- بعضى از اهالى فرشهاى كوچك در حد يك متر و يا بيشتر را كه عموماً ارزشمند مى باشند وقف بر مسجد كرده اند آيا تبديل اين فرشها را با فروختن به فرشهاى بزرگتر اجازه مى فرمائيد يا خير؟

ج

- تا موقعى كه حفظ و استفاده از آنها مقدور است تبديل و يا فروش آنها جائز نيست هر چند استعمال موجب تنزّل قيمت آنها شود.

س 906
اشاره

- در روستاى چوگان از توابع سنقر مسجدى است كه داراى قرآن هاى قديمى و كتابهاى دعاى قديمى است و در معرض دستبرد مى باشند چون جنبه تاريخى دارند لذا نظر شما در اين مورد و خروج قرآنها از مسجد چيست؟

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص261

ج

- در مورد سؤال، قرآنهاى مذكور و همچنين كتب دعا را بايد از دستبرد محافظت نمايند تا در مواقع مقتضى مؤمنين از آنها استفاده نمايند فروختن و تبديل و يا كنار گذاشتن آنها كه بكلّى از دسترس و استفاده مردم خارج بشود جائزنيست.

س 907
اشاره

- در مسجدى چند عدد زيلو ميباشد كه مؤمنين ميگويند قابل استفاده نيست آيا ميشود فروخت و با پول آنها براى مسجد فرش خريد؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه زيلوهاى مذكور وقف مسجد است اگر در آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 262

مسجد به هيچ وجه قابل استفاده نيست بايد ببرند به مسجدى كه ميشود در آن مسجد از آنها استفاده كرد بلى چنانچه زيلوها در هيچ مسجدى قابل استفاده نباشد جايز است آنها را بفروشند و با پول آن براى مسجد مذكور فرش تهيه كنند.

س 908
اشاره

- آيا وسايل مسجد و حسينيّه را مى توان به جاهاى ديگر براى استفاده عمومى انتقال داد يا نه؟

ج

- در صورتى كه اشياء و وسائل مسجد يا حسينيّه اى وقف بر خصوص همان مسجد يا حسينيه باشد جايز نيست بجاى ديگر انتقال داده شود.

س 909
اشاره

- بمرور زمان وطى ساليان گذشته با تلاش در اين مسجد وسائل منقولى كه در جهت بزرگداشت هر چه باشكوهتر جشن ميلاد امام زمان «ارواح العالمين له الفداء» به هر نحوى بكار مى آيد جمع آورى گرديده است كه وجوه وسائل ياد شده از طريق كمكهاى مردمى كه جهت بزرگداشت جشن نيمه شعبان جمع آورى ميگردد، پرداخت شده است

«1» آيا اجازه ميدهيد از وسائل مذكور در غير بزرگداشت جشن نيمه شعبان مثلًا در برپائى ايام مواليد ائمه اطهار «عليهم السلام»، غدير و محافل قرآنى ايام شهادت معصومين و مراسم ملّى در اين مسجد استفاده گردد؟

«2» گاهى بعضى از مساجد و مراكز مختلف بجهت نيازشان از وسايل ياد شده طلب مينمايند، در اين مورد نيز حكم شرعى را بيان فرمائيد.

ج

- «1 و 2» در هر دو مورد ميزان نظر كمك كنندگان است و اگر دسترسى به آنها بعلت عدم شناخت آنها يا هر جهت ديگرى ممكن نباشد فقط بايد در مراسم بزرگداشت نيمه شعبان از آنها در همان مسجد استفاده شود بلى بقرينه حال مؤمنين ميتوان شمول نظر آنها را نسبت به مواليد سائر ائمه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين و عيد سعيد غدير و مراسم سوگوارى و روزهاى شهادت آن بزرگواران كه در آن مسجد برگزار مى شود استفاده نمود ولى به هر حال در غير اين موارد اسلامى و مذهبى استفاده از آنها جايز نيست.

س 910
اشاره

- آيا اساسى كه وقف مسجد شد براى جشن عروسى يا جشنهاى ديگر مى شود استفاده كرد؟

ج

- با فرض اينكه اثاث وقف مسجد شده استفاده از آن در جشن عروسى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 263

جايز نيست بلى اگر جشن مذهبى جهت تولد ائمه: و مانند آن در مسجد برگزار شود استفاده از اثاث مسجد اگر وقف به جهت خاصى نباشد مانعى ندارد. و اللّه العالم

س 911
اشاره

- آيا فرش يا موكت مسجد را جهت استفاده در منزل براى مجالس ختم يا عروسى و غيره ميتوان از مسجد خارج نمود يا خير و آيا خادم مسجد چنين اجازه اى را براى آن كار دارد يا خير؟

ج

- بطور كلى استفاده از فرش و ساير لوازم مسجد در خارج از مسجد جايز نيست و خادم مسجد حق ندارد با خارج كردن لوازم از مسجد موافقت نمايد.

س 912
اشاره

- با مرور زمان وسائلى در مسجد جمع شده كه از مايحتاج آن اضافه است آيا مى شود آن وسايل قبلى را فروخت و با پول آن وسايل مورد نياز ديگر را خريدارى نمود؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه عين وسايل مذكور در آن مسجد و لو در زمان آينده قابل استفاده نباشد بايد عين آنها را بدهند كه در مسجد ديگر از عين آنها استفاده نمايند و اگر در هيچ مسجدى قابل استفاده نباشند مجازيد آنها را بفروشيد و وسايل ديگرى از نوع آن وسايل جهت همان مسجد تهيه نماييد بلى اگر بتوانند به تناوب از آنها استفاده كنند يعنى گاهى از قسمتى از آنها و گاهى از قسمت ديگر بايد نگهدارند و حق فروش يا دادن به مسجد ديگر را ندارند. و اللّه العالم

س 913
اشاره

- مجلس فاتحه كه در مسجد برگزار مى شود آيا از استكانها و ميكرفون و بلندگو و قالى مسجد مى شود استفاده كرد و آيا مسجد مى تواند از آنها اجرت بگيرد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه وسائل مذكور باين نحو وقف شده باشد كه در مسجد از آنها استفاده شود و لو بعنوان مجلس فاتحه اشكال ندارد لكن بهاى برق مصرف شده را صاحب مجلس بايد بدهد و اگر وقف بنحوى بوده كه شامل مجالس فاتحه نميشده استفاده از آن براى مجالس فاتحه جائز نيست هر چند بعنوان اجرت مبلغى از صاحب مجلس بگيرند.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 264

تبديل و تخريب مسجد

س 914
اشاره

- مسجدى است در شهرستان يزد به طول و عرض 5* 5 مسجد قديمى بوده و در زير زمين واقع شده بطورى كه سقف قسمتى از آن با كف كوچه همسان است. به دليل اينكه بد مسير بوده و انصافاً موجبات محروميت اهالى شده و مورد بى توجهى كامل قرار گرفته بود و نزديك به 15 سال متروكه و محل ارتكاب انواع كارهاى خلاف شرع و اخلاق (از قبيل اعتياد، مسائل اخلاقى مفسده دار و مخفيگاه دزدان) گشته بود در سال 1370 با همّت 4 نفر از جوانان محل تعمير جزئى و افتتاح گرديد كه تا كنون نماز جماعت و دعاى ندبه و جلسات قرآن در آن برپاست لكن چون مسجد تقريباً به صورت مخروبه درآمده است و تركهاى متعدد دارد و از طرفى فاقد دستشويى و توالت و فضاى مناسب مى باشد با تلاش پيگير، زمينى در حدود 400 متر مربع چسبيده به محل مسجد تهيه شده است اكنون مى خواهيم چنانچه شرع مقدس اجازه دهد قسمتى از مسجد را به كوچه بيفزائيم تا هم براى مسجد بهتر شود و هم براى اهالى رفع مشكل شود. و در مقابل چند برابر به وسعت مسجد افزوده و با يارى خداوند متعال يك

مجموعه فرهنگى جامع كه مورد رضاى حضرت مهدى (ع) باشد ايجاد نمائيم بديهى است ضمن مساعدت همه جانبه حضرت عالى در اين زمينه، ما نيز در مقابل شرع مقدس خاضع و فرمانبرداريم.

ج

- خداوند به شما در مقابل خدماتى كه كرده ايد پاداش مضاعف عنايت فرموده و شما را هميشه به امور خير موفق بدارد و البته كار خير كارى است كه در نظر شرع مقدس خير محسوب شود ترميم بعض نواقص مسجد مذكور، و ضميمه نمودن زمين مجاور به آن همه خير است ولى مسجد تا ابد مسجد است و قابل تبديل نيست حتى نسبت بمقدار بسيار مختصر بنابراين جايز نيست چيزى از آن به كوچه افزوده شود ان شاء اللَّه هميشه موفق باشيد.

س 915
اشاره

- شخصى زمينى جهت مسجد واگذار نموده و صيغه عربى جارى نشد و به اندازه دو متر ديوار مسجد ساخته شد امّا هنوز مسجديت بر آن ثابت نشد اتفاقاً جايش بسيار ناهموار است حتى جائى واقع شد كه زباله هاى همسايگان در آن ريخته ميشود آيا ميشود اين مسجد را بفروشند و جاى مناسبى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 265

ديگر براى آن مسجد مشخص كند لطفاً جواب را مرقوم فرمائيد تا اينكه اهالى محله بدون مسجد نمانند.

ج

- در فرض سؤال، كه زمين را جهت مسجد در اختيار مؤمنين قرار داده و مقدارى هم از ديوار مسجد بنا شده فروش و تبديل آن محلّ اشكال است و لو اينكه هنوز نمازى بعنوان مسجد در آن محلّ خوانده نشده باشد.

س 916
اشاره

- مسجدى چندين سال مى باشد كه ساخته شده فعلًا مى خواهند مقدارى از مسجد به حياط و مقدارى را هم به كوچه بدهند آيا صحيح است يا اشكال دارد؟

ج

- آنچه بعنوان مسجد ساخته شده و در اختيار مردم بوده و در آن نماز خوانده اند واگذارى آن به كوچه و يا حياط مسجد جائز نيست.

س 917
اشاره

- مسجدى در اين محل بوده قديمى و با خشت و گل ساخته شده بود و در حال حاضر بكلّى خراب شده و مسجدى نيز در محل وجود ندارد و در ضمن مسجد محل كوچك بوده و از طرفى اشخاص خيّرى زمين خوب براى ساختمان مسجد واگذار كرده اند كه براى ساختمان مسجد خيلى مناسب تر از جاى قبلى است.

سؤال از محضر مبارك اين است كه آيا اجازه ميفرمائيد كه مسجد در زمين مناسب تر ساخته شود و چون هزينه ساختمان تقريباً سنگين است لااقل در زمين مناسب تر ساخته شود؟

ج

- مسجد قبلى و لو خراب شده باشد از مسجد بودن خارج نميشود سزاوار است اهالى محترم همان مسجد قبلى را تعميركنند البته بزرگ نمودن آن مسجد اگر محل دارد و همچنين ساختمان مسجد ديگر مانعى ندارد.

س 918
اشاره

- روستاى ما بيش از سه هزار جمعيت دارد و فعلًا شش مسجد وجود دارد، شخصى زمينى را وقف مسجد كرده و الآن هم به آن مسجد نيازى نيست و اطراف آن زمين مذكور هم ديوارى كشيده نشد و نمازى هم در آن خوانده نشد و فعلًا محل رفت و آمد و ريختن زباله شده و در ضمن آن شخصى كه اين زمين را وقف كرده از دنيا رفته، سؤال ما اين است. آيا اجازه ميدهيد آن زمين را

جامع الاحكام، ج 1، ص: 266

بفروشيم؟ و اگر اجازه فروش داديد آيا پولش را مى توانيم خرج عمران روستا از جمله آسفالت كنيم؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه در زمين مذكور بعنوان مسجديّت آن محلّ نمازى خوانده شده و يا اگر نماز خوانده نشده مسلمين آن زمين را از واقف بعنوان زمين مسجد تحويل گرفته و دور زمين ديوار مختصرى و يا علامت ديگرى قرار داده باشند فروش و تبديل آن جائز نيست ولى اگر نمازى در آن محلّ بعنوان مسجد خوانده نشده و مسلمين هم بنحو مذكور آن را تحويل نگرفته اند قبض محقق نشده و وقف باطل است و زمين متعلّق بورثه واقف زمين است ميتوانند بفروشند و پول آن را در هر موردى كه خواستند مصرف كنند.

س 919
اشاره

- زمينى را صيغه وقف خوانده اند براى مسجد و فعلًا بصورت مسجد مى باشد و تقريباً شانزده متر از آن زمين بَرِ خيابان مى باشد و مناسب يك باب مغازه مى باشد از جهتى هم اين مسجد موقوفه ندارد آيا براى هزينه حقوق خادم و آب و برق و گاز اجازه مى فرمائيد اين زمين مغازه شود و مال الاجاره آن را براى تأمين هزينه مسجد بمصرف برسانند؟

ج

- در فرض مذكور تبديل زمين مسجد به مغازه جائز نيست.

س 920
اشاره

- در روستائى ارامنه زندگى ميكردند زمانى كه از آنجا رفتند مسلمانان آنجا را خريدند و ساكن شدند و كليساى آنها را به مسجد تبديل كردند حالا شخصى حاضر شده آن مسجد را خريدارى كند و جاى آن را منزل مسكونى بسازد براى خودش و با پول آن در جاى ديگرى مسجد بسازند و مردم هم كمك مى كنند حالا بفرمائيد:

1- زندگى كردن در آن منزلى كه در جاى مسجد ساخته شده است آيا جايز و صحيح است يا خير؟

2- نماز خواندن در آن مسجدى كه با پول آن مسجد اولى ساخته شده است صحيح ميباشد يا خير؟

ج

1 و 2- در فرض سؤال كه كليسا را قبلًا خريدارى و تبديل به مسجد نموده اند ديگر خريد و فروش و تبديل آن بخانه و غيره جائز نيست يعنى كليساى قبلى فعلًا مسجد است و احكام مسجد بر آن مرتّب است مثلًا تنجيس آن و توقف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 267

جنب در آن حرام است و منزل كردن آنجا غصب و حرام است و نماز خواندن در محلى كه با پول مسجد قبلى خريدار شده و مسجد ساخته شده اگر معامله بصورت عين به عين بوده معامله باطل و نماز خواندن در آنجا اشكال دارد ولى اگر معامله بذمّه بوده نماز اشكال ندارد.

س 921
اشاره

- چنانچه چند نفر به علت عدم توجه به مسأله شرعى مسجدى را به بهانه تعريض خيابان بكلّى خراب كرده باشند و حال آنكه بودن مسجد ضررى به خيابان نداشته اكنون وظيفه آن چند نفر و ساير مسلمانان نسبت به زمين و مصالح آن مسجد چيست؟

ج

- حكم مسأله واضح است تخريب مسجد مذكور جايز نبوده، كسانى كه مسجد را تخريب نموده اند بايد دوباره مسجد را بسازند و زمين آن هم و لو ساختمان آن تخريب شده باشد حكم مسجد را دارد و تنجيس آن حرام است و همچنين ساير احكام مسجد بر آن مرتب مى شود. و اللّه العالم

س 922
اشاره

- تخريب بعضى از مساجد به علت واقع شدن آنها در عقب نشينى خيابان به نظر حضرتعالى جايز است؟

ج

- تخريب مسجد جايز نيست. و اللّه العالم

س 923
اشاره

- مسجدى وقف در زمين وقف است آيا مى شود آن را به حسينيّه تبديل كرد و اگر قابل تبديل باشد آيا احكام مسجديّت از بين مى رود يا خير؟

ج

- تبديل مسجد به حسينيّه جائز نيست و احكام مسجد باقى است.

س 924
اشاره

- عكس مسأله بالا چطور است حسينيّه موقوفه در زمين موقوفه را به مسجد تبديل كرد؟

ج

- تبديل حسينيّه نيز به مسجد جائز نيست.

س 925
اشاره

- اطاق مخروبه اى است كنار نهر آب كه آنجا غسّالخانه بوده و براى رفع سرما و گرما اطاقى ساخته بودند بعد از مدتى در لسان بعضى ها گفته شده مسجد بابائى و مدتى داخل آن كوزه گرى مى كردند و گاهى هم محل بليطفروشى شده و استفاده مسجديّت نداشته با اين سابقه آيا مى شود اين اطاق

جامع الاحكام، ج 1، ص: 268

مخروبه را فروخت و بمصرف مسجد ديگرى درآورد يا خير؟

ج

- از وضع اطاق مذكور اطلاعى نداريم بطور كلّى اگر مسجد باشد قابل فروش نيست و همچنين اگر وقف باشد و مجوّز شرعى براى فروش آن نباشد و شهرت محلى براى اثبات وقفيّت كافى است.

انجام كارهاى متفرقه در مسجد

س 926
اشاره

- آيا در اطاقهاى مربوط به مسجد، دائر كردن كلاسهاى آموزشى علوم جديد توسط معلمين و مربيان مسلمان و مؤمن با رعايت شئونات مسجد جايز است يا نه؟

ج

- اطاقهايى كه از مرافق مسجد است و براى جهات و نيازهاى مربوط به مسجد وقف شده بايد براى همان جهات استفاده شود الوقوف حسب ما يوقفها اهلها. و اللّه العالم

س 927
اشاره

- تعدادى دست به كار شدند و با جمع آورى اعانه از مردم محل و مؤمنين مسجدى را بنا نموده اند الحال مسجد تكميل است و نماز جماعت هميشه در طول سال اقامه ميگردد و در كنار نماز جماعت فعاليتهاى فرهنگى اجتماعى و دينى نيز انجام ميشود به سرپرستى امام جماعت مسجد محل، و حالا آن افرادى كه در بنا مسجد شركت كرده بودند مانع فعاليتهاى فرهنگى دينى در مسجد هستند افرادى خاص ميباشند كه ادعا مى كنند مسئوليّت مسجد متعلّق به آنها ميباشد از حضرتعالى تمنّا دارم بفرمائيد آيا صحيح است نماز خواندن در آن مسجد يا خير؟ و آيا امام جماعت ميتواند در امر هيئت امنا و تعيين يا بركنارى آنها دخالت نمايد؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه فعاليتهاى مذكور بر خلاف شرع نباشد و مزاحمت با اقامه نماز و شئون كلّى مسجد نداشته باشد مانع ندارد و در هر حال نماز در آنجا بى اشكال است و نسبت به تعيين يا بركنارى امناء، موارد مختلف است و بطور كلّى امور مسجد قابل اختصاص به اشخاص معيّن نيست.

س 928
اشاره

- نظر مبارك شما پيرامون نمايش فيلم و برگزارى كلاسهاى آموزش

جامع الاحكام، ج 1، ص: 269

ورزشهاى رزمى و كاراته جهت جذب نوجوانان به سمت مساجد علاوه بر تدريس قرآن و احكام چيست؟

ج

- اگر معرض ايذاء و يا مجروح نمودن ديگرى و يا آنچه ديه دارد مانند سياه شدن يا سرخ يا كبود شدن عضو نباشد فى حد نفسه اشكال ندارد ولى اجراى اين برنامه ها در مساجد اگر موجب گريز مردم از مسجد نشود سبب جذب واقعى اشخاص به مسجد نمى شود. و اللّه العالم

س 929
اشاره

- مسجد جامع جهرم داراى شبستانى قديمى است كه از 13 آن بعنوان انبار مسجد استفاده ميشود و دو قسمت ديگر آن استفاده مؤثرى نميشود و درب آن بسته است در اين مسجد پايگاه مقاومتى داراى يكصد نفر جوان فعال بسيجى وجود دارد كه به سبب نبودن جا اجراى برنامه هاى پايگاه (شامل برنامه هاى فرهنگى، عقيدتى، سياسى، مذهبى، نظامى، فوق برنامه و تقويتى) و كلاس هاى مربوطه با مشكل مواجه است. حال با توجه به مراتب فوق اين سؤال مطرح است كه:

1- آيا امكان اينكه دو قسمت ديگر شبستان مسجد در اختيار پايگاه مسجد قرار بگيرد، هست يا خير؟

2- از شبستان مسجد ميتوان بعنوان اجراى برنامه هاى فرهنگى، مذهبى، عقيدتى سياسى و نظامى و فوق برنامه استفاده كرد يا خير؟

3- در صورت مثبت بودن جواب هاى فوق آيا امكان دارد بمنظور استفاده بهينه از شبستان آنجا را با تيغه هاى آجرى به قسمت هاى مختلف جهت كلاسهاى ياد شده تقسيم نمود يا خير؟

ج

- مسجد پايگاه عموم مسلمانان براى عبادت و خداپرستى و معبد عام و مركز و محلّ حضور و اجتماع همگان براى نماز و اداء جمعه و جماعات و تبليغ اسلام و بيان معارف و احكام و تكاليف آنان است تعليم و تعلّم فرهنگ و عقيده و اصول و فروع دين و مذهب و هدايتهاى اخلاقى و سياسى و اجتماعى و اقتصادى همه در پرتو تعاليم اسلامى از صدر اسلام و بوسيله شخص پيغمبر اسلام (ص) در مسجد برقرار گرديده و تشكيل حلقات و حوزه هاى درس تا امروز هم در مساجد ادامه دارد، ولى در بنياد مساجد آنچه اصل و جامع تمام اين فوائد است نماز و اقامه جمعه

و جماعات است بايد اجراء برنامه هاى ديگر مزاحم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 270

با اين برنامه و سبب كم رنگى آن نشود تدريس و تعليم قرآن مجيد و معارف اسلام و رسيدگى بامور مسلمانان و جمع آورى اعانات و تعظيم شعائر و جلسات خيريه و همكارى هاى بسيجى و امر بمعروف و نهى از نمكر و كارهاى ديگر از اين قبيل مربوط به شئون اسلام و اصلاح امور مسلمين همه در مسجد بشرط عدم مزاحمت با اقامه نماز و عدم تغيير عنوان مسجد و عدم اختصاص كل يا بعض آن بگروه معيّن، يا اقدام خاص مانع ندارد ولى تصرّف مسجد و اختصاص آن بعنوان مركز درس يا كلاس رسمى هر چند درس قرآن باشد يا مركز خيرات و اعانه رسانى يا پايگاه بسيج و جهاد كه در حيطه خاص اين امور قرار بگيرد جايز نيست. و اللّه العالم.

س 930
اشاره

- در يك مسجد دو باب حجره به هميارى مردم و مؤمنين براى وسائل و ضروريات مسجد در صحن مسجد ساخته ايم آيا مى توانم اثاثيه مسجد را خارج و پايگاه بسيج نمايم؟

ج

- در مورد سؤال خارج كردن اثاثيه مسجد از حجره هاى مذكور و هرگونه تصرف در آن در غير جهت وقف جايز نيست در صورت نياز مناسب است مردم و يا مسئولين اقدام كنند و محلى براى پايگاه بسيج تهيه نمايند.

س 931
اشاره

- زمينى را وقف مسجد نموده اند زير زمين مسجد ساخته شده است هنوز همكف ساخته نشده است در ضمن محل نياز به كتابخانه هم دارد و از طرف ديگر درخواست نموده اند براى كانون فرهنگى و ورزشى آيا جهت اجاره دادن به كانون درست است يا خير؟

ج

- زير زمين مسجد حكم مسجد را دارد و اجاره دادن آن صحيح نيست و بطور كلى استفاده از موقوفه در غير عنوانى كه براى آن وقف شده مطلقاً جائزنيست.

س 932
اشاره

- اين جانب زمينى واقع در كوى پاسداران جهت مسجد واگذار كردم و گفتم به شرط اينكه در اين زمين پايگاه بسيج زده نشود زمين را براى مسجد مى دهم و الّا نمى دهم آيا بسيج سپاه مى تواند بدون رضايت در اين مسجد پايگاه بزند؟

ج

- احداث پايگاه در زمين واگذار شده براى مسجد جايز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 271

س 933
اشاره

- رسم است مجالس ترحيم در مساجد برگزار ميشود و اگر مجلس ترحيم مزاحم نمازگزاران و يا كسانى كه بنوافل و تعقيب اشتغال دارند بشود آيا برگزارى مجلس ترحيم شرعاً چه صورت دارد؟

ج

- حرام است.

مسائل متفرقه مسجد

س 934
اشاره

- در حدود چهارصد سال پيش شخصى مسجدى را بنام خود بنيان گذاشته و توليت آن را نسلًا بعد نسل به فرزندان ذكور سپرده از آن زمان تاكنون تمام امورات مسجد حتى تعيين امام جماعت مسجد بعهده نايب التوليه بوده است و امام جماعت مسجد هيچ گونه دخالتى در امورات مسجد نداشته است. در حدود 10 سال پيش قسمت اعظم مسجد بصورت مخروبه درآمده و با كمك اهالى محل بازسازى گرديده آيا اكنون كه مسجد توسط اهالى محل بازسازى شده نايب التوليه مى تواند خود به تنهايى هيئت امناء تعيين و در امورات مسجد همچون قبل دخالت نمايد؟

ضمناً جهت برگزارى مجالس ترحيم مبالغى بى حساب بعنوان كمك به مسجد دريافت مى شود با توجه به مسأله فوق الذكر نظر مبارك حضرتعالى چيست؟

ج

- در امور مربوط به حفظ شئون و عمران مسجد همه مؤمنين مساويند و اختصاص به شخص خاصى ندارد و نماينده واقف حق منع ديگران را ندارد بلى اگر براى مسجد موقوفاتى باشد بايد زير نظر متولى منصوص كه از طرف واقف معين شده بمصرف برسد و برگزارى مراسم ترحيم در صورتى در مسجد جايز است كه مضرّ بمسجد و مانع نماز در آن نباشد توصيه مى شود كه مؤمنين و فرزندان واقف مسجد همه با هماهنگى و وحدت نظر عمل كنند و از اختلاف نظر جداً پرهيز نمايند. و الله العالم.

س 935
اشاره

- مسجدى است از قديم الايام به نام شخص معروفى و در آن مسجد نماز جماعت و عزادارى حضرت سيد الشهداء (ع) برگزار مى گردد اكنون با بازسازى آن مى توان نام آن را تغيير داد؟

ج

- مقتضى است مؤمنين از تغيير نام مسجد و حسينيه كه موجب فراموش

جامع الاحكام، ج 1، ص: 272

شدن نام بانى اولى است خوددارى كنند تا افراد خيّر بى رغبت نشوند و با باقى گذاشتن نام افراد خيّر موجبات تشويق مؤمنين به تأسيس بناهاى خير و عام المنفعة را فراهم نمايند. و اللّه العالم

س 936
اشاره

- آيا مى توان در يك مسجد وضو گرفت و در مسجدى ديگر نماز خواند؟

ج

- مربوط به كيفيت وقف محلّ وضوء مسجد است.

س 937
اشاره

- حكم رفتن به مسجد جامع و واگذاشتن مسجد محل را بيان فرمائيد.

ج

- نماز در مسجد جامع افضل از مسجد محل است ولى ملاحظه تعطيل نشدن مسجد محل نيز موجب مزيد اجر نماز در آن است.

س 938
اشاره

- شخصى در كنار منزلش مسجد است نماز جماعت هم در آن برگزار مى شود ولى اين شخص به مسجد ديگرى مى رود آيا اين عمل او باعث بى حرمتى به مسجد نزديك به منزلش محسوب نمى شود؟

ج

- فى نفسه نماز در آن مسجد براى همسايه مسجد اولى و مستحب مؤكد است و بدون جهت رجحان مسجد ديگر، ترك آن سزاوار نيست اين در صورتى است كه مسأله جهت خودمان باشد ولى اگر براى عمل شخص ديگر است اعتراض به او يا پرسش از علت عمل او موجه نيست.

س 939
اشاره

- مساجدى است كه در ملأ عام نيست و در كوچه پس كوچه مى باشد گاهى صدها هزار تومان خرج كاشى و محراب و مناره آن مى شود آيا اين كار صحيح است؟

ج

- موارد مختلف است هرگاه در نظر عرف زياده روى نباشد اشكال ندارد و با شكوه بودن مساجد فى الجملة موجب تعظيم شعائر و ظهور شوكت اسلام است. و الله العالم

س 940
اشاره

- مسجدى در زمين مشاعى كه بين مالكين مسلمان و ارمنى است بنا شده با اجازه خودشان امّا شخص اهل كتاب مراسم ختم پدرش را در مسجد مسلمان برگزار نموده است و واعظ مسلمان در آن مجلس سخنرانى نموده و خود ايشان هم در مجلس حضور داشته است و ضمناً در مراسم مسلمين كه در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 273

مسجد منعقد ميشود شركت ميكند آيا حضور شخص ارمنى در مسجد هتك مقام مسجد محسوب ميشود يا خير؟

ج

- دخول اهل كتاب بمسجد جايز نيست چه براى برگزارى مراسم باشد و چه غير آن و خوب است چنين شخصى اسلام اختيار كند تا از همه مزاياى اسلام بهره مند شود.

س 941
اشاره

- مسجدى را به عنوان مقاطعه به پيمانكارى دادند كه بسازد پيمانكار قسمتى از ساختمان مسجد را به شخص مسيحى كه تمام كارگران او هم مسيحى هستند واگذار كرده است آيا دخول مسيحى به مسجد و كار كردن آنها مجوز شرعى دارد يا نه؟

ج

- ورود غير مسلم به مسجد جايز نيست در فرض سؤال كار را تعطيل نمايند و ظاهر بنايى كه غير مسلم با آن تماس داشته احتياطاً تطهير نمايند. خداوند همه را از شرور و فتن آخر الزمان محفوظ بدارد. و اللّه العالم

س 942
اشاره

- آيا بلند كردن صداى اذان از مسجد خصوصاً اذان صبح در صورتى كه همسايگان مسجد اعتراض مى كنند و اظهار مى كنند صداى اذان موجب آزار و اذيّت آنها مى شود جايز است يا نه؟

ج

- از بلندگو اگر موجب اذيّت و آزار همسايگان است در اذان صبح استفاده نكنند اما مستحب است كه مؤذن صدايش بلند باشد مع ذلك به اين آيه كريمه توجه داشته باشند «و إذا ذكر اللَّه وحده اشمأزت قلوب الذين لا يؤمنون بالآخرة و إذا ذكر الّذين من دونه اذا هم يستبشرون» حكايتى از حضرت ابراهيم خليل على نبينا و آله و عليه السلام نقل مى كنند كه براى آنكه بانگ دلنواز سبّوح قدّوس رب الملائكة و الروح را بشنود عاقبت همه گوسفندان خود را بخشيد.

س 943
اشاره

- مسجدى وصل به مدرسه دينى طلاب مى باشد و مدرسه داراى سالنى است كه تمام وقت مسجديها از آن استفاده مى كنند و مى گويند چندان مورد نياز طلاب نيست و بعلّت قفل بودن مورد بهره بردارى طلاب قرار نمى گيرد آيا استفاده اهل مسجد جايز است يا خير؟

ج

- چنانچه استفاده اهل مسجد از آن مزاحم با استفاده طلاب از آن نباشد و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 274

موجب نشود كه به مرور زمان جزء مرافق مسجد شود استفاده اهل مسجد از آن اشكال ندارد.

س 944
اشاره

- مساجد از موقوفات عامه مسلمين است با تزيين مساجد درب هاى مسجد اكثراً بسته است آيا ممانعت از بهره بردارى موقوفات عامه گناه نيست؟

ج

- جمع بين مقاصد صحيح در مورد مساجد اين ستكه براى مساجدى كه در تمام ساعات يا اوقات نماز معرض مراجعه مؤمنين براى نماز و عبادت است خادم معين شود تا هم براى استفاده نمازگزاران آماده باشد و هم از هتك احترام و بعض اعمال خلاف شئون مسجد محفوظ باشد.

س 945
اشاره

- آيا كسانى كه مثل شب عاشورا براى تهيه غذاى ظهر عاشورا در مسجد كار مى كنند شب خسته مى شوند و آخر شب كارها سبك مى شود مى توانند در مسجد استراحت يا احياناً بخوابند؟

ج

- خوابيدن در مسجد كراهت دارد ولى حرام نيست. و اللّه العالم

مدارس علميه

س 946

اشاره

- آيا از درآمد موقوفاتى كه اختصاص به اداره حوزه علميه دارد علاوه بر حق التدريس اساتيد مى توان مصرف هزينه هاى جنبى بمانند آب و برق و سرويس اياب و ذهاب اساتيد و حقوق خدمتگزار و غيره كه لازم و ملزوم يكديگرند نمود؟

ج

- به طور كلى عوايد موقوفه بايد در مواردى كه واقف معلوم كرده صرف شود و چون ترتيبات مقرّر در موقوفات يكسان نيست اظهار نظر كلّى در آن ميسر نمى باشد بايد در هر مورد با ملاحظه وقفنامه اظهار نظر شود.

و اللّه العالم.

س 947

اشاره

- آيا تشكيل جلسه درس طلاب علوم دينية در اطاقى از حسينيه جايز است يا نه؟

ج

- با فرض عدم مزاحمت با مراسم عزادارى مانعى ندارد.

س 948

اشاره

- شخصى كه در محل عمومى تدريس مى كند و رضايت شركت

جامع الاحكام، ج 1، ص: 275

بعضى از افراد را درس خود ندارد و شخصى را شخصاً از آمدن و شركت در درسش نهى مى كند آيا اين نهى حرمت تكليفى بر آن فرد دارد يا نه؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه تدريس براى استفاده عموم بلامانع باشد شركت شخص مفروض در مجلس درس اشكال ندارد.

س 949

اشاره

- آيا استفاده اندك از حجرات و معطل كردن آن در بخش عمده ايّام با توجه به نياز طلاب به اين حجرات، جايز است يا خير؟ آيا صرف سابقه حضور در حجره اى مجوز بسته نگاه داشتن يا استفاده ناچيز (يكى دو ساعت در روز) و محروم كردن طلاب بدون حجره از استفاده شبانه روزى مى باشد يا نه؟

ج

- اگر در وقف كيفيتى و ترتيب خاصى براى استفاده از حجرات مدرسه معين شده باشد همان كيفيت و برنامه براى بايد معمول گردد، و هم چنين اگر از گذشته سيره بر استفاده بنحو خاصى مستقر بوده مثل آنكه بعض از علماء و فضلاء با وجود نياز طلاب حجره خاصى اختصاصى براى تدريس و مباحثه داشته باشند، فعلًا نيز همان سيره در همان محدوده قابل اجراء است و اگر كسى باين صورت حجره داشته باشد مزاحمت با او جائز نيست و ظاهراً اين برنامه را كه با اين عنوان كه بزرگان و افراد مهذب در مدرسه آمد و شد داشته باشند، متولّيان در هر زمان به مصلحت وقف و لازم ميدانستند، و در واقع نظارت ايشان را بر امور اخلاقى طلاب جلب ميكردند، مع ذلك چون مدارس در سابق و بيشتر در زمان حال براى اسكان طلاب وقف شده در صورتى كه كيفيتى جهت اداره آنها معين نشده باشد، بايد متولى جهتِ نياز طلاب را بحجره و سكونت در مدرسه رعايت نمايد و بدون مصلحت مرقوم صرفاً بعنوان مباحثه و تدريس، كسى مزاحم سكونت طلاب در حجرات نشود، على هذا ظاهر اين ستكه در مورد مدارس قسم دوم اختصاص حجره بمجرد تدريس و مباحثه منوط بنظر و صلاحديد

متولى منصوص يا منصوب از طرف فقيه ميباشد.

س 950

اشاره

- در صورت عدم مراجعه ساكنين قبلى حجرات براى تخليه و بردن وسائل خود، حكم كتب و سائر وسائل آنان چه مى باشد؟

ج

- اگر با اعلام و اخطار و سلب مسئوليت در موعد مقرّر براى تحويل گرفتن كتب و وسائل خود نيامد با نظر متولى شرعى وسائل و اثاث ساكن قبلى جمع ميشود و در محل مناسبى براى او نگهدارى ميشود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 276

س 951

اشاره

- اگر مدرسه اى متولّى خاص يا عام نداشته باشد تكليف استفاده طلاب از حجرات آن چگونه است؟

ج

- اگر متولّى منصوص نداشته باشد يا مجهول التوليه باشد توليت آن با مجتهد جامع الشرائط است و در نحوه استفاده طلاب به سيره اى كه معمول بوده عمل شود.

س 952

اشاره

- اگر مدرسه مخروبه اى از محل وجوهات شرعيّه زير نظر فرد مأذون از سوى مجتهد جامع الشرائط تعمير شود، فرد ناظر بر صرف وجوهات نسبت به اين مدرسه و نحوه استفاده آن جهت طلاب توليت عام يا خاص پيدا مى كند و آيا اصولًا حقى پيدا مى كند مبنى بر اينكه مانع از استفاده طلابى گردد كه براى سكونت خود جائى ندارند و مجبورند شبها را در مسجد يا خانه استيجارى بسربرند؟

ج

- امر آن با مجتهد جامع الشرائط است اگر فرد ناظر خود مجتهد باشد يا از طرف مجتهد مأذون در تصرّف باشد و امر مدرسه زير نظر او باشد در اداره مدرسه مزاحمت با او جايز نيست و كيفيت استفاده تابع مقرّرات وقف است.

قبرستان

س 953

اشاره

- اينكه مكروه است زن به قبرستان برود آيا هنگام تشييع و دفن است يا هميشه حتى شبهاى جمعه را هم شامل مى شود؟

ج

- آنچه مكروه است شركت زنان در تشييع جنازه است بنابراين مورد سؤال مكروه نيست بلكه رجحان دارد.

س 954

اشاره

- قبرستانى است موقوفه قبور آن مندرس شده آيا مى شود به جاى آن قبور دوباره اموات جديد دفن كرد؟

ج

- اگر جنازه قبلى بكلى از بين رفته باشد حتى استخوانهاى آن هم بكلّى از بين رفته باشد مانعى ندارد و الّا جائز نيست.

س 955

اشاره

- مكانى است در روستاى اسلام آباد كه از قديم مى گويند قسمتى از آن مسجد بوده كه به مرور ايّام به صورت مخروبه در آمده و اطراف آن قبرستان مسلمين بوده است. اكنون عده اى مسجد را توسعه داده و تجديد بنا كرده اند.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 277

سؤال اهالى اين است كه نماز خواندن در اين مكان كه قسمتى از آن به روايت قديمى ها مسجد بوده و قسمتى از آن با تصرف در قبرستان و نبش قبور به دست آمده، چه حكمى دارد؟

ج

- اگر چه تخريب و نبش قبور مؤمنين و تبديل آن به مسجد جايز نيست لكن نماز خواندن در محلّ مذكور فعلًا اشكال ندارد. و اللّه العالم

خريدوفروش قبر

س 956

اشاره

- چه مى فرمائيد در مورد اينكه فردى براى خود و همسرش در بلد طيّبه قم قبر خريدارى نموده پس از مدتى خودش در طبقه زيرين آن دفن گرديد و پس از مدتى در طبقه فوقانى آن كه مال همسرش بود اشتباهاً شخص ديگرى دفن گرديده كه حالا صاحب قبر و تنها وارث آنان كه دو دختر مى باشد راضى نيستند و اصرار دارند كه جنازه بايد از قبر آنان درآورده شود؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه قبرى كه خريده ملك شخصى بوده بايد جسد ميّت خارج شود و در جاى ديگر مدفون شود و اگر قبر در ملك وقفى بوده چون خريدوفروش آن جايز نيست دختران متوفّى حقّى نسبت به آن ندارند و جايز نيست جسد ميّت مدفون در آنجا از قبر خارج شود.

س 957

اشاره

- قبرستانى وقف شده كه عموم مسلمين در آن دفن شوند اگر كسى بخواهد قبر خود را در آنجا معين كند كه هر وقت فوت شد بخاك سپرده شود در صورتى كه منع كند كه ديگرى در آن مكان معين دفن گردد آيا جايز است يا نه؟

ج

- محلى كه براى عموم وقف شده كسى نميتواند بخود اختصاص دهد و مانع دفن ديگران شود.

س 958

اشاره

- زمينى خريدارى شده بعنوان دفن اموات سپس در آن زمين قبر درست كرده اند ميگويند اين مكان دفن مثلًا پنجاه هزار تومان و مكان ديگر صد هزار تومان اين مبلغ را هم بايد بعنوان هزينه قبرستان بدهى صاحب عزا ميگويد خودم ميّت را در يك گوشه اى دفن ميكنم مبلغى نيز بشما مى دهم اين عمل مشروع هست يا خير؟

ج

- زمينى كه بعنوان قبرستان وقف شده باشد پول گرفتن براى دفن ميّت در آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 278

و نيز پول گرفتن در مقابل غسل ميّت در آن جايز نيست بلى اگر پولى بعنوان كندن قبر يا مقدمات غسل بگيرند اشكال ندارد البته مقتضى است اجحاف نشود و بصورت فعلى كه در فلان موضع فلان مبلغ در فلان جا فلان مبلغ عمل نشود.

س 959

اشاره

- موكّلم داراى بقعه در قبرستان بوده و به نام آرامگاه خاندان آنها ثبت و در اداره اوقاف نيز داراى پرونده و سابقه مى باشد در چند سال قبل اين بقعه در حال تخريب بوده با اعلام كتبى اداره اوقاف به عنوان حقير ساختمان بقعه تجديد بنا و با هزينه گزاف از بودجه موكّلم بازسازى و مرمّت شد و برابر اعلام اداره اوقاف و موافقت صاحب بقعه درب آن جهت مباحثات علمى طلاب باز گذارده شد. شخصى بدون اطلاع مالك دو فقره قبر از اداره اوقاف داخل بقعه خريدارى و پدر و مادر خود را در آن مكان دفن نموده لذا صاحب بقعه عدم رضايت خود را اعلام و نسبت به غصبى بودن محل توسط حقير به ورّاث تذكّر داده شده ليكن آنها مشروعيّت مسأله را بنا به فتواى حضرت عالى واگذار نموده اند از محضر مبارك تقاضا مى شود فتواى خود را مرقوم فرماييد.

ج

- به طور كلى قبرستان موقوفه قابل خريدوفروش نيست و كسى مالك آن نمى شود. و اللّه العالم

س 960

اشاره

- شخصى در زمان حيات خود حدود 20 سال قبل مبادرت به خريدارى زمين و قبرى در محل امام زاده جهت محل دفن خود نمود و آن را آجركارى و آماده سازى با نصب سنگ قبر نمود اما موقع فوت مانع از دفن وى در قبر خودش شدند درحالى كه قبر مذكور شرعاً متعلق بوارث وى مى باشد ليكن اداره اوقاف مى خواهد قبر مذكور را تخريب و قبر ديگرى در زير آن احداث كرده و آن را تبديل به دو طبقه نمايد و بفروشد و مى گويد ورّاث اگر قبر زير را نخرند اداره اوقاف آن را مى فروشند.

حالا براى روشن شدن مسأله حكم شرعى آن را كه آيا اداره اوقاف مجاز است مانع كار آنها شود يا خير و آيا مى تواند قبرى را كه صاحب شرعى دارد بفروشد يا نه بيان فرمائيد.

ج

- اگر زمين مذكور وقف است خريد آن بى مورد بوده و خريدار مالك آن نشده و متولّى وقف هم نمى تواند آن را بفروشد و اگر وقف نيست و خريدار زمين

جامع الاحكام، ج 1، ص: 279

قبر را از مالك شرعى آن خريده در اين صورت قبر ملك خريدار است و ديگرى حق تصرف آن را ندارد.

تخريب قبرستان

س 961

اشاره

- قبرستانى است در محل قديمى كه 35 يا 40 سال يا بيشتر از آن گذشته و كسى ديگر در آن دفن نمى شود و محل زباله و كثافات حيوانات شده آيا مى شود اين قبرستان را حسينيّه براى عزادارى أبا عبد اللّه عليه السلام نمايند؟

ج

- اگر قبرستان وقف است جايز نيست حسينيّه شود. و اگر وقف نيست و نبش قبر نمى شود مانع ندارد. و اللّه العالم

س 962

اشاره

- آيا قبرستان مسلمين را مى توان تخريب نمود و به فضاى سبز تبديل كرد؟

ج

- بطور كلى نبش قبور و تبديل قبرستان مسلمين به فضاى سبز و غيره جائزنيست.

س 963

اشاره

- شخص خيّرى زمين بايرى را كه در اطراف قبرستان كهنه بوده در حدود بيست سال پيش خريدارى نموده و وقف قبرستان كرده و با قبرستان كهنه يكجا هموار كرده دور قبرستان كهنه و زمين خريدارى شده را حصار نمود و آن واقف فوت كرده است الآن چند نفر از اهالى محل آن زمين نامبرده را گرفته و تبديل به زمين زراعتى نموده اند مقدارى از سود حاصله را صرف مسجد مى نمايند آيا از نظر شرعى مى توانند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال كه زمين مذكور وقف قبرستان شده تبديل آن بزمين زراعتى جائز نيست.

س 964

اشاره

- تلّى بنام قبرستان در ميان اين روستا واقع گرديده كه باعث ناراحتى مردم در اين تلّ آخرين ميت 42 سال قبل دفن شده است كه وراث آن مرحوم هم در حال حيات هستند لذا چون در وسط روستا است زمين هم جهت درمانگاه لازم داريم و اين قبرستان وقف نيست همين طور در زمان قديم مرده دفن ميكردند و قبرستان جديدى نيز داريم كه 40 سال است در آن مرده دفن ميشود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 280

اگر اجازه بفرمائيد چون زمين نياز داريم تلّ جهت درمانگاه اين روستا به عنوان خيرات براى متوفى ساخته شود؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه تلّ مذكور وقف نباشد و موات بوده و اهالى يقين داشته باشند كه اموات مدفون در آنجا پوسيده و خاك شده اند ساختن درمانگاه در آن مانع ندارد و الا جائز نيست.

احداث بنا و توسعه قبرستان

س 965

اشاره

- زمين مواتى است كه بعضى افراد در سالهاى قبل از انقلاب روى آن سند مالكيت گرفته اند ولى بعد از گذشت چندين سال به شهادت معتمدين شهر و شواهد موجود همچنان بصورت موات باقى است اكنون شهردارى شهر قصد دارد زمين مزبور را جهت گورستان آماده سازد آيا دفن اموات در آن بى اشكال است؟

ج

- بطور كلّى زمين موات بالاصاله بصرف گرفتن سند، بدون تحجير و يا احياء، متعلق حق كسى نميشود و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و دفن اموات در زمين موات اشكال ندارد.

س 966

اشاره

- آيا مى توان جنب ديوار قبرستان كه قبرى در آن محل وجود ندارد و نداشته و حدود پنج الى شش متر به قبر مؤمنين فاصله دارد جهت رفاه اشخاصى كه براى قرائت فاتحه و غيره در قبرستان رفت و آمد مى نمايند دستشويى و توالت احداث نمود يا خير؟ ضمناً چاه فاضلاب خارج از قبرستان مى باشد.

ج

- اگر زمينى كه مى خواهند در آن دستشويى بسازند موقوفه قبرستان نباشد و ملك كسى هم نباشد اشكال ندارد. و اللّه العالم

س 967

اشاره

- قبرستانى است قديمى كه از چند قرن پيش اموات مؤمنين در آنجا دفن شده و حالا نيز دفن مى شود در آن حوالى غسال خانه مرسوم نبوده اموات را در خانه ها غسل مى دادند حالا مؤمنين و علماء محل تصميم گرفته اند كه در جاى مناسب آن قبرستان كه اموات دفن نشده غسالخانه درست نمايند آيا جايز مى باشد يا نه؟

ج

- بناء غسالخانه در محل قبرستان و لو در قسمتى كه هنوز ميّت دفن نشده جائز

جامع الاحكام، ج 1، ص: 281

نيست بلى اگر محل قبرستان موات است در قسمتى كه ميّت دفن نشده بناء غسالخانه در آن قسمت مانعى ندارد.

س 968

اشاره

- غسالخانه كه جزء قبرستان است و مورد استفاده عموم مردم مى باشد اجازه مى فرمائيد تخريب كنند و جاى آن را حسينيه بسازند و مغازه هائى جهت اجاره دادن ساخته شود؟ و اگر شخصى چنين كارى كرده باشد آيا شرعاً جايز است يا خير؟

ج

در فرض سؤال، تخريب غسالخانه و تبديل آن به حسينيه و مغازه جايز نيست و كسى كه چنين كارى كرده بايد محل مذكور را بصورت اوّلى برگرداند.

تخريب و نبش قبر

س 969

اشاره

- قبرستانى در طرح جاده قرار گرفته آيا جاده قرار دادن آن جايز است يا نه؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه قبرستان مذكور وقف است جاده قرار دادن آن جايز نيست البته شهرت محلى جهت اثبات وقفيت كافى است و بر فرض عدم اثبات وقفيت هم نبش قبور مؤمنين حرام است. و اللّه العالم.

س 970

اشاره

- در شهرستان رودبار زيتون ساختمان امامزاده محل بواسطه زلزله سال 69 ويران شده است اكنون مشغول بازسازى و در قسمت شرقى بيرون ديوار بقعه مذكور بخاطر محوطه سازى خاكبردارى شده يك قبر به ارتفاع بيش از يك متر كه حدود 10 سال از زمان دفنش گذشته در وسط باقى مانده است حال اين قبر مرتفع مانع بازسازى و عبور دسته و هيأت مى باشد لذا اهالى و صاحبان قبر از اين منظره ناراحت هستند اگر بخواهند يك طرف قبر زير قبر را گود كنند و خاك بردارى كنند و قبر در آن گودى نشست كند كه نبش نشده باشد جايز است يا خير؟ يا اينكه اطراف و زير قبر را بتون نموده قبر را با جنازه با جرثقيل بلند كنند و در جاى ديگر كه گود كرده اند بگذارند چه صورت دارد؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه خاكبردارى اطراف قبر مذكور نشست كردن قبر موجب

جامع الاحكام، ج 1، ص: 282

نبش قبر و آشكار شدن جنازه نشود و يا بهمان نحوى كه مرقوم شده با بتون ريزى قبر جنازه را به محل ديگر منتقل كنند ظاهراً اشكالى ندارد و احتياطاً اين عمل بايد با موافقت ورثه ميت باشد و اگر ورثه نداشته باشد با جلب نظر فقيه جامع الشرائط باشد.

س 971

اشاره

- با ساختن سدّى بيش از 30 تا 40 امامزاده به زير آب مى روند، آيا بردن قبور شهدا و امامزاده ها به زير آب جايز است؟

ج

- اگر باعث هتك و توهين به امامزاده شود يا سبب از بين رفتن آنها بشود جايز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 283

احكام خريدوفروش

جامع الاحكام، ج 1، ص: 285

احكام خريدوفروش و مشاغل

شغلهاى حرام

س 972

اشاره

- كسى كه براى اهل كتاب كه ذبيحه اهل كتاب را حلال مى دانند و به كسانى كه بين حلال و حرام فرق نمى گذارند از گوشت ذبيحه غير اسلامى كباب درست مى كند و مى فروشد چه حكمى دارد و در صورت حرام بودن با قصد نان و سالاد كباب بفروشد چه حكمى دارد وكار كردن در اين مغازه چه طور است؟

س 973- كسى كه به اهل كتاب شراب مى فروشد به قصد اين كه من شيشه مى فروشم اين چه حكمى دارد وكار كردن چه حكمى دارد؟

ج

- ذبيحه اهل كتاب حكم ميته را دارد و فروختن ميته و لو به اهل كتاب اشكال دارد و قصد نان و سالاد مجوّز آن نيست و همچنين فروختن شراب و لو به اهل كتاب جائز نيست و قصد شيشه مجوّز براى قرار دادن شراب در اختيار شراب خوار نمى شود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 286

س 974

اشاره

- آيا خريدوفروش خرچنگ و كوسه جايز است يا نه؟ و خوردن آنها حلال است يا نه؟

ج

- خوردن خرچنگ و كوسه ماهى كه ظاهراً فلس ندارد حرام است و فروش آنها نيز براى خوردن و لو به كافر جائز نيست ولى چنانچه گوشت آنها منافع ديگرى داشته باشد مانند خوراك دام و طيور فروختن آنها و لو به مسلمانان اشكال ندارد.

س 975

اشاره

- دلّالهاى معاملات ربوى كه از مراجعين مضطر جهت اين دلّالى وجوهى را دريافت مى كنند آيا اين وجوه حرام است؟ در صورت حرام بودن توسط حاكم شرع قابل استرداد است يا خير؟

ج

- دلّالى گرفتن براى معاملات ربوى حرام است و پول گرفته شده بايد به مالك پول مسترد شود.

س 976

اشاره

- حكم استفاده از ماهواره و خريدوفروش آن را بيان فرمائيد.

ج

- خريدوفروش و استفاده مشروع- اگر مجتهد جامع الشرائط به ملاحظه مصالح مهمّه اى آن را ممنوع نكرده باشد- اشكال ندارد.

س 977

اشاره

- خريدوفروش وسايل سرگرمى منچ، شطرنج و كارت بازى (كه در آن مشخصات بعضى از چيزها ذكر شده) چه حكمى دارد؟

ج

- شطرنج آلت قمار است و خريدوفروش آن جايز نيست ولى ساير اشياء سرگرمى اگر آلت قمار و فساد و لهو نباشد مانعى ندارد.

س 978

اشاره

- حكم آلات موسيقى از جهت خريدوفروش و استعمال و نيز استماع را بيان فرماييد؟

ج

- خريدوفروش آلات موسيقى باطل و حرام است و استعمال آلات موسيقى نيز مانند استماع آن حرام است.

س 979

اشاره

- خريدوفروش مجسمه يا نقاشى، بعنوان آثار هنرى، چه حكمى دارد؟

ج

- نسبت به نقّاشى اشكال ندارد و نسبت به مجسّمه ذى روح احتياط در ترك است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 287

س 980

اشاره

- خريدوفروش مجسمه انسان و حيوان جهت تزيين كمد و صندلى و غيره و بكار بردن آن در منبت كارى چه صورتى دارد؟

ج

- به نظر اين جانب خريدوفروش مجسّمه ذى روح بنابر احتياط لازم حرام است.

س 981

اشاره

- آيا كار كسى كه سحر ساحر را باطل مى كند و شخصى را نجات مى دهد حرام است يا خير؟

ج

- ابطال سحر اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 982

اشاره

- افرادى در شهر ما هستند كه مى گويند دعانويس هستيم و بيماران و افرادى كه دستشان از همه جا بريده شده است پيش اين گروه ميروند اولًا آيا چنين چيزى در اسلام وجود دارد؟ ثانياً اگر كارشان بى اصل است وظيفه مسلمانان در قبال آنها چيست؟

ج

- شما در بر نامه هاى دعائى به كتابهاى معتبر مثل مصباح شيخ طوسى- عليه الرحمه- و كتابهاى سيد بن طاوس و خصوصاً صحائف سجاديه (صحيفه كامله و صحيفه ثانيه و ثالثه و رابعه) و كتاب دعاء بحار و مفاتيح الجنان مراجعه نمائيد.

س 983

اشاره

- زنان يا مردانى كنار خيابانها و پياده روها نشسته براى مردم فال مى گيرند و به اشخاص مى گويند گذشته شما چه بوده و آينده شما چگونه خواهد بود آيا كار آنها مشروعيت دارد يا نه و آيا مراجعه به آنها و پول دادن به آنها جايز است يا نه؟

ج

- عمل مذكور جائز نيست و پول دادن در مقابل آن تضييع مال و گرفتن پول هم اكل مال به باطل و حرام است.

س 984

اشاره

- بعضى اشخاص جهت جلب رزق (افتادن ماهى در تور ماهيگيرى) از طريق سحر وارد مى شوند آيا اين كار جايز است يا نه؟

ج

- سحر كردن شرعاً حرام است.

س 985

اشاره

- حكم احضار ارواح را بيان فرمائيد؟

ج

- احضار ارواح حرام است. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 288

س 986

اشاره

- نظر حضرت عالى در مورد شعبده بازى چيست؟

ج

- شعبده بازى عبارت است از اين كه شعبده باز غير واقع را بسبب سرعت حركات بصورت واقع نشان مى دهد و اين عمل شرعاً حرام است. و اللّه العالم

س 987

اشاره

- در مجالس عروسى اشخاصى به عنوان شعبده باز و تردست عمل غير واقعى را واقعى نشان مى دهند بوسيله حركات سريع دست، ساعتى مردم را به خود مشغول نموده و در مقابل مبالغى دريافت مى كنند. آيا وجهى را كه آنها مى گيرند مالكند؟

ج

- عمل اشخاص مذكور و وجهى كه در مقابل اين عمل مى گيرند و همچنين پول دادن در مقابل اينگونه اعمال اشكال دارد و احتياط در ترك آنها است.

س 988

اشاره

- اشخاصى كه در اين مجالس مى نشينند و اين بازيها را تماشا مى كنند نشستن و تماشا كردن آنها جايز است؟

ج

- اگر به منظور تماشاى شعبده باز باشد اشكال دارد و اگر براى شركت در مجلس غرض مشروع عقلائى داشته باشند و اتفاقاً اين عمل را مشاهده كنند اشكال ندارد مگر اين كه صدق مجلس معصيت كند كه در اين صورت هم اشكال دارد و بايد مجلس را ترك كنند.

س 989

اشاره

- گاهى تلويزيون اقدام به پخش اين حركات مى نمايد تماشاى آن جايز است يا خير؟

ج

- چنانچه از مصاديق شعبده باشد حكم مسأله قبل را دارد.

س 990

اشاره

- در بازيهاى سيرك و بندبازى پول دادن به بهاى بليط جهت تماشا جايز است يا نه؟

ج

- اتلاف مال و تبذير است جايز نيست.

س 991

اشاره

- در بازيهاى موتور سوارى مانند كره مرگ و ديوار مرگ خريد بليط جهت تماشا جايز است يا نه؟

ج

- اتلاف مال و تبذير است جايز نيست.

س 992

اشاره

- زن آرايشگر مى داند اگر عروس را آرايش كند، او حتماً خودش را به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 289

نامحرم نشان مى دهد آيا آرايشگر كار حرامى مرتكب شده و اجرت را مالك نمى شود آيه شريفه تعاون بر اثم «و لا تعاونوا على الاثم و العدوان» شامل او مى شود؟

ج

- كار او حرام نيست و اجرت را مالك مى شود.

س 993

اشاره

- استفاده از نام هنرپيشه هاى مبتذل يا غير مسلمان براى تبليغ كالا چه حكمى دارد؟ خريد اين نوع كالاها جايز است يا نه؟

ج

- جائز نيست ولى خريد آن نوع كالا اشكال ندارد يادآورى مى شود اكثر اين امور كه مانند گذشته بنام هنر معرّفى مى شود با متانت و كرامت انسانى منافات دارد و يك انسان با هدف اعمّ از زن و مرد بتقليد از دنياى امروز وقت خود را در اين كارها كه غالباً منفك از تبعات مضرّه اخلاقى هم نيست صرف نمى كند.

موسيقى و آلات لهو

ملاك حرمت موسيقى

س 994
اشاره

- مبانى فقهى حلّيت و حرمت انواع موسيقى و كيفيت تعيين مصداق موسيقى و مطرب چيست؟

ج

- مبانى حلّيت و حرمت آيات شريفه قرآن و روايات ائمه معصومين (ع) است و مصداق موسيقى را خود عرف تشخيص مى دهد و از كثرت وضوح توضيح دادن آن باعث ابهام مى شود.

س 995
اشاره

- مقصود از غنا چيست؟

ج

- آوازى است مشتمل بر ترجيع، طرب بخش، مناسب با مجالس لهو اين آواز اگر در غير مجالس لهو خوانده شود نيز حرام است.

س 996
اشاره

- حكم وسائل طرب از قبيل تار، سه تار، سنتور، عود، تنبور، قانون، قيچك، كمانچه، نى، تنبك، دف، پيانو، ويولون، ويلا، كلارينت، فلوت، هورن، ترومپت و سازهاى كوبه اى را بيان فرمائيد؟

ج

- استفاده و خريدوفروش و ساختن و تعليم و تعلم آنها حرام و خانه ها و مؤسساتى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 290

كه براى اجراء اين برنامه ها تأسيس مى شود همه خانه فساد است و پولى كه از اين راه كسب مى شود و اشتغال در اين مراكز همه حرام است و هيئت هاى آنها بايد شكسته شود و هر كس كه آن را بشكند ضامن نيست.

س 997
اشاره

- تشخيص معيار لهو بودن غنا بر عهده كيست؟

ج

- آلات لهو كه بيشتر شناخته شده هستند و آواز غنا را هم بيشتر تشخيص مى دهند بلى اگر در موردى شك كرد كه آواز غنا است يا نه براى كسى كه معنى غنا و لهو را ميداند شنيدن آن حرام نيست ولى خلاف احتياط است.

س 998
اشاره

- آيا به طور كلى استماع موسيقى حرام است؟ اگر جواب منفى است، معيار شناختن موسيقى حرام از موسيقى حلال چيست؟

ج

- منظور و متفاهم عرفى موسيقى همان الحان مناسب با مجالس لهو است كه خود عرف اكثر مصاديق آن را تشخيص مى دهد و استماع آن حرام است بلى استماع مورد مشكوك كه آيا از مصاديق لهو است يا خير اشكال ندارد مشروط به اينكه مستمع معنى لهو را بداند.

س 999
اشاره

- اين جانب در خانواده اى مذهبى زندگى مى كنم و به مسائل دينى و اسلامى پايبندى كامل دارم و مدت 5 سال است كه به هنر موسيقى سنتى ايرانى علاقه داشته و با توجه به جنبه هاى اخلاقى و هنرى به فراگيرى و نواختن اين هنر پرداخته ام و تنها در جلسات آموزشى و يا مجالس هنرى بطور جزئى شركت كرده ام و در جاهاى ديگر بطور كامل خوددارى ورزيده ام لذا خواهشمندم مرا در مسائل زير راهنمائى فرماييد؟

الف موسيقى و غنا چيست؟ و چه تفاوتى با يكديگر دارند؟

ب- آيا موسيقى داراى انواع متفاوتى است يا خير و كداميك حلال هستند؟

ج- آيا اگر موسيقى براى هنر نواخته شود حرام است يا خير؟

د- آيا از لحاظ شرعى راهى براى ادامه دادن و فراگيرى بيشتر اين هنر بطور حلال براى بنده وجود دارد يا خير؟

ج

الف- غناء عبارت از آوازى است كه مشتمل بر ترجيع و صوت و طرب انگيز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسيقى گاه بر غناء و گاه بر آلات مختلف موسيقى مانند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 291

تار، سنتور، دف و غيره اطلاق مى شود.

ج ب- موسيقى را اگر بهمان معناى غناء و آوازها و سازها و بكار گرفتن آنها بدانيم، فرا گرفتن موسيقى كه از قديم الايام بين اهل لهو و بزم متداول بود و در كشورها و مناطق مختلف انواعى از آن بكار برده مى شده و مى شود همه حرام است.

ج ج- نواختن موسيقى حرام بهر منظورى باشد حرام است هر چند غرض هنرنمائى باشد.

ج د- راهى جز ترك اين شغل و تسلط بر نفس و پرهيز از حرام نيست سعى كنيد با توفيق خداوند متعال و با اراده

و همت خط مسير خود را طورى قرار دهيد كه از وضع شغل و كار خود ناراحتى وجدانى نداشته باشيد و بدانيد با علاقه اى كه به اين فن داريد و با اطلاع و معلوماتى كه كسب كرده ايد و تلاشى كه در ترك آن مى نمائيد جهاد اكبر است و يقيناً پا بر روى خواسته دل و هواى نفس گذاشتن موجب جلب توفيقات و مزيد معرفت و بصيرت و كسب فيوضات بزرگ و ترقى معنوى و روحى مى شود (الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين) موفقيت جنابعالى را از خداوند متعال مسألت مى نمائيم.

س 1000
اشاره

- آيا موسيقى آرام مى تواند مطرب باشد؟

ج

- مراد از موسيقى اگر غنا است مطلقاً حرام است و اگر آلات لهو و طرب است نيز مطلقاً استفاده از آنها حرام است.

س 1001
اشاره

- خواهشمنديم مسائلى را كه حضرتعالى لازم مى دانيد بيان شود و از قلم افتاده اند، بصورت جداگانه مرقوم فرماييد.

ج

- راجع به اين مسائل و موضوعاتى كه از حكم شرعى آن سؤال شده يك مطلب قابل توجه اين است كه بشهادت تاريخ و علماء علم الاجتماع گرايش جامعه به لهو و لعب و طرب و خوشگذرانى و كارهاى مهيّج شهوات و بازيهاى لغو فى حدّ نفسه خطرناك و موجب سقوط اجتماع و مانع از توجّه به امور اصيله و اصليه اى است كه براى تمدّن و ترقّى هر قوم لازم است اشتغال به ملاهى اگر فقط فى الجمله هم آزاد باشد براى اينكه فرهنگ كار و ابتكار و سعى و تلاش يك جامعه را ضعيف سازد كافى است و خود بخود اگر جهات بازدارنده، مثل تعاليم مذهبى نباشد گسترش پيدا مى كند و كار بسيار خطرناك اينست كه از اين برنامه ها ترويج شود و به اشخاص در اين عرصه هاى نوازندگى يا خوانندگى و بازيهايى مثل شطرنج جايزه و امتيازات داده شود و اين ترويجات در برنامه هاى فرهنگى قرار بگيرد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 292

تاريخ به ما نشان ميدهد كه در هر ملّت اين جريان و رغبت به اين امور شيوع يافت آن ملّت رو بزوال و انحطاط ميگذارد وقتى يك كشاورز و يك صنعتگر و يك كارگر يا آموزگار كه در روستا با تحمّل ناملائمات بسيار به شغل خود مشغول است ببيند كه شطرنج بازها جوائزى دريافت ميدارند بجاى آن مشاغل پرزحمت و مرارت به شطرنج و بازيهاى ديگر علاقه مند مى شوند كه هم بازى و سرگرمى و اقناع جنبه هاى نفسانى است و هم مشمول تشويقات و جوائز و شركت در

مسابقات آنچنانى است ما مسلمانها بايد از تاريخ اندلس (اسپانيا) اسلامى عبرت بگيريم كشورى كه بوسيله طارق بن زياد غلام موسى بن نصير يكى از شيعيان اهل بيت عليهم السلام فتح شد و به آن تمدن بزرگ رسيد در اثر شيوع لهو و لعب آن عزّتى كه در اثر خودسازى اسلامى و تجنّب از ملاهى داشتند مبدّل به ذلّت شد و دشمن از طريق فتح باب مجالس لهو و طرب و فحشاء و خوانندگى و نوازندگى و محافل عيش و عشرت وارد عمل شد و همت و عزائم و غيرت و مردانگى جامعه را سست و آنان را براى قبول نفوذ دشمن در ابعاد مختلف آماده كرد و موجب شد كه تمدّن اسلامى در آن منطقه پايمال غفلت و اشتغال بملاهى و بى تفاوتى آنها نسبت به مجد و عزّت و استقلال اسلامى گردد بهر حال ترويج از اين برنامه ها و ترغيب جوانان از دختر و پسر به نوازندگى و آموزش دادن و آموختن استفاده از انواع آلات لهو و طرب و تأسيس اماكنى بنام هنرسرا يا فرهنگسرا و به صحنه آوردن زنان و مردان بنام همخوانى و غيره همه خلاف مصلحت يك جامعه رشيد و ترقى خواه مثل جامعه بزرگ ماست كه بر اساس الهام از تعاليم اسلام اين انقلاب بزرگ را بوجود آورد و جهان را به اسلام و كارسازى تعاليم آن متوجه كرده است و ميخواهد در ميدان علم و صنعت و قدرت با اتكاء به اخلاق در برابر دشمنان قوى پنجه استقامت كند و مواضع انسانى و استقلال خود را بيش از پيش محكم و استوار سازد آوردن اين برنامه ها در متن اهداف

بعض مؤسسات و ترويج از به اصطلاح هنرمندان و بزرگداشت كسانى كه در اين معاصى در گذشته و حال عمر خود را ضايع كرده اند اشتباه است و محصول آن انحطاط اخلاقى و بازداشتن جوانان با استعداد از تحصيل علوم و صنايع مى باشد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 293

حرمت تمام انواع موسيقى

س 1002
اشاره

- آيا موسيقى سنتى با موسيقى نوين در معيار حرمت تفاوت دارد؟

ج

- تفاوت ندارد.

س 1003
اشاره

- چنانچه اشعار و سرودهاى آموزنده كه مضامين آن نصايح و پند و اندرز دارد با آلات موسيقى خوانده شود و مهيج و شهوت انگيز نباشد آيا جايز است؟

ج

- اگر همراه با استفاده از آلات موسيقى باشد حرام است.

س 1004
اشاره

- موسيقى در پزشكى ممكن است براى درمان بكار رود در موسيقى درمانى آيا لازم است از معيار حرمت گفته شده تجاوز نشود؟

ج

- اين فرض نادر است و علاقه مندان به موسيقى آن را مطرح مى نمايند بهر حال اگر در موردى علاج بيمارى منحصر به استفاده از موسيقى باشد مثل موردى كه علاج و دوا منحصر به شراب شود استفاده از آن جايز ميشود.

س 1005
اشاره

- آيا در آموزش موسيقى براى مقاصد مختلف (مثلًا هنر، طبابت، افزايش شير دام، افزايش رشد گياه و ...) مى توان از معيار حرمت تجاوز نمود؟

ج

- اين مقاصد هيچ كدام مجوز نمى شود.

س 1006
اشاره

- آيا موسيقى غير مطرب و دف زدن و غنا در مجالس عروسى جايز است؟

ج

- همه مذكورات در سؤال مطلقاً حرام است و ملاك حرمت در عروسى هم وجود دارد فقط در خصوص شب عروسى برخى استثناء نموده اند و آنهم احوط ترك است.

س 1007
اشاره

- نظر حضرتعالى در مورد موسيقى چيست و چه نوع موسيقى اشكال ندارد؟

ج

- همه انواع موسيقى حرام است. و اللّه العالم.

س 1008
اشاره

- اخيراً مشاهده مى شود در برخى روزنامه ها، از بعضى نوازندگان حرفه اى و حرفه آنها به تعبيراتى مثل استاد توانا و نوازنده برجسته فلان نوع از آلات لهو و يا با درج عكس آنها در صفحه اول روزنامه، از آنان تجليل به عمل

جامع الاحكام، ج 1، ص: 294

مى آورند و يا با برگزارى برنامه ها و مراسم ويژه، آنان را مورد تشويق قرار مى دهند. مستدعى است نظر مبارك را از لحاظ حكم شرعى جهت رفع شبهه مرقوم فرمائيد.

ج

- اين تجليلات و تشويقات شرعاً حرام و ترويج باطل و معارضه با احكام و سنن اسلامى و اهانت بشئون نظام جمهورى اسلامى است همكارى و شركت در اين برنامه ها و مجالسى كه براى تجليل از اين حرفه ها بعنوان يادبود و غيره برگزار مى شود حرام و موجب بروز مفاسد و شيوع ملاهى و مناهى است أعاذنا اللّه تعالى من هذه الشرور و عصمنا و اياكم مما يوجب سخطه و غضبه.

س 1009
اشاره

- مطرب زدن و دايره زدن در مجالس شادى اشكال دارد يا خير؟

ج

- حرام است. و اللّه العالم.

شركت و حضور در مجلسى كه آلات لهو در آن استعمال مى شود

س 1010
اشاره

- آيا در موارد اضطرار مى توان در مجلسى كه فحشا و منكر رواج دارد نشسته و بلند نشويم مثلًا مجلسى كه در آن آلات لهو و موسيقى استعمال مى شود؟

ج

- اگر منظور از موارد اضطرار اين است كه مثلًا بلند شدن از آن مجلس باعث فتنه و فساد است در صورتى كه قبلًا نمى دانسته و بعد از ورود بمجلس فهميده بمقدار رفع اضطرار اشكال ندارد ولى اگر منظور اين است كه مثلًا اهل مجلس يا صاحب مجلس ناراحت مى شود اين اضطرار نيست بايد از آن مجلس خارج شود.

س 1011
اشاره

- ما دو خواهر 19 ساله هستيم با توجه به اينكه مجالس عقد و عروسى و از اين قبيل كه در آنها از نوارهاى موسيقى و رقص زنان براى زنان بكار برده مى شود و اين مورد حرام است از شركت در اين مجالس خوددارى مى كنيم اين مسأله تا اندازه اى باعث مخالفت پدر و مادر و اطرافيان شده است و حتى بسيارى از آنها با گفتن مواردى مثل كناره گيرى از مردم يا دورى از اجتماع و مسخره كردن ما و اينكه به ما مى گويند شما هميشه نمى توانيد اين طور ادامه دهيد و با توجه به اينكه ما مجرد هستيم و در تمامى مجالس دعوت شده موارد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 295

فوق وجود دارد از نظر اجتماعى با مشكلاتى روبرو شده ايم با اين وجود نمى خواهيم به هيچ عنوان بر خلاف اسلام عمل كنيم و به ما پيشنهاد مى شود كه راه تقيه را پيش بگيريد و يا اينكه شما در اين مجالس بياييد و نظرى ندهيد و در گوشه اى بنشينيد اين نظرها براى ما قابل قبول نيست چون دليلى بر تأييد انها نمى دانيم و در ضمن روبرو با صداها و لهو و لعب هاى آنها هستيم و فكر مى كنيم شركت در اين مجالس باعث عادى شدن اين گناه شود خواهشمنديم در

اين مورد ما را راهنمائى فرمائيد؟

ج

- شركت در مجلس معصيت جائز نيست و مورد سؤال از موارد تقيه محسوب نمى شود خداوند بشما توفيق بدهد شما در اين گونه مجالس شركت نكنيد تا ديگران از استقامت شما را در اين امر پند بگيرند.

س 1012
اشاره

- شركت در مجالس عروسى يا مراسمى كه در آن برنامه هاى موسيقى اجراء مى شود چگونه است؟

ج

- جايز نيست.

س 1013
اشاره

- حضور در مجالس زنانه مانند عروسى كه در آن به نوعى از آلات لهو استفاده مى شود (البته بدون همكارى يا موافقت با كار آنها- صرف حضور) چه حكمى دارد، آيا بايد مجلس را ترك كرد؟

ج

- حضور در مجالس مذكور كه مستلزم شنيدن موسيقى حرام است جائز نيست.

استفاده از آلات لهو در مجلس جشن عروسى

س 1014
اشاره

- بنا بر قول بعضى از فقهاء غنا در مجالس عروسى استثناء شده؛ نظر مبارك حضرت عالى، چيست؟

ج

- جواز غنا در عروسى ثابت نيست بلى در صورتى كه مغنّيه مملوكه باشد و آلات لهو استعمال نشود و مرد هم صداى او را نشنود و نكاح دائمى باشد غنا آن مملوكه استثناء شده اگر چه ترك آن هم احوط است. و اللّه العالم.

س 1015
اشاره

- در عقد و عروسى ها مرسوم شده است كه آلات نوازندگى مى آورند آيا در صورتى كه زنها بدون اينكه مردها صداى آنها را بشنوند ترانه خوانى كنند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 296

يا دايره بزنند اشكال دارد؟

ج

- استعمال آلات لهو و نوازندگى جايز نيست و ترانه خوانى هم اگر غنا باشد حرام است بلى جواز آن براى زنان در مجالس عروسى اگر همراه با آلات لهو و طرب نباشد بعيد نيست. هر چند احتياط در ترك است.

س 1016
اشاره

- اگر خواهر و برادر در خانه نوارهاى موسيقى و ترانه هاى مبتذل روشن كرده و من مجبور به گوش كردن آنها باشم وظيفه چيست و گناه گوش كردن اين نوارها بالاخص در ماه محرم و صفر بر عهده كيست و خواهشمندم راهنمايى فرمائيد كه اين جانب بايد چگونه عكس العملى را نشان بدهم. با توجه به اينكه آنها با نهى از منكر، خود ما را مسخره مى كنند؟

ج

- گوش دادن به نوارهاى موسيقى حرام است و شما بايد آنها را تا ميتوانيد نهى از منكر نمائيد بلكه انشاء الله مؤثر شود و بهر حال چنانچه مجبور بشويد به زندگى در چنين خانه اى، اگر خودتان مخصوصاً گوش ندهيد و قهراً به گوش شما بخورد براى شما اشكال ندارد.

س 1017
اشاره

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص296

آيا گوش كردن به موسيقى مطرب اگر خود گوش دهنده آن حالت به او دست ندهد، حرام است يا نه؟

ج

- حرام است.

س 1018
اشاره

- دخترم به سن 9 سالگى رسيده و به عنوان مرجع به شما رجوع كرده است آيا آهنگهائى راديو و تلويزيون و همچنين نواختن آلات موسيقى مانند ارگ اشكال دارد يا خير؟

ج

- هر آهنگ و آوازى كه طبعاً طرب آور و مناسب مجالس لهو و لعب باشد بنحوى كه عرفاً به آن صورت لهوى و باطل گفته شود خواندن و گوش دادن به آن جائز نيست و همچنين آلاتى كه عرفاً به آنها آلات لهو و لعب گفته مى شود استعمال و گوش دادن بصداى آن جائز نيست.

س 1019
اشاره

- در مورد استماع نوارهاى ترانه خواننده زن و مرد و بلند نمودن صداى آن طورى كه عابرين كوچه و همسايگان بشوند و موجب اذيّت همسايه ها باشد، چه مى فرمائيد؟

ج

- استماع ترانه و بلند نمودن صداى آن اگر موجب آزار كسى هم نشود حرام است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 297

س 1020
اشاره

- استماع موسيقيهاى صدا و سيما، ساخت و تعليم و فروش ابزار آلات موسيقى چه حكمى دارد؟

ج

- آنچه را عرف مردم موسيقى مى دانند استماع آن و ساخت و تعليم و تعلّم و فروش آلات آن حرام است.

رقص

س 1021

اشاره

- آيا رقص كردن را جايز مى دانيد؟

ج

- رقص حرام است مگر رقص زن براى شوهر خود تنها.

س 1022

اشاره

- آيا جايز است مرد به مرد ديگر رقص ياد بدهد يا زن به شوهر خود رقص ياد بدهد اگر؟

زن در ميان زنان برقصد و پول بگيرد اين پول حلال است يا نه و يا آنكه قرار داد پول نكرده ولى خود زنان باو پول بدهند؟

ج

- در هيچ يك از موارد مذكوره رقص و تعليم رقص جائز نيست و پول گرفتن در مقابل آن جائز نيست و اكل مال به باطل است.

س 1023

اشاره

- در مجالس عقد و عروسى كف زدن و رقصيدن مردان براى مردان و زنان براى زنان جايز است يا حرام؟

ج

- فقط رقص زن براى شوهرش تنها جايز است و بقيه اقسام حرام است و كف زدن اگر مجرد دست بهم زدن باشد اشكال ندارد ولى اگر كيفيت خاص كه مناسب مجالس لهو است باشد جايز نيست هر چند در مجلس عقد و عروسى.

س 1024

اشاره

- كف زدن و رقصيدن در مجالس عروسى چه حكمى دارد بخصوص كه بعضاً زنان كف مى زنند و برادران يا اقوام مردِ داماد، در عروسى برقصند؟

ج

- رقصيدن مطلقا چه زن و چه مرد و همچنين كف زدن آنها بصورت لهوى اشكال دارد. بلى رقصيدن زوجه فقط براى زوج اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 1025

اشاره

- آيا مادر مى تواند براى فرزند خود برقصد (در صورتى كه فرزند خوانده داشته باشد چطور)؟

ج

- رقص او براى فرزندان خودش هم جايز نيست چه جاى اينكه براى فرزند خوانده باشد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 298

س 1026

اشاره

- رقص مرد براى مرد، زن براى زن (در عروسى و غيره) چه حكمى دارد؟

ج

- جايز نيست.

س 1027

اشاره

- نگاه كردن به رقص اشكال دارد يا خير؟

ج

- اگر حاضر در مجلس رقص باشد و نگاه كند چون مجلس معصيت است جايز نيست بلى رقص زن براى شوهر اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 1028

اشاره

- رقص يعنى كارها و حركات موزون و مطرب و مهيج كه در نفس همان تأثير را دارد كه الحان غنا و آوازخوانى هاى مطرب دارد. خواه همراه با آهنگ موسيقى باشد يا نباشد و انواع آن به صورتهاى گوناگون انجام مى شود خصوص مثل رقص شكم كه رقاص ها به پيچ و تاب درآوردن و لرزندان منظم قسمت كمر و شكم، آن را انجام مى دهد يا به وسيله ناف و عضلات و جنبانيدن سرين عمل رقص را انجام مى دهد غرض بيان حكم اللّه شرعى اين موضوع است؟

ج

- اعمال مذكور خواه همراه با آهنگ موسيقى باشد يا نباشد حرام است و حضور در مجالس آن جائز نيست و ترك آن واجب است و از خيلى از گناهان تأثيرات فاسد آن بيشتر است بلى در مورد رقص زن براى شوهر بدون آهنگ موسيقى حكم بجوازش هست همچنين بعض حركات كه جنبه الهاء و بلهو انداختن ندارد مثل پايكوبيها و حركات تنظيمى نظامى يا حركت دادن كودكان و بوجد و نشاط انداختن آنها يا بالا و پايين انداختن آنها حرام نيست.

س 1029

اشاره

- ما جمعى از دانشجويان دانشگاه علوم پزشكى طى بحث هاى خوابگاهى پيرامون بسيارى از مسائل، سعى داريم كه دلايل عقلانى بسيارى از احكام الهى را دريابيم عقيده بيشتر اين جمع بر اين است كه بايد به مسائل از اين ديد نگاه كرد كه اگر تأويل آن بر ما واضح نشود آن را نمى پذيريم. از اين لحاظ خواهشمنديم ما در مورد يكى دو سؤال راهنمائى فرماييد (لازم به ذكر است در اين جمع هم افراد مذهبى و هم غير مذهبى وجود دارند). دليل حرام بودن رقص

جامع الاحكام، ج 1، ص: 299

زن براى زن چيست؟ (اگر هيچ حالتى بين طرفين بوجود نيايد).

ج

- رقص چنانكه در تعريف آن گفته شده است حركات موزون و لرزش هاى محرك و مهيجى است كه به وسيله بعضى بخش هاى مورد توجه اندام انجام ميشود، و مانند غنا غرائز حيوانى و شهوانى را تحريك مى كند و عفت و پارسايى شخص را خدشه دار و به فساد و انحراف و رذائل اخلاقى گرايش مى دهد و به وجود نيامدن حالتى براى طرفين يك فرض بيش نيست مگر اينكه شخص فاقد غريزه مربوطه باشد و علاوه تحريمات شرعى و قانونى بر اساس مفاسد نوعى است و كسى نمى تواند به استناد اينكه از مفسده فلان حرام مثل رقص و قمار و شراب و غنا مصونيت دارم مرتكب حرام شود همه بايد حتى پارساترين افراد معاصى را ترك كنند علاوه بر اينكه از نظر فقهى ما تابع دستور شرع هستيم و اگر حكمت و فلسفه يك حكم را هم درك نكنيم موظف به اطاعتيم و اسلام و تسليم معنايش قبول احكام خدا است. و اللّه العالم.

س 1030

اشاره

- دست زدن، بازيهاى محلى، نوارهاى لرى كردى بندرى فارسى و رقص زن در مقابل زن در موقع عروسى و غير عروسى بايد تا چه حدود باشد؟

ج

- رقص حرام است مگر رقص زن براى شوهرش تنها و غنا و موسيقى مطلقاً حرام است بهر زبان كه باشد و دست زدن اگر با وزن مخصوص و مناسب با مجلس لهو باشد محل اشكال است و بقيه امور مذكوره چنانچه مشتمل بر فعل حرام نباشد ميزان معيّنى ندارد و موكول بنظر عرف است.

س 1031

اشاره

- به استحضار مى رساند كه در عروسيهاى بعضى از طوائف معمولًا گروهى نوازنده سنتى حضور پيدا نموده و اقدام به نوازندگى و خوانندگى سنتى مى نمايند كه معمولًا ميهمانان به دو گروه موافق و مخالف درآمده و مشاجراتى صورت مى گيرد حال از محضر آن مقام عظمى استدعا دارد كه حكم شرعى و نظر شريف را در خصوص سؤالات مطرح شده بصورت بند بند مرقوم فرمائيد.

ج

- جايز نيست.

ج

- در مورد سؤال رضايت و عدم رضايت صاحب مجلس و كم يا زياد شدن پول عروسى اثرى در حرمت و عدم حرمت ندارد.

ج

- اينگونه امور كه شرعاً حرام است فرقى بين سنّتى و غير سنّتى آن نيست.

ج

- اگر در نوارها موسيقى و غنا ضبط شده استفاده از آنها حرام است و خريدوفروش آن نيز حرام است و داشتن مجوّز در اين امر اثرى ندارد.

1

- آوردن ساز و دهل يا چگور (عاشق) در مجالس عروسى توسط صاحب مجلس چه حكمى دارد؟

2

- در صورتى كه صاحب مجلس راضى به آوردن اين آلات نباشد و اينها

جامع الاحكام، ج 1، ص: 300

توسط عده اى ميهمان يا فاميلها يا غيره آورده شده چه حكمى براى صاحب مجلس دارد در صورتى كه با تأكيد و جبر بر نواختن، مجلس بهم خورده و پولى را كه آخر مجلس جمع آورى مى شود بسيار كم خواهد بود كه از آن باب زيانى متوجه صاحب مجلس خواهد شد؟

3

- رقصيدن سنتى بصورت گروهى توسط مردان در حين نواختن ساز و دهل چه حكمى دارد (پخش از تلويزيون مجوّز شرعى براى ارتكاب معصيت نيست اينگونه مسائل را از تلويزيون نيز نمايش داده و از آن تبليغ مينمايد).

4

- با توجه به اينكه نوازندگان و خوانندگان سنتى معمولًا نوارهاى كاست بصورت رسمى يا با مجوز اداره فرهنگ پر مى نمايند و باعث ترويج اينگونه افكار در بين عموم افراد جامعه مى باشد استفاده از اين نوارها چه حكمى دارد؟

كف زدن

س 1032

اشاره

- دست زدن (به صورت مطلق) در هر مجلسى اعم از عروسى و مولودى و مهمانى بدون آلات لهو چه حكمى دارد؟

ج

- اگر دست زدن بنحو لهوى باشد اشكال دارد.

س 1033

اشاره

- حكم كف زدن (در مجالس عروسى، يا براى تشويق) چيست؟

ج

- اگر با وزن مناسب با مجالس لهو باشد حرام است و اگر مجرد دست بهم زدن باشد اشكال ندارد لكن چون ريشه اسلامى و مذهبى ندارد اگر در اينگونه مجالس از مدائح ائمه (ع) و صلوات بر آن بزرگواران استفاده شود بهتر و اوفق به احتياط است.

س 1034

اشاره

- دست زدن و كف زدن در مجالس جهت تشويق چه حكمى دارد؟

ج

- بهترين تشويق فرستادن صلوات يا تكبير يا احسنت است هر چه در اين برنامه ها

جامع الاحكام، ج 1، ص: 301

از روش بيگانگان و سنتهاى آنها دورتر باشيم با استقلال اسلامى و قوت شخصيت موافق تر است.

شعر

س 1035

اشاره

- خواندن اشعار هجو، لغو يا داراى مضامين فاسد چه حكمى دارد؟

ج

- خواندن اشعارى كه مضامين منحرف كننده و فسادانگيز و تأثيرات سوء اخلاقى روحى دارد، مثل مقالاتى كه اين مفاسد را داشته باشد و مصونيت اخلاقى فرد و اجتماع را در خطر اندازد، با آواز يا ساده حرام است.

قمار

تعريف قمار و آلات قمار

س 1036
اشاره

- تعريف قمار از نظر حضرتعالى چيست؟

ج

- قمار بازى برد و باخت و شرطبندى است در عرف مفهوم آن معلوم است و غالب مصاديقش مشخص است.

س 1037
اشاره

- آلت قمار به چه آلاتى گفته مى شود؟

ج

- آلاتى است كه از آن براى قمار و برد و باخت استفاده مى شود مثل نرد و شطرنج و پاسور و غيره اگر چه با آن بى برد و باخت نيز بازى كنند.

س 1038
اشاره

- آيا امكان دارد آلت قمار از آليت خارج شود؟

ج

- خروج از آليت با شكستن و محو هيئت آن مى شود ولى ترك قمار با آن و شيوع قمار با آلات ديگر آن را از آليت براى قمار خارج نمى كند بلى اگر طورى فرض شود كه آلتى كه براى قمار بوده منافع محلّله معتد بهائى پيدا كند كه آن را براى آن منافع خريدوفروش نمايند حكم به جواز خريدوفروش آن موجه است ولى قمار و بازى با آن هر چند بى برد و باخت باشد جايز نيست و تشخيص اينكه منافع محلّله معتد بها پيدا كرده يا نه با عرف است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 302

س 1039
اشاره

- شرط برد و باخت در مسابقه چه معنايى دارد و حكم آن چيست؟

ج

- شرط برد و باخت به اين صورت كه برنده چيزى را از بازنده بگيرد خواه پول يا هر شى ء قيمتى ديگر باشد جايز نيست و مالى كه برنده مى برد حرام است.

شطرنج، نرد و پاسور

س 1040
اشاره

- بازى كردن با شطرنج بدون برد و باخت چه حكمى دارد و خريدوفروش آن و نگاه كردن به افرادى كه بازى مى كنند چطور؟

ج

- بازى با شطرنج و لو بدون برد و باخت باشد اشكال دارد و حضور در مجلسى كه شطرنج بازى ميكنند نيز اشكال دارد. و اللّه العالم.

س 1041
اشاره

- هم اكنون در كشور اسلامى ما عموماً بازى با ورق مانند شطرنج بعنوان سرگرمى و گاهى جهت تقويت حافظه و بدون برد و باخت عموماً انجام مى شود، نظر حضرتعالى در اين مورد چيست؟

ج

- بازى با شطرنج و ورق و هر آلت قمار ديگر و لو بدون برد و باخت باشد، بنظر اين جانب حرام است.

س 1042
اشاره

- در مورد بازى با شطرنج همراه با شرطبندى كه جاى سؤالى نيست و مسلماً حرام است اما بازى به عنوان يك سرگرمى سالم و كاملًا فكرى نيز حرام است؟ من به نوبه خود اين وسيله را داراى شرايط زير مى دانم.

1- يك سرگرمى است كه چون به مغز را به كار مى گيرد اوقات بازى تلف نمى شود.

2- چون در اين بازى نبايد اشتباه كرد، بنابراين باعث افزايش دقت و توان تصميم گيرى افراد مى گردد.

3- چون در اين بازى بايد جوانب هر حركت سنجيد، پس در زندگى عادى نيز مى تواند بهره بردارى شود.

4- اين بازى بر خلاف برخى ديگر بر اساس شانس و اتفاق نيست و در قياس يا بازيهاى الكترونيكى و از اين قبيل داراى برترى هائيست.

5- داراى ابعاد كوچك و قيمت كم است و براى عموم قابل استفاده مى باشد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 303

بنده از حضور جنابعالى درخواست مى دارم كه نظر خود را بفرمائيد، اگر پاسخ شما مثبت است كه هيچ امّا در صورتى كه منفى است خواهشمند است بفرمائيد چرا؟ و بنابراين چرا در كشور ما مسابقات سراسرى شطرنج به مناسبت هاى گوناگون برگزار مى گردد؟

ج

- شطرنج آلت قمار است و بازى با آن و لو بدون برد و باخت باشد بنظر اين جانب جائز نيست و رواياتى كه نهى از بازى با شطرنج دارد برد و باخت در آن ذكر نشده ممكن است شارع مقدس به جهت آلوده نشدن باين گونه امور و دورى از مفاسد آن مطلقاً نهى نموده باشد، فوايدى كه براى شطرنج از قبيل سرگرمى و افزايش دقت و تصميم گيرى و غيره ذكر كرده ايد نمى تواند مجوز عمل حرام بشود با توجه به اينكه امور مذكوره

را مى توان با انجام اعمال حلال واجب و مستحب تحصيل نموده و برگزارى مسابقات سراسرى شطرنج، مجوز شرعى نيست.

و اللّه العالم.

س 1043
اشاره

- بازى شطرنج با كامپيوتر اگر برد و باخت مطرح نباشد چه حكمى دارد؟

ج

- در حرمت شطرنج فرقى بين بازى با كامپيوتر و غير آن نيست.

س 1044
اشاره

- شخصى از مرجعى تقليد مى نموده كه شطرنج بازى بدون برد و باخت را تجويز نموده در حال حيات آن مرجع عمل نموده فعلًا به اجازه جنابعالى باقى بر تقليد است آيا مجاز است شطرنج بازى نمايد، و آيا ورق بازى (پاسور) از نظر جنابعالى جايز است يا خير؟

ج

- بازى با شطرنج و لو بدون برد و باخت بنظر اين جانب حرام است و پاسور نيز حكم شطرنج را دارد و حكم بقاء بر تقليد در رساله ذكر شده است. و اللّه العالم.

س 1045
اشاره

- بازى با ورق و پاسور چه حكمى دارد و آيا معاشرت با كسانى كه بازى مى كنند جايز است؟

ج

- بازى با ورق و پاسور حتى بدون برد و باخت حرام است و معاشرت با اشخاص مذكور چنانچه همراه با امر به معروف و نهى از منكر باشد و احتمال تأثير بدهد اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 304

س 1046
اشاره

- بنده اوقات فراغت خود را يا مطالعه و يا با بازى شطرنج پر مى كردم و اين بازى را خيلى دوست دارم و سرگرمى و بازى فكرى خوبى براى خود مى دانم كه مرا از پرداختن به امور غير اخلاقى بازمى دارد و در اين بازى پيشرفت خوبى داشته ام و بدين منظور مى خواستم بدانم كه مى توانم به اين بازى بپردازم (نظر خود را ابراز داريد) و اگر نمى توانم به نظر جنابعالى آيا مى توانم در اين مسأله به مرجع ديگرى رجوع كنم؟

ج

- بنظر حقير بازى با شطرنج اگر چه برد و باخت هم در آن نباشد حرام است و رجوع به غير براى كسى كه از حقير تقليد مى كند در اين مسأله جايز نيست. و اللّه العالم.

جايزه در مسابقات

س 1047
اشاره

- در مسابقاتى مثل فوتبال چند تيم مقدارى پول در ميان قرار ميدهند تا براى تيم يا تيمهاى برنده جوائزى تهيه شود، آيا اين كار جايز است؟

اگر اين امر از سوى مركزى چون فدراسيون ورزش انجام پذيرد چگونه است؟

ج

- حرمت دائر مدار اينست كه كسانى كه پول مى دهند در اين كار برنده يا بازنده شوند.

س 1048
اشاره

- گاهى دو نفر يا دو تيم مسابقه اى را انجام داده و قرار مى گذارند كه تيم بازنده مثلًا مخارج شام را متحمل شود، حكم چيست؟

ج

- جائز نيست.

س 1049
اشاره

- اگر از طرف فرد ثالث جائزه اى براى تيم برنده قرار داده شود، بازى بقصد برد چه حكمى دارد (مفروض به اينكه تيم بازنده مخارج مصروفه جهت كسب آمادگى را از دست ميدهد)؟

ج

- اگر اصل بازى مشروع باشد اشكال ندارد.

س 1050
اشاره

- اگر برد و باخت بين مربيان يا بعضى از بازيكنان باشد، بازى براى بازيكنانى كه برد و باخت شامل حال آنها نمى شود چگونه است؟

ج

- اشكال دارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 305

س 1051
اشاره

- يارى قمارباز خواه بشكل تشويق يا ارائه طريق چه حكمى دارد؟

ج

- جايز نيست.

بازى و سرگرمى

س 1052
اشاره

- بازيهايى كه هيچ گونه فايده معقولى ندارند و صرفاً سرگرمى محسوب مى شوند، چه حكمى دارند؟

ج

- اگر عرفاً لهو و باعث بازدارى انسان از خدا و انجام تكاليف شرعى ميشود جايز نيست.

س 1053
اشاره

- بفرماييد كسب درآمد از وسايل سرگرمى همچون ميزهاى فوتبال دستى چگونه است؟

با توجه به اينكه سازمان تربيت بدنى كشور مجوز تأسيس باشگاه جهت استفاده از اين گونه وسايل را مى دهد.

ميز فوتبال دستى يك ميز گود با هشت عدد ميله و تعدادى آدمك پلاستيكى و يك توپ كوچك مى باشد كه استفاده كنندگان با چرخانيدن ميله و زدن ضربه با آدمك ها به توپ پلاستيكى و فرستادن توپ به داخل محفظه مربوطه مشغول بازى ميشوند و حق استفاده از اين ميز كه به دو نفر بازيكن واگذار مى شود يك سكه 5 تومانى يا 10 تومانى مى باشد كه داخل قلك مربوطه جهت دريافت توپ انداخته مى شود كه آن درآمد صاحب باشگاه يا ميز مى باشد.

استفاده از دستگاه آتارى و كسب درآمد از آن چگونه است؟ دستگاه آتارى وسيله الكترونيكى است كه به تلويزيون وصل مى باشد آن هم به مدت محدود در اين بازى ها معمول شامل جنگ هوايى يا دريايى و مسابقات موتور سوارى و ... مى باشد.

ج

- ظاهراً اشكال ندارد لكن اگر بازى كنندگان با يكديگر شرطبندى و بر پايه آن بازى كنند درآمد آن براى صاحب باشگاه يا ميز يا آتارى هم حلال نيست. و الله العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 306

مجسمه سازى و نقاشى

س 1054

اشاره

- در حال حاضر نقاشى و مجسمه سازى چه حكمى دارد؟ خصوصاً ساختن مجسمه و كشيدن شمايل معصومين، نگهدارى آنها در موزه ها (به عنوان آثار هنرى) و منازل (به عنوان دكور) چگونه است؟

ج

- ساختن مجسمه ذى روح مطلقاً جايز نيست و كشيدن صورت ذوات ارواح نيز خلاف احتياط است اگر چه جواز آن بعيد نيست امّا كشيدن شمائل حضرات معصومين (ع) بر حسب اختلاف سليقه ها و بلكه عقائد و آراء چون موجب ارائه ذهنيت هاى گوناگون و معارض با يكديگر و خلاف واقع از آن بزرگواران ميشود و شناخت صحيح از آنها را كه فقط با مطالعه در سيره صحيح ايشان حاصل مى شود مخدوش مى نمايد و در مواردى هم هتك و خلاف احترام است بنظر حقير بايد ترك شود و نگهدارى از آنها بعنوان اثر هنرى و يا دكور و تشويق از كسانى كه اين نقشها را مى كشند و ترويج از آن راجح نيست و خلاف محافظت از حريم مقدسات بلكه عقائد است. و اللّه العالم.

س 1055

اشاره

- آيا حكم ساختن عروسكهاى اسباب بازى و نمايشى براى بچه ها همان حكم مجسمه است؟

ج

- خلاف احتياط است.

س 1056

اشاره

- نقاشى كردن صورت شخصيت هاى اسلامى معاصر و مراجع معظم (ايدهم اللّه تعالى) جهت تبليغات اسلامى به چه صورت است؟

ج

- مكروه است.

س 1057

اشاره

- آيا بين مجسمه هاى نيم تنه و ناقص با مجسمه هاى تمام قد و كامل فرقى از نظر حكم شرعى قائليد يا خير؟ و تصاوير فرشته و جن به صورت مجسمه و به صورت منقوش داراى چه حكمى است؟

ج

- اگر مجسمه بعض بدن باشد اشكال ندارد. ولى مجسمه كامل بدن در حالت مثلًا نشسته يا نيم رخ حكم مجسمه تمام قد را دارد و ساختن آن حرام است و در حرمت ساختن مجسمه و اخذ اجرت فرقى بين صورت فرشته و جنّ و آدمى نيست و امّا نقش آنها جوازش بعيد نيست اگر چه احتياط در ترك آن است. و الله العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 307

س 1058

اشاره

- ساختن مجسمه ناقص انسان يا حيوان، بعنوان اثر هنرى، چه حكمى دارد؟

ج

- اگر مشتمل بر سر و صورت و سينه باشد كه از اعضاى رئيسه بدن مى باشد اشكال دارد ولى ساختن مجسمه دست و پا يا سر و صورت تنها اشكال ندارد.

س 1059

اشاره

- ساختن مجسمه كامل انسان يا حيوان با امعاء و احشاء داخلى، جهت استفاده آموزشى در مراكز آموزشى چه حكمى دارد؟

ج

- اگر بصورت قطعات متعدده باشد مثل اينكه مجسمه سر و گردن تنها و يا مجسمه شكم و امعاء و احشاء تنها دست ها و پاها تنها كه هر سه قسمت در يك مجموعه بصورت انسان كامل به هم وصل نشود اشكال ندارد.

س 1060

اشاره

- نقاشى انسان يا حيوان به عنوان اثرى هنرى يا در كتب علمى يا تابلوهاى آموزشى چه حكمى دارد؟

ج

- نقاشى انسان يا حيوان كه اشكال ندارد.

س 1061

اشاره

- خريدوفروش مجسمه يا نقاشى، بعنوان آثار هنرى، چه حكمى دارد؟

ج

- نسبت به نقاشى اشكال ندارد و نسبت به مجسمه ذى روح احتياط در ترك است.

س 1062

اشاره

- آموزش مجسمه سازى و نقاشى چه حكمى دارد؟

ج

- آموزش نقاشى اشكال ندارد ولى آموزش مجسمه سازى ذى روح حرام است.

س 1063

اشاره

- حكم سازنده مجسمه، مسلمان و غير مسلمان، چيست؟

ج

- سازنده مجسمه ذى روح مرتكب فعل حرام ميشود و بايد توبه كند.

س 1064

اشاره

- ساختن مجسمه يا نقاشى براى معابد غير مسلمين چه حكمى دارد؟

ج

- حرام است.

س 1065

اشاره

- عده اى مردم از شهرستان ما (مباركپور اعظم گومه هند) كار بافندگى انجام ميدهند و بر روى آن پارچه بوسيله زرى نقش و نگار و با عكس حيوانى يا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 308

انسانى مى بافند پس حكم بافتن و هر نقش و نگار و بالخصوص حكم بافتن عكس حيوانى يا انسانى از نظر حكم شرعى چيست؟

ج

- در فرض سؤال، اگر نقاشى باشد جايز است هر چند نقاشى انسان و حيوان كراهت دارد ولى اگر مجسمه باشد حرام است.

س 1066

اشاره

- احتراماً به استحضار مى رساند: ما تعدادى از نقاشان و هنرمندان رشته هاى مختلف تجسمى هستيم كه مايليم از قصص و داستانهاى اسلامى بعنوان موضوع كار در تابلوهايمان استفاده كنيم با توجه به سبكها و تكنيكهاى مختلفى كه هنرهاى تجسمى از آنها بهره مى برد و تنوعى كه به لحاظ روحيات هنرمندان در برخورد با موضوعات مختلف فوق الذكر وجود دارد، استدعا داريم تكليف ما را به لحاظ شرعى روشن بفرمائيد كه آيا مجاز هستيم از راه داستانهاى قرآنى براى آفرينشهاى تجسمى استفاده كنيم يا خير؟ و اگر مجاز هستيم، آيا اين اجازه مشروط است؟

ج

- در مورد سؤال، نسبت به ذوات ارواح چنانچه بصورت مجسمه باشد جائز نيست، تذكراً نظر هنرمندان متعهّد و عزيزمان را به اين نكته جلب مى نمايم كه دين مبين اسلام در ارائه كلّ استعدادات انسانى و استفاده از آنها ارشادات و هدايتهائى دارد كه با پيروى هنرمندان مسلمان از اين راهنمائى ها هنر اسلامى بشكل خاص و ممتاز خود در آمد، و هنرها در آن رشته ها كه مجاز است شكوفا و پيشرفت كرد لذا رشته مجسمه سازى كه در جوامع ديگر مثل بت پرستان كه هنوز پيكرهائى را ميسازند و آنها را پرستش مينمايند در جوامع اسلامى متروك شد و در عوض در رشته هاى ديگر هنرمندان مسلمان اعمّ از ايرانى و غير ايرانى ترقى و تكامل چشم گير پيدا كرد و در عصر حاضر يكى از باجاذبه ترين مظاهر تمدّن اسلامى كه جلب نظر بيگانگان را مى نمايد و براى ديدن آنها و مطالعه در آنها به كشورهاى مسلمان سفر مى كنند همين هنرهاى ظريف و زيباى اسلامى است كه حتى كشورى مثل اسپانيا كه فعلًا اسلامى نيست بمناسبت

سوابق تمدن اسلامى در آنجا و وجود بقاياى آثار مهم هنرهاى مسلمانان ميلياردها درآمد دارد و با اينكه بيشترين آثار بزرگ را از روى تعصب محو و تخريب نمودند، اخيراً در دوره طاغوت بتقليد از غربيها براى ساختن پيكره ها در ميادين و بعض اماكن گرايشى به مجسمه سازى پيدا شد و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 309

برنامه هائى در برابر اين پيكره ها كه جلوه بشرپرستى داشت انجام مى شد كه از بركت پيروزى انقلاب اسلامى همه از بين رفت و اميد اين است كه اين رسم غير اسلامى و نصب پيكره ها در ميادين و اماكن به هر عنوان كه باشد در اين كشور اسلامى تجديد نشود و با همت هنرمندان مؤمن و آگاه در همان رشته هائى كه هنر اسلامى تبلور و تجلّى داشت در جمهورى اسلامى بيشتر و كاملتر ظاهر شود.

س 1067

اشاره

- لطفاً نظر مبارك را نسبت به ساختن مجسمه و خريدوفروش آن و بخصوص نصب آن در ميادين و مراكز شهرها، بيان فرمائيد.

اگر هدف از نصب مجسمه تجليل از مقام علمى و سياسى افراد باشد چه حكمى دارد؟

ج

- ساختن مجسمه ذى روح از انسان و غير انسان و شغل و كسب مجسمه سازى و گرفتن اجرت براى ساختن آن حرام است و نصب آن در ميادين و مراكز ديگر خلاف شئون و شخصيت اسلامى جامعه و سيره مسلمين است. و اللّه العالم.

س 1068

اشاره

- ساختن مجسمه هاى پلاستيكى كه فعلًا داير است مانند مجسمه اسب، گوسفند و سگ و مانند اينها چه صورتى دارد و خريدوفروش آنها چه حكمى؟

ج

- ساختن مجسمه ذى روح جائز نيست ولى خريدوفروش آن اشكالى ندارد.

خريدوفروش طلا

س 1069

اشاره

- آيا معامله و تجارتى بين المللى مانند خريد يكصد ساعت مچى طلا از كشور سوئيس توسط تاجر ايرانى در مقابل فى المثل يك هزار دلار يا در مقابل ظرفى از نقره به وزن پانصد مثقال مشمول بيع صرف مى باشد يا خير؟ در صورت مثبت بودن پاسخ آيا شرط قبض عوضين در مجلس عقد تابع عرف تجارت بين الملل مى باشد و يا بنحو ديگرى است؟

ج

- خريد ساعت طلا با دلار از مصاديق صرف نيست و نيز خريد آن با نقره غير ظرف بى اشكال است ولى ثمن و يا مثمن قرار دادن ظرف بقصد خوردن و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 310

آشاميدن و ساير استعمالات محرم جائز نيست و پول و عوضى هم كه فروشنده مى گيرد حرام است و اين ربطى به معامله صرف ندارد و قبضى كه در معامله صرف معتبر است لازم است در مجلس معامله باشد و تابع عرف بين الملل نيست و يادآورى مى شود كه بستن ساعت طلا براى مرد حرام و نماز با آن باطل است. و اللّه العالم.

س 1070

اشاره

- تعويض طلا با طلا بايد چگونه باشد؟

ج

- طلاى خود را بفروشيد و طلاى او را به قيمت بخريد تا خالى از اشكال باشد.

س 1071

اشاره

- اگر طلائى را به كارگر سازنده بدهيم كه آن را بسازد و طلاى ساخته شده از او بگيريم چه صورتى دارد؟

ج

- اگر همان طلا را از او بگيريد اشكال ندارد.

س 1072

اشاره

- كارگرى طلا ساز طلايى را كه از آن خودش بوده مى سازد و مى فروشد و معامله فقط روى اجرت كار انجام مى شود چون هموزن طلاى ساخته شده خودش طلاى نساخته مى گيرد و با رضايت طرفين معامله انجام مى پذيرد اين معامله از نظر شرع چه صورتى دارد؟

ج

- اگر طلاى ساخته شده خود را به قيمت بفروشد و طلاى طرف را هم به قيمتى بخرد بى اشكال است و اگر طلاى خود را به طلاى ديگرى كه حسب فرض وزن آنها مساوى است بفروشد و براى اجرت ساخت طلاى خودش كه بعد از انجام معاوضه آن را ميسازد اجرت بگيرد نيز اشكال ندارد.

س 1073

اشاره

- آيا طلاى ساخته شده را به وعده دو ماه يا سه ماه به بيشتر از قيمت نقد مى شود معامله كرد يا نه مثلا اگر طلاى نقد مثقالى 1500 تومان است به وعده دو يا سه ماه 1600 تومان معامله شود؟

ج

- اشكال ندارد.

س 1074

اشاره

- اگر شخصى 5/ 2 مثقال طلا براى عوض كردن بياورد و قيمتش بر فرض 500 تومان باشد و در عوض 2 مثقال طلا بگيرد به قيمت 500 تومان در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 311

اين صورت قيمت يكى است ولى مزد تفاوت مى كند آيا اشكال دارد يا نه؟

ج

- چنانچه به قيمت فروخته شود و به قيمت بخرد اشكال ندارد.

س 1075

اشاره

- شخصى طلافروش با شخصى كه طلا را تعويض مى كند و طلا را با طلا مقابل مى گذارد اگر كالاى تعويض كننده اضافه شد پولش را مى دهد و اگر كالاى طلافروش اضافه شد پولش را مى گيرد ولى نسبت به مقدار مساوى به طرف مى گويد كه من مبلغى دستمزد داده ام و تقريباً مقدارى هم منفعت بر مى دارم آيا جايز است يا خير؟

ج

- اگر هر يك را جداگانه به قيمت خريدوفروش كنند اشكال ندارد.

س 1076

اشاره

- در بازار تهران و ساير نقاط ايران طلاى شكسته يا آب شده را به بنكدار يا به كارگر مى دهند و در مقابل طلاى ساخته شده با اجرت مى گيرند مثلًا 500 گرم طلاى شكسته را مى دهند و 500 گرم طلاى ساخته شده را مى گيرند به اضافه 50000 ريال اجرت آيا اين كار صحيح مى باشد يا خير؟

ج

- معامله به صورت مذكوره اشكال دارد اگر بخواهند شرعى عمل كنند ممكن است طلاى شكسته را به قيمت خودش به زرگر بفروشد و طلاى ساخته شده را هم به بهاى خودش از او خريدارى كند يا طلاى شكسته را بدهد به زرگر كه عين آن را براى او بسازد و مزد معين دريافت كند.

س 1077

اشاره

- در مبادلات كلى كه بين طلافروش هاى جزء و كلى فروش ها و بنكدارهاى بازار طلا صورت مى گيرد شخص كلى فروش مقدارى طلاى ساخته شده عرضه كرده و در مقابل بعد از چند روز طلاى شكسته و متفرقه به علاوه اجرت ساخت طلاهاى ساخته شده مى گيرد گاهى هم به جاى مقدارى از طلاى شكسته شده وجه آن را دريافت مى دارد، لازم به يادآورى مى باشد غالباً زرگرها عيار طلاى شكسته را كمتر از طلاى ساخته شده مى دانند و به جهت برابر شدن ارزش طلاى شكسته و طلاى ساخته شده مقدارى از حيث وزن اضافه مى گيرند اين مبادلات از جهت شرعى چه صورتى دارد؟

ج

- معامله بنحو مذكور جائز نيست و راه صحيح اينست كه طلاى ساخته را با وزن و به قيمت خودش بفروشند و طلاى شكسته را با وزن و به قيمت خودش بخرند يعنى دو معامله انجام گيرد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 312

س 1078

اشاره

- طلاى ساخته شده (آماده) را مى شود با همكار تعويض نموده و اجرت آن را دريافت يا پرداخت نمود يعنى فرضاً يك كيلو طلاى ساخته شده 18 عيار (آماده) را در مقابل يك كيلو طلاى مستعمل شكسته شده با عيار مشخص تعويض نموده و اجرت آن پرداخت يا دريافت شود؟

ج

- معامله بنحو مذكور در سؤال، بنظر اين جانب اشكال دارد موافق احتياط اين است كه طلاى خود را به پول بفروشد و طلاى طرف را نيز به پول بخرد.

س 1079

اشاره

- آيا خريدوفروش طلا بصورت مدت دار صحيح مى باشد يا خير طلاى يك ماهه را مثقالى 7000 ريال به قيمت طلاى نقدى اضافه نموده و مى فروشند؟

ج

- اگر معامله به طور منجز به مبلغ معين واقع شود اشكال ندارد.

س 1080

اشاره

- آيا دست گردان كردن طلا به شكل نقد و نسيه صحيح مى باشد يا خير يعنى طلايى را به مدت دو ماه به خريدار بفروشند و خريدار طلا را تحويل گرفته و در همان زمان طلا را به شخص فروشنده و يا غير، نقداً بفروشد و پول آن را دريافت نمايد؟

ج

- اگر جدّاً قصد معامله و خريدوفروش داشته باشيد اشكال ندارد.

س 1081

اشاره

- اگر مقدارى طلا يا سكه به صورت نقد خريدارى كنيم و با چك يك ماهه بفروشيم چنانچه موقع تاريخ سررسيد چك، قبل از اينكه به بانك رفته و چك را وصول كنيم با توافق طرفين معامله يعنى خريدار و فروشنده آيا مى توانيم مقدارى مبلغ چك مذكور را بالا برده و چك ديگرى به تاريخ دو ماه ديگر بگيريم كه در واقع اين عمل را مى گويند (نو كردن چك) يا خير؟

ج

- جايز نيست و فروشنده بيشتر از ثمن معيّن كه در چك ذكر شده حق مطالبه ندارد. و اللّه العالم

س 1082

اشاره

- شغل زرگرى از نظر اسلام چه صورتى دارد؟

ج

- اگر طلافروش آشنايى كامل به مسائل معاملات داشته باشد كه ندانسته مبتلا به معاملات ربوى نشود اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 313

س 1083

اشاره

- مقدار 30 گرم طلاى كهنه از مشترى مى گيريم اگر مشترى بخواهد همين 30 گرم را تعويض نمايد بايد مبلغ هجده هزار تومان پرداخت نمايد حال همين 30 گرم طلا را مدت نه ماه دست طلافروش امانت مى گذارد و بعد از مدت نه ماه مقدار 30 گرم طلاى نو دريافت مى كند و هيچگونه مبلغى را پرداخت نمى كند و طلا فروش مبلغ فوق را مى پردازد تا كار كهنه را به نو تبديل نمايد و با طلاى مشترى كاسبى مى كند آيا شرعاً اشكال دارد و اگر دارد راه حل آن را مشخص فرمائيد.

ج

- طريق صحيح آنست كه طلاى كهنه را به قيمت بخريد و طلاى ساخته شده را بنحو مدت دار بفروشيد.

خريدوفروش پول، ارز و چك

س 1084

اشاره

- اسكناس مال مثلى است يا قيمى و اگر هيچ يك از اينها نيست ماليت آن به چه نحوى است؟

ج

- اسكناس در حكم اجناس مثلى است.

س 1085

اشاره

- چنانچه به كسى وامى را كه مى دهند، بفروشند يعنى مبلغ نوزده هزار تومان را به مبلغ بيست هزار تومان بفروشند و قيد هم بكنند كه ما اين مبلغ را به اين قدر به شما فروختيم آيا حكم ربا را دارد و يا خير؟

ج

- اگر نوزده هزار تومان اسكناس را به بيست هزار تومان مثلًا يك ساله بفروشند و جداً قصد خريدوفروش داشته باشند اشكال ندارد.

س 1086

اشاره

- آيا اسكناس را با قيمت ارزانتر يا گرانتر از ارزشش مى توان خريدوفروش نمود؟

ج

- اگر غرض عقلائى در بين باشد اشكال ندارد

س 1087

اشاره

- آيا مى تواند صد هزار تومان را بفروشد در مقابل صد و بيست هزار تومان به عنوان قرض؟

ج

- خريدوفروش اسكناس با قصد جدى در معامله و غرض عقلايى به نقد يا نسيه بيشتر مانعى ندارد. ولى قرض دادن با شرط زيادى، ربا و حرام است. و الله العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 314

س 1088

اشاره

- كارگر افغانى يكصد هزار تومان پول ايرانى را طبق پول رايج كشور خودش به يك ميليون پول افغانى به دست شخصى بصورت حواله مى دهد كه پس از شش ماه به پدرش پرداخت كند.

امانت دار طى اين مدت دچار خسارت شده و ورشكست مى شود صاحب پول بابت ديركرد، پول اضافى مى خواهد درحالى كه در سند بابت ديركرد و خسارت حواله دار چيزى ذكر نشده حواله دار حاضر است پس از دو سال يك ميليون افغانى بپردازد ولى صاحب پول نسبت به بالا رفتن ارزش تومان مى گويد يا صد هزار تومان يا يك ميليون و چهار صد هزار پول افغانى بپردازيد آيا شرعاً پول اضافى حلال است در صورتى كه هيچ كدام شان براى حواله دار مقدور نباشد؟

ج

- در فرض سؤال اگر يكصد هزار تومان پول ايرانى را به يك ميليون پول افغانى فروخته كه راس شش ماه خريدار بپردازد فروشنده بيشتر از يك ميليون افغانى طلبكار نيست. و اللّه العالم

س 1089

اشاره

- اگر بگويند من اين مبلغ صد هزار تومان را به شما در عوض ماهى پنج هزار تومان فروختم و طرف مقابل هم بگويد قبول كردم آيا اين مسأله از نظر شرع جايز است يا نه و آيا ربا محسوب مى شود؟

ج

- بنحوى كه در سؤال ذكر شده صحيح نيست و باطل است.

س 1090

اشاره

- آيا اجازه مى فرمائيد مثلًا مبلغ يك ميليون تومان را نقداً به يك ميليون و صد هزار تومان بفروشيم؟

ج

- در فرض سؤال، خريد يك ميليون تومان نقد به يك ميليون و يكصد هزار تومان نقد عند العرف سفهى است و عقلائى نيست حتى در فروش يك ميليون تومان نقد به يك ميليون تومان نقد نيز همين اشكال هست بلى اگر در مثل اين معامله غرض عقلائى عرفى باشد مثل اينكه شخصى كه اسكناس يك ميليونى دارد و نياز به يك ميليون اسكناس خرد دارد يك ميليون خرد يا كمتر را به يك ميليون بفروشد اشكال ندارد يا اگر نياز به يك اسكناس يك ميليونى دارد آن را به يك ميليون و يكصد هزار تومان خريدارى نمايد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 315

س 1091

اشاره

- نظر مبارك را در حكم شغل صرافى و خريدوفروش ارز بيان فرمائيد؟

ج

- با رعايت احكام شرعيه اشكال ندارد. و الله العالم

س 1092

اشاره

- در تاريخ 9/ 4/ 74 به شخصى مبلغ دويست هزار تومان تحويل دادم كه ايشان تا تاريخ 1/ 1/ 75 در افغانستان معادل آن را كه مبلغ دو ميليون و چهار صد هزار افغانى مى شود به پدرم تحويل دهد متأسفانه تا حال تحويل نداده است خدمت ايشان مراجعه نموده و درخواست دويست هزار تومان خود را نمودم ايشان در جواب من گفت كه من معادل دويست هزار تومان كه دو ميليون و چهار صد هزار افغانى مى شود به شما ميدهم اين جانب ميگويم كه شما بايد اصل پول را به من بدهيد و اگر بخواهيد معادل تومان را به من بدهيد ضرر مى كنم چون آن زمان تومان زياد ارزش نداشت و الآن كه تومان ارزش پيدا كرده است ايشان مى گويد كه من به شما تومان نمى دهم بلكه پول افغانى ميدهم از محضر مبارك سؤال ميگردد كه آيا حق دارم كه اصل مبلغ دويست هزار تومان را مطالبه نمايم يا خير؟

ج

- در مورد سؤال، كه بين متعاملين شرط شده كه طرف معامله دو ميليون و چهار صد هزار افغانى را در افغانستان به پدر خريدار بدهد واو به شرط عمل نكرده خريدار مى تواند معامله را فسخ كند و دويست هزار تومان خود را بگيرد.

س 1093

اشاره

- خريدوفروش ارزهاى خارجى چه صورتى دارد؟

ج

- فى حدّ نفسه اشكال ندارد.

س 1094

اشاره

- آيا كسى پول اين كشور را در مقابل پول كشورهاى ديگر مثلًا ريال را در مقابل دلار يا در مقابل پول افغان در صرف بالا و پائين مثلًا يك هزار تومان در مقابل 20 يا 25 هزار افغان خريدوفروش كند در مدت معين آيا اين معامله از نظر اسلام حلال است يا خير؟

ج

- خريدوفروش اسكناس بنحو مذكور در سؤال اشكال ندارد.

س 1095

اشاره

- آيا خريدوفروش چك، سفته و اسكناس جايز است؟

ج

- خريدوفروش اسكناس اشكال ندارد ولى فروش و يا خريد چك صحيح

جامع الاحكام، ج 1، ص: 316

نيست بلى اگر كسى كه چك در دست اوست از كسى طلبكار باشد مى تواند طلب خود را به شخص ثالث به قيمت نقدى كمتر از وجه مذكور در چك بفروشد.

س 1096

اشاره

- گرفتن هزينه دادرسى از كسى كه چك آن برگشت خورده و خسارت ديركرد جايز نمى باشد آيا گيرنده چك مى تواند، چك را به مبلغ خود چك يا كمتر به كس ديگر واگذار كند و شخص دوم چك را از روال قانونى اقدام و هزينه دادرسى و خسارت وارده را دريافت نمايد يا خير، البته شخص اول هيچ گونه دخالتى در امور گرفتن هزينه و خسارت وارده ندارد آيا عمل شخص اول جايز است يا خير؟

ج

- چك حكم حواله را دارد و فروش آن صحيح نيست و آنچه صحيح است اينست كه چك در مقابل طلب باشد و انسان طلبى را كه برد ذمّه كسى دارد به شخص ثالث بفروشد نه خود چك را و در هر حال، گرفتن خسارت مذكوره نه براى شخص اول جايز است و نه براى شخص دوم و اگر شخص اول طلب خود را كه از كسى دارد به كمتر از آن يا بهمان مقدار به شخص دوم بفروشد و مسأله گرفتن ديركرد يا ساير هزينه ها در بين آنها مطرح و منظور نباشد و بعد از انجام شخص دوم به فكر بيفتد كه خسارت بگيرد معامله شخص اول اشكال ندارد. و اللّه العالم.

س 1097

اشاره

- آيا خريد و فروش چك مدت دار با كم و زياد مثلًا نه هزار تومان نقداً بدهد و چك ده هزار تومانى مؤجل شش برج بخرد يا چك ده هزار تومانى كه مدت دارد بفروشد به نه هزار تومان نقد آيا جائز است يا خير؟

ج

- خريد و فروش خود چك صحيح نيست ولى اگر چك صورى نباشد طلبكارى كه از مديون چك دارد مى تواند طلب خود را كه در ذمّه مديون دارد به نقد كمتر بفروشد.

س 1098

اشاره

- افرادى در مقابل انجام دادن كارى مثلًا در ازاى دست مزد كارگرى يا دوختن لباس و كارهاى خدماتى چك وعده دار (مدت دار) مى گيرند براى 6 ماه بيشتر يا كمتر، و در موقع احتياج داشتن به پول، آن چكهاى وعده دار را به اشخاص داده و آن اشخاص براى مدت چك مقدارى كم كرده و پول ميدهند آيا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 317

چنين عملى حرام است مثلًا مانند نزول و ربا است كه هم دهنده و هم گيرنده كار حرام مى كنند؟

ج

- كسى كه طلبكار است مى تواند طلب خود را به كمتر از آنچه در چك نوشته شده بفروشد ولى فروختن خود چك صحيح نيست طلبكار شده مراجعه كند.

س 1099

اشاره

- زيد از عمرو طلبى دارد به ميزان 100 هزار تومان، و عمرو هم چكى به همان مبلغ براى 2 ماه ديگر مى دهد، زيد هم قبل از رسيدن مدت به پول محتاج شده و اين چك را به مبلغ 70 هزار تومان به شخص ثالثى مى فروشد حال نزول پول تا اين اندازه براى طرفين مشروع است يا خير، تكسب به اين عمل و ارتزاق نمودن از اين راه جايز است يا خير؟

ج

- در صورتى كه طلب خود از عمرو را كه بر ذمه عمرو است به شخص ثالث بفروشد (نه چك را) اشكال ندارد و اين نزول پول نيست، خريدوفروش است مانند اينكه انسان يك متاع مثلًا پنج هزار تومان را در موقع احتياج به سه هزار تومان بفروشد يا در معامله نسيه اگر آنچه را خريده مكيل و موزون نباشد بكمتر از آنچه خريده نقداً بفروشد.

احكام خيارات

س 1100

اشاره

- آيا ماده 401 قانون مدنى ايران كه مقرر مى دارد:

«اگر براى خيار شرط مدّت معين نشده باشد هم شرط خيار و هم بيع باطل است»

منطبق موازين شرعى است يا خير؟

ج

- بلى شرط مذكور فاسد و مفسد عقد است.

س 1101

اشاره

- آيا حق خيارات شرعى به ورثه مى رسد يا خير؟

ج

- بلى حق خيار به ورثه منتقل مى شود.

س 1102

اشاره

- آيا براى بهم زدن معامله بغير از حق خيارات شرعى و خيار شرط و اقاله راههاى ديگرى نيز وجود دارد؟

ج

- راه مشروع همان است كه در سؤال ذكر شده.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 318

س 1103

اشاره

- معامله ماشينى با اسقاط كافه خيارات توسط واسطه اى بين خريدار و فروشنده انجام گرديده پس از تبادل اسناد و تحويل ماشين به خريدار، خريدار با ابراز اين نكته كه در حين معامله به وجود و معنى جمله اسقاط خيارات هيچ گونه توجهى نداشتم انصراف خود را اعلام كرده است آيا خريدار چنين حقى دارد يا خير؟ در صورت مثبت بودن جواب فروشنده چه تكليفى دارد؟

ج

- چنانچه شرعاً ثابت شود كه خريدار در حال معامله توجهى به معنى و مفهوم اسقاط خيار نداشته است، حق خيار با وجود شرايط خيار، مثل غبن و غيره براى او باقى است. و اللّه العالم

س 1104

اشاره

- شرايط اقاله را بيان فرمائيد؟

ج

- اجمالا اقاله فسخ معامله با رضايت طرفين است و به كمتر يا زيادتر از ثمن معامله، اقاله صحيح نيست و تفصيل مطلب را در كتب فقهى ملاحظه نمائيد.

س 1105

اشاره

- اگر در معامله نقدى خيارات را ساقط كنند آيا خيار تأخير ثمن و خيار حيوان را هم شامل ميشود.

ج

- بلى اگر در حين معامله، طرفين تمام خيارات را ساقط كنند، شامل دو خيار مورد سؤال نيز ميشود.

س 1106

اشاره

- حيوان در زمن خيار مى زايد و مى ميرد و قيمت آن از بايع به مشترى بر ميگريد مى شود و يا بعد از زائيدن در زمين خيار معامله فسخ مى شود آيا در اين دو صورت بچه حيوان تالف از آن مشترى است يا بايع؟

ج

- در فرض سؤال، اگر حمل هم جزء مبيع بوده نسبت به حمل كه متولد شده و زنده است قاعده (التلف فى زمن الخيار ممن لا خيار له) جارى نيست و خيارى كه ثابت بوده نسبت بحمل باضافه خيار تبعض صفقه باقى است پس اگر مشترى معامله را نسبت به بچه حيوان فسخ كند و تمام ثمن را از بايع بگيرد بچه حيوان متعلق به بايع است.

و چنانچه ذى الخيار فسخ ننمايد مى تواند تفاوت قيمت حيوان با حمل و حيوان بى حمل را ملاحظه نمايند و به همان نسبت از ثمن برگردانند و در اين صورت بچه حيوان متعلق به مشترى است و اگر حمل جزء بيع نبوده بايد ببايع مسترد شود بلى چنانچه حمل حيوان بعد از بيع و در ملك مشترى متكوّن شده باشد ظاهراً حمل به مشترى تعلّق دارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 319

خيار غبن

س 1107

اشاره

- پدر اين جانبان يك نفر پيرمرد و عاجز است كه از دو چشم نابينا است و به علت فوت ناگهانى برادر جوانمان حالت عادى و طبيعى ندارد و بدون كسب نظريه خانه خود را معامله نموده بعداً آگاه شده است كه به شدّت مغبون شده به دليل غبن فاحش اعلام فسخ نموده خريدار كه به قيمت روز واقف بوده و غبن معامله را قبول داشته با تزوير عمل نموده و به مادرم پول يك دستنبد طلا معادل دويست هزار تومان را داده پدرم را وادار نموده است كه سند رسمى تنظيم نمايد بعد از تنظيم سند به او تفهيم نموده اند كه غبن معامله غير قابل تحمّل بوده مجدداً اعلام فسخ نموده است از طرفى تعادل روحى

ندارد و قادر به انجام چنين معامله اى نبوده و معامله بدون مشورت و بدون اطلاع اين جانبان صورت گرفته است سؤال شرعى بنده اين است كه اولًا از نظر شرعى معامله پدرم چه صورتى دارد در ثانى اين جانبان كه اولاد ارشد پدرمان هستيم به دليل نابينا بودن و نامناسب بودن وضع جسمانى و روحى پدرم معامله را مى توانيم فسخ نماييم يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه عدم تعادل روحى او به اندازه اى است كه تشخيص سود و زيان نمى دهد معامله باطل است هر چند غبنى در بين نباشد و اگر در اين حدّ نبوده ولى مغبون شده خودش مى تواند معامله را فسخ نمايد ولى اولادش حق فسخ ندارند و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

س 1108

اشاره

- شخصى قطعه زمينى خريد به مبلغ 5 ميليون و دويست هزار تومان و طرفين توافق كرده اند كه زمين هر چقدر بود به همين مبالغ باشد و مدتى از معامله گذشته است و حالا فروشنده ميگويد زمين بيشتر از آن متراژى است كه مورد نظر من بوده و مبلغ ديگرى اضافه ميخواهم، آيا چيزى به او تعلق ميگيرد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال اگر زمين بعنوان قطعه و بمشاهده معامله شده نه بعنوان متراژ، طرفين بعد از معامله از لحاظ كم و زياد بودن متراژ حق فسخ و يا مطالبه قيمت زيادتر و يا كمتر را ندارند ولى اگر به متراژ معامله شده حكم ديگرى دارد و نزاع موضوعى محتاج به مرافعه شرعيّه است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 320

س 1109

اشاره

- اين جانب در سال گذشته قطعه زمينى را بدون نظر كارشناس و بدون هيچ گونه آگاهى به قيمت روز به شخصى فروختم و بعد از دو هفته متوجه غبن فاحش در معامله شده و بلافاصله به خريدار اعلام نمودم كه من مغبون شده ام و به اصل معامله راضى نيستم ولى ايشان خود را مالك مى داند و بر اين امر اصرار مى ورزد مستدعى است نظر مبارك خود را در مورد معامله مزبور بيان فرمائيد.

ج

- بطور كلّى چنانچه بعد از انجام معامله هر يك از متعاملين بفهمد كه در حين معامله مغبون بوده در صورتى كه خيار غبن خود را اسقاط نكرده باشد مى تواند معامله را فسخ كند. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

س 1110

اشاره

- شخصى ملكى را فروخته و وجه آن را تماماً دريافت داشته و كليّه خيارات را و لو فاحش باشد از خود ساقط نموده و با نظر كارشناس به قيمت روز كه مرضى الطرفين نيز بوده فروخته است آيا حق خيار غبن براى وى باقى است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، اگر در حين وقوع غبنى نباشد خيار غبن نيست و اگر در حين معامله مغبون بوده خيار غبن ثابت است ولى اگر ساقط كرده باشد اختيار فسخ ندارد بلى اگر غبن به مقدارى باشد كه اسقاط آن از آن مقدار منصرف باشد اگر چه اسقاط غبن فاحش هم شده باشد با اين انصراف خيار غبن ثابت است. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم.

خيار عيب

س 1111

اشاره

- در بازار پشمى معامله شده است بعد از تحويل معلوم مى شود كه مقدارى حدود صدى ده مواد خارجى از قبيل خاك و شن و ماسه و كاه مخلوط آن بوده است آيا فروشنده پشم مديون هست يا خير و آيا خريدار شرعاً حق مطالبه ميزان مواد خارجى پشم را به عنوان (ارش) دارد يا خير؟

ج

- در مفروض سؤال، چنانچه پشم خريدارى شده بر خلاف توصيف فروشنده باشد خريدار مى تواند معامله را فسخ كند و جاى ارش نيست بلى اگر طرفين توافق كنند كه فروشنده معادل اشياء مخلوط با پشم را پشم بدهد اشكال ندارد ولى هيچ يك ملزم به اين كار نيستند. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 321

س 1112

اشاره

- كسانى كه شغل آنها خريدوفروش مى باشد و اجناسى كه مى خرند از جمله گندم و پنبه در صورتى كه اين اجناس به صورت مختلف مثلًا گندم خوب مرغوب و بد مخلوط مى شود و يكجا به سيلوهاى دولتى فرستاده مى شود چه صورتى دارد آيا غِش در معامله هست يا خير؟

ج

- اگر جنس غير مرغوب را به جنس مرغوب مخلوط كند و به اسم مرغوب به خريدار بدهد غش و حرام است ولى اگر به خريدار بگويد كه مبيع مخلوط است و خريدار با آگاهى بخرد مانعى ندارد.

س 1113

اشاره

- كسى حيوانى را خريده و به كشتارگاه داده و بعد از ذبح معلوم شده كه حيوان مريض بوده و گوشتش قابل استفاده نمى باشد و آن را بدستور دكتر به چاه انداخته و دفن كرده اند. و كشتارگاه به اين شخص نامه داده كه حيوانى كه با اين مشخصات است دفن گرديده آيا اين شخص با آن نامه مى تواند به فروشنده مراجعه كند و پولش را بگيرد يا نه؟

(و آيا فروشنده مى تواند به مشترى بگويد كه چون تصرف كرده اى و به كشتارگاه داده اى لذا حق استرداد پول را ندارى و اگر ذبح نمى شد آن را با معالجه و نگهدارى مى توانستم مرضش را بر طرف كنم).

آيا اين ادعا از فروشنده بدون تصديق متخصص پذيرفته مى شود يا نه؟

ج

- در مورد سؤال مشترى مى تواند تفاوت قيمت صحيح و معيب را از فروشنده بگيرد.

س 1114

اشاره

- زمينى بمساحت تقريبى 50 متر به شخصى فروخته شده و خريدار احداث مغازه نموده و پس از ده سال طرحى در روستا پياده مى شود بنام طرح هادى كه بعلت توسعه معابر مقدارى از آن در معبر و در معرض خرابى قرار گرفته آيا فروشنده در اين موقع ضامن هست يا خير؟

ج

- در مورد سؤال كه طرح بعد از وقوع معامله به ميان آمده خريدار از اين جهت حق فسخ معامله را ندارد و فروشنده هم ضمانى نسبت به ضرر وارد بر خريدار بر اثر طرح ندارد. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 322

س 1115

اشاره

- شخصى زمين يا خانه اى از كسى بوسيله واسطه (يعنى بنگاه دار) خريدارى نموده كه مخارج بنام كردن آن به عهده خريدار باشد و پس از انجام معامله معلوم شده كه زمين يا ساختمان از طريق قانون دولتى يا در طرح بوده و يا تخلّف غير مجاز ساختمانى داشته يعنى مشمول ماده 100 شهردارى و يا بدون پروانه ساخته شده در صورتى كه نه واسطه و نه فروشنده هيچ گونه ابرازى از تخلّفات ننموده و طرف خريدار هم بدون اطلاع خريده آيا مبلغى كه بخاطر تخلف بايد پرداخت شود با خريدار است يا فروشنده؟

ج

- در صورتى كه اين امور در نظر عرف و اهل خبره از عيوب مورد معامله محسوب شوند و خريدار بى اطلاع باشد خريدار خيار عيب دارد و مى تواند معامله را فسخ كند. و اللّه العالم.

س 1116

اشاره

- خانه ام را فروخته ام به شخصى به مبلغ 3 ميليون و پانصد و پنجاه هزار تومان تمام و مبلغ 2 ميليون را به من دادند و مابقى را قرار شد در محضر بدهند بنام كرديم و مبلغ پانصد هزار تومان طلب من شد حالا ميگويد من پانصد هزار تومان را نميدهم براى اينكه شهردارى ميگويد در مسير خرابى است من باقى پول شما را نميدهم آيا خريدار مى تواند چنين بگويد كه پول شما را نميدهم يا خير؟ آنچه حكم اللّه است بيان فرمائيد.

ج

- چنانچه خانه مذكور در موقع وقوع معامله در طرح بوده و خريدار اطلاع نداشته احتياط اين ستكه خريدار در صورت عدم رضايت معامله را فسخ نمايد و جواز اخذ ارش با امكان فسخ و ردّ مبيع به فروشنده بنظر حقير محلّ اشكال است. و اگر بعد از انجام معامله و تحقق قبض در طرح قرار گرفته، حق فسخ ندارد. و الله العالم.

س 1117

اشاره

- مرحوم پدر اين جانب قطعه زمينى بمساحت يكصد و هفتاد و پنج متر مربع كنار خيابان 45 مترى را به شخصى واگذار نموده و سند وكالت زمين مذكور را نيز بنام خريدار انتقال داده اند ولى متأسفانه چون در زمان معامله زمين بعلت وجود خاك در زمين امكان متراژ دقيق زمين وجود نداشته و زمين فقط طبق نقشه به فروش رفته است اكنون طبق نقشه شهردارى كه حدود 9 ماه از معامله زمين مى گذرد تعداد 18 متر مربع از زمين موصوف در مسير خيابان قرار گرفته

جامع الاحكام، ج 1، ص: 323

از از محضر مبارك استدعا دارد اين جانب را ارشاد فرمائيد تا هم مرحوم پدرم زير دين نباشند وهم حقّى از محقّى پايمال نگردد.

ج

- در مورد سؤال، چنانچه موقع انجام معامله 18 متر از زمين مذكور در طرح بوده و خريدار اطلاع نداشته بايد به نسبت 18 متر ثمن به مشترى برگردانده شود و اگر موقع انجام معامله در طرح نبوده بلكه بعد از وقوع معامله در طرح قرار گرفته خريدار حقّى بفروشنده ندارد.

س 1118

اشاره

- شخصى يك قطعه زمين شخصى كه به ارث به او انتقال يافته و از قديم الايام هم در آنجا مشغول كشت و كار بوده است فروخته، مشترى نيز تصرفات مالكانه در آن نموده و به عنوان تصرف ستونهائى از سنگ در زمين زده است چندى پيش همين زمين و زمينهاى همجوار آن از طرف دولت منابع طبيعى اعلان شده وقتى كه مشترى اطلاع پيدا كرده پس از گذشت پنج سال از اين معامله آمده و ادعا مى كند كه پشيمان شده ام آيا شرعاً اين مشترى مى تواند زمين را پس بدهد و معامله را فسخ كند؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه در هنگام وقوع معامله به هيچ عنوان معلوم نبوده كه اداره منابع طبيعى، زمين مورد معامله را مى خواهد تصرف كند و هيچ يك از متعاملين اطلاعى در اين خصوص نداشته اند و پنج سال بعد آنجا را بعنوان منابع طبيعى اعلام كرده اند خريدار حق فسخ ندارد و چنانچه نزاع موضوعى باشد مرافعه شرعيّه لازم است.

خسارت به هم زدن معامله

س 1119

اشاره

- هنگام خريد يك باب منزل مسكونى قرار شد مشترى در صورت پشيمان شدن مبلغ پنجاه هزار تومان بپردازد حال كه مشترى پشيمان شده آيا فروشنده حق گرفتن اين مبلغ را دارد؟

ج

- در فرض سؤال، قرار مذكور باطل است و در معامله مورد سؤال، چنانچه با صيغه بيع بوده باينكه فروشنده بگويد فروختم و خريدار بگويد خريدم هيچ يك از طرفين حق فسخ ندارند و اگر معاطاتى يعنى بدون صيغه بوده بنابر احتياط بايد طرفين مصالحه نمايند، و اگر نزاع موضوعى در بين است مرافعه شرعيّه لازم است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 324

س 1120

اشاره

- منزلى را در بنگاه مى فروشند به طرف به دو ميليون تومان مثلًا و قولنامه مى نويسند و در آن ذكر مى كنند تا 10 روز ديگر هر كس آماده معامله نشد ده هزار تومان به ديگرى بپردازد دادن اين ده هزار تومان و گرفتن آن چه صورت دارد؟

ج

- مجرد ذكر و نوشتن اينكه هر كس آماده معامله نشد ده هزار تومان به ديگرى بپردازد در قولنامه الزام آور و لازم الوفا نيست مگر اينكه در ضمن عقد لازمى شرط شده باشد.

س 1121

اشاره

- امروزه شاهد قراردادهايى بنام قولنامه يا بيع نامه و يا غيره هستيم كه در اين گونه قراردادها مبلغى بعنوان خسارت يا التزام يا پشيمانى در قرار داد شرط مى شود. در صورتى كه ضرر و زيانى به طرفين از نظر عرف وارد نشده باشد اخذ اين مبلغ از لحاظ شرع به چه صورت مى باشد آيا اينگونه قراردادها لازم الوفاء هستند يا خير؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه در بيع اينطور شرط شود كه در مدت معين هر يك از طرفين در صورتى كه فلان مبلغ بدهد حق فسخ دارد در اين صورت اگر مبلغ تعيين شده را بدهد مى تواند فسخ كند هر چند هيچ گونه خسارتى هم نباشد و اگر ندهد حق فسخ ندارد ولى اگر باين نحو شرط شود كه هر يك از طرفين چنانچه فسخ كند بايد فلان مبلغ بدهد اين نحو شرط كردن باطل است و هيچ يك حق فسخ ندارند.

س 1122

اشاره

- شخصى خانه را فروخته و مبلغ يكصد هزار تومان بعنوان بيعانه از خريدار دريافت نموده است و قرار شد بقيه را تا شش ماه پرداخت نمايد و منزل را تحويل بگيرد و ضمناً شرط كرده اند چنانچه خريدار تا شش ماه پشيمان شود حقى در بيعانه ندارد و اگر فروشنده به مدت شش ماه پشيمان شد علاوه بر بيعانه مبلغ صد هزار تومان هم از خود به خريدار پرداخت نمايد و لكن خريدار پشيمان نشده و در مدت فوق نتوانست پول تهيه كند و خانه را خريدارى نمايد و فروشنده هم بعد از شش ماه خانه خود را فروخته آيا مى تواند بيعانه را به خريدار ندهد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال فروشنده بايد بيعانه را به مشترى پس بدهد و حق امتناع ندارد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 325

احكام شرط در بيع

س 1123

اشاره

- شخصى كُرهاً و اجباراً متعهد مى شود قطعه زمينى را به اشخاص ديگرى تمليك و واگذار نمايد قطع نظر از آنكه تسليم زمين از طرف شخص متعهد به متعهد لهم عن طيب نفسه نبوده است على فرض كه تعهد متعهّد طائعاً و راغباً ايجاد شده باشد با توجه به اينكه:

اولًا تنها عقود و معاملات منعقده فيما بين متعاقدين و متعاملين لازم الوفاء بوده آن هم در صورتى كه در عقد و معامله منعقده كليه شرائط و اركان و عناصر اساسى صحت تحقق يافته باشد.

ثانياً تعهد يك جانبه بر طبق آراء و فتاواى علماى عظام شيعه براى متعهد لازم الوفاء نبوده مگر آنكه تعهد معهود ضمن عقدى از عقود لازمه ايجاد و ايقاع شده باشد و به شرحى كه فوقاً معروض افتاد تعهد مزبور بطور يكجانبه ايجاد گرديده ذيلًا مرقوم فرمائيد در چنين وضعى براى شخص متعهد شرعاً عدول از تعهد جايز و سائع خواهد بود يا خير؟

ج

- بطور كلّى مجرّد تعهّد اگر در ضمن عقد لازم شرط نشده باشد واجب الوفا نيست و سبب نقل و انتقال ملك نمى شود بلى چنانچه حسب وعده و تعهد با رضايت با يكى از اسباب شرعى نقل و انتقال از قبيل بيع و شراء و يا صلح و يا هبه مال مورد تعهد را تمليك طرف كرده باشد فسخ آن معاملات بعنوان اينكه تعهد يك جانبه بوده لزوم وفا نداشته، صحيح نيست و در صورت نزاع بين طرفين در جهات مذكوره مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1124

اشاره

- ملكى معامله شده و خريدار مخارجى در ملك انجام داده و ملك مصادره گرديده است اگر از اول خريدار يا فروشنده مى دانسته اند كه ملك مصادره اى مى باشد تكليف خريدار يعنى خريد ملك و مخارج يك ساله در ملك چيست؟ ضرر و زيان شامل مى شود يا خير؟ و اگر مشكوك بوده چطور؟ (زيرا بعد از انجام معامله مراجعه به محضر جهت وكالت مى كنند به آنها مى گويند ملك به نام ديگرى بوده حتى فروشنده گفته هنوز پول شما را خرج نكرده و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 326

حاضرم برگردانم ضمناً خريدار مطالبه نماء و خسارت مى نمايد).

ج

- از قضيه شخصيّه اطلاعى ندارم به طور كلى چنانچه بعد از معامله معلوم شود كه فروشنده قدرت تسليم مبيع را نداشته آن معامله باطل است و بايد فروشنده ثمن را (اگر گرفته) برگرداند و اگر فروشنده خريدار را مغرور نموده باشد بايد مخارجى را هم كه خريدار متحمل شده بپردازد ولى در هر صورت خساراتى را كه به خاطر بهم خوردن معامله تصوّر مى كند از قبيل اينكه اگر معامله واقع نشده بود با پولى كه داده ام فلان نفع را مى بردم فروشنده ضامن نيست و چنانچه نزاع موضوعى باشد مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم.

س 1125

اشاره

- معامله اى انجام گرديده قرار شده طبق توافق طرفين چك مبلغ معامله تا زمان محضر، پيش واسطه باشد ولى واسطه معامله با نظر و امضاء خريدار قبل از زمان موعود چك را به فروشنده داده است آيا واسطه خيانت نموده و از نظر اخلاقى و شرعى مسئول است يا خير؟

ج

- عبارت سؤال وافى نيست اگر مقصود اين است كه واسطه معامله با نظر و موافقت خريدار چك را به فروشنده داده در اين صورت فرض خيانت صحيح نيست و اگر مقصود اين است كه بدون رضايت خريدار چك به فروشنده داده است چنانچه از اين جهت خسارتى بر خريدار وارد شود واسطه ضامن است و الّا فقط مرتكب معصيت عمل خلاف امانت شده و بايد توبه كند. و اللّه العالم

س 1126

اشاره

- شخصى جنسى را به پول نقد مى خرد و نمى تواند تا مدّت دو ماه بپردازد آيا بايع مى تواند از نسبت دو ماه تأخير چيزى اضافه از قيمت اصلى بخواهد؟

ج

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص326

در فرض سؤال، بايع بيشتر از ثمنى كه براى مبيع معيّن كرده و معامله بر آن واقع شده نمى تواند چيزى مطالبه كند.

س 1127

اشاره

- شخصى جنسى را بپول مى خرد، و بعد از دو ماه كه نمى تواند پول بدهد اصل همان جنس يا مشابه آن را براى بايع بازمى گرداند و در اين مدت قيمت سوقى آن جنس پائين مى آيد آيا آن تفاوت قيمت بعهده بايع است يا مشترى؟

ج

- مشترى بايد ثمن تعيين شده در حين معامله را به بايع بدهد و بايع ملزم به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 327

قبول عين يا مثل مبيع نيست بلى اگر بايع رضايت به اقاله معامله داشته باشد اقاله مانعى ندارد.

س 1128

اشاره

- در سال گذشته تاريخ 7/ 3/ 74 در نجف آباد اصفهان با شخصى دو هزار جفت تخت لاستيكى معامله كردم از قرار هر جفت تخت لاستيكى به مبلغ 115 تومان، 115 هزار تومان نقد داده ايم و قرار شد هر موقع هزار دومى تمام شد 115 هزار تومان دومى را بپردازيم در همين تاريخ 300 جفت تخت تحويل گرفتم 700 جفت نزد فروشنده است به بنده تلفن كرده در حال حاضر تخت شده هر جفت 250 تومان بفرمائيد آيا حق گرفتن چنين مبلغى را دارد؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه در معامله تاريخ معينى براى پرداخت بقيه قيمت جنس خريدارى شده تعيين كرده باشيد فروشنده حق ندارد زايد بر قيمت تعيين شده چيزى بگيرد ولى اگر به نحوى كه در سؤال ذكر شده تاريخ به اين صورت باشد كه (هر موقع هزار دومى تمام شد 115 هزار تومان دومى را بپردازم) بايع نسبت به تعدادى كه پول آن را گرفته نمى تواند زيادتر بگيرد و نسبت به آنچه بنا بوده بعد بدهد مى تواند گرانتر بدهد چون معامله نسبت به اجناسى كه پول آن را نگرفته از جهت معين نبودن تاريخ پرداخت ثمن و مثمن باطل بوده است.

و اللّه العالم.

س 1129

اشاره

- اگر فروشنده نتواند كالاى مورد معامله را پس از دريافت وجه تحويل مشترى نمايد و بخواهد از معامله منصرف و وجه را مسترد نمايد بدون رضايت خريدار جايز است يا خير؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه معامله نقدى و كلى بوده بايد هر وقت متمكن شد تسليم نمايد و اگر سلف بوده مشترى مى تواند معامله را فسخ كند و مى تواند صبر كند تا موقع قدرت بر تسليم و اگر معامله روى عين شخصى بوده با فرض عدم قدرت بر تسليم باطل است هر چند در حين معامله قدرت بر تسليم داشته و بعد متعذر شده باشد.

س 1130

اشاره

- كسى كه معامله اى انجام داده و از متعامل وجه آن را به صورت چك دريافت نموده پس از رسيدن زمان چك متعامل وجه را پرداخت ننموده حال آيا شخص بايع مى تواند معامله قبل را فسخ كند يا خير و در صورت توانستن آيا

جامع الاحكام، ج 1، ص: 328

مى تواند همان جنس فروخته شده قبلى را به مبلغ بالاتر به همان شخص قبل بفروشد با يك قرار داد جديد و بيع جديد ديگر؟

ج

- اگر در حين معامله، شرط كرده كه چنانچه مشترى ثمن را در موعد تعيين شده نپردازد بايع حق فسخ معامله را داشته باشد در فرض سؤال مى تواند فسخ كند و بعد به قيمت بيشتر به همان مشترى يا غير او بفروشد و اگر چنين شرطى نكرده و معامله به صورت نسيه بوده و مشترى در تاريخ تعيين شده ثمن را نداده بايع حق فسخ ندارد. و اللّه العالم

س 1131

اشاره

- شخصى خانه اى را مى فروشد و پولى را از بابت فروش دريافت مينمايد، و قرار مى شود مابقى پول خود را پس از آمادگى مدارك ثبت در موعد مقرر دريافت نمايد، اما بدليل نبودن مدارك خانه و عدم آمادگى در ثبت دفترخانه ناچار وجه مابقى خانه به تعويق مى افتد، آيا از جهت اين عدم آمادگى مدارك و تأخير در صورت عدم انصراف خريدار، فروشنده مى تواند معامله را فسخ و يا بدليل افزايش بهاء خانه وجهى اضافه بر قيمت اوليّه از خريدار دريافت كند؟

ج

- در فرض سؤال، اگر تاريخ پرداخت بقيه ثمن كاملًا معلوم بوده مثلًا اوّل برج فلان و چنانچه در حين وقوع معامله غبنى در بين نبوده، مجرّد افزايش قيمت بعد از آن، موجب حق خيار نيست بلى اگر بايع در ضمن عقد بيع، شرط كرده باشد كه اگر خريدار تا تاريخ معينى بقيّه ثمن را نپردازد حق فسخ داشته باشد و خريدار تا آن تاريخ بقيه ثمن را نپردازد بايع خيار تخلف شرط دارد و الّا مجرد تأخير ثمن موجب خيار نمى شود ولى اگر قرار بر اين بوده كه وقتى در محضر به ثبت رسيد بقيه ثمن پرداخت گردد چون تعيين مدت محسوب نمى شود معامله نسبت به مقدار بقيه ثمن باطل است و نسبت به آن مقدار بايع و مشترى خيار تبعّض صفقه دارند.

س 1132

اشاره

- خانه اى را در مقابل قولنامه در چند ماه قبل به شخصى فروخته ام بمدت 4 ماه كه خريدار وجه آن را طى چند فقره چك ماهيانه مبلغ 7 ميليون تومان بپردازد. با توجه به اينكه اولين چك با مدتى تأخير و بقيه نيز كه مبلغ ده ميليون تومان مى باشد حدوداً با سه ماه تأخير وصول گرديد و نيز با توجه به وضع اقتصادى موجود و بموقع وصول نشدن چكها ضرر و زيان زيادى متوجه گرديده است، ضمناً تاكنون سند به نام خريدار انتقال نيافته با عنايت به مراتب

جامع الاحكام، ج 1، ص: 329

فوق خواهشمند است نظر مبارك را از نظر شرعى اعلام فرمائيد؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه بيع شرعى بين متعاملين واقع شده و قبض حاصل شده بدون مجوز شرعى فسخ آن جايز نيست و همچنين جايز نيست وجهى در برابر تأخير در اداء از خريدار بگيرد و نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1133

اشاره

- دو نفر پس از توافق طرفين معامله اى را امضاء مى نمايند و بيعانه لازم هم از طرف خريدار به فروشنده داده مى شود تا در مهلت معين در محضر حاضر و معامله را بطور كامل انجام دهند فروشنده هم به اعتبار قرار داد منعقده با كس ديگرى معامله نمى نمايد پس از انقضاء مدت معينه خريدار از انجام معامله منصرف شده و انصراف خود را كتبا به محضر اعلان مى نمايد و در اثر خلف وعده و نقض قرار داد، فروشنده متضرر مى شود آيا فروشنده شرعا حق دارد زيان حاصله از تخلف وعده را از خريدار بگيرد يا نه؟

ج

- بعد از انجام معامله هيچ يك از طرفين بدون مجوز شرعى حق فسخ معامله را ندارند و با مجوز فسخ، متضرر شدن يك طرف نمى تواند مانع فسخ شود.

س 1134

اشاره

- در تاريخ 8/ 5/ 1372 يك باب منزل فروخته ام به شخصى به مبلغ ششصد هزار تومان كه قرار شد كه در طول 12 ماه مبلغ ذكر شده را بپردازد ولى ايشان در طول 8 ماه مبلغ دويست و نود هزار تومان داده است و تا به امروز 3 سال از آن تاريخ مى گذرد كه مبلغ سيصد و ده هزار تومان آن مانده است و حال آنكه در ابتدا معامله شرط شده كه اگر خريدار ثمن را در موعد مقرّر ندهد فروشنده حق فسخ دارد، خواهشمند است حكم شرعى را بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال، كه فروشنده شرط كرده كه اگر خريدار ثمن را در موعد مقرّر نپردازد حق فسخ داشته باشد و خريدار تخلّف نموده، فروشنده حق فسخ دارد. و اللّه العالم

س 1135

اشاره

- آپارتمانى را كه آموزش و پرورش به نام من تحويل داده با شراكت شوهرم خريدارى نموده به شرطى كه تا آخر عمر در آن باشيم ايشان مقدارى از اقساط بانك را پرداخت نموده بعد از مدتى تصميم به فروش آن داشته آيا چنين

جامع الاحكام، ج 1، ص: 330

حقى را دارد؟ حال كه قريب دو ماه است فوت كرده تكليف ورثه چيست؟

ج

- اگر شما قرار داد شرعى با شوهرتان در مورد آپارتمان مذكور منعقد كرده باشيد و او تخلّف از شرائط كرده باشد اختيار فسخ معامله را داريد و در اين صورت همسرتان فقط پولهائى را كه پرداخت نموده طلبكار است و حال كه او فوت شده به ورثه او از جمله خود شما طبق تقسيمات شرعى ميرسد.

نقد و نسيه

س 1136

اشاره

- جنابعالى در رساله عمليه فرموده ايد كه در معاملات نسيه مدت بايد معلوم باشد اگر مثلًا بگويد سر خرمن اشكال دارد؟ آيا مغازه دار كه معمولًا با مردم حساب دارد و مردم از او مواد خوراكى و غيره را خريدارى مى كنند به صورت نسيه و مدت معلوم نيست چه صورتى دارد؟

ج

- معاملات مذكوره صحيح نيست بايد مدت را معلوم كنيد.

س 1137

اشاره

- آيا مى توان اجناس را كه بصورت نسيه فروخته مى شود با اطلاع مشترى به مبلغى گرانتر فروخت؟

ج

- اشكال ندارد ولى سعى كند اجحاف نشود.

س 1138

اشاره

- فردى درب آهنى دست دوم را به فرد ديگرى فروخته بدون اينكه وزن درب و يا قيمت معين شود فقط فروشنده هنگام فروش گفته است قيمت روز هر چقدر مى باشد شما كيلوئى 10 تومان ارزانتر پولش را پرداخت كنيد در آن موقع قيمت كرده و آهن 90 تومان بوده سه سال از اين قضيه مى گذرد در طول اين سه سال نه خريدار بنابر سوابق دوستى كه داشته پول درب را پرداخت كرده و نه فروشنده سراغ پولش را گرفته است الآن كه سه سال گذشته فروشنده ادّعا مى كند كه بايد قيمت امسال را بپردازى نه سه سال قبل را لطفاً حكم شرعى مسأله را مرقوم فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال معامله باطل است و آن درب آهنى به ملكيت فروشنده باقى است خريدار اگر بخواهد درب را نگهدارد به قيمت فعلى بايد پولش را بدهد و در نزاع موضوعى مراجعه شرعيه لازم است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 331

س 1139

اشاره

- در معامله نسيه كه فرموده اند اگر مدت معين نشد باطل است آيا مراد اين است كه نسيه باطل است و معامله نقدى مى شود و يا اصل معامله باطل است؟

ج

- اصل معامله باطل است.

س 1140

اشاره

- ماشينى كه قيمت آن مشخص شده و ارزش آن يك ميليون تومان مى باشد و خريدار مى خواهد يك سال بعد پول آن را بپردازد آيا جايز است كه فروشنده براى هر ماه 40 هزار تومان بعنوان سود بگيرد، و در مورد كالاى ديگر نيز اگر اين مسأله صادق باشد آيا جايز است؟

ج

- اگر بعد از تعيين قيمت و انجام معامله شرعى خريدار بخواهد چيزى بعنوان سود، از جهت تأخير پرداخت بگيرد حرام است ولى اگر قبل از انجام معامله، فروشنده بگويد اگر ثمن را نقد مى دهى مثلًا يك ميليون تومان و اگر بوعده يك ساله مى دهى (معامله نسيه) مثلًا يك ميليون و پانصد هزار تومان و خريدار معامله نسيه را اختيار كند سپس معامله نسيه انجام دهند اشكال ندارد در هر صورت بايد ثمن مقطوع و معين باشد.

س 1141

اشاره

- خريدار و فروشنده اى خانه اى را معامله كرده اند بعض ثمن نقد و بعض ديگر مدت دار بوده است و مدت مجهول است زمان تحويل مابقى ثمن پس از انجام مراحل قانونى و هنگام تنظيم سند در محضر است و هيچ يك از طرفين توجه نداشته اند كه مى شود معامله را بطور نقد و بصورت نسيه انجام داد بنابراين نميدانند كداميك از دو شكل معامله را قصد كرده اند البته مشترى خود را ذى حق در تأخير ثمن تا مدت مذكور مى داند. فروشنده نيز اين حق را انكار نمى كند مستدعى است بفرمائيد:

س 1: آيا معامله تماماً حكم نقد را دارد و يا قسمت مدت دار آن نسيه است؟

س 2: آيا در فرض نسيه بودن معامله فوق با توجه به جهل به مدت معامله باطل است يا صحيح؟

س 3: در فرض بطلان آيا معامله رأساً باطل است و يا نسبت به مقدار نقدى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 332

آن صحيح است؟

س 4: چنانچه معامله نسبت به مقدار نقدى آن صحيح باشد آيا طرفين يا يكى از آنها حق فسخ معامله را نسبت به آن مقدار دارد يا خير؟

س 5: در صورت صحت معامله

مذكور چنانچه مشترى نتواند مابقى ثمن را در زمان مقرّر تحويل دهد آيا فروشنده حق فسخ معامله را دارد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال معامله نسبت به مبلغ مدت دار نسيه است و چون مجهول بوده نسبت به همان مقدار باطل است و نسبت به بقيه صحيح است ولى هر يك از فروشنده و خريدار خيار تبعّض صفقه دارند.

س 1142

اشاره

- فروشنده يك فرش يا يك جنس معين به خريدار مى گويد سه ماه وعده 50 هزار تومان، نقد 45 هزار تومان و كاسبى ديگر همين جنس معين را مى گويد نقد 45 هزار تومان، سه ماه وعده 50 هزار تومان كداميك از اين دو صحيح است؟

ج

- اگر نقد و يا نسيه بودن معامله هنگام انجام معامله معلوم باشد هر دو صورت صحيح است.

س 1143

اشاره

- اين جانب براى خريد چند دستگاه مختلف از فروشندگان استعلام نمودم و با يكى از آنها به توافق رسيدم و دستگاههاى مذكور را به قيمت معينى از او خريدارى نمودم نقدا قسمتى از ثمن معامله، به در خواست فروشنده پرداخت گرديد، و قرار بر آن شد كه:

دستگاهها، حد اكثر در مدت سه ماه تحويل گردد، و در اين مدت نيز طبق در خواست فروشنده بقيه ثمن نيز تحويل داده شد، الحال فروشنده ادعا مى كند كه:

اولًا: به لحاظ افزايش قيمت ها بايد مبلغى به ثمن معامله افزوده شود.

ثانياً: بعضى از دستگاهها به صورت ناقص تحويل داده شده است.

ثالثاً: بعضى از آنها را هم تحويل نداده است.

لطفاً حكم شرعى مسأله را بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال اگر دستگاههاى مذكور را بنحو كلّى خريده ايد فروشنده نسبت به مقدارى از مبيع كه قيمت آن حين معامله نقداً پرداخت شده حق مطالبه افزايش قيمت را ندارد و اما نسبت به بقيّه مبيع كلّى كه پرداخت قيمت آن موكول به

جامع الاحكام، ج 1، ص: 333

بعد شده و تحويل بقيه مبيع نيز مدّت دار بوده معامله باطل است لذا فروشنده ملزم به تحويل آن نيست مگر با تراضى و معامله جديد ولى اگر دستگاههاى معيّن شخصى را خريده ايد نه كلّى فروشنده حق مطالبه افزايش قيمت را ندارد و در صورت معيوب بودن مبيع در معامله شخصى خريدار حق فسخ دارد و در معامله كلّى حق دارد كه فروشنده را ملزم نمايد كه مبيع معيوب را عوض كند و مبيع سالم تسليم كند، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم.

س 1144

اشاره

- حدود 12 سال پيش يك قطعه زمين به مبلغ 75 هزار تومان مورد معامله قرار گرفته مبلغ 50 هزار تومان آن پس از معامله و تصرف زمين به فروشنده پرداخت گرديد و الباقى كه مبلغ 25 هزار تومان مى باشد با توافق طرفين متعاملين مقرر گرديد كه 4 سال بعد در قبال انتقال سند، خريدار تسليم فروشنده نمايد و قبل از موعد مقرر فروشنده از خريدار تقاضاى مبلغى نموده ولى چون موعد نرسيده بوده خريدار از پرداخت امتناع ورزيده و بعد موعد مقرر كه رسيده خريدار جهت تأديه و تقاضاى سند به فروشنده مراجعه نموده فروشنده حاضر به انتقال نشده كه هنوز قضيه به همين صورت باقيمانده و زمين مورد تصرف خريدار قرار گرفته و مدت 10 سال است

كه بصورت منزل مسكونى در آمده اكنون فروشنده آيا استحقاق همان 25 هزار تومان الباقى را دارد يا بيش از آن استدعا مى شود در مورد فوق حكم اللّه را بيان بفرمائيد.

ج

- در مورد سؤال كه براى پرداخت بقيه ثمن موعد معين شده است خريدار بيش از مبلغ 25 هزار تومان مديون نيست، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم.

س 1145

اشاره

- شخصى مقدارى جنس از شخص ديگرى خريده و نصف قيمت آن را داده است بعلّت اختلاف در اصل جنس تا مدّت انتقال اجناس قيمت پائين آمده است شخص بايع بدون اجازه مشترى همه اجناس را به ضرر فروخته است آيا ضرر اين جنس بر عهده بايع است يا مشترى؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه معامله بطور صحيح بر عين شخصى واقع شده فروش بايع فضولى بوده و با ردّ مشترى معامله دوّم باطل است و مشترى مى تواند عين جنس را بگيرد و اگر بايع فضولى جنس را تحويل خريدار دوّم داده و جنس از

جامع الاحكام، ج 1، ص: 334

بين رفته بايد مثل جنس را اگر مثلى است يا قيمت آن را اگر قيمى است به قيمت يوم التلف به مشترى اول بدهد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1146

اشاره

- اين جانب در سال 58 زمينى به متراژ 144 متر از قرار هر متر 45 تومان از شخصى خريدارى نمودم و قرار ما در معامله اين بود كه نصف قيمت را نقداً و نصف ديگر را پس از يك ماه ديگر بپردازم نيمى از قيمت را طبق قرار همان زمان پرداخت نمودم بعد از يك ماه كه ما بقى را خواستم بدهم سند درخواست نمودم جواب داد با اين مبلغ سند را نمى دهم و بنده هم بخاطر اينكه ترسيدم پولم بكلّى از بين برود بقيه پول را ندادم در اين مدّت 16 سال نه من تقاضاى سند كردم و نه او پول از من مطالبه كرد و حال كه زمين گران شده ميگويد يا نصف زمين را بده و يا قيمت فعلى را مستدعى است حكم شرعى را بيان فرمائيد.

ج

- بطور كلى در فرض سؤال اگر خريدار بر طبق قرار داد عمل كرده و بقيه قيمت زمين را در موعد تعيين شده تحويل فروشنده داده و او قبول نكرده خريدار بيش از همان مبلغ بدهكار نيست و فروشنده نمى تواند بيشتر مطالبه كند و چنانچه نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1147

اشاره

- در معاملات تجارى نقدى معمولا در بازار با رضايت طرفين صدى يك كسر مى شود و يا اينكه قبلا موضوع بيان مى شود نظر حضرتعالى چيست؟

ج

- اشكال ندارد.

س 1148

اشاره

- گوسفندى كه امروز به نرخ مثلًا پانزده هزار تومان است براى يك سال نسيه مى خرد هيجده هزار تومان آيا اين شرعاً صحيح است يا خير؟ (در صورتى كه خودشان اين گوسفند را بعداً (سه چهار روز بعد) به قيمت 14 هزار تومان مى فروشند).

ج

- فروش نسيه گوسفند به قيمتى بيشتر از قيمت نقد اشكال ندارد و همچنين پس از انجام معامله فروش نقدى آن به كمتر مانعى ندارد. و اللّه العالم

س 1149

اشاره

- شخصى معامله نسيه مى كند در معامله نه نوشته اى مى گيرد و نه شاهدى و سود بيشترى روى جنس مى كند گاهى هم در بعضى از مشتريان اصل

جامع الاحكام، ج 1، ص: 335

سرمايه هم مى سوزد آيا آن سود زيادى بابت اجناس چه صورتى دارد؟

ج

- در صورتى كه معامله با رضايت طرفين انجام شود معامله صحيح است البته در صورت غبن خيار براى مغبون ثابت است.

بيع به شرط

س 1150

اشاره

- آيا بيع به شرط جايز است؟

ج

- اشكال ندارد.

س 1151

اشاره

- آيا براى تخلص از ربا بيع بشرط و اجاره صحيح است؟ مثلًا زيد دو دانگ ماشين خود را به مشترى مى فروشد بيع به شرط و سپس همين دو دانگ ماشين فروخته شده را از او اجاره ميكند ماهى به 40 هزار تومان آيا صحيح است و مقصود آنها از بيع به شرط آن است كه تا مدت سه ماه صاحب ماشين حق فسخ داشته باشد.

ج

- بيع بشرط در صورتى كه صاحب ماشين جدّاً قصد خريد نمايد به همان نحو كه در سؤال ذكر شده صحيح است لكن فروشنده بگويد دو دانگ از اين ماشين را مى فروشم به فلان مبلغ و شرط كند كه از تاريخ فلان تا تاريخ فلان در صورت ردّ ثمن حق فسخ داشته باشم و در اين صورت هرگاه در مدت تعيين شده پولى را كه گرفته به خريدار داد و فسخ كرد معامله بهم ميخورد و اگر فسخ واقع نشود تا مدت بگذرد ديگر حق مطالبه دو دانگ ماشين را ندارد.

س 1152

اشاره

- شخصى چهار دانگ از ماشين خود را در دو نوبت به فاصله پنج ماه به بيع به شرط فروخته است زمان انقضاى حق فسخ بايع در هر دو معامله در يك زمان مى باشد اكنون بايع پول دو دانگ را داده نسبت به دو دانگ ديگر كه نتوانسته پولش را بدهد مشترى مى گويد دو دانك ماشين مال من است يا خود شما بخريد يا به ديگرى مى فروشم بايع مى گويد فقط پولى كه براى خريد داده اى مى دهم با اجاره مدت بعد از انقضاء، لطفاً نظر مبارك را در مورد مسأله فوق بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال در صورتى كه معامله بنحو صحيح و شرعى واقع شده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 336

است بعد از انقضاء مدت خيار نسبت به دو دانگ، معامله لازم است و اختيار فروش اين دو دانگ با مشترى است و فروشنده حق اجبار نسبت به خريدار ندارد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1153

اشاره

- زيد نياز به پول دارد و عمرو، بادام دارد زيد بادام را از عمرو كيلويى 460 تومان مى خرد تا پول را پس از 3 ماه به عمرو، بدهد و در همان مجلس عمرو بادام را از زيد كيلويى 430 تومان مى خرد و پول را به زيد مى دهد، حكم اين مسأله چيست؟

ج

- اگر معامله اوّل مشروط به معامله دوّم باشد صحيح نيست. و اللّه العالم

س 1154

اشاره

- بعرض ميرساند اين جانب فرشى داشتم فروختم بمدت و خريدار تحويل گرفت و بعد از سه روز رفتم سه تا فرش از او خريدم و پول فرشها را نقداً به او دادم آيا اشكالى هست در اين معامله، توضيح آنكه دوتا از سه عدد فرش مذكور همان فرشهائى بود كه به او قبلًا فروخته بودم.

ج

- چنانچه در معامله اول شرط نكرده اند كه فرش را مجدداً به مالك اوّل بفروشند، معامله دوّم اشكال ندارد.

خريدوفروش و واگذارى اجزاء بدن

س 1155

اشاره

- شخصى مبتلاء به سرطان است اطباء متخصّص و به اتفاق تشخيص مى دهند كه اميد حيات براى اين شخص باقى نيست و خود مريض هم يقين دارد كه چند صباحى بيش عمر نخواهد كرد. اگر اين شخص بخواهد در آخرين لحظات حيات خود كليه، چشم يا ساير اعضاء خود را مثلًا در مقابل ده ميليون تومان بفروشد تا ورّاث بتوانند با اين پول امرار معاش نمايند درحالى كه قطع اعضاء، هيچ گونه تسريع در مرگ شخص نداشته باشد فروش اعضاء جايز مى شود يا خير؟

ج

- امّا واگذارى عضو اگر موجب تسريع موت شود بلا اشكال جايز نيست و اگر موت مستند به آن باشد مباشر در حكم قاتل است كه بحسب موارد محكوم مى شود و اگر خطر جسمانى نداشته باشد در اين صورت نيز حكم به جواز واگذارى در نهايت اشكال است و معاوضه آن با پول باطل است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 337

س 1156

اشاره

- خريدوفروش عضو بدن انسان زنده جهت پيوند به بيماران چه حكمى دارد؟

ج

- در صورتى كه حفظ جان بيمار معيّنى فعلًا موقوف به آن عضو باشد و براى صاحب عضو هيچ گونه ضررى نداشته باشد، بعيد نيست واگذارى عضو اشكال نداشته باشد ولى در هر حال جواز خريدوفروش آن مشكل است و مى توانند به صورت مصالحه عمل نمايند.

س 1157

اشاره

- خريدوفروش كليه در حال حيات و چشم بعد از فوت جايز است يا نه؟

ج

- جائز نيست.

س 1158

اشاره

- كسى كه وصيت مى كند كه پس از مرگم كليه مرا براى محتاجين خارج كنيد آيا اين وصيت قابل اجرا است يا نه ديگر اينكه خارج كننده كليه از بدن ميّت مسلمان بايد ديه بپردازد يا نه؟

ج

- در صورت توقف حفظ نفس محترمه بر آن، جواز قابل توجيه است. و الّا وصيت شخص، مجوز نيست و ديه هم در هر حال ساقط نمى شود و بر عهده خارج كننده كليه است.

س 1159

اشاره

- كسى در حال احتضار است و دكتر از حيات او قطع اميد ميكند آيا وارث و يا ولى مى تواند از اعضاء او اجازه پيوند به يك مريض ديگر بدهد يا نه؟ و يا كسى وصيت ميكند در حال احتضار من دكتر حق دارد از اعضاء سالم من به مريض ديگر كه احتياج دارد پيوند بزند آيا صحيح است يا نه؟

ج

- قبل از فوت مريض وارث و يا ولى چنين حقى ندارد و همچنين خود مريض حق ندارد وصيت كند كه قبل از فوت من عضوى از بدن من جدا شود و به كسى داده شود بلى بعد از فوت مريض چنانچه حيات مؤمنى بستگى به پيوند عضوى داشته باشد جواز دادن عضوى از ميت قابل توجيه است ولى بايد ديه آن داده شود كه مصرف خيرات جهت ميت بشود.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 338

سود عادلانه در فروش كالا

س 1160

اشاره

- كسى كه كاسبى مى كند چه مبلغى از جنس را بايد سود ببرد كه مالش حرام نشود؟

ج

- با تراضى طرفين و رعايت شرائط معامله و اجتناب از غش و دروغ و محرمات ديگر به هر قيمت بفروشد در صورتى كه حاكم شرع جامع الشرائط و منصوبين او نرخى براى آن جنس تعيين نكرده باشند حرام نيست ولى اجحاف بسيار مذموم است. و اللّه العالم

س 1161

اشاره

- بعضى از اجناس مدت يك يا دو سال و يا مدتى در فروشگاه مى ماند بعد از مدتى قيمت آنها بالا مى رود آيا فروشنده حق دارد آن را به قيمت روز بفروشد؟

ج

- مانعى ندارد ولى سعى كند بى انصافى نشود كه آثار سوء دارد.

س 1162

اشاره

- بعضى از اجناس تلفات دارد آيا فروشنده حق دارد آن جنس را قبل از فروختن بخاطر جلوگيرى از زيان چند درصد گرانتر بفروشد؟

ج

- اشكال ندارد.

س 1163

اشاره

- اين جانب در تاريخ 16/ 12/ 72 مقدار سه هزار كيلو چاى بسته بندى شده از قرار هر كيلو 2600 ريال از سازمان چاى خريدارى نموده ام كه چاى مذكور در تاريخ 16/ 1/ 73 به حقير تحويل شده و بنده نيز چاى مذكور را به قيمت هر كيلو عمده فروش 2650 ريال و خورده فروش 2700 ريال توزيع نموده ام و در تاريخ 15/ 2/ 73 مجدّداً به سازمان چاى مراجعه و همان چاى را از قرار هر كيلو 3700 ريال خريده ام چنانچه مقدار يكصد كيلو چاى خريد قبلى نزد اين جانب موجود بوده باشد ترقى و تفاوت قيمت آن متعلق به كيست؟

ج

- در مورد سؤال از باب ترقى قيمت چيزى به سازمانى كه چاى را بشما فروخته تعلق نمى گيرد فقط اگر شرط بر شما كرده باشد كه چاى را به قيمت معيّنى بفروشيد تخلّف از آن شرط جايز نيست. و اللّه العالم.

س 1164

اشاره

- كاسب و مغازه دار، كالا و اجناس را كه در چند سال پيش خريدارى

جامع الاحكام، ج 1، ص: 339

و تا كنون به فروش نرفته از جمله كالاهائى مانند ظروف استيل، چينى، بخارى و ساير مايحتاج، مى تواند به نرخ روز به فروش برساند و از نظر شرع مقدس اشكال دارد يا خير؟

ج

- بطور كلى هر كس مى تواند كالاى خود را به هر قيمتى بفروشد البته سزاوار است رعايت انصاف و ترك اجحاف به مؤمنين را بنمايد بلى چنانچه كالاى مذكور را بشرط فروش به قيمت معيّنى به مغازه دار داده اند و تخلّف كرده و آن را به مردم نفروخته است فعلًا هم بايد بشرط عمل كرده به همان قيمت در اختيار مصرف كننده قرار دهد.

س 1165

اشاره

- آيا ميوه فروش ميوه را كيلوئى 20 تومان بخرد و كيلوئى 30 تومان بفروشد اشكال دارد يا خير؟

ج

- اشكال ندارد ولى سعى شود كه بى انصافى نشود كه آثار سوء دارد.

نزاع در خريدوفروش

س 1166

اشاره

- زيد مثلًا شترى را به عمرو مى فروشد و تحويل مى دهد مدتى از اين خريدوفروش مى گذرد كه ثالثى مدعى مى شود كه شتر از من است و زيد كه فروشنده شتر بوده ادعاى ثالث را قبول مى كند، ولى عمرو كه خريدار شتر و تحويل گيرنده بوده ادعاى ثالث و قبول زيد را رد مينمايد، آيا اظهارات فروشنده اثرى تحت عنوان اقرار و يا شهادت عليه خريدار ندارد؟

ج

- در فرض سؤال، بعد از اينكه زيد شتر را بعنوان ملك خود به عمرو فروخته معامله محكوم به صحت است و بعد از معامله اقرار او به اينكه شتر مال شخص ثالث است نسبت به عمرو (مشترى) بلااثر است بنابراين شتر متعلّق به عمرو است لكن اقرار زيد بر عليه به خودش مسموع است و بايد قيمت شتر را به شخص ثالث بدهد، بلى در صورتى كه به دليل شرعى ثابت شود كه شتر ملك شخص ثالث بوده معامله فضولى است و منوط به اجازه مالك شتر است.

س 1167

اشاره

- اگر شخصى موتورى را بفروشد و چندين سال از آن موضوع گذشته باشد و همچنين چندين بار هم به افراد مختلف دست به دست فروخته شده باشد و نفر اول به گفته خودش مبلغ 10 هزار تومان از پول موتور را نگرفته و مى خواهد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 340

از من كه آخرين نفر هستم مبلغ 50 هزار تومان بگيرد در صورتى كه من از اين موضوع اطلاع نداشتم و همچنين افراد قبلى كه قبل از من موتور را خريده اند نمى شناسم و شخص اول كه مبلغ پنجاه هزار تومان از من طلب مى كند هيچ مدركى از نفر اول مبنى بر اينكه از او 10 هزار تومان مى خواهد ندارد آيا اصلًا اين از نظر شرعى درست است كه او اين مبلغ طلب را از من بگيرد و نيز آيا درست است كه به جاى 10 هزار تومان از من پنجاه هزار تومان بگيرد؟

ج

- بطور كلّى در مثل مورد سؤال، مالك اوّليه موتور نمى تواند از خريدار آخر طلب خود را وصول كند و چنانچه طلبى هم داشته باشد بايد به خريدار اوّل مراجعه نمايد، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1168

اشاره

- شخصى قطعه زمينى خريد به مبلغ 5 ميليون و دويست هزار تومان و طرفين توافق كرده اند كه زمين هر چقدر بود به همين مبلغ باشد و مدتى از معامله گذشته است و حالا فروشنده ميگويد زمين بيشتر از آن متراژى است كه مورد نظر من بوده و مبلغ ديگرى اضافه ميخواهم آيا چيزى به او تعلق مى گيرد يا نه؟

ج

- در مورد سؤال اگر زمين بعنوان قطعه و بمشاهده معامله شده نه بعنوان متراژ طرفين بعد از معامله از لحاظ كم و زياد بودن متراژ حق فسخ و يا مطالبه قيمت زيادتر و يا كمتر را ندارند ولى اگر به متراژ معامله شده حكم ديگرى دارد و در نزاع موضوعى محتاج به مرافعه شرعيّه است.

س 1169

اشاره

- پدرى به ولايت، سهم پسر نابالغش را مى فروشد پسر پس از بلوغ ادعاى غبن مى كند و پدر مى گويد من در آن زمان طبق مصلحت تو معامله نموده ام اكنون كه پدر مرحوم شده حكم شرع چيست؟

ج

- در فرض سؤال معامله شرعى و ممضى است و مولى عليه حق فسخ را بعد از بلوغ ندارد بلى اگر شرعاً ثابت شود كه ولى شرعى خيانت نموده يا واقعاً در هنگام وقوع معامله مغبون بوده و جاهل بموضوع يا حكم بوده مولى عليه مى تواند معامله را فسخ كند و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 341

س 1170

اشاره

- اگر شاخه هاى درخت زيد عمرو را زحمت مى رساند و از استفاده نمودن از بام خود مانع مى شود بلكه شاخه هاى درخت بر سر و روى عمرو برخورده نقصان مى رساند و بام از استفاده نمودن معطل شده است حكم شرع را بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال عمرو مى تواند از زيد كه مالك درخت است بخواهد كه شاخه هاى درخت خود را از فضاى ملك زيد خارج كند و يا قطع كند و اگر زيد كه صاحب درخت است امتناع كرد خود عمرو مى تواند اگر ممكن است بدون قطع كردن شاخه را برگرداند به ملك خود عمرو و اگر برگرداندن ممكن نيست مى تواند آن را قطع كند. و اللّه العالم

س 1171

اشاره

- معامله اى در خصوص فروش كارخانه اى به صورت قطعى انجام پذيرفته است فرضاً ده ميليون تومان كه از پرداخت پول تا دو ماه خوددارى شده است خريدار به فروشنده كه نياز پولى داشت تحميل نمود كه اجباراً قولنامه ديگرى به مبلغ هشت ميليون تومان تنظيم نمايد آيا خريدار دو ميليون را به فروشنده مديون و بدهكار است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال چنانچه بر طبق قولنامه دوّم طرفين با رضايت معامله را انجام داده اند به معنى اقاله معامله اول و تجديد معامله است و صحيح است و خريدار فقط مديون ثمن دوم يعنى هشت ميليون تومان هست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1172

اشاره

- شخصى خانه اى را جهت تأسيس حسينيّه خريدارى مى كند بعد از خريد آن را جهت حسينيّه اختصاص داده و صيغه وقف خوانده شده و ساليان دراز مراسم عزادارى و مجالس مشابه ديگر در آن اقامه مى نمايد پس از چندى برخى مالكين اوليّه منكر فروش ميشوند و ادّعاء مالكيت آن را مى نمايند. آيا متصدى حسينيه حق دارد از افرادى كه انجام معامله را انكار نموده اند تقاضاى قسم نمايد؟ و اگر جواب منفى است هرگاه چنين كارى انجام شده باشد آيا اتيان سوگند مى تواند ملاك حكم قرار گيرد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال اگر خريدار بيّنه شرعى اقامه كند كه ملك را خريده قسم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 342

مالكين اوليه مبنى بر عدم فروش اثرى ندارد بلى اگر خريدار نتواند خريد ملك را شرعاً اثبات كند نوبت به قسم مالكين به عدم فروش ميرسد ولى به هر حال فصل منازعه و اقامه بينه و قسم بايد با مرافعه شرعيّه انجام شود.

س 1173

اشاره

- منزلى را خريدم از قرار اينكه مقدارى از پول هنگام نوشتن قولنامه تحويل فروشنده شود و بقيه مبلغ را بعد از دو ماه بپردازم، فروشنده هم گفت كه در اين مدت دوماهه، سند و كليد منزل در تصرف من مى ماند، ما هم موافقت كرديم، مبلغ باقيمانده را تا دو روز قبل از تاريخ تحويل، آماده و به فروشنده بدهيم، فروشنده گفت چون آن مقدار باقيمانده از مبلغ كه حق من است در اختيار مشترى بود، لذا من سود آن مبلغ را در اين مدت دوماهه مى خواهم، حالا با توجه به اينكه خريدار در هنگام نوشتن قولنامه مقدارى از پول را به فروشنده تحويل داده و جز كاغذ قولنامه و امضاى فروشنده چيز ديگرى تحويل نگرفت، حكم شرعى اين سودى كه فروشنده مى خواهد چيست؟

ج

- در فرض سؤال بايع زائد بر اصل ثمن معامله چيزى طلبكار نيست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1174

اشاره

- زيد مقدار معيّن از باغ مشجر معين از عمرو خريده است و به صورت باغ معامله شده و در قولنامه و سند هم به صورت باغ مشجر معامله شده و از معامله تقريباً ده سال مى گذرد و در اين مدت از جوئى كه از باغ فروشنده مى گذرد اين باغ مشروب مى شده چون اين جوى قبل از معامله بوده الآن صاحب باغ يعنى عمرو مى خواهد مسير آن جوى را كه باغ زيد از آن مشروب مى شود عوض نمايد و با عوض كردن به مشترى ضرر مى رسد آيا فروشنده اين حق را دارد كه مسير جوى را بدون رضايت عوض كند؟

ج

- در مورد سؤال با فرض اينكه زيد جهت مشروب ساختن باغ خريدارى شده از عمرو قبلًا حق داشته كه از جوى معيّنى كه در ملك فروشنده واقع شده استفاده نمايد فروشنده باغ (عمرو) حق ندارد بدون رضايت زيد مسير آن را عوض كند. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 343

س 1175

اشاره

- شخصى مقدارى از باغ خود را به شخص ديگرى فروخته و پس از فروش واخذ قيمت مقدار فروخته شده را كه پانصد متر بوده از سهم خود جدا و ديواركشى و تحويل خريدار داده و چون خريدار براى مشروب كردن سهم خريدارى شده نه آب بركه داشته و نه حق آبه پس از مدّت مديدى از فروشنده خواهش كرده كه به او اجازه دهد يك نوبت كه باغ خودش را مشروب ميكند به اندازه نيم ساعت هم آب از باغ خودش به سهم او عبور بدهد فروشنده هم بر حسب احترام همسايگى قبول كرده تا زمانى كه براى باغ خودش آب مى گيرد اين كمك را به او بكند منتهى چون آب از چاه شخص ديگرى خريدارى مى شده ايشان يعنى خريدار به قدر نيم ساعتى كه به او داده مى شود وجهش را بپردازد اكنون به علّت فعل و انفعالاتى كه در آن منطقه بطور كلّى به عمل آمده و انهار و مجارى قسمت عمده اش از بين رفته نتيجتاً باغ فروشنده هم از آب افتاده است و در صدد فروش زمين آن برآمده اكنون خريدار آمده و از فروشنده مطالبه حق مى كند و مى گويد من از باغ شما حق آبه و راه آب دارم در صورتى كه به شرح مذكور بالا و طبق بيع

نامه اى كه در دست است هيچ گونه حق آبه و راه آبى نداشته و آنچه عمل شده ارفاق و كمكى از طرف خريدار بوده. خواهشمند است با توجه به معروضات بالا رأى و نظر خودتان را براى رفع غائله مرقوم نمائيد.

ج

- از قضيه شخصيّه اطلاع ندارم بطور كلى اگر محلّى كه بعنوان باغ خريدارى شده با حق مجراى آب خريده شده فعلًا هم آن حق محفوظ است و اگر بدون اين حق خريدارى شده هر چند فروشنده موافقت كرده باشد كه هر وقت باغ خود را مشروب نمود باغ خريدار را نيز مشروب نمايد در اين صورت خريدار حقى به زمين مجاور براى آب گرفتن ندارد، بلى چنانچه زمين فروخته شده بعنوان باغ بوده و راهى براى شرب آن غير از بقيه باغ ملكى فروشنده نباشد ظاهر معامله فروش زمين با راه آب است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

س 1176

اشاره

- شخصى اشيائى آهنى را حدود سه سال قبل در اختيار كسى قرار داده و قرارشان بر اين بوده كه طرف وزن كرده و به قيمت روز وجه آن را بپردازد. و لكن آن شخص پس از قبض آن اشياء آنها را در خانه مسكونى مصرف كرده بدون اينكه وزن نمايد و سپس آن خانه را فروخته. الآن از او مطالبه قيمت آن

جامع الاحكام، ج 1، ص: 344

اشياء به قيمت فعلى در بازار شده و او قبول نمى كند بلكه مى خواهد قيمت سه سال قبل را بپردازد. حكم مسأله چيست؟

ج

- در مورد سؤال، كه بدون توزين و انجام معامله مصرف شده مصرف كننده ضامن مثل آهن آلات مصرف شده است و با رضايت مالك قبلى آهن آلات مى تواند قيمت فعلى آن را بدهد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است.

مسائل متفرقه خريدوفروش

س 1177

اشاره

- استدعا دارم فتواى مبارك در موارد ذيل به اطلاع مقلدين برسد:

1
اشاره

- آيا قبض و اقباض در قطعيت و نفوذ بيع مؤثر بوده و ضرورى است؟

ج 1

- با اجراء صيغه، قبض و اقباض در تحقّق بيع معتبر نيست بلى در بيع صرف تقابض در مجلس و در بيع سلم قبض ثمن قبل از تفرّق از مجلس عقد معتبر است و معاطاة بقبض و اقباض محقّق مى شود تفاصيل اين مسائل را در كتابهاى فقهى ملاحظه نمائيد. و الله لعالم

2
اشاره

- و آيا در اين امر بين معاملات كوچك و عرفى و بزرگ فرقى است؟

ج 2

- فرقى نيست. و اللّه العالم

3
اشاره

- و در صورت مثبت بودن پاسخ آيا قبض و اقباض تمامى ثمن و مثمن شرط است يا چنانچه قسمتى از ثمن تأديه شود، معامله بيع محقق مى گردد، و قبض و اقباض كل ثمن و مثمن از آثار و الزامات ناشى از عقد بيع مى باشد؟

ج 3

- در مواردى كه قبض و اقباض شرط است به نسبت آنچه قبض و اقباض شده معامله محقق مى شود.

و اللّه العالم

س 1178

اشاره

- فروش يك ملك به صورت زمانى به چند نفر چه حكمى دارد؟ (مثلًا ملكى به چهار نفر فروخته شده و اين ملك در هر فصل سال در اختيار مالك همان فصل باشد كه خودش استفاده كند يا اجاره دهد و يا ...)

ج

- فروش ملك به صورت مذكور شرعى نيست ولى اجاره اشكال ندارد. و الله لعالم

س 1179

اشاره

- اين جانب در سال 66، منزلى در تهران خيابان ظفر به قيمت عادلانه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 345

آن روز خريدارى نمودم كه مساحت آن 1053 متر ميباشد كه تا سال 66 چند دست معامله شده اكنون متوجه شده ام قسمتى از آن، سند رسمى دارد و قسمتى ندارد ولى معامله بطور شرعى انجام و بيع نامه با تراضى طرفين انجام شده است؛ آيا اين معامله صحيح بوده است؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه منزل مذكور در تصرّف شخصى بوده و متصرف بعنوان مالك بلا منازع آن منزل را به شما فروخته و مدّعى ديگرى با مدرك شرعى بعنوان مالكيت همه و يا بعض آن منزل در بين نيست ابتياع شما شرعاً محكوم به صحت است و هر گونه تصرّف در آن منزل براى شما شرعاً محكوم به حليّت است و سند رسمى نداشتن قسمتى از آن منزل ضرر ندارد. و اللّه العالم.

س 1180

اشاره

- بيع كالى بكالى چه نوع بيعى است و حكم آن در شرع و حقوق موضوعه به چه صورت مى باشد؟

ج

- اگر جنسى را بفروشد و قرار بگذارد كه بعد از مدّتى تحويل دهد و پول آن را هم بعد از مدّتى بگيرد معامله كالى بكالى و باطل است.

س 1181

اشاره

- قصد انشاء در عقد را شرح دهيد.

ج

- انشاء بمعنى ايجاد كردن در مقابل اخبار كه بمعنى خبر دادن است و در آن احتمال صدق و كذب ميرود بر خلاف انشاء كه صدق و كذب در آن معنى ندارد مثلًا اگر انسان بگويد فلان چيز را فروختم دو معنى ممكن است داشته باشد يكى اينكه خبر دهد از اينكه جنس خود را فروخته ام كه اين اخبار است و ديگر اينكه در هنگام معامله به مشترى بگويد اين جنس را بشما فروختم و با اين جمله (فروختم) قصد ايجاد بيع معين داشته باشد.

س 1182

اشاره

- اگر در معامله اى، فروشنده توسط فاكس پيشنهاد كامل فروش مكتوب خود را ارسال و خريدار نيز قبولى خود را توسط فاكس براى فروشنده ارسال نمايد آيا ايجاب و قبول و نتيجتاً، عقد بيع محقق مى گردد يا حتماً قرارداد مبايعه نامه حضورى لازم است؟ و در صورتى كه انجام معامله توسط ارسال فاكس نافذ باشد، چنانچه طرفين پس از اجراى عقد بيع توسط فاكس پس از مدتى يكديگر را ملاقات نمايند و حضوراً نيز مبايعه نامه كتبى تنظيم نمايند كه

جامع الاحكام، ج 1، ص: 346

كاملًا مطابق با مفاد فاكسهاى قبل باشد، آيا عقد انجام شده از زمان صدور فاكس هاى ايجاب و قبول واقع و محقق شده است يا از زمان صدور مبايعه نامه كه فرضاً در 3 ماه بعد نوشته شده است؟

ج

- تحقق بيع و خريدوفروش بصورت مذكوره محلّ اشكال است اگر چه وقوع بشرط عدم تاخير جواب (قبول) از زمانى كه معرض انصراف بايع از معامله نباشد و پيشنهاد هم اعلام فروش باشد بعيد نيست بنابراين تاريخ وقوع عقد، زمان وصول فاكس جواب به فروشنده است. و اللّه العالم.

س 1183

اشاره

- شخصى 500 بسته چاى خارجى فروخته به وزن هر كدام يك كيلوگرم و قيمت هم تعيين كرده هر كيلو 2320 تومان و كل وجه را هم دريافت نموده حال وزن هر بسته 10 مثقال كم است به فروشنده مى گويم كه اين مقدار از وزن كسرى دارد ميگويد چاى خارجى است و بسته بندى شده از خارج بوده و كسرى مربوط به من نيست با وجود اينكه 25 كيلو كم است و على هذا پنجاه و هشت هزار تومان ضرر براى من مى باشد و من از ايشان هر بسته اى يك كيلو خريدم در اين رابطه نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال، چنانچه معامله را به وزن معلوم انجام داده ايد، آن مقدار را كه كم است طلبكاريد و حق مطالبه داريد و اگر بسته اى معامله كرده ايد و بنحو مصالحه بوده و وزن دقيق مطرح نبوده فقط معامله روى بسته هاى معروف به يك كيلوئى انجام شده هر چند شما تصوّر مى كرده ايد كه يك كيلو تمام است حق مطالبه نداريد و اگر نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

س 1184

اشاره

- در بازار معمول شده عمده فروشان اجناس را با ظرف وزن و خريد و فروش مى كنند مثلًا مى گويد يك كيسه برنج ميخواهم فروشنده با گونى وزن و به قيمت برنج پول ظرف را مى گيرد در صورتى كه وزن ظرف هم معلوم نيست و خريدار هم مى داند و از موضوع اطلاع دارد و در خرده فروشى هم چيزهايى با پاكت وزن مى شود و نانهاى شيرينى كه با جعبه فروخته مى شود نظر مبارك را در اين معاملات چيست؟

ج

- خريدوفروش بنحو مذكور در سؤال اشكال ندارد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 347

س 1185

اشاره

- اين جانب از طرف شخصى وكيل شده ام كه يك تانكر فلزى را به مبلغ 200000 ريال بفروشم ولى پس از مراجعه به مشترى، مشترى حاضر شد كه تانكر را به مبلغ هيجده هزار الى نوزده هزار تومان خريدارى نمايد. اين جانب به صاحب تانكر اطلاع دادم ولى او گفت تانكر را خودم نياز دارم و آن را نفروشيد، ولى بنده به لحاظ اينكه خيال كردم صاحب تانكر بخاطر ما به التفاوت در قيمت بيست و نوزده هزار تومان حاضر به فروش نشد. پس از صحبت با مشترى او را راضى به پرداخت بيست هزار تومان نمودم و تانكر را به او فروختم ولى پس از دو ساعت از وقوع معامله صاحب تانكر به بنده اطلاع داد كه راضى به فروش تانكر نيستم و نبوده ام. مشترى مى گويد من تانكر را به شخص ثالثى فروخته ام و حاضر به بازگرداندن آن نيستم. لذا از حضرتعالى تقاضا داريم كه حكم شرعى را در خصوص موضوع بيان فرمائيد كه آيا معامله قابل فسخ است و يا صور ديگرى وجود دارد؟

ج

- در فرض سؤال ظاهر گفته موكل كه (نفروشيد) عزل شما از وكالت است على هذا معامله فضولى است و با ردّ مالك باطل و بى اثر است.

س 1186

اشاره

- شخصى بنام زيد به شخص ديگرى مبلغ صد و يا دويست هزار تومان ميدهد و آن را براى خريدن جنسى مانند برنج و غيره وكيل ميكند و سپس همان جنس را به قيمتى كه وكيل و موكل هر دو بر آن قيمت راضى باشند به وكيل ميفروشد لطفاً بفرمائيد كه اين گونه بيع و شراء از نظر اسلام صحيح است يا نه؟

ثانياً: اينكه اگر موكل ثمن بيع فوق الذكر را بطور اقساط يك ساله از وكيل وصول كند به اين صورت كه چند هزار تومان هر برج «از وكيل كه مشترى همان جنس مى باشد» وصول كند و ما بقى ثمن را هم در پايان سال وصول كند چه حكمى دارد؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه مبيع را وكيل از طرف موكّل قبض نموده و يا خود موكل قبض نموده بعد از قبض فروش آن به وكيل، قسطى و يا نقدى اشكال ندارد.

س 1187

اشاره

- شخصى واسطه شده و پول را داده از طرف يكى از تجّار مقدار زيادى موم و عسل خريده پس از خريد، معلوم شده مورد معامله (موم- عسل) مال ديگرى بوده كه سرقت كرده بودند الآن پول واسطه پا در هوا مانده و طرف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 348

حساب پول آن را نمى دهد لطفاً حكم شرعى را بيان بفرماييد.

ج

- اگر واسطه وكيل از طرف خريدار بوده و كوتاهى در تحقيق نكرده است و جنس مذكور را با اطّلاع موكّل خريدارى نموده، موكّل بايد طلب وكيل را بپردازد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

س 1188

اشاره

- اين جانب حدود 8 ماه قبل مقدار معينى فاستونى با قيمت تعيين شده و با محاسبه 1% عوارض شهردارى طى قرارداد رسمى از شركتى نقداً خريدارى نمودم كه قرار شد بعد از دريافت تمام وجه پارچه، در ظرف حد اكثر يك ماه، شركت به قرارداد خود عمل نمايد. نه تنها شركت در تحويل جنس به تعهدات خود پايبند نبوده هر چندگاه به بهانه هاى واهى از قبيل نوسان قيمت ارز و مواد اوليه و يك مرتبه (از روى نارضايتى) 2000 ريال در هر متر و مرتبه ديگر نيز 1500 ريال در هر متر ما به التفاوت گرفت و بعد از مدت حدود 250 روز جنس را تحويل داده است و چون مبالغ دريافتى اضافى (جمعاً 3500 ريال در متر) از روى نارضايتى و بالاجبار بوده است و با توجه به اينكه در ابتدا قيمت و مدت معامله شرعاً تعيين گرديده بوده است از نظر شرعى اين معامله چه تكليفى دارد و آن مدت اضافى كه پول اين جانب نزد شركت بوده است آيا اين جانب حقى بر ادعاى خسارت دارم. خواهشمند است نظر خود را اعلام فرمائيد.

ج

- بطور كلى بعد از انجام معامله، فروشنده حق ندارد بجهت نوسان قيمت و غيره چيزى زائد بر قيمت تعيين شده در هنگام معامله بگيرد و اگر بدون رضايت خريدار چيزى از او بگيرد ضامن است و امّا خريدار براى دير تحويل دادن جنس از طرف فروشنده حق مطالبه چيزى ندارد گرچه اگر فروشنده بدون عذر جنسى را در موقع مقرّر تحويل ندهد مرتكب معصيت شده است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 349

احكام اجاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 351

اجاره

احكام اجاره

س 1189

اشاره

- در اجاره، فقهاء ميفرمايند: «و تُملك الاجرة بالعقد و يجب تسليمها بتسليم العين الموجرة و إن كانت على عمل فبعده».

آيا اينكه الآن متداول است كه در پايان ماه كرايه را مى پردازند خلاف ضوابط شرعى است و اگر موجر و صاحب خانه اول ماه بعد از تحويل خانه مطالبه كرايه كرد آيا حق دارد يا مثلًا در معامله اى كه خانه را يك ساله يا دوساله كرايه داده در ابتداى اجاره كرايه يك ساله و دوساله را مى تواند مطالبه كند؟

ج

- بلى در فرض سؤال موجر مالك تمام مال الاجاره در ذمه مستأجر مى شود و با تسليم عين مورد اجاره حق مطالبه اجرت تمام مدت را دارد بلى اگر مستأجر بر او شرط كرده باشد كه بطور اقساط بپردازد قبل از رسيدن موعد هر قسط حق مطالبه آن را ندارد.

س 1190

اشاره

- اينكه فقهاء فرموده اند: «و لو ظهر فيها (في الأجرة) عيب فللأجير

جامع الاحكام، ج 1، ص: 352

الفسخ أو الأرش مع التعيين و مع عدمه يطالب بالبدل و قيل له الفسخ».

آيا پس از پايان كار كه قاعدةً در همان زمان اجرت را دريافت مى كند اگر مواجه با عيب در اجرت شد مى تواند فسخ كند؟ آيا در وقتى كه كار پايان گرفته فسخ اجاره چه معنى دارد؟

و اگر قبل از انجام كار بوده خوب طبق فرموده خود فقهاء هنوز اجرت را دريافت نكرده يعنى اجير حق تحويل گرفتن آن را ندارد تا مواجه با معيوب بودن اجرت گردد؟

ج

- بنظر حقير جواز اخذ ارش در صورت مفروضه محلّ اشكال است بنابراين اجير ميتواند اگر چه بعد از انجام كار باشد معامله را فسخ نمايد و اجرة المثل عمل خود را دريافت كند و اگر قبل از انجام عمل نيز عيب اجرت معلوم شد اجير مى تواند اجاره را فسخ نمايد يا به همان اجرت عمل را انجام دهد.

س 1191

اشاره

- اگر مؤسسه و يا شخص ديگرى، حق كسى را مثل كارگر و يا كسى كه كار ديگرى انجام داده باشد، ندهد، درحالى كه قبلًا شرط كرده بودند كه فلان مقدار اجرت بگيرد، آيا شخص طلبكار مى تواند به جاى آن مبلغ، جنس و يا پولى از آن محل بردارد؟

ج

- اگر شرعاً طلب دارد و نمى تواند آن را وصول كند بايد به حاكم شرع مراجعه نمايد تا با عدم امكان وصول، با اجازه حاكم شرع از مال مديون تقاص نمايد.

س 1192

اشاره

- مؤسس يك مدرسه غير انتفاعى بموجب قرار دادى دستنويس مديريت دبستان را به شخصى واگذار و مبلغى را ماهيانه بعنوان اجرت تعيين مى نمايد و براى اطمينان بيشتر از صحت كار، قرار داد دوساله تعيين مى كند با آغاز سال تحصيلى مؤسس توانائى لازم را در مدير نديده و موارد ضعف را از قبيل چگونگى انتخاب معلمان- حضور و غياب- ميزان حقوق پرسنل و ... را به او تذكر داده و از آقاى مدير مى خواهد كه در سال تحصيلى دوم متعهد گردد موارد ضعف تكرار نگردد آقاى مدير حاضر به پذيرفتن نكات ذكر شده نگرديده و مدرسه را رها و خود اقدام به تأسيس مدرسه جديد نموده و بخشى از دانش آموزان را براى ثبت نام به مدرسه خود برده و استعفاء خود را كتباً اعلام داشته با

جامع الاحكام، ج 1، ص: 353

توجه به صورت مسأله فوق لطفاً اعلام فرمائيد 1- تأسيس مدرسه جديد و بردن دانش آموزان موجب خسارت و ضرر مالى سنگين به مؤسس گرديده آيا جبران ضرر وارده بعهده آقاى مدير مى باشد يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، تأسيس مدرسه جديد براى مدير مذكور شرعاً اشكالى ندارد و دانش آموزان هم چنانچه به اختيار اوليائشان به مدرسه جديد رفته باشند اشكال ندارد بنابراين چنانچه بخاطر اين امر بعض منافع مؤسس مدرسه اوّل، منتفى شود ضمانى بر عهده مدير نيست.

س 1193

اشاره

- در بعضى روستاها معامله اى به قرار زير صورت مى گيرد:

شخصى چند گوسفند را به قول خودشان از ديگرى اجاره كرده و تا مدت مثلًا يك سال خرج حيوانات را داده و از منافعشان بهره مند ميشود و پس از اتمام مدت گوسفندانى را با همان خصوصيات به صاحب آنها رد نموده و به ازاى هر يك هم مبلغى مى پردازد. لطفاً بفرمائيد اين چه نوع معامله اى است؟ و چه حكمى دارد؟

ج

- معامله بنحو مذكور در سؤال، باطل است و يكى از راههاى صحيح اين است كه دهنده گوسفند، گوسفند را به گيرنده آن صلح كند در مقابل گوسفندى با همان خصوصيات پس از يك سال ديگر بدهد و در ضمن شرط كند كه علاوه بر آن مبلغ معينى پول هم بدهد و گيرنده گوسفند هم قبول كند.

س 1194

اشاره

- نظر اسلام را پيرامون مسأله ذيل كه در بانكها يا شركتها اشخاص حقوقى و بعضاً توسط اشخاص حقيقى صورت مى گيرد بيان فرماييد. ملكى با مشاركت مدنى خريده مى شود و آن را به ديگرى اجاره به شرط تمليك مى دهند كه پس از پرداخت مبلغ مورد قرارداد- كه طبعاً بيش از مبلغى است كه ملك با آن خريده شده- مال او شود.

ج

- معامله مذكوره اشكال ندارد و موقعى كه مدت اجاره تمام شد بر موجر واجب است ملك را مجاناً به مستأجر بدهد. و اللّه العالم.

س 1195

اشاره

- چنانچه شخصى براى انجام حاجتش هزينه راه و غذاى فردى را بدهد و يا اينكه بگويد پس از بازگشت هزينه هاى مذكور را مى پردازم ولى فرد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 354

اجير شده در مسير به دوستى برخورد و به دنبال تعارفات، كرايه راه و غذا و يا يكى از اين دو را اين دوست پرداخت كرد آيا در هر دو حالت، فرد اجير شده مى تواند هزينه يك نفر (يعنى خودش) را مطالبه و مالك شود؟

ج

- بلى مطالبه هزينه راه در هر دو صورت بى اشكال است. و اللّه العالم.

شرط در اجاره

س 1196

اشاره

- اگر ضمن عقد اجاره شرط شود كه مال الاجاره با تورم سطح زندگى به تناسب در مدّت اجاره افزايش يابد چنين شرط ضمن العقدى مشروع و لازم الاجراء است يا خير؟

ج

- اين شرط مجهول و لازم الوفاء نيست.

س 1197

اشاره

- شخصى زيرزمين مسكونى خود را بعنوان قرارداد اجاره از تاريخ 1/ 10/ 1360 به مدت سه سال از قرار ماهى 12000 ريال اجاره مى دهد و در قرارداد ذكر مى شود الف) پس از سه سال با توافق طرفين حد اكثر تا مبلغ 2000 ريال به اجاره فوق اضافه مى شود.

ب) البته هر سه سال يك بار اجاره به همين ترتيب افزايش خواهد يافت.

آيا ذكر بند اول و دوم (الف و ب) جنبه شرعى دارد يا خير و اصولًا صحيح و معتبر و ضمانت اجرائى دارد يا خير و آيا موجر حق دارد با توجه به سطح زندگى و تورم آن بند مذكور را ناديده و در خواست اجاره بها را طبق نظر كارشناس يا بيش از 2000 ريال بنمايد.

ج

- در مورد سؤال كه شرط مذكور در ضمن عقد اجاره شرط شده است شرط لازم الوفا است.

س 1198

اشاره

- اگر موجر، ملك خود را مشاعاً به دو نفر اجاره داد و ضمن العقد، شرط نمود كه مستأجرين حق انتقال به غير ندارند ولى يكى از مستأجرين، بدون اذن موجر، سهم خود را به مستأجر ديگر منتقل نمود، آيا اين كار جايز است؟

ج

- در فرض سؤال كه شرط مباشرت هر دو را در اجاره شرط كرده اند انتقال سهم يكى از مستأجرين به ديگرى جائز نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 355

س 1199

اشاره

- يك واحد مسكونى به شخصى به عنوان سكونت اجاره داده شد مستأجر بر خلاف رضايت موجر از پاركينگ خانه كه به منظور پارك كردن وسائل نقليه در آن مى باشد استفاده تجارى (انبار كردن اجناس به منظور فروش مى نمايد) خواهشمند است بفرمائيد كه مستأجر شرعاً مجاز به چنين كارى مى باشد؟

ج

- در مورد سؤال اگر براى ملك مورد اجاره موقع اجاره دادن استفاده خاصّى ذكر نشده مستأجر حق دارد به هر نحوى كه بخواهد استفاده كند ولى چنانچه مستأجر بخواهد استفاده غير متعارفى كه باعث ضرر و زيان مورد اجاره است بنمايد بدون رضايت مالك جائز نيست. و اللّه العالم.

س 1200

اشاره

- متعارف است در شهرستانها مغازه اى را كه به اجاره ميدهند مستأجر با اجازه مالك يا بدون اجازه مالك مغازه مزبور را به ديگران با اخذ وجوهى واگذار كرده موجر طبق عرف محل مبلغى از مستأجر اول دريافت ميكند آيا گرفتن اين مبلغ از مستأجر اول جايز است يا خير؟

ج

- مسأله چند صورت دارد:

1- اينكه مدت اجاره تمام نشده باشد و شرط انتفاع شخص مستأجر نشده باشد مستأجر مى تواند مدتى را كه باقى مانده به ديگرى به همان مبلغى كه اجاره كرده يا مبلغ كمتر اجاره بدهد.

2- در فرض قبل بنابر احتياط واجب، بيش از مبلغى را كه اجاره كرده دكان و مغازه و خانه را اجاره ندهد مگر اينكه در آن تعميرى مانند سفيدكارى انجام داده باشد.

3- اينكه مستأجر پيش از انقضاء مدت پولى از موجر بگيرد كه دكان را به موجر واگذار كند يعنى معامله را با او نسبت به بقيه مدت اقاله نمايد در اين صورت نيز اشكال ندارد چنانكه اگر از شخص ثالث پول بگيرد و دكان را به موجر واگذار كند تا او به شخص ثالث اجاره بدهد نيز بى اشكال است.

4- اين صورت است كه مدت اجاره منقضى شده باشد و مستأجر از شخص ثالث وجهى بگيرد و ملك را به او واگذار نمايد كه وجه صحت ندارد زيرا اختيار ملك بعد از مدت اجاره با مالك است. بلى اگر در ضمن عقد اجاره شرط كرده

جامع الاحكام، ج 1، ص: 356

باشند كه موجر پس از انقضاء اجاره، ملك را به خود مستأجر يا به كسى كه او پيشنهاد مى كند اجاره بدهد در اين صورت مى تواند از شخص ثالث وجهى

بگيرد و او را پيشنهاد نمايد ولى مالك در صورتى حق مطالبه چيزى از اين پول را از او دارد كه قرارداد معين و معلومى بين آنها شده باشد، مسأله علاوه بر اين صور ديگرى نيز دارد.

س 1201

اشاره

- شخصى مغازه اى را به اجاره داده پس از پايان مدت اجاره مستأجر جهت تخليه و تحويل آن به موجر مدعى است كه در مقابل تحويل آن وجهى را بايد به مستأجر بپردازند آيا چنين حقى بر ذمه موجر ثابت است يا نه و با عدم رضايت صاحب ملك بعد از انقضاء مدت اجاره مراجعه ديگران به آن مغازه چه صورت دارد؟

ج

- در مورد سؤال مستأجر بايد با عدم رضايت صاحب ملك براى ادامه اجاره، ملك را تخليه و در اختيار مالك قرار دهد و حق مطالبه چيزى هم از مالك ندارد. و هرگونه تصرّف در آن ملك بدون رضايت مالك براى مستأجر قبلى و ديگران كه اطلاع از عدم رضايت مالك دارند غصب و حرام است.

س 1202

اشاره

- زمينى را شخصى از عمرو، اجاره مى كند كه در آن زمين كارخانه برنج و غيره درست كند كه اين كار را مى كند ساختمان به اتمام مى رسد با همديگر شرط نكردند چند سال زمين در اختيار شما باشد، لذا پس از چندين سال يكى از ورّاث زمين مى گويد من وصىّ هستم وسائل كارخانه ات را بكن و زمينم را تحويل بده، ميگويد اينهمه خرج كردم اگر اين كار را بكنم كلّى ضرر بايد بنمايم، من اين كار را نمى كنم آيا حق با صاحب زمين است و يا صاحب كارخانه؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه اجاره دادن زمين جهت احداث كارخانه برنج يا هر چيز ديگرى كه زمين را مستأجر جهت احداث آن زمين اجاره كرده در عرف محلّ ملازم با التزام بقاء ساختمان احداثى تا موقع خراب شدن آن و يا مدّت معتد به باشد بايد طبق التزام ضمنى عمل شود يعنى صاحب زمين در مدت مذكور بايد توافق با اجاره زمين نمايد و نمى تواند از صاحب كارخانه بخواهد كه ساختمان را تخريب و كارخانه را منتقل به جاى ديگر كند و اما اگر اجاره زمين التزام مذكور را در نظر

جامع الاحكام، ج 1، ص: 357

عرف محلّ در برنداشته باشد مالك زمين بعد از پايان مدت اجاره مى تواند از صاحب كارخانه بخواهد كه كارخانه را بجاى ديگر منتقل كند.

س 1203

اشاره

- به استناد كپى سند اجاره مورخ 25/ 12/ 75 پيوستى، يك باب مغازه موقوفه به وسيله متولى، با قيد ضمانت به شخصى به مدت يك سال به اجاره واگذار شده، در بند 8 و 9 از بندهاى دوازده گانه شروط سند اجاره مقرر گرديده كه پس از انقضاء مدت اجاره، در صورت عدم توافق طرفين به تنظيم سند اجاره جديد مستأجر موظف به تخليه و تحويل مغازه وقفى به متولى مى باشد و تا زمانى كه مستأجر تخليه را به تعويق اندازد موظف است تا زمان تخليه تا سه برابر اجاره بهاى تعيين شده را بپردازد، و در ذيل سند اجاره آمده در صورت تخلف، مستأجر ضامن طبق شروط عمل نموده، و تا سه برابر اجاره بهاء تعيين شده را بپردازد سؤال اينكه:

1- آيا پس از انقضاء مدت اجاره، مستأجر بدون رضايت متولى ميتواند به تصرف خود

ادامه دهد و لو اجاره تعيين شده قبلى را بپردازد؟

2- پس از انقضاء مدت اجاره تا زمان تخليه مغازه وفق قرارداد بر مستأجر واجب يا موظف است تا سه برابر اجاره بهاى تعيين شده را بپردازد؟

اگر مستأجر مغازه را بر خلاف قرارداد تخليه نكرده و تا سه برابر اجاره بهاى تعيين شده را نپردازد، بر ضامن واجب است تا سه برابر اجاره تعيين شده را بر اساس تعهد بپردازد، يا خير؟

اعلام نظر فقهى مورد استدعاست.

ج

1- در فرض سؤال، پس از انقضاء مدت اجاره، مستأجر بايد مغازه را تخليه كند و تصرف او غاصبانه و موجب ضمان است.

ج 2- در فرض سؤال، مستأجر ضامن اجرة المثل مدت تصرف است كه بنظر خبره امين تعيين شود.

ج 3- ضمانت مذكوره صحيح نيست و شخصى كه ضامن شده چيزى بر عهده اش نيست.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 358

اجاره طلا

س 1204

اشاره

- آيا اجاره دادن طلا صحيح است يا خير چون اين كار در بازار طلا باب شده است؟

ج

- اجاره دادن طلا اگر با حفظ عين آن، منفعتى داشته باشد مثل اينكه آن را براى استفاده از آن، جهت زينت به مدت معين و مبلغ معين اجاره دهند جائز است ولى اجاره دادن براى فروش و معامله با آن باطل است و اجاره دهنده مالك مال الاجاره نمى شود و معامله اى كه با آن طلا انجام شده فضولى است و احكام معامله فضولى بر آن مرتب است.

رهن و اجاره

س 1205

اشاره

- اگر خانه را صاحب خانه به كسى رهن و اجاره داد مثلا يك ميليون تومان از شخصى گرفت و خانه خود را به او داد كه يك سال از آن استفاده كند و ماهى دو هزار تومان اجاره بپردازد آيا شرعا صحيح است يا نه و خواهشمندم با مثال بيان فرمائيد كه انسان به چه نحوى خانه خود را رهن دهد كه اشكال شرعى نداشته باشد؟

ج

- اين عمل شرعاً رهن محسوب نمى شود و طريقه صحيحه اين است كه صاحب خانه خانه را اجاره دهد به همان مبلغ كمى كه خودشان تعيين مى كنند و لكن در ضمن اجاره كه بايد مدّت آن هم كاملًا معلوم باشد با مستأجر شرط كند كه مثلا مبلغ يك ميليون تومان هم به او قرض بدهد.

س 1206

اشاره

- در معامله امروزى كه اكثر صاحبخانه ها قبلا مبلغ زيادى پول مى خواهند تا فرضاً دو اطاق در اختيار مستأجر قرار دهد مثلا در ازاى 2 اطاق 1500 تومان كرايه و 10000 تومان پول نقد است صاحب منزل مى گويد اگر شما فلان مبلغ را بدهيد بنده دو اطاق را مثلا به هزار و سيصد تومان در اختيار شما قرار ميدهم بفرمائيد اين موضوع چه صورتى دارد كم شدن پول نقد جهت كرايه چگونه است؟

ج

- بصورت مذكور در سؤال صحيح نيست بلى چنانچه اين شرط از طرف

جامع الاحكام، ج 1، ص: 359

موجر در ضمن عقد اجاره بشود به اين معنى كه موجر بگويد اجاره ميدهم دو اطاق را مثلا به فلان مبلغ بشرط آنكه فلان مبلغ هم به من قرض الحسن بدهى و مستأجر هم قبول كند اشكال ندارد.

س 1207

اشاره

- اگر بنده يك درب اتاق با آشپزخانه ام را اجاره بدهم به اين شرط كه مبلغ دويست هزار تومان پول از موجر بگيرم تا اتمام قرارداد اجاره، وقتى كه خانه ام را تخليه كرد مبلغ فوق را به او پس بدهم اين شرط از نظر اسلام چه صورتى دارد كه در ازاى آن اجاره اى دريافت نمى كنم؟

ج

- اجاره دادن بنحو مذكور در سؤال صحيح نيست و راه صحيح اين است كه مال الاجاره كمى مثلًا صد تومان در هر ماه قرار داده شود البته با تعيين مدت اجاره سپس موجر به مستأجر بگويد اين مكان را به شما اجاره ميدهم در مدت مثلًا يك سال از قرار ماهى صد تومان و در ضمن اجاره شرط مى كنم كه دويست هزار تومان هم به من قرض الحسنه بدهى و مستأجر قبول كند.

س 1208

اشاره

- مسأله رهن يا رهن و اجاره كه بين مردم و دلالها معمول است و پولشان را به صاحب خانه يا صاحب مغازه ميدهند و در آن ساكن مى شوند بى مال الاجاره يا اجاره مختصر راه صحيح و فرار از ربا دارد يا خير؟

ج

- راه صحيح آن اين است كه موجر به مستأجر منزل خود را با مدت معين و مال الاجاره معين، اجاره دهد و شرط كند كه مستأجر فلان مبلغ را قرض الحسنه به او بدهد و مستأجر هم قبول كند اشكال ندارد.

س 1209

اشاره

- رهن كردن خانه بدون اجاره و يا با اجاره چه حكمى دارد؟

ج

- اگر خانه را اجاره كند به مبلغى معين و در ضمن عقد اجاره شرط كند كه مستأجر مبلغى مثلًا صد هزار تومان به موجر قرض الحسنه بپردازد اشكال ندارد ولى اگر قرض به شرط اجاره باشد باطل است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 360

وثيقه

س 1210

اشاره

- آيا در اخذ عين مرهون همين مقدار كه در اين زمان مرسوم است يعنى سند را از طريق اداره ثبت اسناد توقيف مى كنند كافى است يا خير؟

ج

- اگر منظور اين است كه وقتى مى خواهند عينى را بعنوان وثيقه نزد طلبكار بگذارند بجاى تحويل دادن به او سند آن را از طريق اداره مذكور توقيف مى كنند بطورى كه اگر طلبكار بخواهد در موعد مقرّر، طلب خود را از آن استيفا كند ممكن باشد كافى است و الّا مجرّد توقيف كافى نيست.

س 1211

اشاره

- يكى از مباحث لازم در اسناد تجارتى چك، سفته و برات و ظهرنويسى آنان است كه بوسيله ظهرنويسى انتقال آنها صورت مى گيرد امّا نظر به اينكه اينها در بين تجار و بازرگانان ارزش تجارتى دارند و حتى بجاى وجه نقد معامله و معاوضه مى شوند آيا مى توان اين اسناد را به طور مستقل (نه اينكه بصورت قرار دادى با بانك) وثيقه و گرو گذاشت و اين در حالى است كه ماده 774 قانون مدنى دارد «مال مرهونه بايد عين معيّن باشد و الّا رهن دين و منفعت باطل است» پس با توجه به مطالب فوق الذكر پاسخ فرمائيد كه اولًا اين اسناد عين معيّن اند يا خير و ثانياً آيا مى توان اينها را به صورت مستقل در نزد مالك سند در قبال اخذ مبلغى وام از بانك وثيقه و گرو گذاشت يا خير؟

ج

- وثيقه گذاشتن اشياء مذكوره در سؤال محل اشكال است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 361

س 1212

اشاره

- آيا بدهكار مى تواند بابت وثيقه دين خود، چك يا سفته اى را نزد طلبكار به رهن بگذارد به عبارت ديگر آيا چك يا سفته، وصف ماليت را برخوردار است تا بتواند به عنوان رهينه به رهن گذاشته شود؟

ج

- چك و سفته بنفسه ماليت ندارد. لذا سپردن آنها به عنوان رهن صحيح نيست بلى اگر چك يا سفته اى را كه از ديگرى دارد و از او طلبكار باشد، به طلب كار خود بدهد كه رأس موعد اگر بدهيش را نداد بستانكار وكيل باشد بر حسب آن چك يا سفته مبلغ طلب خود را از دهنده چك يا سفته دريافت نمايد مانعى ندارد و همچنين اگر بستانكار خود را به بدهكارش حواله نمايد نيز طبق احكام حواله اشكال ندارد. و اللّه العالم.

سرقفلى و حق كسب

س 1213

اشاره

- هم اكنون مستأجر اگر در ملكى سه سال بنشيند نسبت به مالك حق كسب پيدا مى كند و از مالك حق كسب مطالبه مى كند آيا شرعاً جايز است؟

ج

- مجرد استيجار و سكونت سه سال و بيشتر در ملك كسى شرعاً براى مستأجر ايجاد حق نمى كند.

س 1214

اشاره

- مغازه اى در چند سال قبل بر اساس پرداخت مال الاجاره ماهيانه توسط ورّاث يك متوفّى به شخصى اجاره داده شده و مبلغى بعنوان سرقفلى و امثال اينها از مستأجر گرفته نشده آيا:

بدون رضايت وارثان ادامه كسب پس از انقضاء مدت اجاره، شرعاً جايز است و درآمد حاصله از اين كسب براى مستأجر خالى از اشكال است؟

ج

- در فرض سؤال، پس از انقضاء مدت اجاره، بر مستأجر واجب است فوراً مغازه را تخليه نمايد و بقاء او در مغازه، تصرف غاصبانه و علاوه بر معصيت موجب ضمان اجرة المثل در مدت تصرّف است ولى كسب در مكان غصبى موجب بطلان آن و حرمت درآمد آن نميشود. و اللّه العالم.

س 1215

اشاره

- مستأجر بنا بر فرض فوق مى تواند مبلغى بابت سرقفلى و حق پيشه و امثال اينها شرعاً مطالبه و اخذ كند؟

ج

- مستأجر شرعاً حق مطالبه وجهى تحت عناوين مذكوره در سؤال يا غير آنها را ندارد. و اللّه العالم.

س 1216

اشاره

- اگر مستأجر وجهى بابت سرقفلى و امثال آن از موجران (ورّاث) و با عدم رضايت ايشان وصول كند و آن وجه را به امر خير اختصاص دهد اين عمل جايز است؟ و او نزد خداوند مأجور است؟ و در قيامت مستأجر به موجران بدهكار نيست؟

ج

- در فرض مذكور مستأجر علاوه بر اينكه اجر و ثوابى ندارد ضامن آنچه را كه گرفته نيز هست و بايد به دهنده برگرداند. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 362

س 1217

اشاره

- اگر شخص حقيقى يا حقوقى صاحب سرقفلى باشد و صاحب عين ملك، ديگرى باشد و مدّتى صاحب سرقفلى مستأجر صاحب عين بوده است ولى بعداً صاحب سرقفلى حق خود را به نفر سوّم صلح مى كند و صاحب عين هم به همان نفر سوّم ملك را اجاره مى دهد و نفر سوّم به علّتى قرارداد با هر دو را فسخ مى نمايد آيا مجوّزى از نظر شرعى براى صاحب سرقفلى داريم كه بدون اجازه و بدون اذن و بدون تملّك عين و يا حتى بدون اطّلاع به صاحب عين در آن ملك تصرّف كند و اگر تصرّف آن اشكال دارد نظر شرع را بيان فرماييد. آيا تصرّف صاحب سرقفلى غصب و تصرّف عدوانى است يا خير؟

ج

- در مورد سؤال بدون اجازه و رضايت مالك، تصرف در آن ملك غصب و حرام است. و اللّه العالم.

س 1218

اشاره

- اگر تصرف عدوانى و غصب است منافع مغصوبه بايد اعلى القيم اخذ شود يا خير؟

ج

- در تصرّف عدوانى متصرّف ضامن اجرة المثل متعارف مدتى است كه ملك را تصرّف نموده (و اينجا مورد اخذ بأعلى القيم نيست).

س 1219

اشاره

- در صورتى كه تصرّف غصبى و عدوانى باشد آيا متصرّف مستحقّ تعزيرات شرعى مى باشد يا خير؟

ج

- حاكم شرع مى تواند غاصب را تعزير نمايد. و اللّه العالم.

س 1220

اشاره

- در صورتى كه مالك براى رسيدن به منافع مغصوبه مخارجى را متحمّل شده باشد مى تواند به حكم «المغرور يرجع إلى من غرّ» از غاصب و متصرّف عدوانى اخذ نمايد يا خير؟

ج

- غاصب ضامن مخارج مذكوره نيست. اينجا (المغرور يرجع إلى من غرّ) مورد ندارد. و اللّه العالم.

س 1221

اشاره

- شخصى طى عقد قراردادى به مدت يك سال مغازه اى را ماهيانه در مبلغى معين اجاره نموده و دينارى هم به عنوان سرقفلى پرداخت ننموده است و در همان قرارداد شرايط ذيل را كتباً پذيرفته است:

الف- موجر از بابت سرقفلى دينارى از مستأجر اخذ نكرده و مستأجر در

جامع الاحكام، ج 1، ص: 363

موقع واگذارى حق مطالبه دينارى را نخواهد داشت.

ب- مورد اجاره منحصراً براى جهت خاصى در نظر گرفته شده است و تغيير شغل بايستى با نظر و موافقت كتبى موجر يا وكيل ايشان بوده باشد.

ج

- مستأجر حق واگذارى مورد اجاره را به ديگرى به هيچ عنوان نخواهد داشت.

س 1222

اشاره

- استفاده مستأجر از مغازه مزبور بيش از مدت تعيين شده بدون رضايت مالك چه صورتى دارد؟

ج

- در مورد سؤال بعد از پايان مدت تعيين شده در عقد اجاره تصرّف مستأجر در مغازه بدون رضايت مالك غصب و حرام و موجب ضمان است. و اللّه العالم.

س 1223

اشاره

- آيا مستأجر ميتواند در زمان تخليه، مطالبه سرقفلى يا وجهى بابت حق كسب و پيشه نمايد؟

ج

- در مورد سؤال مستأجر حق مطالبه چيزى بعنوان سرقفلى و يا حق كسب و پيشه ندارد. و اللّه العالم.

س 1224

اشاره

- آيا مستأجر مى تواند بدون اجازه مالك مغازه مزبور را به فرد ديگرى واگذار كند؟

ج

- مستأجر حق ندارد مغازه را بدون اجازه مالك به ديگرى واگذار كند. و الله العالم.

س 1225

اشاره

- آيا مستأجر مى تواند بدون اجازه مالك تغيير شغل دهد؟

ج

- در مورد سؤال، مستأجر نمى تواند در مغازه مذكور بدون اجازه مالك تغيير شغل دهد. و اللّه العالم.

س 1226

اشاره

- با توجه به استفاده مستأجر از مورد اجاره پس از انقضاء مدت بدون اذن مالك آيا مالك مى تواند ضمن درخواست تخليه، درخواست اجرة المثل يا تعديل اجاره بهاى مورد توافق سابق جهت مدت اضافى بنمايد؟

ج

- در مورد سؤال مستأجر ضامن اجرة المثل مدت تصرّف مغازه بعد از انقضاء مدت اجاره است، اين مسائل همه از احكام واضحه اسلام است. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 364

س 1227

اشاره

- احتراماً اين جانب آهنگرى هستم كه در سال 1356 مغازه محل كار خويش را از فردى بصورت سرقفلى (از قرار 40 هزار تومان نقد و اجاره ماهيانه 300 تومان) گرفته ام و در قرارداد كتبى بين الطرفين قيد نموده ايم كه اين اجاره بصورت ثابت مى باشد و قابل افزايش نيست و تا بحال مرتباً اجاره ماهانه را پرداخته ام. اكنون كه 20 سال از تاريخ عقد قرار داد فوق مى گذرد موجر (كسى كه مغازه را سرقفلى داده) ادعا مى كند كه قرارداد سرقفلى صورت شرعى ندارد و من راضى به كسب و كار شما نيستم. حال استدعا دارد بفرمائيد كه آيا سرقفلى صورت شرعى دارد يا نه؟

ج

- فروختن يا خريدن سرقفلى محل اشكال است و اجاره مذكوره هم چون مدت آن تعيين نشده باطل است بنابراين مالك مغازه نسبت به اجرة المثل مدتى كه مغازه، در اختيار شما بوده حق مطلبه دارد پس اگر چنانچه بعنوان مال الاجاره، در اين مدت از شما گرفته بمقدار اجرة المثل بوده فعلًا چيزى طلبكار نيست و اگر كمتر بوده مى تواند بقيه را مطالبه كند و چهل هزار تومانى را كه گرفته اگر بعنوان سرقفلى گرفته و شما هم بعنوان سرقفلى داده ايد شما مى توانيد آن را مطالبه كنيد و در هر حال در صورتى كه از شما درخواست تخليه مغازه را بكند بايد تخليه كنيد و تصرف شما در آن جايز نيست موجب ضمان نيز هست. و اللّه العالم.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 365

خسارت و ضمان

اشاره

جامع الاحكام، ج 1، ص: 367

خسارت و ضمان

خسارت حمل و نقل كالا

س 1228

اشاره

- كاميون حامل كالاى تجارتى از تهران بمقصد دزفول در حركت بود در نزديكى شهر خرم آباد هنگام شب و در ساعتى كه باران مى آمده مورد دستبرد سارقين قرار گرفته و چند كارتن لوازم بهداشتى بمبلغ 78 هزار تومان بسرقت رفته است گيرنده مدّعى دريافت خسارت ميباشد.

تقاضا دارد اولًا بفرمائيد چه كسى مسئول خسارات وارده ميباشد و ثانياً آيا شما اجازه ميدهيد بابت ردّ مظالم وجهى پرداخت شود؟ (كه هم صاحب كالا زياد ضرر نكند و هم كمكى براننده ميشود).

ج

- در مورد سؤال چنانچه راننده در حفظ كالاى تجارتى تقصير نكرده باشد ضامن كالاى مسروقه نيست و امّا نسبت به پرداخت مظالم به راننده چنانچه تقصيرش در حفظ بطور شرعى ثابت شود و فقير شرعى باشد و سيّد هم نباشد مجازيد.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 368

س 1229

اشاره

- تاجر قمى از تاجر تهرانى جنسى مى خرد و به فروشنده ميگويد كه جنس را بارنامه نموده برايم بفرستيد اگر در اين فرض جنس تلف شود تلف از بايع است يا از مشترى؟

ج

- در مورد سؤال چنانچه خريدار جنس را از فروشنده تحويل گرفته و سپس بفروشنده دستور داده كه جنس را براى او بفرستد و فروشنده هم در بارنامه و ارسال كردن جنس سهل انگارى نكرده فروشنده ضامن نيست.

ضمان قبل از خريد

س 1230

اشاره

- مقبوض به سوم آيا ضامن هست يا خير؟ چرا، آيا مانند وديعه است مثلًا شخصى رفت داخل مغازه جنسى را بخرد قبل از خريد در حين انتخاب از دستش افتاد شكست چه كسى ضامن است؟ البته تفريط صورت نگرفته، با اجازه و يا از دست خود صاحب مغازه گرفته است.

ج

جامع الاحكام ؛ ج 1 ؛ ص368

مقبوض به سوم حكم وديعه ندارد، بلكه قابض ضامن است و لو با اجازه صاحب مغازه اخذ كرده باشد.

و اللّه العالم.

س 1231

اشاره

- يك دستگاه ماشين سوارى در معرض فروش قرار مى گيرد. مشترى جهت اطّلاع كامل از سالم بودن ماشين، آن را مورد آزمايش قرار مى دهد كه در نتيجه، سالم بودن ماشين از هر نظر مورد تأييد قرار مى گيرد. مشترى براى خريدن اين وسيله نقليه اعلام آمادگى مى نمايد. امّا بعداً فرزند مشترى نيز تصميم مى گيرد دوباره ماشين را مورد آزمايش قرار دهد، آزمايشى كه نيازى به آن نبوده است، امّا در اين آزمايش مجدّد، فرزند مشترى، در حين رانندگى، رعايت احتياط و ضوابط رانندگى را نمى كند و لذا در اثر بى توجهى منشأ خسارت قابل توجّهى مى گردد، خسارت وارده بر عهده كيست بايع، مشترى يا فرزند مشترى كه عامل خسارت است؟

ج

- در فرض سؤال، فرزند مشترى ضامن خسارت است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. و اللّه العالم

جامع الاحكام، ج 1، ص: 369

خسارت حوادث و سوانح

س 1232

اشاره

- اگر كارگرى در حين انجام وظيفه دچار حادثه گرديد الف- كارفرما ضامن است يا نه؟

ب- كارفرما ضامن مداواى او تا بهبودى كامل است يا نه؟

ج- كارفرما از نظر تأمين زندگى او ضامن است يا نه؟

د- اگر كارگر حادثه ديده بهبودى كامل نيافت تكليف چيست؟

ه- در مدتى كه كارگر حادثه ديده خسارات مالى و روانى بسيارى به او وارد آمده تكليف چيست؟

و- اگر جائى كه چند نفر عهده دار مديريت كارى هستند و عده اى با تأمين درمان و مسائل ديگر كارگر حادثه ديده موافقند جز مثلًا يك نفر، مقصر همه هستند يا همان يك نفر؟

ج

- بطور كلّى اگر در اثر حادثه كارگر، مجروح يا مبتلا به نقص عضو شده باشد و به تقصير خودش مستند نباشد كسى كه بمباشرت و فعل او جنايت واقع شده ضامن ديه است و اگر وقوع جنايت به شخص ديگر غير از مباشر مستند شود و سبب عند العرف اقوى از مباشر باشد ديه بر كسى است كه سبب وقوع حادثه شده است و اگر جنايت خطائى محض واقع شده ديه با عاقله جانى است، و اگر در ارتباط با پيش آمد حوادث قراردادى داشته باشند، در صورتى كه با ضوابط شرعى تطبيق دارد بايد به آن عمل شود.

س 1233

اشاره

- شخصى در نيمروز در هنگام چرانيدن گوسفندان خود در بيابان اقدام به درست كردن چاى و افروختن آتش با هيزم ميكند كه بعلت وزيدن باد زمين درو شده كه با كمباين چيده شده بود آتش مى گيرد. سپس دامنه آتش زياد گشته و بعلّت نبود وسايل خاموش كننده، زمين گندمى كه در مجاورت زمين چيده شده بوده آتش مى گيرد و محصول گندم بطور كلّ از بين مى رود سؤال اين است: آيا از نظر شرع اسلام صاحب زمين ميتواند ادّعاى خسارت نمايد؟

ج

- در مورد سؤال چوپان ضامن خسارت حاصله از آتش سوزى مذكور است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

جامع الاحكام، ج 1، ص: 370

س 1234

اشاره

- زيدى خارج از منزل خودش در محل تردد حيوانات در روستا گازوئيل تراكتور خود را تعويض نموده است و مقدار باقى مانده گازوئيل را در ظرف باقى گذاشته و رفته و چند حيوان از باقيمانده گازوئيل خوردند و تلف شدند آيا زيد ضامن حيوانات تلف شده هست يا خير حكم اللّه را بيان فرمائيد.

ج

- در فرض سؤال كه زيد در معبر عمومى و محلّ تردّد حيوانات گازوئيل را گذاشته و سبب تلف حيوانات مردم شده ضامن است و بايد خسارت حيوانات تلف شده را بدهد.

خسارت اضرار به ديگران

س 1235

اشاره

- اگر چند نفر بطرف ماشين شخصى سنگ پرتاب نمايند و شيشه ماشين بشكند يا خسارتى به ماشين وارد شود درحالى كه معلوم نباشد سنگ كداميك از اين افراد به ماشين اصابت نموده جبران خسارت و يا ضمان قيمت شيشه ماشين بعهده كداميك از اين افراد خواهد بود لطفاً حكم مسأله را بيان فرمائيد؟

ج

- تضمين افراد مذكور بطور توزيع يا يكى از آنها از طريق قرعه محلّ اشكال است هر چند طبق نظر حاكم شرعى مستوجب تعزيرند. و اللّه العالم.

س 1236

اشاره

- آب از منزل شخصى به علّت بازگذاشتن شير آب به منزل همسايه سرايت كرده و خسارت وارد شده آيا شخصى كه از منزلش آب آمده ضامن پرداخت خسارت است يا خير؟

ج

- در فرض سؤال، همسايه ضامن خسارت است.

س 1237

اشاره

- در جويى كه از آن جوى باغات مشروب مى شده و بعد افرادى آمده، در كنار جوى زمين خريده و خانه ساخته اند و حال صاحب خانه ها جلو آب ريز جوى را مى گيرند و نمى گذراند باغات پايين آب ببرند مگر اينكه اين جوى با سيمان درست شود و با گرفتن جلو جوى آب خساراتى به كشاورزان و باغداران وارد شده آيا آن خانه دارها حق جلوگيرى و مطالبه پول را دارند و ديگر آيا ضامن ضرر و زيان مى باشند؟

ج

- در فرض سؤال كسانى كه در كنار جوى آب زمين خريده و خانه ساخته اند

جامع الاحكام، ج 1، ص: 371

حق ندارند از بردن آب جهت مشروب ساختن باغ هاى مذكور ممانعت نمايند و چنانچه در اثر ممانعت خساراتى متوجه صاحبان باغ شود ضامن هستند و چنانچه رطوبت آب به ساختمان آنها ضرر بزند مالكين باغ ضمانى از اين جهت ندارند. و الله العالم

س 1238

اشاره

- قطعه زمين متعلق بشخص مقدارى از آن مورد تجاوز واقع شده كه اين تجاوز موجب نقصان ساختمان در آن زمين از طرف مالك زمين شده است و نيز موجب نقصان قيمت كلّ آن بنا گرديده بنحوى كه اگر بخواهند پس از رفع تجاوز رفع نقصان ساختمان كنند مبالغى طبق نظر كارشناس بايد صرف شود شرعاً چه مقدار از نقصان ساختمان و نقصان قيمت كل بنا يا هزينه رفع نقصان را متجاوز ضامن است؟

ج

- در مورد سؤال متجاوز فقط نسبت بمقدار زمينى كه تجاوز نموده ضامن است و نسبت به نقصان قيمت كلّ بناء ضمان ندارد و نسبت بنقصان ساختمان اگر مقصود اين است كه در اثر آن تجاوز، بساختمان ضرر وارد شده است متجاور مذكور ضامن آن نيز ميباشد.

مسائل متفرقه ضمان

س 1239

اشاره

- شخصى از محلّى صد رأس گوسفند خريده و مى خواهد براى فروش به تهران بياورد و در راه در اثر تصادف ماشين تعدادى از گوسفندان تلف مى شود لطفا بيان فرمائيد آيا ضمان بعهده بايع است يا مشترى؟

ج

- در مورد سؤال ضمان بعهده بايع نيست.

س 1240

اشاره

- شخصى جنسى شكستنى را به فردى فروخت و مشترى كلّ پول را يكجا به بايع داد و بايع چندين بار به مشترى تذكر اكيد داده كه بيا جنست را ببر، ولى مشترى كوتاهى نمود و آن جنس بدون افراط و تفريط شكست آيا بايع بايد پول را به مشترى را بپردازد؟

ج

- در مورد سؤال، چنانچه قبل از آنكه بايع مبيع را به قبض مشترى بدهد مبيع تلف شده ضمان آن به عهده بايع است ولى اگر مبيع را به قبض مشترى داده و

جامع الاحكام، ج 1، ص: 372

مشترى بعد از قبض مبيع را به طور امانت پيش بايع گذاشته و بدون تقصير بايع تلف شده ضامن نيست. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است. و اللّه العالم

س 1241

اشاره

- اگر شخصى ببيند خانه همسايه آتش گرفته و كسى نيست كه اطفاء حريق نمايد، و خاموش كردن آتش مستلزم اين است كه يا در خانه را بشكند و يا ديوار خانه را خراب كند در حالى كه قصد اطفاء حريق على سبيل الاحسان است، آيا در اين فرض اتلاف مال غير موجب ضمان مى شود يا خير؟

ج

- در مورد سؤال حكم به ضمان مشكل است بلى اقلّ ضررين را بايد انتخاب كند. و اللّه العالم

س 1242

اشاره

- دو نفر با هم يك باب مغازه مشترك داشته اند بمدت 15 سال در خريدوفروش مغازه اى جزئى و كلى مشاركت و مشورت داشته اند و يك فقره دسته چك براى مغازه بعنوان حساب جارى باز نموده اند كه بامضاء يك نفر از آنها كه سواد داشته است بوده و هر چه قدر كه در مغازه خريد صورت مى گرفته است بوسيله همين دسته چك بوده است در خلال اين مدت يك نفر كه با اين دو شريك دوستى و آمد و رفت داشته است يك برگ چك بانكى از آنها دريافت و بعنوان ضمانت جهت وام به بانك داده و فعلًا ورشكست شده و حال آن شخص كه سواد ندارد فوت نموده است سؤال: ممكن است با شرح بالا براى دريافت اين مبلغ از ضامن، چك به اجرا گذاشته شود آيا شخص امضاكننده مسئول است اين وجه را بپردازد يا مغازه مشترك اين دسته چك مسئول پرداخت آن مى باشد؟

ج

- در ضمان شرائطى معتبر است كه بدون آنها ضمان صحيح نيست از جمله مثلًا به ضامن بگويد اگر فلانى بدهى خود را تا فلان مدت نداد من ضامنم ضمانت صحيح نيست و مضمون نمى تواند از او مطالبه نمايد علاوه مفهوم ضمان انتقال حق از ذمه مضمون عنه بذمه ضامن و برائت ذمه مضمون عنه است و اگر به اين صورت ضامن شود كه حق مطالبه مضمون به از مضمون عنه باقى باشد ضمان صحيح نيست بنابراين اگر ضمانت براى بانك به اين نحو بوده كه با ضمانت ضامن ذمه مضمون عنه بدهكار بانك باشد و بانك حق مطالبه از او و ضامن را داشته باشد يا اگر بدهكار

بدهى خود را نداد ضامن بدهد بازهم ضمان صحيح نيست و در مورد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 373

مفروض شريك و امضاكننده چك هيچ كدام نه به تنهايى و نه مشتركاً ضامن نيستند ولى اگر ضمان با شرائط صحت واقع شده باشد و شريك با وكالت از شريك ديگر كه در كل امور مربوط شركت داشته در ارتباط با امور اين شركت چك را امضاء كرده و ضامن شده باشد در اين صورت ظاهر اين است كه وجه الضمان از شركت پرداخته مى شود و اگر خارج از امور شركت بوده خود امضاكننده چك مسئول است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

س 1243

اشاره

- ماشين حسابى را از يك نفر قرض گرفته بودم و چون راهم دور بود نتوانستم آن را فوراً پس بدهم شخص ديگرى كه براى داشتن ماشين حساب اضطرار داشت آن را قرض گرفت و پيش او گم شد و من چون نمى توانستم آن را گير بياورم و ضمناً قيمت آن هم نسبتاً بالا بود و خودش (شخص سوم) نيز اصرار داشت كه ماشين را برايم تهيه كنيد ولى مثل آن در بازار گير نمى آمد و يك چيزى تقريباً شبيه به آن پيدا كرديم و قيمت را پرسيده و چند ماه بعد آن پول را به من داد وقتى رفتم كه آن ماشين را بخرم ديدم 200 تومان گران تر شده آيا شرعاً جايز بود آن پول را از او بگيرم من نيز 200 تومان ضرر كرده بودم اگر جايز نبوده آن را برمى گردانم؟

ج

- مورد سؤال، امانت است نه قرض بنابراين براى شما جائز نبوده بدون اجازه صاحبش آن را بديگرى بدهيد به هرحال شما بايد مثل همان ماشين حساب را تهيه نموده و به شخص اول بدهيد، اگر نشد قيمت آن را بر طبق روزى كه اداء مثل متعذّر ميشود بپردازيد و ميتوانيد همين قيمت را از شخص سوم بگيريد.

س 1244

اشاره

- شخصى فرشى را در منزل بنده به امانت گذاشته و پس از تحويل آن بعد از چند روزى مدعى خسارت شده كه بخاطر رطوبت فرش خراب شده است در صورتى كه بنده قسم مى خورم كه به خوبى از آن مراقبت نموده ام حال تكليف ما چيست؟

ج

- در فرض سؤال، چنانچه امانت دار در حفظ فرش كوتاهى و مسامحه كرده مانند اينكه مثلًا فرش را در جاى مرطوب يا جائى كه آب ريخته گذاشته ضامن خسارت است و اگر مسامحه نكرده و بدون اطلاع او از جائى كه احتمال نمى داده اتفاقاً رطوبت به فرش رسيده ضامن نيست بطور كلى اگر امانت دار خيانت و تقصير

جامع الاحكام، ج 1، ص: 374

در حفظ امانت نكرده در صورتى كه عيبى در امانت پيدا شده امانت دار ضامن نيست و اگر مالك امانت مدعى تقصير و خيانت او باشد بايد نزد حاكم شرعى ثابت نمايد و اگر نمى تواند ثابت نمايد فقط مى تواند امانت دار را قسم بدهد كه خيانت نكرده است.

س 1245

اشاره

- اگر كسى ديگرى را توقيف غير قانونى كند يا كس ديگرى را آسيب رساند و او را راهى بيمارستان كند يا اگر كسى مال ديگرى را تخريب يا تصرف غير قانونى يا غصب كند.

به نظر حضرتعالى منافع كارى كه مجنى عليه در مدت توقيف يا بسترى شدن در بيمارستان از آن محروم شده يا منافع مالى كه تا مدت ترميم مال تخريب شده و با تصرف غير قانونى يا غصب از بين رفته و مالك از آن منتفع نشده است قابل جبران است يا نه؟ (در فرض اخير متصرف غير قانونى يا غاصب از منافع آن مال منتفع نشده است).

با توجه به مسائل فوق آيا از دست دادن اين منافع قابل جبران است بر اساس كدام قاعده قابل جبران هست و استدلال حضرتعالى در اين مورد چيست؟

با توجه به مسائل آيا از دست دادن منافع ممكن الحصول (عدم نفع) ضرر است يا نه؟

آيا از دست

دادن منافع ممكن حصول (عدم نفع) قابل جبران است يا نه؟

و اگر از دست دادن اين منافع قابل جبران است بر اساس كدام قاعده قابل جبران است و استدلال حضرتعالى در اين مورد چيست؟

آيا قاعده لا ضرر شامل عدم نفع هم مى شود؟

ج

- بطور كلى اگر كسى شخص آزادى را حبس كند يا از كار كردن منع نمايد معصيت بزرگى مرتكب شده و تحت نظر حاكم شرع قابل تعزير است ولى ضامن منافعى كه از او در اثر تعطيل شغل و كار فوت مى شود نيست بلى اگر او را ملزم به كار نمايد ضامن اجرت المثل عمل او است و همچنين اگر شخصى را كه اجير ديگرى است به اين صورت كه كار و عملش را به ديگرى تمليك كرده باشد از كار و عملش بازبدارند بازدارنده ضامن اجرة المثل كار او براى صاحب كار مى باشد

جامع الاحكام، ج 1، ص: 375

و وجه ضمان در دو صورت اخير معلوم است زيرا در صورت دوم از او كار كشيده و بعمل واداشته و در صورت سوم نيز چون كار و عمل او به اعتبار عرفى ملك مستأجر شده كسى كه مانع شده ضامن تفويت ملك او شده است اما در صورت اول توانايى كار و شغل عرفاً مال و ملك اعتبار نمى شود و لذا شخص كارگرى را كه در ظرف سال مى تواند ميليونها پول مزد بگيرد صاحب ميليونها و ميليونر نمى دانند ولى اگر كار يك ساله خود را بديگرى تمليك كرد هم ديگرى مالك آن مى شود و هم خودش مالك اجرتى كه معين شده است مى باشد اما نسبت به اشياء و اعيان كه عرفاً منافعى دارند مثل خانه،

ماشين، اثاث خانه و غيره اگر كسى آنها را بدون اذن از صاحبشان در اختيار بگيرد و مانع از استفاده صاحبشان از آنها بشود اگر چه خودش هم از آنها استفاده نكند مثلًا در خانه ننشيند يا سوار ماشين نشود ضامن اجرة المثل آنها است بنابراين يك وجه مهم ضمان و عدم ضمان اعتبار ماليت منافع در صورتى است كه حكم بضمان مى شود و عدم اعتبار مالكيت آن در صورتى است كه حكم بعدم ضمان مى نماييم. و اللّه العالم.

س 1246

اشاره

- تاوان مال حلال است يا حرام؟

ج

- مورد تاوان جائى است كه چيزى به عنوان امانت به كسى سپرده شود و امين مواظبت كامل براى حفظ آن نموده و اتفاقاً تلف شده باشد، كه در اين صورت صاحب آن چيز حق ندارد مثل يا قيمت آن چيز را از امين مطالبه نمايد و گرفتن مثل يا قيمت در اين مورد حرام است. و اللّه العالم.

_______________________________________

[1] ( 1) أنبياء/ 7، نحل/ 43.

[2] ( 2) كمال الدين: 2/ 485.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109